آیینه تجلّی ذات خدا علیست
دیوان عشق را غزلِ مصطفی علیست
درویش را بگو که جهانت به کام باد
چون دستگیر مردم بی دست و پا علیست
آن کو نشان سروری از «انّما...» گرفت
در دست داشت رایتی از «هل اتی...» علیست
اسرار عاشقانه او را ز چاه پرس
همسایه همیشه خونگریهها علیست
زنبیلی از ترانه نان روی دوش اوست
ها، آن که می رود همه شب بی صدا علیست
من منکرم حسین نبود آن که کشته شد
تاریخ ساز واقعه کربلا علیست
تا آفتاب سر زند از کوه دوردست
همواره ذکر مردم آزاده یا علیست
شعبان کرمدخت
صورت پیوند جهان / 115
غزل مصطفی
- بازدید: 236