از یکی از سادات و علمای نجف نقل شده که اجاره خانه اش مدتی تأخیر افتاده بود. صاحب خانه هر روز فشار می آورد که اگر تا فردا وجه الأجاره تأخیر افتاده را پرداخت نکنی، اثاثیه ات را به کوچه خواهم ریخت. این مرد عالم با حالت افسرده به حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) مشرف شده و به آن حضرت متوسل می شود و در آن حال به خواب می رود. در عالم خواب حضرت علی (علیه السلام) را می بیند که از او سؤال می کند: چرا ناراحتی؟ سید جریان خود را به حضرت می گوید. امام می فرماید: ما الآن تو را می بینیم. عرض می کند: آقا من هر شب دو ساعت سعادت تشریف در حرم شریف را دارم. می فرماید: نه، ما الآن شما را می بینیم. با این حال مسئله ای نیست مطلب را حواله دادیم!
سید از خواب بیدار می شود و با تعجب از خود می پرسد این چه حواله ای بود و حضرت مرا به که حواله دادند. به منزل باز می گردد. سحرگاه درب خانه اش به صدا درمی آید. پس در را باز می کند و خود را در مقابل آیت الله ابوالحسن اصفهانی می بیند. چون انتظار وی را نداشت، و دست و پای خود را گم کرده و شتاب زده می گوید: آقا بفرمایید. آیت الله اصفهانی می فرمایند: مأموریت ما تا همین جا بود و پاکت به دست او داده و دور می شوند. وقتی پاکت را باز می کند، با کمال تعجب می بیند داخل پاکت درست همان مبلغی که وی به صاحب خانه بدهکار بود، پول قرار داده شده است.(1)
**************************************
1) داستان هایی از زندگی علماء، ج 3، ص 78.
261- پرداخت اجاره خانه
- بازدید: 570