نمیدانم کجایی، اما هر روز برایت گل می چینم.
اگر بودی، مردانگی ها، بوی تعفن نمیگرفت و دست های سیاه تفرقه، کشورهای مسلمان نشین را نمی بلعید. ما در تنهایی خویش، غرق میشویم و آوازهای ابوجهل ها را صیقل میدهیم. ما از تو دور افتادیم.
هنوز بوی در نیمسوخته را از کوچه های تنگ مدینه میشنویم؛ از پشت صفحات غبارگرفته تاریخ.
هنوز کلمات و آیینه ای زندگی تو زنده اند. اگر سیره تو فراگیر شود، دوباره عطر امامت، مشام روزهای تنها مانده ما را خواهد آکند.
کاش به ما یادآوری میکردی شیوه پیروان حقیقی را! کاش ما از این خواب زمستانی برخیزیم!
عباس محمدی