آن چه بیش از همه، افراد جوامع و حکومت ها را تهدید می کند، عدم تعادل و پیمودن مسیرهای انحرافی و به تعبیری، افراطی یا تفریطی است. امام (ع) در همان ابتدای پذیرش امر خلافت، ضمن بیان دقیق و صریح سیاست های خود، ضرورت رعایت تعادل و اعتدال را به عنوان یک نمود تقوا متذکر شده و می فرماید:
الیمینُ و الشّمالُ مضلّةٌ، والطّریقُ الوسطی هی الجادّةُ علیها باقی الکتابِ و آثارُ النبوّةِ، و منها، مَنْفَذُ السُّنةِ، و إلیها مَصیرُ العاقبةِ... لا یَهْلِکُ علی التقوی سِنخُ أصلٍ(323).
چپ و راست [کنایه از راه های انحرافی ] جز به گمراهی نمی انجامد، و راه میانه، جادّه مستقیم الهی است که قرآن و آثار نبوت، آن را سفارش می کنند و گذرگاه سنت پیامبر (ص) است و سرانجام، بازگشت همه بدان سو می باشد... آن چه بر اساس تقوا پایه گذاری شود، نابود نگردد.
پس از بیان این اصل، در کلامی دیگر به معرفی این طریق وسطی پرداخته و می فرماید:
نَحن النُمْرُ الوُسْطی ، بها بَلحَقُ التّالی، و إلیها یَرجِعُ الغالی.(324)
ما (اهل بیت پیامبر) تکیه گاه میانه ایم (طریق وسطی) و عقب ماندگان به ما می رسند، و پیش تاختگان به ما باز می گردند.(325)
323) نهج البلاغه، ح 16.
324) همان، ح 16.
325) در صلوات ماه شعبان که از حضرت امام سجّاد (ع) نقل شده است، آمده: اللّهم صَلِّ علی محمّد و آل محمد الفُلک الجاریةِ فی الْحُجِ الغامِرةِ یَأمَنُ مَنْ رَکِبَها و یَغرِقُ من تَرَکها، المُتَقَدِّمُ لهم مارِقٌ و المُتَاْخِرّ عنهم زاهِق، و اللاّزمُ لهم لاحِقٌ (شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص 156).
326) نهج البلاغه، نامه 53 (برای اطلاع بیشتر، ر.ک: حکمت اصول سیاسی اسلام، ص 115 و 116؛ مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی عج، ص 33 و 34).