علامات ساعت

(زمان خواندن: 12 - 24 دقیقه)

برخی از روایات از آنچه در آخر الزمان می گذرد از فتنه ها، بلاها و گرفتاریها، سخن می گویند و گمان قوی آن است که اینها از علامات ظهور
امام مهدی - علیه السلام - است و ما دو حدیث را ذکر می کنیم.
حدیث اول
«عطاء» فرزند «ابوریاح» از حبر امت؛ عبدالله بن عباس روایت می کند که گفت: ما با پیغمبر اکرم در حجة الوداع حج بجا آوردیم، آن حضرت در کعبه را گرفت و سپس رو به مردم کرد و فرمود: «آیا می خواهید علامات ساعت و قیامت را به شما خبر دهم؟».
سلمان فارسی که از همه به پیغمبر نزدیکتر بود، گفت: آری ای رسول خدا! آن حضرت شروع به جواب کرد و فرمود: «از علامتهای قیامت این است که نماز ضایع می شود - یعنی نماز مسلمین می رود - و از شهوات پیروی می گردد و مردم به سوی هواها میل می کنند، دین به دنیا فروخته می شود، در آن زمان است که دل افراد با ایمان در جوفشان، برای منکرات بسیاری که می بینند و نمی توانند آن را تغییر دهند، آب می شود آن چنان که نمک در آب حل می گردد».
سلمان با تعجب عرضه داشت: یا رسول الله! به راستی چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! ای سلمان در آن هنگام سرپرستی و ولایت مسلمانان را امرای جور به دست می گیرند؛ امرایی که وزرایی فاسق و سرشناسانی ستمگر و امنایی خائن دارند».
سلمان پرسید: به راستی چنین وضعی پیش خواهد آمد یا رسول الله؟!
فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! ای سلمان در آن هنگام سرپرستی و ولایت مسلمانان را امرای جور به دست می گیرند؛ امرایی که وزرایی فاسق و سرشناسانی ستمگر و امنایی خائن دارند».
سلمان پرسید: به راستی چنین وضعی پیش خواهد آمد یا رسول الله؟!
فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! در این موقع، منکر، معروف و معروفی، منکر می شود، خائن، امین قلمداد می گردد و امین، خیانت می کند، دروغگو تصدیق می شود و راستگو تکذیب می گردد».
سلمان با حالت تعجب پرسید: یا رسول الله! به راستی چنین چیزی خواهد شد؟
فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! ای سلمان! در آن روزگار، زنان به امارت می رسند و کنیزان طرف مشورت قرار می گیرند و کودکان بر فراز منبر می روند و دروغ، نوعی زرنگی و زکات، خسارت و خوردن بیت المال، نوعی غنیمت شمرده شود، مرد به پدر و مادرش جفا، ولی به دوستش نیکی می نماید و ستاره ی دنباله دار، طلوع می کند».
سلمان باز پرسید: یا رسول الله! آیا چنین چیزی خواهد شد؟
فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! ای سلمان! در این موقع زن با شوهرش در تجارت شرکت کند و باران در فصلش نیامده بلکه در گرمای تابستان می بارد و افراد کریم، سخت خشمگین می گردند، مرد فقیر، تحقیر می شود، در این هنگام بازارها به هم نزدیک می شوند، وقتی یکی می گوید: من چیزی نفروختم و آن دیگری می گوید: من سودی نبرده ام، طوری می گویند که هر شنونده می فهمد که به خداوند بیراه می گوید».
سلمان پرسید: «آیا حتما چنین وضعی خواهد شد یا رسول الله؟
فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست!ای سلمان! در این هنگام، اقوامی بر آنان مسلط می شوند که اگر لب بجنباند، کشته می شوند و اگر چیزی نگویند، دشمنان همه چیزشان را مباح و برای خود حلال می کنند تا با بیت المالشان کیسه های خود را پر کنند و به ناموسشان تجاوز نموده، خونشان را بریزند و دلهایشان را پر از وحشت و رعب کنند و به ناموسشان تجاوز نموده، خونشان را بریزند و دلهایشان را پر از وحشت و رعب کنند و در آن روز، مومنین را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت، نمی بینی».
سلمان عرضه داشت: یا رسول الله! آیا چنین روزگاری بر مومنین خواهد گذشت؟
فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! ای سلمان! در این هنگام، چیزی از مشرق می آورند و چیزی از مغرب تا امت اسلام را سرپرستی کنند، در آن روز، وای به حال ناتونان امت من از شر شرقی و غربیها! و وای به حال آن شرقیان و غربیان از عذاب خدا! آری، نه صغیری را رحم می کنند و نه پاس حرمت کبیری را دارند و نه از هیچ مقصری عفو می کنند، اخبارشان همه فحش و ناسزاست، جثه ی آنان، جثه و بدن آدمیان است ولی دلهایشان دلهای شیاطین».
سلمان عرضه داشت: یا رسول الله! آیا چنین روزی خواهد رسید؟
فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! ای سلمان! در این هنگام مردان به مردان اکتفا می کنند و زنان به زنان و همانطور که پدر و اهل خانواده، نسبت به دختر، غیرت به خرج می دهند، نسبت به پسر نیز غیرت به خرج می دهند، مردان به زنان شبیه می شوند و زنان به مردان و زنان بر مرکبها سوار می شوند که از طرف امت من لعنت خدا بر آنان باد».
سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول الله! آیا چنین وضعی پیش می آید؟
فرمود: آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! ای سلمان! در این هنگام، مساجد طلا کاری و زینت می شود آنچنانکه کلیساها و معبد یهودیان زینت می شود، قرآنها به زیور آلات، آرایش و مغازه ها بلند و صفها طولانی می شود، اما با دلهایی که نسبت به هم خشمگین است و زبانهایی که هر یک برای خود منطقی دارد».
سلمان پرسید: یا رسول الله! آیا این وضع پیش می آید؟
فرمود: آری! به آن خدایی که جانم به دست اوست! در آن روز مردان و پسران امت من با طلا، خود را می آرایند و حریر و دیبا می پوشند و پوست پلنگ، کالای خرید و فروش می گردد».
سلمان پرسید: یا رسول الله! آیا این نیز واقع خواهد شد؟
فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! ای سلمان! در آن روز، ربا همه جا را می گیرد ویک عمل آشکار می شود ومعاملات با غیبت ورشوه انجام می شود ودین، خوار ودنیا بلند مرتبه می گردد».
سلمان گفت: یا رسول الله! آیا این نیز واقع خواهد شد؟
فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! ای سلمان! در این هنگام طلاق زیاد می شود و هیچ حدی جاری نمی گردد و البته خدای تعالی از این بابت هرگز متضرر نمی شود».
سلمان عرضه داشت: یا رسول الله! آیا این نیز واقع خواهد شد؟
فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! ای سلمان! در این زمان، کنیزان آوازه خوان و نوازنده پدید می آیند و اشرار امت من بر امت، ولایت و حکومت می کنند».
سلمان پرسید: یا رسول الله! آیا چنین وضعی خواهد شد؟
فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! ای سلمان! در این موقع اغنیای امت من صرفا به منظور گردش و تفریح به حج می روند و طبقه ی متوسط برای تجارت و فقرا به منظور خودنمایی و ریا حج می روند، در این هنگام است که اقوامی قرآن را برای غیر خدا می آموزند و آن را نوعی مزمار و آلت موسیقی اتخاذ می کنند، اقوامی دیگر به تعلم فقه اسلامی می پردازند، اما برای غیر خدا. در آن روزگار، زنازادگان، زیاد می شوند، با قرآن آوازه خوانی می کنند و بر سر دنیا، سر و دست می شکنند».
سلمان عرضه داشت: یا رسول الله! آیا چنین وضعی خواهد شد؟
فرمود: «آری، به آن خدایی که جانم به دست اوست! ای سلمان! در این زمان «رُوَبیضَه» تکلم می کنند».
پرسید: یا رسول الله! پدر و مادرم فدای تو! «روبیضه» چیست؟
فرمود: «چیزی و کسی به سخن درمی آید و در امور عامه سخن می گوید که هرگز سخن نمی گفت، در این هنگام است که مردم، دیگر زیاد زنده نمی مانند، ناگهان زمین نعره ای می کشد و هر قومی چنین می پندارد که زمین تنها در ناحیه ی او نعره کشیده، بعد تا هر زمانی که خدا بخواهد همچنان می مانند و سپس واژگون می شوند و زمین هر چه در دل دارد بیرون می ریزد - و خود آن جناب فرمود: یعنی طلا و نقره را - آنگاه با دست خود به ستونهایی که در آنجا بود اشاره نمود و فرمود: مثل این، ولی در آن روز دیگر نه طلایی فایده دارد و نه نقره ای، این است معنای آیه ی «فقد جاء اشراطها»؛ علامتهایش بیامد» (1).
حدیث دوم
«حمران» روایت کرده است که گفت: امام صادق - علیه السلام - (در مجلسی که صحبت از قدرت و شوکت آنان و فقر و بدحالی شیعه می شد) فرمود: «من در روزی که ابوجعفر، منصور دوانیقی با موکب سلطنتی خود حرکت می کرد، با او بودم. او بر اسبی سوار بود و جمعی از خدعه ها و سواره هایش همراهش بودند و جمعی دیگر، از پشت سر می آمدند و من بر الاغی سوار بودم و دوش به دوش او می رفتم. به من گفت: یا ابا عبدالله! به راستی جا دارد که به خاطر سلطنت و نیرویی که خدا به ما داده و عزتی که ارزانی داشته، خوشحالی کنی و به مردم نگویی که شما و اهل بیت شما سزاوارتر از ما به این سلطنت بودید؛ زیرا اگر چنین حرفی را بزنی ما را هم علیه خودت و هم علیه مردم تحریک کرده ای».
فرمود: «من گفتم: چه کسی از من چنین گزارشی به تو داده؟ هر کس که بوده، دروغ گفته است».
منصور گفت: آیا سوگند می خوری که چنین حرفی را نزده ای؟
می فرماید: به او گفتم: «مردم ساحرند؛ یعنی دوست می دارند قلب تو را علیه من برنجانند، این تو هستی که باید اختیار گوش خودت را داشته باشی، هر چه آنان گفتند نپذیری، برای اینکه احتیاج ما به تو بیشتر است از احتیاج تو به ما».
آنگاه به من گفت: هیچ به یاد داری آن روزی را که من از تو پرسیدم: آیا ما به سلطنت می رسیم؟ تو گفتی: بله سلطنتی طولانی و گسترده و نیرومند و لایزال در سلطنت خود در مهلت و آسایشید و در دنیایتان در وسعت و فراخی تا آنکه در ماه حرام و در بلد حرام دست خود به خون ما بیالایید.
امام می فرماید: «فهمیدم که او جریان را به یاد دارد، گفتم: بله ولی امید است خدای عزَّ وجلَّ تو را حفظ کند و من هم آن روز در آن سخن، منظورم شخص تو نبود بلکه حدیثی بود که برایت نقل کردم، البته ممکن است آن کسی که دست خود به خون ما بیالاید، شخصی از اهل بیت تو باشد».
چون سخن من بدینجا رسید ساکت شد و چیزی به من نگفت. بعدا که به منزل آمدم یکی از دوستان با جمعیتی نزد من آمدند آن دوست به من گفت: فدایت شوم، تو را در مرکب ابوجعفر دیدم در حالی که تو بر الاغی سوار و او بر اسب سوار بود، سرش را به سوی تو خم می کرد و با تو سخن می گفت، کانه می خواست زیر دست شدن تو را مجسم کند، در دلم گفتم: یا للعجب! این حجت خدا بر خلق است که صاحب واقعی این سلطنت و شوکت است و کسی است که همه ی سلاطین عالم باید به او اقتدا کنند و این دیگری مردی ستمگر و قاتل اولاد انبیا و مردی خونریز است، خون بی گناهانی را به زمین می ریزد که خدا دوست ندارد، آن وقت او در موکب سلطنتی قرار گرفته و تو بر الاغی سواری، این فکر مرا گرفتار شبهه کرد به حدی که بر دین و جانم ترسیدم.
امام - علیه السلام - فرمود: «بدو گفتم اگر حشمت و خدمه هایی را که من داشتم و آن فرشتگانی را که از پیش رو و پشت سر من در حرکت بودند می دیدی، سلطنت منصور از نظرت می افتاد و آن را حقیر و پشیز می شمردی».
دوستم چون این را بشنید، گفت: الان دلم آسوده شد.
و سپس پرسید: اینان تا کی سلطنت خواهند کرد؟ و چه زمانی امت اسلام از شر اینان راحت می شود؟
در پاسخش گفتم: «مگر تو نمی دانی که برای هر چیزی مدتی است»، گفت: چرا (می دانم).
گفتم: «اگر بدانی که وقتی این امر تحقق یابد، از چشم بر هم زدن هم سریعتر خواهد بود، آن وقت علمت تو را نفع می دهد؟ آری، اگر حال این قوم که نزد خدا دارند را بدانی و بدانی که چه حالی دارند، آن وقت بغضی و دشمنیت نسبت به آنان به نهایت درجه می رسد، گر تو و تمامی اهل زمین سعی کنید که حال آنان را شدیدتر از آنچه دارند بکنید، هرگز نخواهید توانست، پس شیطان تو را دست نیندازد که عزت از آن خدا و رسول و مومنین است ولی منافقین نمی دانند.
آیا نمی دانی که هر کس منتظر امر ما باشد و بر اذیتها و ترسها که امروز می بیند، صبر کند، فردا در زمره ی ما خواهد بود، پس هر زمان دیدی حق، مرده و اهلش از بین رفته اند و جور ستم همه جا را فراگرفته و قرآن کهنه شده و چیزهایی در آن پدید آمده که در آن نیست و دیدی که قرآن طبق هوا و هوسها توجیه و تفسیر می شود و دیدی که دین وارونه شده، آن چنانکه کاسه وارونه می شود (در نسخه ی بدل آمده: آن چنان که آب وارونه می شود) و دیدی که اهل باطل بر اهل حق آقایی و سروری می کنند و دیدی که شر ظاهر گشته و از آن نهی نمی شود، بلکه از اهل شر، دفاع می شود و دیدی که فسق، علنی شده و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می کنند و دیدی که مومن سکوت کرده، چون گفتارش پذیرفته نمی شود و دیدی که فاسق دروغ می گوید و پذیرفته می شود و کسی دروغ و افترای او را رد نمی کند و دیدی که صغیر، بزرگتر را تحقیر می کند و دیدی که قطع رحم همگانی شده و دیدی که وقتی کسی را به فسق می ستایند، خود او می خندد و سخن گوینده را رد نمی کند و دیدی که به پسر همان را می دهند که به زن می دهند و دیدی که زنان با زنان ازدواج می کنند و دیدی که مدح و ثنا بسیار شده و دیدی که مرد، مال خود را در غیره راه اطاعت خدا انفاق می کند و کسی نیست که او را نهی کند و دست او را بگیرد و دیدی که مردم وقتی مومن را می بینند که در حال اجتهاد و تلاش است، پناه به خدا می برند از اینکه مثل او باشند و دیدی که همسایه، همسایه اش را می آزارد و کسی نیست جلو او را بگیرد و دیدی که کافر وقتی وضع رقت بار مومن را می بیند، از وضع خود خوشحالی می کند و چون فساد را در پهنای زمین گسترده می بیند، مسرور می شود و دیدی که شرابهای گوناگون علنا نوشیده می شود و مردمی بر سفره شراب جمع هستند که از خدای عزَّ وجلَّ هیچ پروایی ندارند و دیدی که امر به معروف زایل شده و دیدی که فاسق در اعمالی که خدا دوست ندارد، نیرومند و مورد حمایت و مدح قرار می گیرد و دیدی که دارندگان آیات (در نسخه ی دیگر آمده: دارندگان آثار) مورد تحقیر واقع می شوند و هر کسی هم که آنان را دوست بدارد تحقیر می شود و دیدی که راه خیر بسته شده و راه شر، باز و پر رهرو است و دیدی که خانه ی کعبه معطل مانده و مردم از رفتن به زیارت آن نهی می شوند و به ترک آن تشویق و مامور می گردند و دیدی که هر کس به دیگری می گوید آنچه را که خود نکرده و دیدی که مردان، خود را برای مردان چاق می کنند و زنان برای زنان (یا خود را آنطور وانمود می کنند که نیستند) و دیدی که مرد از راه ما تحت خود روزی به دست می آورد و زن از راه فرجش.
و دیدی که زنان برای خود مجالس ترتیب می دهند آن چنان که مردان تشکیل می دهند و دیدی که در دودمان بنی العباس، عمل لواط و زن شدن مردان، شایع و علنی گشته و به همین منظور خود را خضاب می کنند و شانه می زنند آنچنان که زنان برای شوهران خود شانه می زنند و مردان به خاطر فروج خود مالها خرج می کنند و چند نفر بر سر یک مرد تنازع می کنند و بر سر او، این علیه آن دیگری و آن علیه این، غیرت به خرج می دهد.
و دیدی که صاحب مال، محترمتر از مومن است و ربا علنی معامله می شود و کسی سرزنش نمی کند و دیدی که زنان به خاطر دادن زنا ستایش می شوند و زن، شوهرش را در عمل لواط با مردی دیگر کمک و همکاری می کند و دیدی که در نظر اکثریت مردم بهترین خانواده ها آن خانواده ای است که زنان را بر کار فسق، کمک می کنند.
و دیدی که مومن همواره در اندوه و تحقیر شده و خوار است و دیدی که بدعتها و زنا علنی شده و مردم را دیدی که حرام، حلال و حلال، تحریم شده است و دیدی که هر کس دین را با رای و نظر خود برای خود توجیه می کند و کتاب خدا و احکامش، تعطیل شده است.
و دیدی که در ارتکاب گناه، از تاریکی شب استفاده نمی شود بلکه در روز روشن گناه می کنند و دیدی که مومن جز با قلبش نمی تواند منکر را انکار کند و دیدی که مال بسیار هنگفت در راه خشم الهی خرج می شود و دیدی که والیان ولایت سرپرستی مردم را قباله ی کسی بدانند که قدرتش بیشتر است و دیدی که محرم به محرم خود اکتفا کند و با او ازدواج نماید و دیدی که مردم به صرف تهمت و بر اساس حدس و گمان کشته می شوند و دیدی که مردم بر سر عشق ورزیدن به یک پسر، با یکدیگر به ملاک غیرت می ستیزند و حتی برسر این عشق، جان و مال فدا می کنند.
و دیدی که مردم کسی را که شهوت خود را با رفتن نزد زنان خاموش می کند، سرزنش می نمایند و دیدی که مرد با زنا دادن همسرش، پول درمی آورد و زندگی می کند با علم به اینکه او زنا می دهد و حتی بر این کار او نظارت دارد و دیدی که زن قاهر و مسلط بر شوهرش می شود و برخلاف میل او کارها می کند و علیه او پولها خرج می کند و دیدی که مرد همسر و دختر - کنیز- خود را کرایه می دهد و به طعام و نوشیدنی پست، راضی می شود و اگر دیدی که سوگند به دروغ به خدای عزَّ وجلَّ بسیار و شایع شده و دیدی که قمار علنی و آشکار گشته و دیدی که شراب علنا فروخته می شود و کسی از آن منع نمی کند و دیدی که زنان مسلمان ناموس خود را به اهل کفر می دهند.
و دیدی که لهو و لعب و رقص و آوازه خوانی علنی شده، مسلمانان از آن عبور می کنند و احدی، احدی را منع نمی کند و احدی جرات بر منع آن ندارد و دیدی که افراد شریف و آبرومند به وسیله ی کسانی که از قدرت آنان می ترسند، توهین شده و خوار می شوند و دیدی که نزدیکترین افراد به درگاه والیان، آن کسی است که با بدگویی به ما اهل بیت، آن والیان را مدح می گویند و دیدی که شنیدن صوت قرآن بر مردم سنگینی می کند و در مقابل، شنیدن آوازهای باطل، برایشان آسان و خفیف است.
و دیدی که همسایه را از ترس زبانش احترام می کنند و دیدی که راستگوترین مردم دروغ سازانند و دیدی که شر علنی و بازار سخن چینی رایج شده و دیدی که بغی و ستم، آشکار گشته و دیدی که غیبت کردن، نوعی ملاحت و خوش اخلاقی تلقی می شود و مردم یکدیگر را به خاطر آن بشارت می دهند و دیدی که حج و جهاد، جنبه ی غیر خدایی به خود می گیرد و دیدی که سلطان به خاطر کافر، مومن را توهین نموده و خوار می سازد و دیدی که خرابی بر عمران مسلط شده و دیدی که زندگی یک فروشنده از راه خیانت در کیل و وزن اداره می شود و دیدی که خونریزی یک امر آسان و پیش پا افتاده تلقی می گردد.
و دیدی که اگر کسی به طلب ریاست برمی خیزد، غرضش تنها دنیاست و خود را مردی بد زبان معرفی می کند تا کسی جرات اعتراض کردن نداشته باشد و نیز امور به امور نسبت داده شود و دیدی که به نماز بی اعتنایی می شود و دیدی که ثروتمند نزدش مال بسیاری جمع شده و از روزی که مشغول جمع آوری آن شده، زکاتش را نداده و دیدی که میت را از قبرش بیرون می کشند و آزارش داده، کفنهایش را می فروشند و دیدی که هرج و مرج بسیار شده و دیدی که افراد در صبح و عصر، مست هستند و هیچ اهتمامی به وضع مردم ندارند و دیدی که با چهارپایان جماع می کنند و دیدی که چهارپایان به جان یکدیگر می افتند و یکدیگر را پاره می کنند.
و دیدی که مرد به نمازخانه اش می رود و بر می گردد در حالی که جامه هایش را ربوده اند و دیدی که دلهای مردم قساوت و چشمهایشان خشک شده و ذکر خدا بر آنان سنگین می آید و حرامخواری علنی گشته و بر سر آن از یکدیگر پیشی می گیرند و دیدی که نمازگزار اگر به نمازخانه می رود برای آن است که خود را به مردم نشان دهد، مردم او را ببینند که نماز می خواند و اگر دیدی که فقیه برای غیر هدف دین، تفقه می کند؛ یعنی به این منظور فقه می خواند که دنیا و ریاست به دست آورد و دیدی که مردم به سوی آن کسی می شتابند که غالب باشد و خلاصه هر یک از دو طرف نزاع، غلبه کند، مردم با او باشند، چه غلبه اش حق باشد و چه باطل.
و دیدی که طالب حلال، مورد مذمت و سرزنش و طالب حرام، مورد مدح و احترام قرار گیرد و دیدی که در دو حرم کعبه و مدینه کارهایی صورت می گیرد که خدا دوست نمی دارد و هیچ کس جلوگیر آنان نیست و حتی بین آنان و آن علم زشت، کسی حایل نمی شود و دیدی که در دو حرم شریف، ساز و آواز علنی ارتکاب می شود و دیدی که افرادی سخن از حق می گویند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند ولی از پای خطابه اش کسی برمی خیزد در حالی که خود را خیرخواه و دلسوز او می داند، از در خیرخواهی و نصیحت می گوید: خدا از تو نخواسته که این حرفها را بزنی و دیدی که مردم در اقتدای به اهل شر، به یکدیگر هم چشمی می کنند و دیدی که راههای خیر از رهرو خالی است و احدی به آن راه نمی رود.
و دیدی که جنازه را به اهتزاز درمی آورند و کسی از این عمل ناراحت نمی شود و دیدی که هر سالی که می گذرد بدعتهای بیشتری از سال قبل، باب شده و شر بیشتری پیدا می شود و دیدی که خلق و جمعیتها جز اغنیا را پیروی نمی کند، دیدی که حاجت محتاج را در برابر مسخره کردن او و خندیدن به او برآورده می کنند و ترحمشان برای غیر رضای خداست و دیدی که آیات آسمانی الهی رخ می دهد ولی کسی از آن نمی ترسد و دیدی که مردم با یکدیگر جفتگیری می کنند، آن طور که چهارپایان می کنند و کسی این عمل را زشت ندانسته و اگر زشت بداند از ترس مردم نهی نمی کند و دیدی که افراد، اموال بسیار در غیر راه خدا انفاق می کنند ولی در راه خدا از انفاق مالی اندک مضایقه می کنند و اگر دیدی که رنجاندن و عقوق پدر و مادر علنی و خوار شمردن آنان شایع شده و در نظر فرزندان، بدترین مردم تلقی می شوند، حتی فرزند خوشحال می شود از اینکه بر پدر و مادرش تهمت زده شود و دیدی که زنان بر حکومت و سلطنت چیره شده اند و بر هر امری که هوا و هوس آنان را تامین کند مسلط گشته اند.
و دیدی که فرزندان به پدر و مادر خود افترا می بندند و پدر و مادر خود را نفرین می کنند و از شنیدن خبر مرگشان، خوشحال می شوند و اگر دیدی که وضع به اینجا کشیده که اگر شخصی روزی بر او بگذرد که در آن روز مرتکب گناه بزرگی نشود، فسق و فجوری انجام ندهد، کم فروشی و خیانتی ننماید، به حرامی دست نیافته و یا شراب مسکری ننوشد، در غم و اندوه فرو می رود و می پندارد که آن روز او به بطالت گذشته و یک روز از عمرش ضایع شده است تو دیدی که سلطان خوردنیها را احتکار می کند و دیدی که اموال ذوی القربای رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - در ناحق تقسیم می شود و با آن اموال قمار می کنند و شراب می نوشند.
و دیدی که با شراب، خود را معالجه می کنند و برای مریض، تعریف و توصیف می کنند که فلان شراب برای تو بسیار نافع است و از شراب، شفا می طلبند و اگر دیدی که مردم در ترک امر به معروف و نهی از منکر و ترک اعتقاد به وجوب آن با هم برابرند و دیدی که باد به بیرق منافقین و اهل نفاق می وزد، ولی بیرق اهل حق حرکتی ندارد و دیدی که مؤذنها و نمازخوانها در برابر مزد، اذان می گویند و نماز می خوانند.
و دیدی که مسجدها پر است از مردمی که از خدا نمی ترسند، در آنجا جمع شده اند برای غیبت و خوردن گوشت اهل حق و در آن از خوبیها شراب مسکر، سخن می گویند و دیدی که پیشنمازی مست بر مردم نماز می خواند، در حالی که نمی فهمد چه می خواند و کسی هم او را ملامت نمی کند بلکه اگر مست شود مردم از ترس، احترامش می کنند و او را واگذاشته، تعقیبش نمی کنند و بلکه معذورش می شمارند و اگر دیدی که فردی را دارند به صلاح و خوبی مدح و ثنا می کنند که اموال ایتام را می خورد و دیدی که قاضیان به خلاف آنچه خدا دستور داده قضاوت می کنند و دیدی که والیان به انگیزه ی طمع، افراد خائن را امین خود می سازند.
و دیدی که والیان، میراث (به جای اینکه ارث را کما فرض الله و طبق فرمان خدا در بین ورثه تقسیم کنند) تنها به وارثی می دهند که اهل فسق و جرات بر خدای تعالی باشد، (رشوه و حق و حساب خود را از او می گیرند) و او را آزاد می گذارند تا با حق سایر ورثه هر کاری که خواست بکند و دیدی که در منبرها مردم را به تقوا امر می کنند ولی خود گویندگان به آنچه می گویند عمل نمی کنند و دیدی که نماز در اوقاتش خوانده نمی شود، به اول وقت خواندن اهمیتی نمی دهند و دیدی که صدقه ها به سفارش و شفاعت داده می شود و در آن رضای خدا مقصود نیست، بلکه به این جهت داده می شود که مردم از او طلب می کنند و اگر دیدی که مردم در شکم و شهوت آزادند، باکی ندارند از اینکه چه می خورند و چه نکاح می کنند و دیدی که دنیا به مردم روی آورده.
و دیدی که شعایر دین کهنه و برافتاده، در چنین روزگاری بر حذر باش و برای درخواست نجات از خدا، به خدا متوسل شو و بدانکه مردم در چنین روزگاری غرق در سخط الهی هستند و اگر خدای تعالی مهلتشان داده، از این کار منظوری دارد و تو منتظر تحقق آن منظور باش و کوشش کن تا خدای عزَّ وجلَّ تو را در وضعی ببیند که خلاف وضع مردم باشد تا اگر عذاب در آنان نازل شود تو زودتر به رحمت خدای تعالی برسی و اگر عذابشان تاخیر بیفتد آنان مبتلا شوند و تو از آنچه آنان در آن هستند بیرون شده باشی؛ یعنی تو مثل آنان بر خدای عزَّ وجلَّ جرات نکرده باشی و بدانکه خدای تعالی اجر نیکوکاران را ضایع نمی سازد و رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است» (2).
و در اینجا بحث برخی از روایات را که بیانگر علامات قیامت بودند، به پایان می رسانیم و این روایات صراحت داشتند که مردم از نظر اخلاقی و موازین انسانی، سقوط می کنند و به آلودگیهای جاهلیت برمی گردند و گمان قوی آن است که اینها از نشانه ها و علامات ظهور حضرت امام مهدی - علیه السلام - باشد.

پاورقی :
(1) تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۰۳ - ۳۰۷.
(2) روضه ی کافی، ج ۸، ص ۴۲ - ۳۶.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page