چون فاطمه (س) وفات کرد علی (ع) هر روز قبرش را زیارت می کرد، روزی آمد و خود را بر قبر انداخت و این دو شعر را انشاد فرمود:
1- بر قبرها گذشتم و به قبر دوست سلام کردم جوابم نداد.
2- ای قبر؛ چرا جواب فریاد کننده را نمی دهی؟ مگر پس از من از دوستی دوستان ملول شده ای؟ پس گوینده ای که صدایش شنیده می شد و خودش دیده نمی شد این اشعار را در جواب گفت:
1- دوست گفت: چگونه می توانم جواب شما را بدهم، در حالتی که من در گرو سنگ و خاکم؟!
2- خاک زیبایی های مرا خورد که شما را از یاد بردم، و از خاندان و همزادانم دور افتادم.
3- پس سلام من بر شما باد (برای همیشه شما را وداع می کنم) رشته دوستی میان من و شما گسسته شد.(288)
288) اثبات الهداة، ج 5 ص 36 و 37