سؤال: بالأخره ما به خوابهایی كه در مورد ائمه(ع) میبینیم، اوّلا؛ اعتماد كنیم یا نه؟ ثانیاً؛ چنین خوابهایی میتواند برای ما نشانة كمال روح باشد یا نه؟
جواب: نه به آن خوابها اعتماد كنید و نه نشانه كمال است. چگونگی خواب در كتاب «شرح دهنكته از معرفتنفس» و نیز در تفسیر آیه 42 سوره زمر بحث شده است، اگر به آن مباحث رجوع بفرمایید ملاحظه میكنید اساساً نباید برای خواب زاویهای اساسی در زندگی و در تجزیه و تحلیلهای خود باز كنید. قصّهای خدمتتان عرض كنم شاید تا حدّی به جواب سؤالتان نزدیك شوید: متوکّل عباسی، تعبیرکنندگان خواب و کاهنهای دربار را جمع کرده بود و با تهدید گفته بود باید بگویید: «من چند سال دیگر حکومت میکنم؟» این بیچارهها از کجا بدانند؟! یکی از آنها با اطمینان كامل گفته بود: قربان! 33 سال دیگر حکومت میکنید. متوکّل از او میپرسد از کجا میگویی؟ گفته بود: چون شما امشب 33 دُرّ را در خواب میبینید. همة معبّرین از جواب قاطع او خیلی تعجب کردند که چطور میشود با توجّه به علم تعبیر خواب، چنین چیزی گفت. فردا صبح كه متوکل از خواب بیدارشدهبود به آن شخص گفتهبود: بارکالله! تو راست گفتی من 33 دُرّ را خواب دیدم، پس حتماً 33 سال دیگر حكومت میكنم. بعداً معبّرین از همكار خود پرسیدند: از کجا گفتی؟ گفت: من به او القا کردم كه 33 دُرّ خواب میبینی، روحش 33 دُرّ را در حالت خواب در خیال خود ایجاد كرد، و هیچخبری هم از ادامة حكومت 33ساله او نیست. به همین ترتیب اگر کسی خیلی به خودش القا کند که امام زمان(ع) را در خواب میبیند، ممکن است واقعاً در خواب ببیند. امّا چه کسی را در خواب دیدهاست؟ آن امام زمان ساختة ذهن خودش را که در بیداری تصورمیکرد و دوست میداشت که در خواب هم ببیند.
بر روی چگونگی«خواب» وقت بگذارید، این همه روایت داریم که خواب حجّت نیست. نمیخواهم بگویم كه ممکن نیست درِ غیب در خواب به روی شما باز شود، آری؛ گاهی ممكن است در منظر صورت خیالیة شما، یک نور بَصَری از امام(ع) برای شما ظاهر شود، ولی میخواهم بگویم: خود امام به ما یاد دادهاند که خواب حجت نیست. و شما حق ندارید برای خوابتان در تصمیمگیریهایتان زاویه بازکنید. باید متوجه باشید كه خیالات رهزن است و ما را بازی میدهد، به طوری كه واقعاً خیالاتمان را میشنویم و فكر میكنیم از خارج صدایی شنیدهایم و یا خیالاتمان را میبینیم و فكر میكنیم در بیرون داریم میبینیم، چون اگر كسی خود را در این وادیها انداخت و مسیر طبیعی را رها كرد، خیالاتش آنقدر قوی میشود كه نمیتواند بین بیرون و درون را تفكیك كند، حتی برای عزیزانی كه در صدق و صفا هستند چنین خطر و اشتباهاتی هست.(231)
231 - در مقدمه كتاب «آیةالحق» مرحوم حسین غفاری از قول حاج شیخ عباس قوچانی (وصیّ مرحوم سید علیآقا قاضی(ره)) نقل میكنند كه یكی از افراد مشهور به كرامت به در منزل مرحوم قاضی آمد و گفت: من حالی داشتم كه تمام گیاهان، خواص و آثار خود را به من نشان میدادند، مدتی است حجابی حاصل شده و دیگر به من نمینمایانند، از شما تقاضا دارم كه عنایتی بفرمایید تا آن حال به من بازگردد. مرحوم قاضی(ره) به او فرمود: دست من خالی است. او رفت و پس از زیارت عتبات، به نجف برگشت، یك روز كه جمیع شاگردان نزد مرحوم قاضی گرد آمده بودند، در منزل ایشان آمد و از بیرون در، سرش را داخل نموده، گفت: آنچه را كه از شما میخواستم و به من ندادید، از حضرت صاحبالأمر گرفتم و حضرت فرمود: به قاضی بگو بیاید نزد من، با او كاری دارم. مرحوم قاضی سر خود را بلند كرد و گفت: بگو قاضی نمیآید.
نویسنده در ادامه میگوید: اوّلاً میان راه توحید و طریق معرفت نفس كه روش تربیتی عرفای بالله است با راه تقویت نفس كه شیوه ارباب ریاضات و اصحاب مكاشفات و كرامات است، فرق هست. وقتی گفته میشود كه اصحاب كرامات و مكاشفات و ریاضات به دنبال تقویت نفس هستند و نه عبور از آن، چه بسا به ذهن افرادِ خام، از كلمه تقویت نفس، خدای ناكرده اشتغال به امور لهو و لعب متبادر شده و از این جهت انتساب بسیاری از بزرگانِ صاحب كرامت و دعاوی باطنی را به این طریقه، غیرقابل قبول بشمارند، ولی خوب نظر كن كه فرد مذكور یكی از اصحاب مكاشفه بوده و در چارهگشایی امور مادی و معنوی خلایق اشتهار داشته و حتی در این سالهای اخیر، بعضی وی را در زمره عرفای عظام شمرده، و عبرت بگیر كه چنین شخصی غایت خواستهاش كه عمر گرانبها را صرف آن كرده و از این شهر به آن شهر و از این امام به آن امام و از مرحوم قاضی تا صاحبالأمر را مورد سؤال قرار داده، بازگشت حالی است از حالات نفس و قوایی از قوای باطن كه مثلاً بتواند كشف خواص دارویی گیاهان بکند. و بدان كه لذّت بهرهمندی از این قوای نفسانی و لذت استفاده و بروز كرامات، گاه آنچنان قوی است كه صدها برابر لذّات ظاهریِ حسّی است و شخص واجد این حالات ابداً نمیتواند از آنها عبور نماید و البته با محملهای كمك به خلق و دستگیری و غیره، آنها را برای خود توجیه میكند، ولی مهم این است كه همه اینها كمالات و آثار نفس است و هدف عرفان، فنای تمامی آثار و شوائب نفسانی از پایینترین درجات تا بالاترین مراحل آن، كه با نورانیت بسیار شدید توأم است.
ثانیاً؛ بنگر به كلام قاضی كه به آسانی و سردی میگوید: دست ما خالی است، آری نه دست او كه دل و جان او از هر گونه خواست و قوای منتسب به اِنّیَت نفس خالی است. ثالثاً؛ بنگر به گفتار آن شخص در اخذ خواست خود از امام زمان(ع) و پیام معاتبهآمیز از جانب حضرت به مرحوم قاضی كه به قاضی بگو: بیاید با او كار دارم، كه حكایت دارد كه آن شخص به زعم خود به شرف ملاقات امام عصر(ع) نائل شده و حضرت خواسته او را برآورده ساختهاند و گفتهاند به قاضی هم بگو بیاید. و دیدی که قاضی هم گفت: بگو قاضی نمیآید! كه این جواب قاضی، نشان تشخیص قاضی است از سستیِ توهمات و دعاوی كثیره مدعیان ملاقات با امام زمان(ع). این پاسخ قاضی یعنی امامِ زمان مورد ادعای شما، چیزی جز امر خیالی و نفسانی و توهّمی و ساختة نفس شما یا شیطان نیست.
در ادامه میفرماید: در محضر آیتاللهطهرانی(ره) به مناسبتی سخن از همین دعاوی مربوط به رؤیت حضرت صاحبالأمر(ع) شد. ایشان از قول حضرت آقای هاشم حدّاد مستقلاً یا از ایشان به نقل از حضرت آقای قاضی(قدسسرهما). فرمودند كه «غالب این ادعاهای رؤیت در طول تاریخ به جز چند موردِ محدود و معدود، امور خیالی و نفسانی بوده و حداكثر از قبیل مكاشفات روحیه است كه صاحب آنها آن را امر عینی و حقیقی میپندارد... مؤلف محترم از قول مرحوم آیتالله قاضی نقل میكند كه شیخ احمد احسایی روزی به شاگردان خود گفت: من هر وقت به حرم مشرف میشوم به حضرت سلام میكنم، حضرت بلند جواب میدهند، به طوریكه اگر شما هم آنجا باشید میشنوید، یكمرتبه با من بیایید تا بفهمید. روزی شاگردان وی به حرم مشرف شدند، شیخ سلام كرد، بعد رو كرد به شاگردان و گفت: جواب شنیدید؟ گفتند: نه! دومرتبه سلام كرد و گفت: شنیدید؟ گفتند: نه! پس شاگردان و خود او دانستند كه شیخ در این موضوع اشتباه كرده است (صدایی را كه نفس خودش ایجاد كرده است، میشنیده و تصور میكرده آن صدا از خارج است)» نقل از كتاب آیةالحق، تألیف سید محمد حسن قاضی، صفحات100-102.