کینه و حسادت نسبت به داماد پیامبر صلی الله علیه و آله

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

 یکی از عمده ترین دلایل سکوت مردم در مقابل پایمال شدن حق امیر مومنان علی بن ابیطالب علیه السلام ،کینه و حسادتی بود که قبایل عرب ،به خصوص قریش و برخی مهاجران ، از او داشتند.رسم قبایل چنین بود که اگر از قبیله آنان کسی کشته می شد ، همه آنان و قبایل هم پیمانشان وظیفه داشتند از قبیله قاتل انتقام گیرند.هر چند این رسم جاهلی پس از اسلام بی هویت شد ،اما آثار آن هنوز باقی بود. سال ها بعد ، در پرتو تعالیم رسول خدا صلی الله علیه و آله و رشد نسبی افکار ،دیگر زمینه چنین انتقام ها فراهم نبود ، اما دل ها از کینه زدوده نشده بود و اگر کسی این اندازه به قبیله اش دلبستگی نداشت با عرب و عصبیت عربی بیگانه شناخته می شد. این در حالی بود که بیشتر قبایل در نبرد با رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت کرده ،فرد یا افرادی از آنها به دست داماد وی علی یا بنی هاشم کشته شده بودند.
از سوی دیگر از دیر باز همه قبایل مکه ،به خصوص قریش ،به نوادگان هاشم و کمالات ایشان حسد می ورزیدند و از این که آنان مناصب اجتماعی را در دست دارند ، رنج می بردند وبرای زمانی که این منزلت و منصب از ایشان سلب شود ، روز شماری می کردند.سرانجام زمان جلوه کینه و حسادت آنان فرا رسید و تعصبات قبیله ای بیدار شد و قدرت طلبان به آرزویشان دست یافتند.
بلاذری می نویسد :حباب بن منذر ،که خود از انصار بود ، در ماجرای سقیفه گفت : ما چون در جنگ ها پدران اینان (مهاجران) را کشته ایم از ما انتقام خواهند گرفت. وقتی انصار به سبب کشتن پدران مهاجران ، از آنها بهراسند ، پس علی بن ابیطالب علیه السلام که داماد پیامبر است باید در انتظار خشن ترین برخوردهای قریش به سر ببرد ، زیرا در بدر نیمی از کشتگان قریش را او به تنهایی به سوی مرگ روانه ساخته است.
عزالدین ابوحامد معتزلی می نویسد :
روزی پیامبر خدا بر شانه علی زد و گریست و فرمود : برای کینه هایی می گریم که در دل قومی است و برای تو آشکار نمی کنند مگر پس از آن که مرا از دست بدهند.(365)
ابن جریر طبری می نویسد : زمانی عمر بن خطاب به ابن عباس گفت : می دانی چرا قریش از خاندان شما جانبداری نکردند ، در حالی که پدرت عموی رسول خدا و تو پسر عموی او هستی ؟... زیرا قریش مایل نیست اجازه بدهد نبوت و خلافت در اختیار خاندان شما باشد برای این که بدین وسیله احساس غرور و شادمانی خواهید کرد. (366)
گوینده این سخن به خوبی از شدت بد خواهی مردم نسبت به داماد پیامبر آگاه است و از همین رو به ابن عباس می گوید : پس عمویت علی به خلافت سراوارتر است ، اما قریش از وی فرمان نمی برد. اگر وی زمامدار مردم شود آنان را به راه حق پیش می برد...ولی در آن صورت نارضایتی پنهانی مردم ، سبب می شود که بیعت او را بشکنند و با وی بجنگند. (367)
حقیقت آن است که قبایل عرب ، رسول خدا صلی الله علیه و آله را نیز به سختی تحمل کرد. سران برخی از قبایل آشکارا اظهار می داشتند : حال که قدرت عرب به تو روی کرده است ،به تو ایمان خواهیم آورد ، به شرط این که برای روزگار پس از خود ، از ما کسی را جانشین کنی !(368)
مشرکانی که پس از فتح مکه ، به ظاهر اسلام آوردند ،اغلب به سبب ناتوانی ،از ستیز با پیامبر صلی الله علیه و آله دست برداشتند.از طرفی ، شکوه و منزلت رسول خدا صلی الله علیه و آله آنان را به تسلیم وا می داشت و از سویی ، آتش کینه و حسد را در جان های آنان شعله ور می ساخت. در حقیقت اینان همه کینه و حسادت خود به پیامبر صلی الله علیه و آله را با دامادش ، علی بن ابی طالب علیه السلام تصفیه کردند.پیامبر صلی الله علیه و آله بر پا کننده حکومتی بود که آنان آروزی دستیابی بدان را در دل داشتند و بدین سبب ،به طور طبیعی فرصت تحقق این مقصود را برای وی فراهم می آوردند. پس از رحلت آن حضرت نیز ، دیگر جایی برای درنگ نبود. هر چه زودتر ، حتی قبل از آن که پیکر پ یامبرصلی الله علیه و آله غسل داده شود ، باید خلافت را تصاحب می کردند ، هر چند به بهای ورود بی اجازه به خانه دختر گرامی آن حضرت.
علی بن ابی طالب علیه السلام خود در تایید این نظر گوید:
... عرب از کار محمد صلی الله علیه و آله متنفر بود و نسبت به آن چه خداوند به او عنایت کرده ، حسادت می ورزید...آنها از همان زمان حضرت کوشیدند که کار را پس از رحلت آن حضرت ، از اختیار اهل بیت او خارج کنند. اگر قریش نام او را وسیله سلطه خویش قرار نمی داد و نردبان ترقی خود نمی دید ، حتی یک روز پس از رحلت آن حضرت ، خدا را نمی پرستید و به ارتداد می گرایید.(369)
ایشان در نامه ای به برادرش عقیل می نویسد : بگذار قریش تا می توانند در گمراهی و فاصله افکنی خود میان امت بتازند.این جماعت ، امروز همان گونه برای معارضه و جنگ با برادرت همدست شده اند که دیروز در جنگ با رسول خدا صلی الله علیه و آله هماهنگ بودند.
ابن عباس در بیان علت لعن و دشنام بنی امیه ،به علی بن ابی طالب علیه السلام می گوید : بنی امیه در حقیقت با لعن و ناسزا به علی می خواستند به رسول خدا صلی الله علیه و آله ناسزا گویند.زیرا پیامبر فرموده بود : هر کس به علی ناسزا گوید ، به من ناسزا گفته است. (370)
اما چون مسند حکومت را از بعثت آن حضرت به دست آورده بودند به جای پیامبر ، علی را هدف تیر دشنام خود قرار دادند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله از همه توطئه های قریش و مشرکان مکه ، جان به سلامت برد. در مدینه بارها بر ضد او لشکر کشیدند و خاندان او از بنی هاشم ،پیوسته بر دیگر قبایل قریش پیروز می شد. زمانی که دشمنان او اطمینان یافتند با اصل نبوت او نمی توانند مقابله کنند ،ناچار رسالتش را پذیرفتند و حسد و کینه خود را نسبت به بنی هاشم فرو خوردند.اما با رحلت او به هیچ صورت رضایت ندادند که شوکت نبوت او با جلوه خلافت ، همچنان در اختیار بن هاشم باشد و استمرار یابد. (371)
عبدالحمید مداینی معتزلی در یاد کرد جملات ابو جعفر نقیب به ذکر نکاتی می پردازد که پرده از انگیزه آلوده مخالفان علی علیه السلام بر می دارد. وی می نویسد :
گروهی که می پنداشتند عرب از علی اطاعت نخواهد کرد ،بعضی به علت حسادت ، برخی برای انتقام و خونخواهی و برخی دیگر به بهانه جوانی او وی را کنار زدند و برخی دوست نداشتند علی بر آنان برتری یابد. بعضی هم نمی پذیرفتند که نبوت و خلافت نصیب یک فامیل شود. بعضی دیگر هم از بیم پایبندی شدید و سخت گیری او در امور دینی ، و گروهی به امید این که خلافت در قبایل عرب گردش کند و در قبیله خاص استقرار نیابد و هر قبیله امیدوار باشد خلافت به آنان برسد. و برخی نیز به سبب دشمنی با او به حکومتش رضایت ندادند.این دشمنی به خاطر خویشی او با پیامبر بود. از این گروه می توان منافقان را بر شمرد که به نبوت اعتقاد قلبی نداشتند. اینها همه دست به دست هم دادند تا خلافت را از علی باز دارند و آن را به دیگری وا گذارند.شخصیت های سرشناس آنان گفتند : ما از ترس بروز فتنه ، خلافت را از او بازداشتیم و می دانستیم که عرب از او اطاعت نخواهد کرد. (372)
این محقق در جمله ای دیگر می گوید :
این که مردم در برابر انکار دستورهای صریح پیامبر نسبت به زمامداری علی سکوت کردند ، بدان سبب بود که آنها در آن روزگار ،اندیشه های مختلف داشتند.برخی از آنها دشمنان و رقیبان سرسخت علی شناخته می شدند که برکناری علی از خلافت ،مایه چشم روشنی ایشان بود. (373)
تجربه نشان داده است که گذشت زمان ، آتش کینه ها و حسادت ها را خاموش می سازد و پس از یک نسل ،کینه های دیرین فروکش می کند. اما عجیب آن که این اصل در حق علی بن ابی طالب جاری نشد و این کینه و حسد با گذشت زمان حتی پس از 25 سال ، کاهش چشمگیر نیافت. (374)
ابن عباس در گفتگویش با عثمان در دوران خلافتش ، در پاسخ عثمان که می گوید اگر خلافت حق شما بود ،قوم خودتان بودند که آن را از شما بازداشتند. می گوید : اما این که این قوم ، خلافت را از ما بازداشتند ،به خدا سوگند که به سبب حسد بود و تو خود خوب می دانی. (375)
علی بن ابی طالب علیه السلام خود به خزیمة بن ثابت فرمود : می بینی که چگونه بر فضل خدا نسبت به موقعیت من به پیامبر خداصلی الله علیه و آله و آن چه خداوند از علم به من داده ، حسادت می کنند !(376)
به سبب همین مسایل ،بارها علی علیه السلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله شکایت کرد. (377)
در گردهمایی سقیفه و تا سال ها بعد ، موضوع کمی سن علی بن ابی طالب علیه السلام ،مهم ترین عذر ، برای کنار گذاشتن ایشان یاد می شد ،ولی حقیقت آن است که علت اصلی ،همان حسد و کینه بود که در دل های افراد می جوشید و تمسک به سنت پیر گرایی عرب ، بهانه ای بیش نبود. طبرسی در کتاب خود می نویسد : چون ابوبکر به پدرش ابوقحافه نامه نوشت تا وی به مدینه آید و از حکومت او فرمان برد ، ابوقحافه به آورنده نامه گفت : چه شد که از علی روگرداندید ؟ وی گفت : سن او کم بود و بسیاری از بزرگان قریش و غیر ایشان را به قتل رسانیده بود. از طرفی ،ابوبکر از او مسن تر بود. ابوقحافه به وی پاسخ داد : اگر این امر باید در مسن ترین فرد باشد ، من از فرزندم شایسته تر. تردید ندارم که در حق علی ستم کردند ، در حالی که پیامبر خدا با او بیعت کرده و از ما نیز بیعت گرفته بود. (378)
نکته برجسته این گفتگو در آن است که پیام آور در پاسخ ابوقحافه ، گر چه موضوع کمی سن را عذر می آورد ، بی درنگ از کینه و حسد عرب نسبت به علی یاد می کند.
به درستی معلوم نیست که در آن روزها چه کسانی و تا چه اندازه ،این عذر را واهی دانستند ! آیا آنان بدین نکته توجه نداشتند که رسول گرامیی اسلام صلی الله علیه و آله بارها علی علیه السلام را ، با همان سن کم ماموریت های ویژه داد ؟! روانه کردن علی علیه السلام به سوی مردم یمن برای انجام امور قضایی ،فرماندهی جنگ ها ، ابلاغ سوره برائت ، ماموریت برای حمله به دروازه خیبر - با وجود آن که دیگر صحابیان نامدار و مسن وجود داشتند - و... چگونه توجیه می شود ؟!

367) شرح نهج البلاغه ت ج 2 ،ص 137. به خوبی نمایان است که این امر پیش از آن که نوعی توجیه عملکرد سیاسی باشد ، بهانه بود و بدون تردید اگر سران قبایل از انگیزه های دنیوی دور بودند مردم بدین عذر از علی بن ابی طالب علیه السلام فاصله نمی گرفتند.
368) تاریخ الامم و الملوک ،ج 2، ص 84 ،السیرة الحلبیة ،ج 2 ، ص 3 ، السیرة النبویة ،ج 2 ، ص 66.
369) شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ،ج 2 ،ص 298.
370) مسند احمد ، ج 7 ،ص 455 ،ش 26208 ،الصواعق المحرقة ، ص 123 ، المستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ،ص 130 ،مجمع الزوائد ، ج 9 ،ص 130 ،کنز العمال ،ج 11 ،ص 602 ،ش 32903.
371) بررسی نظریه عدالت صحابه ، ص 281 و 282 .
372) شرح نهج البلاغه ،ج 12 ،ص 86. به نقل سیاه ترین هفته تاریخ ، با تصرفات جزئی.
373) همان .
374) همان ،ج 6 ،ص 45 و 23.
375) الاخبار الموفقیات ، ص 605 و 606.
376) شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 144.
377) همان ، ص 145 ،به نقل از مسند احمد.
378) الاحتجاج ، ص 252.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page