ابوجعفر احمد بن هلال، معروف به «عبرتايى»، گاه به «عبرتايى كرخى» نيز ناميده مىشود. او از اصحاب امام هادى و عسكرى عليهماالسلام بود كه از دوران امام رضا عليهالسلام تا سال هفتم غيبت صغرا را درك كرد. در سال 180 ه. در «عبرتا»، يكى از روستاهاى بزرگ نواحى نهروان در منطقه «اكاف» بين بغداد و واسط، متولد شد و در سال 267 ه. در سن 87 سالگى در بغداد وفات يافت. وى از طائفه «بنى جنيد» بود كه دانشمندان شيعى و سنّى بسيارى از اين طائفه ظهور كرده اند و چون وى در محلّه شيعهنشين كرخ در بغداد سكونت داشت، او را «كرخى» نيز ناميده اند.
درباره اجداد و اوضاع خانوادگى او گزارشى در منابع تاريخى ديده نمىشود؛ چنان كه از دوران كودكى او نيز اطلاعى در دست نيست، ولى بيشتر دوران تحصيل او در بغداد سپرى گرديد و در آنجا با افرادى همچون ابومحمّد شريعى و ابوجعفر محمّد بن على شلمغانى و محمّد بن عثمان بن سعيد (سفير دوم امام زمان) همبحث شد و در محضر امامان هادى و عسكرى عليهماالسلام ، دانش فراوان اندوخت. وى به محضر حضرت على بن موسى الرضا عليهالسلام ، امام هشتم شيعيان اماميه، تشرّف يافت، ولى به خاطر ملازمت ممتد نزد امامان بعدى و استماع روايات و نقل از آنها و استفاده از محضر درسشان در زمره عالمان بزرگ شيعه در آن عصر محسوب مىگردد.
علماى علم رجال حيات علمى و معنوى او را به دو دوره تقسيم كردهاند: دوره اول، كه بخش عمده حيات او را تشكيل مىدهد، يعنى همان مدت طولانى او كه در ملازمت با دو امام بزرگ شيعى سپرى شد، همراه با صلاح و سداد و تقوا و درستكارى بود. ولى دوره دوم، كه اواخر عمر او را تشكيل مىدهد و در واقع همزمان با حيات دو امام يازدهم و دوازدهم شيعى بوده، همراه با ترديد و مذمّت و انكار و طرد و لعن گزارش شده است. او احتمالاً به لحاظ كبر سن و پشتوانه علمى، كه در اثر شاگردى نزد امامان ياد شده حاصل كرده بود، در زمان امامت امام يازدهم ادعاى بابيت كرد و از اينرو، به طور مكرّر مورد مذمّت آن امام قرار گرفت.
او پس از وفات امام يازدهم، اگرچه امامت حضرت حجة بن الحسن (عج) و نيابت نايب اول او، يعنى عثمان بن سعيد عمرى، را پذيرفت، ولى در ادامه، از پذيرفتن نيابت نايب دوم ايشان، يعنى محمّد بن عثمان خوددارى نمود و به همين دليل، توقيعى در لعن و طرد او از ناحيه مقدّسه صادر گرديد. وى پس از آنكه نيابت نايب دوم را انكار كرد و خود ادعاى نيابت نمود، در اواخر عمرش، مسلك صوفيه را در پيش گرفت و 54 حج گزارد كه بيست بار آن با پاى پياده بود. او درباره نيابت محمّد بن عثمان مىگفت: «من چيزى درباره وى نشنيدهام، اما درباره پدرش عثمان شنيدهام؛ اگر درباره پسر هم يقين داشتم اطاعت مىكردم. گفتند: غير از تو كسان ديگرى شنيدهاند، گفت: أنتم و ما سمعتم (يعنى شما را با گفته هايتان.)
نجاشى پس از اينكه او را «صالح الروايه» معرفى كرده، گفته است: در بين احاديث او هم روايات خوب و هم روايات نادرست وجود دارند. همچنين به گفته نجاشى، وى به دليل ادعاى بابيت، از سوى امام عسكرى عليهالسلام مورد مذمّتهاى فراوان قرار گرفته و توقيعاتى نيز بين او و امام عسكرى عليهالسلام مراسله شده است.
شيخ طوسى در فهرست خود، وى را «غالى» و متهم در دين معرفى كرده، اما با اين حال، اذعان كرده است كه بيشتر اصول اصحاب اماميّه از وى روايت شده اند.
ابن غضائرى و ابن داود و علاّمه حلّى در روايات او توقّف كردهاند، مگر رواياتى كه وى از حسن بن محبوب (م 224 ق) و محمّد بن ابى عمير (م 217 ق) نقل كرده است.
همچنين گاهى وى را «ناصبى» و زمانى او را از كسانى قرار مىدهند كه بر امام باقر عليهالسلام وقف كردهاند. با اينهمه، علماى عظام و مشايخ بزرگى را مىبينيم كه احاديث او را در مدارك روايى خود نقل كرده و بر آنها اعتماد مىكنند. از اينرو، مرحوم ميرزاى نورى با توجه به تناقض گزارشها درباره شخصيت احمد بن هلال، خود را ناچار به جمعبندى و ذكر توجيهاتى در اين زمينه مىبيند.
از جمله استادان او، حسن بن محبوب و ابن ابى عمير است، و از جمله شاگردان او عبداللّه بن جعفر حميرى، عبداللّه بن العلاء المذارى و حسين بن احمد مالكى. از جمله آثار او، دو كتاب يوم و ليله و كتاب النوادر (تازهها) هستند كه بيشتر اصحاب حديث اين دو كتاب را شنيدهاند و بر محتواى آنها اعتماد كرده اند.
احمد بن هلال كرخى
- بازدید: 1947