عضدالدولة دیلمی از پادشاهان سلسله دیالمه است که با عنوان شاه ایران زمین خوانده می شد، و معاصر شیخ مفید بود و در ترویج مذهب تشیع سعی وافر داشت، از آثار او تجدید بنای بارگاه مرقد شریف علی (علیه السلام) است.
او به سال 324 هق در اصفهان متولد شد و به سال 372 در بغداد از دنیا رفت، و طبق وصیتش، در نجف اشرف در جوار قبر مقدس امیرمؤمنان (علیه السلام) دفن گردید.(1)
عمران بن شاهین از افراد سرشناس عراق بود و در امر حکومت و سلطنت با عضدالدوله مخالفت می کرد، و مورد خشم او واقع شد، عضدالدوله دستور شدید دستگیری او را صادر کرد، او با پای برهنه به نجف اشرف فرار کرد و مخفیانه به قبر شریف امام علی (علیه السلام) پناهنده گردید. مدتی که در آن جا بود در عالم خواب، علی (علیه السلام) را دید که به او فرمود: فردا فنا خسرو (عضدالدوله) به این جا می آید و از این مکان (اشاره به مکانی مخصوص) بیرون می رود، تو در فلان زاویه حرم باش، کسی تو را نخواهد دید، عضدالدوله می آید و نماز می خواند و زیارت می کند و با گریه و زاری دعا می نماید، و خدا را قسم به محمد و آلش می دهد که بر تو دست یابد، تو در این وقت نزد او برو و بگو ای شاه! این کیست که آن همه اصرار در دست یابی بر او داری، حتی خدا را به محمد و آلش قسم می دهی که تو را بر او مسلط سازد.
او در جواب تو می گوید: مردی است که تفرقه ایجاد کرده و با من در مورد حکومت و سلطنت، نزاع و کشمکش می کند.
به او بگو: اگر کسی تو را به عمران شاهین راهنمایی کند و بر او دست یابی، چه جایزه ای به آن کس می دهی؟
او (عضدالدوله) در پاسخ گوید:اگر آن کس طلب عفو عمران شاهین کند، من حتماً او را می بخشم، آن گاه خود را به او (عضدالدوله) معرفی کن و آن چه را بخواهی، برآورده خواهد کرد.
عمران شاهین، از خواب بیدار شد و منتظر فردا شد، فردای آن روز فرا رسید، همان گونه که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در عالم خواب به او فرموده بود، بی کم و کاست، واقع گردید، عضدالدوله وارد حرم شد و به نماز و زیارت پرداخت، و خدا را به محمد و آلش قسم داد که او را بر عمران شاهین، مسلط کند و...
عمران نزد او رفت و گفت: اگر کسی عمران را به تو معرفی کند، چه جایزه ای به او خواهی داد؟
عضدالدوله گفت: اگر او از من بخواهد که عمران را عفو کنم، حتماً عفو می کنم.
عمران شاهین (که تا آن وقت ناشناس بود) خود را معرفی نمود و گفت: من عمران شاهین هستم.
عضدالدوله گفت: چه کسی تو را واداشت که خودت را (با این که فراری بودی) به من معرفی نمایی؟
عمران گفت: این مولای ما (امیرمؤمنان علی علیه السلام) در عالم خواب به من فرمود: فردا فنا خسرو به این جا می آید...
عضدالدوله به عمران گفت: تو را به حق علی (علیه السلام) سوگند، به تو فرمود: فنا خسرو به این جا می آید؟
عمران گفت: آری به حق علی (علیه السلام) سوگند.
عضدالدوله در حالی که در تعجب فرو رفته بود گفت: هیچ کس جز مادرم و خودم و قابله ام نمی دانست که نام اصلی من فنا خسرو است.
سپس به عمران محبت کرد و خلعت وزارت به او پوشاند، همراه او به کوفه رفت، و بدین ترتیب هر دو از نگرانی بیرون آمدند و دوست صمیمی همدیگر شدند.
باید توجه داشت که عمران شاهین از مردان نیک بود و علاقه خاصی به ائمه و اهل بیت (علیه السلام) داشت، و در کنار مرقد شریف امام علی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) رواقی بنا کرد که هنوز به رواق عمران معروف است.(2)
به این ترتیب امام علی (علیه السلام) به پناهنده اش، لطف کرد، و او را علاوه بر آزادی، به مکنت رساند.
**************************************
1) سفینة البحار، ج 2، ص 203.
2) سفینة البحار، ج 2، ص 274.
288- پناهنده به قبر علی (علیه السلام)
- بازدید: 372