سیاه پوشی در فرهنگ شیعه

(زمان خواندن: 61 - 121 دقیقه)

طرح شبهه:
یكی از اشكالاتی كه وهابیون بر شیعه وارد كرده اند، پوشیدن لباس سیاه است. آنها مدعی اند كه در منابع شیعه، روایات متعدد در مذمت لباس سیاه وارد شده كه آن را لباس دوزخیان، فرعونیان و عباسیان (دشمنان اهل بیت) شمرده است. از طرفی، طبق روایات، رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام از لباس سفید استفاده می كرده اند و پیروانشان را به استفاده از این رنگ دستور داده اند.
اما امروز در جامعه شیعی دیده می شود كه آنان برخلاف دستور پیامبر و ائمه، از رنگ سیاه به خصوص در ایام عزاداری امام حسین علیه السلام استفاده می كنند واین كار در میان شیعیان به عنوان یك فرهنگ در آمده است.
شبهه ی فوق در سایت های مختلف وهابیت به صورت گسترده مطرح شده است گرچه شبهه اصلی آنها همان مدعای فوق است ولی با تأمل در سخنان آنها، می توان جزئیات دیگری را نیز استخراج كرد و به این صورت دسته بندی نمود:
1. نافرمانی شیعیان در سیاه پوشی از دستور ائمه (علیهم السلام)
شیعیان بر خلاف سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله در پوشش رنگ سفید و توصیه و تأكید بر آن، در مراسم مذهبی از جمله در ایام محرم و عاشورا از لباس سیاه استفاده می كنند.
از طرف دیگر طبق روایاتی كه در منابع شیعه در مذمت و منع پوشش سیاه آمده است؛ می بایست شیعیان از نواهی ائمه برحذر و اوامر آنها را انجام دهند؛ در حالیكه آنها با این كار (پوشش سیاه) نواهی را مرتكب و از دستورات نا فرمانی می كنند.

2. حرمت پوشیدن لباس سیاه
در روایات شیعه، لباس مشكی، لباس اهل نار، فرعونیان و عباسیان قلمداد شده و صریحاً دستور داده شده كه آن را نپوشید. با در نظر گرفتن این نهی، استفاده از این رنگ حرام و جایز نیست.

3. تعارض روایات با عمل ائمه (علیهم السلام):
از طرفی روایات متعدد در مذمت و منع لباس سیاه از طرف ائمه وارد شده است و از طرف دیگر، به گزارش برخی روایات، خود ائمه در بعضی موارد عملاً لباس مشكی پوشیده اند. بنا براین، بین روایات و عمل ائمه تعارض وجود دارد.
اگر عمل ائمه را ملاك قرار بدهیم تكلیف روایات چه می شود و اگر جانب روایات را بگیریم، چگونه می توان عمل ائمه را توجیه كرد.

نقد و بررسی
شبهات فوق را می توان در چند بخش مستقل مورد نقد قرار داد:
بخش اول : علل سیاه پوشی شیعیان در عزاداری
پاسخ اجمالی:
1. سیاه پوشی همدردی با اهل بیت است
سیاه پوشی شیعیان در عزاداری، یك نوع اظهار محبت وارادت به ساحت مقدس امامان اهل بیت علیهم السلام و اظهار همدردی با صاحب عزای اصلی و حجت الهی حضرت حجت ابن الحسن المهدی (ارواحنا فداه) است.

2. سیاه پوشی برگرفته از سیره ائمه اطهار است
سیاهپوشی شیعیان برگرفته از سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) است.
از نگاه تاریخی، سیاه پوشی زنان در شهادت دو تن از سرداران سپاه اسلام (حضرت حمزه و جعفر طیار)، سیاه پوشی حضرت زهرا سلام الله علیها در سوگ پدر، امام حسن علیه السلام در شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام و بالاخره سیاه پوشی بانوان خاندان رسالت در شام و مدینه به اتفاق زنان مدینه در شهادت امام حسین علیه السلام شهره ی تاریخی دارد.
نكته مهم این است كه همه این موارد تاریخی، در منظر پیامبر صلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام انجام شده و حتی بعضی از موارد، ( مانند سیاه پوشی حضرت زهرا در عزای رسول خدا و امام حسن در شهادت پدر و امام سجاد در مدینه) فعل خود معصوم است.
بنابراین، فرمایشاتی كه از رسول گرامی اسلام یا امیرالمؤمنین و دیگر ائمه اطهار (علیهم السلام) در كراهت لباس سیاه وارد شده، با این سیره تخصیص خورده و شامل سیاهپوشی در عزای شهدای اهل البیت (علیهم السلام) نمی شود.
بنابراین فرهنگ سیاه پوشی شیعیان برگرفته از سیره خود اهل بیت است؛ نه یك امر بدیع و مأخوذ از كار دیگران.

3. در روایات نهی ، معلل است ؛ و هر جا علت نبود ، نهی در كار نیست!
هدف روایات از مذمت لباس سیاه و منع آن توسط نبی مكرم اسلام صلی الله علیه وآله ، امام علی و امام صادق (علیهما السلام) تشبه به جباران تاریخ همانند فراعنه مصر و حاكمان عباسی است؛ به ویژه عباسیان كه در اوائل، برای تثبیت حكومتشان به نشانه طرفداری از اهل بیت و سوگوار بودنشان در شهدای خاندان پیامبر سیاه پوشیدند؛ اما بعد از تثبیت قدرت برای ارعاب مردم و اظهار شكوه و هیبت، پوشیدن این رنگ را برای كار گزاران حكومت و مردم الزام می كردند؛ تا آن جایی كه پرچم حكومت نیز از رنگ سیاه انتخاب شد. آنان از این رنگ به عنوان نماد حكومت شان استفاده كردند.
از طرف دیگر با تغییر سیاست (طرفداری اهل بیت علیهم السلام)، با اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله بیشتر از بنی امیه بدرفتاری كردند و امامان معصوم (علیهم السلام) را در بند كشیده و در سیاه چالها به شهادت رساندند.
به این جهت امام صادق علیه السلام در ضمن روایات، پیروانش را از پوشیدن رنگ مشكی كه در آن مقطع خاص، نماد جباران تاریخ بود برحذر داشتند و از آن به لباس «اهل نار، لباس فرعون و لباس اعداء الله» تعبیر كردند و الا فی نفسه این رنگ هیچ گونه حرمتی نداشته است.

پاسخ تفصیلی
نخستین و مهم ترین شبهه از نظر وهابیت این است كه علی رغم روایات ائمه طاهرین علیهم السلام در مورد نهی و مذمت لباس سیاه و تشویق و تأكید آنان بر پوشیدن لباس سفید (چنانكه سیره خودشان هم همین بوده است)؛ شیعیان با پوشیدن لباس سیاه، به خصوص در ایام عزاداری صریحاً از دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام نافرمانی كرده و آنچه را ائمه نهی كرده اند مرتكب می شوند.
قبل از نقد این شبهه، تذكر این نكته لازم است كه : روایات نهی و مذمت از پوشش سیاه كه ممكن است در بخش نخست از آن ها یادآوری شود، یك بحث مستقل دارد كه در سومین بخش، مورد بررسی قرار می گیرد.
از این مدعا می توان چند پاسخ ارائه كرد:
پاسخ اول: اظهار محبت و اعلام همدردی با اهل بیت (علیهم السلام)
نخستین پاسخ این است كه روایات نهی و منع پوشش سیاه، مطلق نبوده و مشروط به شرائطی است. به این بیان كه پوشش سیاه فی نفسه مكروه نیست و اگر رنگ سیاه مطلقا مكروه بود، نباید در بعضی پوشش ها استثنا می شد ! به عنوان مثال نباید پیامبر عمامه سیاه بر سر می كردند ! و یا امام صادق علیه السلام عمامه و كفش و عباء سیاه را استثناء نمی كرد؛ با اینكه طبق روایاتی كه در بخش سوم (بررسی روایات سیاه پوشی) خواهد آمد، به اقرار اهل سنت، پیامبر (ص) در فتح مكه عمامه سیاه بر سر داشتند ! و...
حال به بررسی دلیل كراهت پرداخته و می گوییم كراهت از این جهت است كه سیاه، پوشش اعداء الله است؛ زیرا آنها از میان سائر رنگها این رنگ را پوشش و شعار خودشان قرار دادند بنا براین ممنوعیت و مرجوحیت پوشش سیاه، از جهت شبیه كردن خود به لباس دشمنان است.
به عبارت دیگر، حكم در این مورد و موارد مشابه آن دائر مدار قصد است؛ به این صورت كه اگر قصد انسان از پوشش این رنگ، تشبه به آنان و اخذ شعارشان باشد این مرجوح است اما اگر قصد او از پوشش به عنوان عزا و حزن بر مصیبت سیدالشهداء علیه السلام باشد راجح است؛ زیرا در رابطه به استحباب اظهار مصیبت و عزا، عموماتی از ائمه علیهم السلام وارد شده است.
مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار یك باب را تحت عنوان استحباب گریه بر امام حسین علیه السلام گشوده كه در آن حدود 20 روایت را جمع آوری كرده است، كه در این جا به چند روایت اكتفا می كنیم:
يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَي مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَافْرَحْ لِفَرَحِنَا وَعَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
ريّان بن شبیب می گوید در نخستین روز ماه محرّم به محضر امام هشتم (علیه السلام) رسیدم، به من فرمود: ... ای پسر شبیب اگر می خواهی در درجات عالی بهشت با ما باشی، پس در حزن ما اندوهگین و در شادی ما مسرور باش، و بر تو باد ولایت و دوستی ما، كه اگر مردی (در این جهان) به سنگی مهر ورزد، خدای متعال او را در روز قیامت با همان سنگ محشور می كند.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج14، ص503 ، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983م.
این اظهار سوگ و سرور در غم و شادی آن بزرگواران، از مصادیق بارز «احیای امر» و زنده داشتن نام و یاد و مرام آنان است.
قَالَ الرِّضَا عليه السلام مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا وَبَكَي لِمَا ارْتُكِبَ مِنَّا كَانَ مَعَنَا فِي دَرَجَتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمَنْ ذُكِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَكَي وَأَبْكَي لَمْ تَبْكِ عَيْنُهُ يَوْمَ تَبْكِي الْعُيُونُ وَمَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيَا فِيهِ أَمْرُنَا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.
امام هشتم (علیه السلام) فرمود: هر كس مصائب ما خاندان را یادآور شود و به خاطر آنچه كه بر ما وارد شده بر ما بگرید، روز قیامت در مقاماتی كه خواهیم داشت همراه ما خواهد بود; و هر كس با یادآوری مصائب ما بگرید و دیگران را بگریاند، دیدگان وی در روزی كه چشمها می گریند نخواهد گریست; و هر كس در مجلسی بنشیند كه در آن امر ما احیا می شود ، قلبش در روزی كه دلها در آن روز می میرند، نخواهد مرد.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج44، ص279، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983م
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ تَجْلِسُونَ وَتَتَحَدَّثُونَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ نَعَمْ قَالَ إِنَّ تِلْكَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا فَأَحيُوا أَمْرَنَا إِنَّهُ مَنْ ذَكَرَنَا وَذُكِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابَةِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَلَوْ كَانَتْ أَكْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْر.
بكر بن محمد ازدی می گوید كه: امام صادق علیه السّلام از من پرسید: آیا به دور هم می نشینید و از ما یاد می كنید؟ عرض كردم: آری، فدایت گردم!
حضرت فرمود: براستی من این گونه مجلس ها را دوست دارم، بر شماست كه یاد و خاطره ما را زنده نگاه دارید، زیرا كسی كه از ما یاد كند، و یا اگر از ما در نزد او نامی برده می شود به اندازه بال مگسی (برای ما) اشك بریزد، خداوند همه گناهان او را اگر چه از كف روی دریا هم افزون تر باشد، می آمرزد.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي 381 هـ) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ص187 ناشر: دار الرضي ، قم، چاپ اول 14069هـ
همان گونه كه در روایات ملاحظه می شود برگزاری مجالس عزاداری و گریه و اشك ریختن در ماتم سرور شهیدان مورد رضایت و تأیید و دستور امام و یك امر پسندیده و راجح است؛ زیرا آثاری همانند حشر با اهل بیت، هم درجه بودن با آنان و بخشش گناهان مواردی است كه تنها در این روایات به آنها اشاره شده است.
بدون تردید منشأ برپائی مجالس عزاداری همان پیوند ذاتی و الهی ولایت ائمه است كه خداوند میان اهل بیت و شعیان برقرار ساخته است كه در روایت ذیل خاطر نشان شده است:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَي اطَّلَعَ إِلَي الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَاخْتَارَ لَنَا شِيعَةً يَنْصُرُونَنَا وَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَيَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَيَبْذُلُونَ أَمْوَالَهُمْ وَأَنْفُسَهُمْ فِينَا أُولَئِكَ مِنَّا وَاِلَيْنا .
خداوند متعال به زمین توجه كرد ما را برگزید و برای ما پیروانانی را برگزید كه ما را یاری می كنند و در شادی ما شادمان و در حزن ما اندوهناك اند و اموال و جانشان را در راه ما بذل می كنند آن ها از مایند و نزدما [بر می گردند.]
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج10 ص114 ، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983م
و هدف از برپائی این گونه مجالس، احیاء امر اهل بیت است؛ زیرا شعیان با شركت در این مجالس اعلام می دارد كه آنان در غم و مصیبتی كه بر اهل بیت وارد شده شریك است و به نشانه اعلام همدردی علاوه بر این كه قلب شان محزون و گرفته است در ظاهر نیز لباس سیاه برتن می كند و زبان حال و سخن دل هر شیعه در ماتم سید الشهدا (علیه السلام) این است :
يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً
ای كاش با آنها بودم و به رستگاری بزرگ می رسیدم.
الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 14 ص418 تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة: الثانية، 1414هـ

پاسخ دوم: اقتداء به سیره اهل بیت (علیهم السلام) در عزاداری ها
شیعیان در سیاهپوشی نه تنها از دستورات رسول خدا صلی الله علیه وآله و امامان اهل بیت علیهم السلام سر پیچی نكرده اند؛ بلكه در این كار به سیره و روش آنان اقتداء كرده اند.
برای اثبات این مطلب تاریخ اسلام را بررسی كرده و از لابلای منابع خود اهل سنت فرازهایی را باز خوانی می نماییم.
موضوع (سیاه پوشی اهل بیت علیهم السلام) را می توان در دو مقطع حساس تاریخی بررسی كرد:

الف) سیاه پوشی در عزای اصحاب و رسول خدا (ص)
قبل از شهادت سیدالشهداء علیه السلام در صفحه تاریخ حوادث ناگوار و جان فرسایی برای پیامبر و اهل بیت علیهم السلام رخ داد. بنا به روایت مورخان در همه این رخدادها خاندان پیامبر، در سوگ شهداء و بزرگانشان سیاه پوش شدند.
توجه به نمونه های ذیل وجود این سیره را اثبات می كند:
1. سیاه پوشی زنان در شهادت حضرت حمزه
در میان جنگ های صدر اسلام غمبار ترین جنگ، نبرد «احد» است كه در آن حدود 70 نفر از سپاه اسلام به شهادت رسید و از جمله كشته شدگان این واقعه، حضرت حمزه عموی بزرگوار پیامبر اسلام است.
بعد از این كه پیامبر كه خود در این جنگ مجروح شده بود با كوله باری از اندوه به مدینه برگشت، در فضای آكنده از غم، زنان در مصیبت شهدایشان اشك می ریختند و نوحه سرایی می كردند. زنان مدینه به دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله در شهادت حمزه، این سردار فداكار اسلام نیز گریه كرده و جامه سیاه پوشیدند.
ازهری از لغت شناسان معروف سیاه پوشی دختر ام سلمه را گزارش كرده است:
وفي الحديث: (أنَّ بنت أبي سَلَمة تَسَلَّبتْ علي حمزة ثلاثةَ أيام، فدعاها رسولُ الله صلي الله عليه وسلم وأمَرَها أن تَنصَّي وتَكتَحِل.
[زینب] دختر ابی سلمه [ربیبه پیامبر] بر حمزه ـ كه رضوان خدا بر آنها باد ـ سه روز گریست و لباس سیاه كه ویژه عزاداری است، پوشید. سپس رسول خدا (صلی الله علیه وآله) وی را فرا خواند و به وی فرمان داد كه بر موی خویش شانه زند و سرمه در چشم كشد
الأزهري، أبو منصور محمد بن أحمد، الوفاة: 370هـ، تهذيب اللغة ، ج 12، ص171،تحقيق: محمد عوض مرعب، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة : الأولي- 2001م ،

معنی «سلاب» در كتب اهل سنت
در روایت فوق، واژه « تسلبت» به معنای لباس سیاه مخصوص عزاداری است كه زنان آن را می پوشیده اند.
ابن سلام هروی، صاحب غریب الحدیث نیز می نویسد:
سلاب، يريد الثياب السود التي تلبسها النساء في المأتم.
مراد از سلاب، لباس سیاهی است كه زنان در عزاداری آن را می پوشند.
الهروي ، أبي عبيد القاسم بن سلام ، متوفاي(224)، غريب الحديث، ج 1، ص190، تحقيق : محمد عبد المعيد خان، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت ، چاپخانه : مجلس دائرة المعارف العثمانية- حيدر آباد الدكن الهند، طبع الأولي1384
ابن سیده مرسی، می گوید:
والسِّلابُ والسُّلُبُ ثيابٌ سُودٌ يلْبَسُها النِّساءُ للإِحدادِ
سلاب و سلب لباس سیاه است كه زنان در عزاداری می پوشند.
المرسي، ابوالحسن علي بن إسماعيل بن سيده (متوفاي458هـ)، المحكم والمحيط الأعظم، ج 8 ، ص505، تحقيق: عبد الحميد هنداوي، ناشر: دار الكتب العلمية بيروت، الطبعة: الأولي، 2000م.
زمخشری ـ ادیب و مفسّر مشهور قرن 5 و 6 هجری ـ روایت فوق را با اندكی تفاوت نقل كرده است:
بكت بنت امّ سلمة علي حمزة (رضي اللّه عنهما) ثلاثة ايام وتسلّبت، فدعاها رسول اللّه (صلي الله عليه وآله) فأمرها أن تَنَصّي وتكتحل.
و بعد از نقل این روایت می نویسد:
تسلّبت: لبست السِلاب و هو سوادُ المُحِدّ. وقيل: خرقة سوداء كانت تُغَطّي رأسَها بها.
سلاب، جامه سیاهی است كه زن عزادار بر تن می كند و بنا به قولی، پارچه سیاهی كه سر خویش را با آن می پوشاند.
الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاي538هـ)، الفائق في غريب الحديث، تحقيق: علي محمد بجاوي و محمد ابوالفضل ابراهيم ، ناشر: دارالفكر للطباعة و النشر و التوزيع، طبع الثالثه 1399 ـ 1979).
ابن منظور در لسان العرب «سلاب» را «لباس سیاه» معنا كرده و سپس به روایت پوشیدن لباس سیاه توسط اسماء بنت عمیس در مصیبت جعفر بن أبی طالب )كه در نمونه بعدی به آن اشاره خواهد شد؛( و ام سلمه در شهادت حضرت حمزه سید الشهداء استناد می كند :
السلاب السلب ثياب سود تلبسها النساء في المأتم واحدتها سلبة سلبت المرأة وهي مسلب إذا كانت محدا تلبس الثياب السود للحداد تسلبت لبست السلاب وهي ثياب المأتم السود.
وفي الحديث عن أسماء بنت عميس أنها قالت لما أصيب جعفر أمرني رسول الله فقال تسلبي ثلاثا ثم اصنعي بعد ما شئت.
وفي حديث أم سلمة أنها بكت علي حمزة ثلاثة أيام وتسلبت.
وقال اللحياني المسلب السليب السلوب التي يموت زوجها أو حميمها فتسلب عليه تسلبت المرأة.
سلاب و سلب، لباس سیاهی است كه زنان در عزاداری می پوشند. مفرد مؤنث این واژه، سلبة است. سلبت المرأة به زنی گفته می شود كه برای عزاداری لباس سیاه بپوشد. تسلبت لبست السلاب همان لباس سیاه ماتم است.
در روایتی، اسماء بنت عمیس می گوید: هنگامی كه جعفر طیار به شهادت رسید؛ پیامبر به من فرمود: سه روز جامه سیاه برتن كن بعد از آن هرچه خواستی انجام بده.
و در روایت ام سلمه آمده كه آن بانو بر حضرت حمزه سه روز گریه كرد و سیاه پوشید.
لحیانی می گوید: مسلب، سلیب و سلوب زنی است كه شوهر یا حامی او مرده باشد پس در عزای او سیاه بپوشد.
الأفريقي المصري، محمد بن مكرم بن منظور (متوفاي711هـ)، لسان العرب،ج 1، ص472 ـ 473، ناشر: دار صادر - بيروت، الطبعة: الأولي.

2. دستور پیامبر (ص) به سیاه پوشی زنان در شهادت جعفر طیار
جعفر طیار یكی دیگر از یاران مخلص پیامبر و بازوی پرتوان سپاه اسلام بود كه در جنگ موته به شهادت رسید و این ضایعه بزرگ، رسول خدا را در سوگ نشاند. از این رو، با حضور در خانه جعفر، ضمن دلداری از خانواده و فرزندان او به اسماء بنت عمیس دستور داد تا در عزای شهادت آن عزیز جامه سیاه بپوشد.
این قطعه تاریخی نیز در منابع مهم اهل سنت با دو مضمون نقل شده است.

مضمون اول : «البسی ثوب الحداد»
احمد حنبل در مسند خود می نویسد :
عن أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ قالت لَمَّا اصيب جَعْفَرٌ أَتَانَا النبي صلي الله عليه وسلم فقال أمي البسي ثَوْبَ الْحِدَادِ ثَلاَثاً ثُمَّ اصنعي ما شِئْتِ.
اسماء بنت عمیس می گوید: هنگا می كه جعفر به شهاد رسید، رسول خدا صلی الله علیه وآله به من فرمود: مادر من! سه روز جامه عزا در بر كند پس از آن هرچه خواستی انجام بده.
أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، (متوفاي241) مسند، ج 6، ص438 ح 27508 ، ناشر: مؤسسة قرطبة مصر.

معنی حداد :
از نظر لغت واژه (حداد) به معنای ترك زینت و آرایش و بوی خوش و در بر نمودن لباس سیاه است. حدت المرأة علی زوجها؛ یعنی زن پس از مرگ شوهر زینت و آرایش را ترك كند و در اندوه او لباس حزن كه همان لباس سیاه است برتن كند.
ابن منظور در این باره می گوید:
والحِدادُ: ثياب المآتم السُّود. والحادُّ والمُحِدُّ من النساء: التي تترك الزينة و الطيب؛ وقال ابن دريد: هي المرأَة التي تترك الزينة والطيب بعد زوجها للعدة. حَدَّتْ تَحِدُّ وتَحُدُّ حدّاً وحِداداً، وهو تَسَلُّبُها علي زوجها.
حداد لباس سیاه ماتم است . حاد و محد زنانی است كه آرایش و استعمال بوی خوش را ترك می كند. ابن درید گفته است: حاد و محد زنی است كه آرایش و بوی خوش را بعد از فوت شوهر به خاطر عده ترك می كند. حدت، تحد و حداد لباس سیاه در بر كردن زن در فراق شوهر است.
ابن منظور الأفريقي المصري، محمد بن مكرم الوفاة: 711 ، لسان العرب ج 3 ، ص143، دار النشر: دار صادر- بيروت، الطبعة: الأولي.
عكبری بغدادی ادیب و لغت شناس مشهور عرب، در دیوان خود می نویسد:
والحداد ثياب سود تلبس عند الحزن ومنه قوله عليه الصلاة والسلام لا يحل لامرأة تؤمن بالله واليوم الآخر أن تحد علي أحد فوق ثلاث ليال إلا المرأة تحد علي زوجها.
حداد لباس سیاهی است كه در هنگام حزن و اندوه پوشیده می شود. و از این قبیل است گفته رسول خدا صلی الله علیه وآله كه فرمود: برای هیچ زنی كه ایمان به خدا و روز قیامت دارد جایز نیست در مرگ كسی فراتر از سه روز لباس سیاه بپوشد؛ مگر زنی كه شوهرش مرده باشد.
العكبري البغدادي، أبو البقاء محب الدين عبد الله بن الحسين بن عبد الله (متوفاي616هـ)، ديوان المتنبي ، ج 1، ص353، تحقيق : مصطفي السقا/إبراهيم الأبياري/ عبد الحفيظ شلبي، ناشر: دار المعرفة- بيروت .
و در جای دیگر می گوید:
ربات الحداد لابسات الحداد وهي ثياب سود يلبسها النساء ربات الحزن وهن اللواتي ماتت أزواجهن للحديث الصحيح حديث زينب ربيبة رسول الله بنت أم سلمة عن أمها وأم حبيبة عنه لا يحل لامرأة أن تحد علي ميت فوق ثلاث ليال إلا علي زوج أربعة أشهر وعشرا .
ربات الحداد، زنانی است كه حداد می پوشند و حداد لباس سیاهی است كه زنان آن را می پوشند. ربات الحزن، آن زنانی است كه شوهرهای شان مرده است به خاطر حدیث صحیح روایت زینب ربیبه رسول خدا صلی الله علیه وآله دختر ام سلمه از مادرش و ام حبیبه از رسول خدا كه فرمود: برای هیچ زنی جایز نیست كه برای میتی فراتر از سه شب حداد نماید؛ مگر حداد زن برای شوهر به مدت چهار ماه و ده روز.
العكبري البغدادي، أبو البقاء محب الدين عبد الله بن الحسين بن عبد الله (متوفاي616هـ)، ديوان المتنبي ، ج 4، ص296، تحقيق : مصطفي السقا/إبراهيم الأبياري/عبد الحفيظ شلبي ، ناشر: دار المعرفة- بيروت .
و ابن اثیر می گوید:
الحداد: ترك الزينة. ومنه الحديث الحداد للمرأة المتوفي عنها زوجها. ومنه حدت المرأة علي زوجها تحد حدادا بالكسر، فهي حاد بغير هاء: إذا حزنت عليه ولبست ثياب الحزن وتركت الزينة.
حداد ترك زینت است .حدت المرأة علی زوجها تحد حدادا بالكسر یعنی؛ زنی كه بر مرگ شوهر محزون شود و لباس حزن بپوشد و زینت را ترك نماید.
الجزري، أبو السعادات المبارك بن محمد (متوفاي: 606 ) النهاية في غريب الحديث والأثر، ج1، ص352 ، تحقيق: طاهر أحمد الزاوي - محمود محمد الطناحي، ناشر: المكتبة العلمية- بيروت- 1399هـ - 1979م .
و فیومی در مصباح المنیر، نظیر عبارت نهایه را آورده است:
َحدَّتِ: المرْأَةُ عَلَي زَوْجِهَا (تَحِدُّ) و(تَحُدُّ) (حِدَاداً) بِالْكَسْرِ فَهِيَ (حَادٌّ) بغَيْرِ هَاءٍ و(أحَدَّتْ إحْداداً) فَهِيَ (مُحِدٌّ) و(مُحِدَّةٌ) إذا تَرَكَتِ الزِّينَةَ لِمَوْتِهِ.
الفيومي، أحمد بن محمد بن علي المقري (الوفاة: 770هـ )، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي، ص125( ماده حد)، دار النشر: المكتبة العلمية - بيروت.

مضمون دوم : «تسلبي ثلاثا ثم أصنعي ما شئت»
ابن جعد از علمای بنام اهل سنت در مسند خویش كه جزو اولین كتب روایی اهل سنت است می نویسد:
حدثنا محمد بن بكار بن الريان نا محمد بن طلحة عن الحكم بن عتيبة عن عبد الله بن شداد بن الهاد عن أسماء بنت عميس أنها قالت لما أصيب جعفر أمرني رسول الله صلي الله عليه وسلم قال تسلبي ثلاثا ثم أصنعي ما شئت
اسماء بنت عمیس می گوید: هنگامی كه جعفر طیار به شهادت رسید؛ پیامبر به من فرمود: سه روز جامه سیاه برتن كن بعد از آن هرچه خواستی انجام بده.
الجوهري البغدادي ،علي بن الجعد بن عبيد أبو الحسن الوفاة: 230، مسند ابن الجعد ج 1،، ص398 ش 2714 ، تحقيق : عامر أحمد حيدر، ناشر: مؤسسة نادر- بيروت - الطبعة : الأولي، 1410- 1990 ،
این روایت با همین مضمون در بسیاری از كتب اهل سنت ، نقل شده است :
الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج 3، ص181 ناشر: دار الشعب، القاهرة.
ابن كثير الدمشقي، إسماعيل بن عمر ابوالفداء القرشي (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، بيروت. ج7، ص97، ناشر: مكتبة المعارف،
الشوكاني، محمد بن علي بن محمد (متوفاي 1255هـ)، نيل الأوطار من أحاديث سيد الأخيار شرح منتقي الأخبار، ج7، ص97 ناشر: دار الجيل، بيروت 1973
همانطوری كه گذشت، «سلاب» به معنی پوشیدن لباس عزاداری است. همچنین در ذیل این روایت، صریحاً علمای اهل سنت، تسلبی را به پوشیدن لباس سیاه تفسیر كرده اند.
ابن منظور بعد از ذكر این روایت می گوید:
تسلبي أي البسي ثياب الحداد السود وهي السلاب تسلبت المرأة إذا لبسته وهو ثوب أسود تغطي به المحد رأسها.
تسلبی یعنی؛ لباس سیاه ماتم بپوش، و آن همان سلابی(لباسی سیاهی) است كه زن می پوشد و آن همان لباس سیاهی است كه زن عزادار، سرش را با آن می پوشاند.
الأفريقي المصري، محمد بن مكرم بن منظور (متوفاي711هـ)، لسان العرب،ج 1، ص472 ـ 473، ناشر: دار صادر - بيروت، الطبعة: الأولي.
در هردو روایت، واژه های « تسلبی» و «الحداد» به معنای جامه سیاه مخصوص عزاداری است كه اسماء به دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله آن را پوشید و آرایش و زینت را در غم مصیبت جعفر، ترك كرد.

3. سیاه پوشی حضرت زهرا (س) در سوگ رسول خدا (ص)
غمبارترین روزها در صدر اسلام، روز رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله بود. در ارتحال جانسوز او، زنان و دختر گرامی اش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها لباس سیاه برتن كردند.
حضرت زهرا نه تنها در ایام رحلت پیامبر، بلكه تا آخرین روزهای عمر خود عزادار پدر بود و شب و روز در ماتم او اشك می ریخت و ابراز اندوه می كرد. روایت ذیل عمق دلسوختگی او را چنین ترسیم می كند:
فضه می گوید: حضرت صدیقه طاهره (علیها السلام) روز هشتم رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) در جمع زنان بنی هاشم، بر سر قبر آن حضرت با آن حالت اندوهناك در خطابی به پدر فریاد برآورد:
ثُمَّ نَادَتْ يَا أَبَتَاهْ انْقَطَعَتْ بِكَ الدُّنْيَا بِأَنْوَارِهَا وَزَوَتْ زَهْرَتُهَا وَكَانَتْ بِبَهْجَتِكَ زَاهِرَةً فَقَدِ اسْوَدَّ نَهَارُهَا فَصَارَ يَحْكِي حَنَادِسَهَا رَطْبَهَا وَيَابِسَهَا... وَالثَّكْلُ شَامِلُنَا وَالْبُكَاءُ قَاتِلُنَا وَالْأَسَي لَازِمُنَا . ثُمَّ زَفَرَتْ زَفْرَةً وَأَنَّتْ أَنَّةً كَادَتْ رُوحُهَا أَنْ تَخْرُج ... .
پدر جان! با رفتن تو دنیا روشنی های خویش را از ما برگرفت و نعمت و خوشیش را از ما دریغ كرد. جهان، به حسن و جمال تو، روشن و درخشان بود (ولی اكنون با رفتن تو) روز روشن آن سیاه گشته و تر و خشكش حكایت از شبهای بس تاریك دارد ... و حزن و اندوه، همواره، ملازم ماست..
سپس آن بانو فریادی زد و ناله ای كرد كه نزدیك بود روح از بدنش مفارقت نماید.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، 43/174 ـ 180تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م
حضرت زهرا سلام الله علیها طبق روایت معتبر، مشتی از خاك قبر مطهر پدر را بر دیدگان خود گذاشته و فرمود:
ما ذا علي من شمّ تربة احمد ان لا يشمّ مدي الزّمان غواليا
صبّت عليّ مصائب لو انّها صبّت علي الأيّام صرن لياليا.
سزاوار است كسی كه تربت احمد را بویید در طول روزگار عطری نبوید. ناگواری ها و مصیبت های كه بر من فرود آمده اگر بر روزهای روشن وارد شده بود شب تار می گردید.
ابن شهر آشوب، ( متوفاي 588هـ) ، مناقب آل أبي طالب ج1 ص208 تحقيق : لجنة من أساتذة النجف الأشرف، ناشر: المكتبة الحيدرية- النجف الأشرف 1376- 1956 م.
تأثیر داغ جانسوز رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله در حدی بود كه ریحانه ای او در غمش دائماً گریان، دلسوخته و بیمار بود و قامتش خم شد.
وَرُوِيَ أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِيهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ بَاكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ يُغْشَي عَلَيْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ وَتَقُولُ لِوَلَدَيْهَا أَيْنَ أَبُوكُمَا الَّذِي كَانَ يُكْرِمُكُمَا وَيَحْمِلُكُمَا مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ أَيْنَ أَبُوكُمَا الَّذِي كَانَ أَشَدَّ النَّاسِ شَفَقَةً عَلَيْكُمَا فَلَا يَدَعُكُمَا تَمْشِيَانِ عَلَي الْأَرْضِ وَلَا أَرَاهُ يَفْتَحُ هَذَا الْبَابَ أَبَداً وَلَا يَحْمِلُكُمَا عَلَي عَاتِقِهِ كَمَا لَمْ يَزَلْ يَفْعَلُ بِكُمَا ثُمَّ مَرِضَتْ وَمَكَثَتْ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً.
آن حضرت، پس از مرگ پدرش (پیامبر) پیوسته سرش بسته شده، بیمار تن، شكسته قامت، گریان چشم، و سوخته دل بود. به گونه ای كه ساعت به ساعت بی هوش می گشت و به دو فرزندش، حضرت حسنین علیهما السّلام می فرمود:
آن پدری (یعنی جد) كه شما را گرامی می داشت و مرتب شما را در آغوش می گرفت كجا است؟ كجا است آن جد تان كه مهربان تر از همه بر شما بود ، همان كسی كه نمی گذاشت روی زمین راه بروید، افسوس كه هرگز نخواهم دید جد شما درِ خانه مرا باز نماید و شما را بدوش خود بگیرد، در صورتی كه دائما این عمل را انجام می داد. سپس حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها مریض شد و مدت چهل شب مریضی او ادامه پیدا كرد.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج 43، ص182 تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م
در این روایت تعبیر(مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ) به كار رفته است. معصبه از ریشه «عصب» است و عصابه درلغت دو معنی دارد:
یكی به معنای جماعتی از مردم. دوم به معنای عمامه و آن چیزی كه با آن سر را می بندند. مانند پارچه یا دستمال و... در این جا همان معنای دوم مراد است.
راغب اصفهانی می گوید:
والعِصَابَةُ: ما يُعْصَبُ به الرأسُ والعمامةُ،
الراغب الإصفهاني، أبو القاسم الحسين بن محمد (متوفاي502هـ) ، المفردات في غريب القرآن، ص569 تحقيق : محمد سيد كيلاني ، ناشر: دار المعرفة - لبنان .
فیومی در المصباح المنیر می گوید:
و(العِصَابَةُ) العِمَامَةُ أَيْضاً و الْجَمَاعَةُ مِنَ النَّاسِ وَالْخَيْلِ والطَّيْرِ و(العِصَابَةُ) مَعْرُوفَةٌ وَالْجَمْعُ (عَصَائِبُ) و(تَعَصّبَ) و(عَصَّبَ) رَأْسَهُ بالْعِصَابَةِ أَيْ شَدَّها.
عصابه به معنای عمامه و گروهی از مردم و اسب و پرندگان است. عصابه معروف است و جمع آن عصائب است و تعصب و عصب یعنی؛ سرش را با عمامه محكم بست.
الفيومي، أحمد بن محمد بن علي المقري (الوفاة: 770هـ )، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي، ص413 ( ماده حد)، دار النشر: المكتبة العلمية - بيروت.
قطعاً این پوشاندن سر، چیزی از غیر از پوشاندن عادی و حجاب مرسوم بوده است، كه بر همه زنان واجب است! زیرا این خصوصیت ، برای بعد از رحلت پیامبر (ص) آمده است ، و اگر قبل از رحلت نیز فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اینگونه بود ، ذكر آن در روایت معنی نداشت .
حال مقصود از آن چیست؟ برای روشن شدن مقصود، كلامی را كه سابقاً از ابن منظور در ترجمه ماده «سلب» آمده بود، دوباره نقل می كنیم:
در میان زنان عرب در آن زمان رسم این بود كه در مصیبت از دست دادن عزیزش پارچه ی سیاه به نشانه عزا برسر می كردند:
تسلبي أي البسي ثياب الحداد السود وهي السلاب تسلبت المرأة إذا لبسته وهو ثوب أسود تغطي به المحد رأسها.
تسلبی یعنی؛ لباس سیاه ماتم بپوش، و آن همان سلابی(لباسی سیاهی) است كه زن می پوشد و آن همان لباس سیاهی است كه زن عزادار، سرش را با آن می پوشاند.
الأفريقي المصري، محمد بن مكرم بن منظور (متوفاي711هـ)، لسان العرب،ج 1، ص472 ـ 473، ناشر: دار صادر - بيروت، الطبعة: الأولي.
طبق این روایت حضرت زهرا سلام الله علیها نیز به رسم آن زمان، پیوسته این پارچه سیاه را برسر داشت. بنا براین حضرت زهرا سلام الله علیها با این گونه ی مخصوص در سوگ پدر سیاه پوش شد.
روایت ذیل هم شبیه این مطلب را ثابت می كند:
هنگامی كه عمر با یارانش به در خانه امیرمومنان (علیه السلام) آمد تا در صورت ادامه امتناع امیرالمؤمنین از بیعت با خلیفه اول، حضرت را به زور به مسجد ببرد، حضرت فاطمه (علیها السلام) پشت در نشسته بود و عصابه بر سر بسته بود و بدن شریفش در عزای رسول الله بیمار و نحیف شده بود.
ثُمَّ أَقْبَلَ [عمر] حَتَّي انْتَهَي إِلَي بَابِ عَلِيٍّ وَفَاطِمَةَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا وَفَاطِمَةُ قَاعِدَةٌ خَلْفَ الْبَابِ قَدْ عَصَبَتْ رَأْسَهَا وَنَحِلَ جِسْمُهَا فِي وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله.
فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّي ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَي يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ افْتَحِ الْبَابَ فَقَالَ فَاطِمَةُ يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَلَكَ لَا تَدَعُنَا وَمَا نَحْنُ فِيهِ قَالَ افْتَحِي الْبَابَ وَإِلَّا أَحْرَقْنَا عَلَيْكُمْ...
عمر همچنان رفت و نزد در خانه علی كه رسید دق الباب كرد و فریاد زد: ای پسر ابوطالب! در را باز كن! حضرت زهرای اطهر به وی فرمود: ما را با تو چه كار ، چرا نمی گذاری به عزاداری خویشتن مشغول باشیم!؟ عمر بحضرت فاطمه گفت: در را باز كن! و الا خانه را با شما آتش می زنم!
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 43، ص198تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403- 1983 م

ب: سیاه پوشی در عزای اهل بیت (علیهم السلام)
نمونه هایی از سیاه پوشی در عزای سرداران سپاه اسلام و پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) بیان شد؛ در این قسمت به نمونه های دیگری از سیاه پوشی اهل بیت علیهم السلام در سوگواری امامان علیهم السلام اشاره می كنیم تا روشن شود كه سیاه پوشی یك سنت دیرینه در میان خاندان رسول خدا صلی الله علیه وآله است.

1. سیاه پوشی امام حسن (ع) در شهادت امیر مؤمنان امام علی(ع)
امام علی علیه السلام در سال چهلم هجری در سحرگاه نوزده هم ماه مبارك رمضان در محراب عبادت در حال اقامه نماز صبح، توسط شمشیر زهر آلود ابن ملجم مرادی ضربت خورد و در شب بیست و سوم ماه رمضان به شهادت رسید و فرزندان و شیعیانش در غم او به سوگ نشستند.
امام حسن(ع) در سوگ پدر، در حالیكه جامه سیاه برتن داشت برای مردم خطبه خواند.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، سیاه پوشی امام حسن علیه السلام را به نقل از ابو الحسن علی بن محمّد مدائنی تاریخ نگار مشهور قرن 2 و 3 هجری، (كه در مدائن و بغداد می زیسته و عصر امام صادق تا امام هادی (علیهما السلام) را درك كرده) آورده است:
قال المدائني ولما توفي علي عليه السلام- خرج عبد الله بن العباس بن عبد المطلب إلي الناس- فقال إن أمير المؤمنين عليه السلام توفي وقد ترك خلفا- فإن أحببتم خرج إليكم- وإن كرهتم فلا أحد علي أحد- فبكي الناس وقالوا بل يخرج إلينا- فخرج الحسن عليه السلام فخطبهم- فقال أيها الناس اتقوا الله فإنا أمراؤكم وأولياؤكم- وإنا أهل البيت الذين قال الله تعالي فينا- إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ- وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً- فبايعه الناس- . وكان خرج إليهم وعليه ثياب سود.
زمانی كه امیرالمؤمنین(علیه السلام) درگذشت، عبدالله بن عباس به سوی مردم بیرون آمد و گفت: امیرمؤمنان از جهان در گذشته و جانشینی از خود برجای نهاده است. اگر دوست می دارید، به سوی شما بیرون آید و اگر نه، كسی را بر كسی [اجباری] نیست. مردم به گریه افتادند و گفتند (خیر) بلكه بیرون آید. پس امام حسن به سوی مردم بیرون آمد و برای آنان خطبه خواند و فرمود: ای مردم! از خدا بترسید و تقوا پیش گیرید كه ما امیران و اولیای [امور] شما هستیم و ما همان خاندانی هستیم كه خداوند در حق ما آیه تطهیر را نازل فرموده است... پس مردم با امام بیعت كردند.
امام به سوی مردم بیرون آمد؛ در حالی كه جامه های سیاه پوشیده بود.
إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ج 16 ، ص22 ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م.
احمد بن حنبل در فضائل الصحابة از ابی رزین روایت می كند كه امام حسن مجتبی (ع) بعد از شهادت امیرمومنان ، در حالی كه عمامه ای سیاه بر سر داشتند ، برای مردم سخنرانی كردند :
حدثنا عبد الله قال حدثني أبي نا وكيع عن شريك عن عاصم عن أبي رزين قال خطبنا الحسن بن علي بعد وفاة علي وعليه عمامة سوداء فقال لقد فارقكم رجل لم يسبقه الأولون بعلم ولا يدركه الآخرون.
ابی زرین می گوید: بعد از در گذشت علی، (پسرش) حسن در حالی كه عمامه سیاه برسر داشت برای ما خطبه خواند. و فرمود: مردی از میان شما رفت كه از نظر مقام علمی كسی [جز رسول خدا] بر او پیشی نگرفت و بعد از او نیز همانند او نخواهد بود.
الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2، ص600، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1403هـ - 1983م.
و ذهبی همین روایت (بدون اشاره به ماجرای شهادت امیرمومنان) را در دو جا از ابی رزین روایت می كند، و می گوید آن حضرت لباس سیاه برتن، و عمامه سیاه بر سر داشتند!
شريك عن عاصم عن أبي رزين قال خطبنا الحسن بن علي وعليه ثياب سود وعمامة سوداء
از ابی رزین روایت شده است كه حسن بن علی برای ما سخنرانی كرد ، در حالیكه عمامه سیاه و لباس سیاه برتن داشت .
سير أعلام النبلاء ج 3، ص267 و ص272 ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي
اتحاد راوی ، و مضمون روایت ، نشانگر یكی بودن در ماجرا و سیاه پوشی آن حضرت ، در عزای امیرمومنان علی علیه السلام است !

2. سیاه پوشی در شهادت امام حسن مجتبی(ع)
دو شخصیت برجسته اهل سنت، (ابن عساكر در تاریخ دمشق و حاكم در مستدرك) به سند متصل از عایشه دختر سعد روایت كرده است كه زنان بنی هاشم در سوگ امام حسن مجتبی علیه السلام یك سال زینت را ترك كردند و لباس سیاه پوشیدند:
حاكم نیشابوری می نویسد :
قال بن عمر وحدثتنا عبيدة بنت نائل عن عائشة بنت سعد قالت حد نساء، الحسن بن علي سنة.
زنان تا یك سال، برای حسن بن علی لباس سیاه پوشیدند.
الحاكم النيسابوري، محمد بن عبدالله، (متوفاي: 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص189، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت الطبعة: الأولي 1411هـ - 1990م
شبیه همین مضمون را در تاریخ مدینه دمشق نقل می كند:
عن عائشة بنت سعد قالت: حدت نساء بني هاشم علي الحسن بن علي سنة.
زنان بنی هاشم تا یك سال برای حسن بن علی لباس سیاه پوشیدند .
الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله، (متوفاي: 571 )، تاريخ مدينة دمشق، ج 13، ص295، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العماري، ناشر: دار الفكر، بيروت- 1995
ابن اثیر نیز در الأسد الغابة می نویسد:
ولما مات الحسن أقام نساءُ بني هاشم عليه النواح شهراً، ولبسوا الحداد سنة.
وقتی حسن بن علی از دنیا رفت ، زنان بنی هاشم تا یك ماه بر او عزاداری كرده و تا یك سال لباس سیاه پوشیدند.
الجزري ، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الوفاة: 630هـ ، أسد الغابة في معرفة الصحابة ج 2 ، ص 22 ، تحقيق : عادل أحمد الرفاعي ، ناشر: دار إحياء التراث العربي- بيروت / لبنان الطبعة : الأولي- 1417 هـ - 1996 م
در این روایات واژه های «حدت» و «حد» و «الحداد» به كار رفته است كه به معنای ترك زینت و جامه سیاه ماتم در بر كردن است كه متن لغت شناسان در توضیح این واژه بیان شد.

3. سیاه پوشی در شهادت امام حسین(علیه السلام)
موضوع سیاه پوشی خاندان عترت در عزای شهادت امام حسین علیه السلام، در تاریخ اسلام از برجستگی خاصی برخوردار است. كه تاریخ نگاران و سیره نویسان موارد ذیل را ذكر كرده اند:

الف: سیاهپوشی زنان و امام سجاد(علیه السلام) در شام
پس از پایان خطبه تاریخی و افشاگرانه امام سجاد(علیه السلام) در مسجد دمشق منهال برخاست و عرض كرد: ای فرزند رسول خدا! چگونه صبح كردی؟ امام زین العابدین سلام الله علیه فرمود:
كيف حال من اصبح وقد قتل ابوه وقلّ ناصره وينظر الي حرم من حوله اساري فقد فقدوا الستر والغطاء وقد اعدموا الكافل والحمي، فما تراني الاّ اسيراً ذليلا قدعدمت الناصر والكفيل قد كسيت انا واهل بيتي ثياب الأسي وقد حرمت علينا جديد العري.
چگونه است حال كسی كه پدرش به قتل رسیده و یارانش اندك اند و اهل و عیالش اسیر و بی پوشش و حجاب و بی سرپرست و حامی هستند. پس مرا جز (به هیئت) اسیری خوار (و گرفتار در چنگ دشمن) كه یار و سرپرست خویش را از دست داده نمی بینی. همانا من و اهل بیتم لباس عزا پوشیده ایم و (پوشیدن) لباس نو بر ما روانیست ..
الحائري، جعفر عباس، (معاصر) بلاغة الإمام علي بن الحسين(ع)، ص93 ناشر: دار الحديث للطباعة والنشر، ايران: قم المقدسة، الطبعة الأولي 1425 - 1383ش
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج 4 19 باب 2 النصوص علي الخصوص علي إمامته و الوصية إليه و أنه دفع إليه الكتب و السلاح و غيرها و فيه بعض الدلائل و النكت ..... ، ص17
واژه «الاسی» در لغت به معنای حزن و اندوه بر چیزی است. بنا براین، تعبیر « ثیاب الاسی» در روایت به معنای لباس حزن است. وهمانطور كه گذشت، حداد یا همان لباس سیاه، لباس مرسوم در زمان عزاداری بوده است. این روایت نشان می دهد كه امام سجاد علیه السلام و بقیه اهل بیت در شام لباس سیاه پوشیدند.
خلیل ابن احمد یكی از واژه شناسان می نویسد:
أسي: الأسي، مقصور: الحزن علي الشي ء ..
واژه ي «الأسي» اسم مقصور، از ماده « أسي» به معناي حزن بر چيزي است.
الفراهيدي، الخليل بن أحمد (متوفاي: 175هـ )، كتاب العين ج 7، ص332 ، تحقيق : د مهدي المخزومي/ د إبراهيم السامرائي، ناشر: مكتبة الهلال.
طبق روایت دیگر، اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله در شام، در مدت هفت روزی كه برای سالار شهیدان عزاداری كردند؛ لباس سیاه پوشیدند:
فَلَمَّا أَصْبَحَ اسْتَدْعَي بِحَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله- فَقَالَ لَهُنَّ أَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكُنَّ- الْمُقَامُ عِنْدِي أَوِ الرُّجُوعُ إِلَي الْمَدِينَةِ- وَلَكُمُ الْجَائِزَةُ السَّنِيَّةُ قَالُوا نُحِبُّ أَوَّلًا- أَنْ نَنُوحَ عَلَي الْحُسَيْنِ قَالَ افْعَلُوا مَا بَدَا لَكُمْ- ثُمَّ أُخْلِيَتْ لَهُنَّ الْحُجَرُ وَالْبُيُوتُ فِي دِمَشْقَ- وَلَمْ تَبْقَ هَاشِمِيَّةٌ وَلَا قُرَشِيَّةٌ- إِلَّا وَلَبِسَتِ السَّوَادَ عَلَي الْحُسَيْنِ- وَنَدَبُوهُ عَلَي مَا نُقِلَ سَبْعَةَ أَيَّام .
هنگامی كه صبح شد یزید حرم و اهل بیت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله را خواست و به ایشان گفت: دوست دارید نزد من بمانید یا بجانب مدینه مراجعت نمائید؟ من جایزه فراوانی بشما خواهم داد. آنان گفتند: ما اولاً دوست داریم برای امام حسین نوحه و عزاداری كنیم. یزید گفت: هر چه در نظر دارید انجام دهید. سپس حجره هائی در دمشق برای آنان تخلیه شد و مشغول عزاداری شدند هیچ زنی هاشمی و قریشی نماند مگر اینكه در ماتم امام حسین علیه السلام لباس سیاه پوشیدند و بر او هفت روز عزاداری و گریه كردند.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،ج 45، ص196 تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء- بيروت - لبنان، الطبعة الثانية المصححة، 1403- 1983 م.
البحراني، الشيخ عبد الله متوفاي1130، العوالم ، الإمام الحسين (ع)،، ص422، تحقيق: مدرسة الإمام المهدي (ع، ناشر: مدرسة الإمام المهدي (عج)، قم، الطبع الأولي المحققة 1407 - 1365 ش
النوري، الميرزا حسين (متوفاي1320) مستدرك الوسائل ، ج 3، ص327، تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ناشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث - بيروت - لبنان ، الطبعة الثانية: 1408- 1988

ب: سیاه پوشی زنان هاشمی در مدینه
بعد از این كه اهل بیت امام حسین علیه السلام از كوفه و شام به مدینه رسول خدا صلی الله علیه وآله بر گشتند، تمام زنان بنی هاشم با پوشیدن لباس سیاه به عزاداری پرداختند.
روایت ذیل بیان گر این ماجرا است:
عن الحسن بن ظريف بن ناصح، عن أبيه، عن الحسين بن زيد، عن عمر بن علي بن الحسين، قال: لما قتل الحسين بن علي عليهما السلام لبسن نساء بني هاشم السواد والمسوح وكن لا يشتكين من حر ولا برد وكان علي بن الحسين عليهما السلام يعمل لهن الطعام للمأتم.
ابوحفص عمر، فرزند امام سجاد و برادر ناتنی امام باقر می گوید: زمانی كه حسین بن علی(علیهما السلام) به شهادت رسید، زنان بنی هاشم لباسهای سیاه و جامه های خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شكایت نمی كردند و پدرم، علی بن الحسین(علیهما السلام) به علت (اشتغال آنان به) مراسم عزاداری، برایشان غذا آماده می كرد.
أحمد بن محمد بن خالد البرقي، (متوفاي274) المحاسن، ج2 ص420 ، تحقيق: السيد جلال الدين الحسيني، ناشر: دار الكتب الإسلامية، طهران، الطبعة الأولي1330 ش
این روایت از نظر سند نیز معتبر است (بحث سندی آن در بخش سوم مطرح شده است) و از نظر دلالت هم كاملاً معنایش روشن است .

4 . سیاه پوشی ام سلمه در مصیبت امام حسین (ع):
ام سلمه از زنان مورد احترام رسول خدا و شاهد نزول آیه تطهیر در شأن پنج تن آل عبا بود. این زن با وفا، علاقه خاصی به فرزندان رسول خدا (ص) و به خصوص امام حسین علیه السلام داشت وحضرت سید الشهداء او را مادر صدا می زد.
ام سلمه در عصر عاشورا، رسول خدا صلی الله علیه وآله را در خواب دید در حالی كه سر و ریش مباركش پر از خاك بود. ام سلمه از این وضع رسول خدا پرسید در جواب فرمود: الآن حسین كشته شد:
وأخرج الترمذي أن أم سلمة رأت النبي صلي الله عليه وآله باكيا وبرأسه ولحيته التراب فسألته فقال: (قتل الحسين آنفا)
الهيثمي، أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الوفاة: 973هـ ، الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص567 تحقيق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان 1417هـ 1997م ، الطبعة : الأولي
این بانو، بعد از شهادت امام حسین (ع) در مسجد پیامبر خیمه سیاه برپا كرد و خود جامه سیاه پوشید.
عن ابي نعيم باسناده عن ام سلمه رضوان الله عليها انّها لمّا بلغها مقتل الامام الحسين بن علي(عليهما السلام) اضربت قبة سوداء في مسجد رسول الله(صلي الله عليه وآله) ولبست السواد.
به روایت ابو نعیم اصفهانی، بعد از این كه ام سلمه خبر شهادت امام حسین (ع) را شنید؛ در مسجد پیامبر خیمه سیاه برپا كرد و خود جامه سیاه پوشید.
ادريس قرشي،عمادالدين، عيون الاخبار و فنون الآثار،، ص109،(طبع بيروت)
این موارد، نمونه هایی از سیاه پوشی اهل بیت در عزاداری امام حسین علیه السلام بود.
بعد از آن در طول تاریخ نیز موارد زیادی از سیاه پوشی، در شهادت ها و وفیات نقل شده است واگر صفحات تاریخ را مرور كنیم موارد زیادی از سیاه پوشی در زمان حیات ائمه و در دوره غیبت دیده می شود و این سیره تا به امروز در میان شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام ادامه داشته و تا همیشه تاریخ ادامه خواهد داشت.
بنا براین، سیاه پوشی شیعیان در طول تاریخ برگرفته از سیره اهل بیت و اقتداء به سیره آن پاكان است.

پاسخ سوم : تناسب پوشش سیاه با عزاداری
رنگ سیاه گذشته از اینكه دارای خواص و آثاری همانند خاصیت حجاب كامل و هیبت و صلابت است، متناسب ایام عزاداری در ابراز غم و اندوه است؛ زیرا شخص عزادار در مصیبت از دست دادن عزیزش داغدار و اندوهناك است و هیچ خوشی و شادمانی نمی تواند جای آن را بگیرد.
به همین جهت می بینیم كه در نقاط مختلف عالم، مصیبت دیدگان از همین رنگ استفاده می كنند و حتی دوستان نزدیك نیز برای ابراز همدردی با صاحب مصیبت سیاه می پوشند و هرچه زمان می گذرد این رسم منطقی پر رونق تر می گردد و علت اصلی اش این است كه رنگ سیاه ذاتاً حزن آور است.
در سفارش امام صادق علیه السلام به حنان بن سدیر، یكی از خصایص رنگ سیاه (حزن آوری یا وارث حزن) شمرده شده است:
عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَي أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام وَفِي رِجْلِي نَعْلٌ سَوْدَاءُ فَقَالَ يَا حَنَانُ مَا لَكَ وَلِلسَّوْدَاءِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ فِيهَا ثَلَاثَ خِصَالٍ تُضْعِفُ الْبَصَرَ وَتُرْخِي الذَّكَرَ وَتُورِثُ الْهَمَّ وَمَعَ ذَلِكَ مِنْ لِبَاسِ الْجَبَّارِينَ قَالَ فَقُلْتُ فَمَا أَلْبَسُ مِنَ النِّعَالِ قَالَ عَلَيْكَ بِالصَّفْرَاءِ فَإِنَّ فِيهَا ثَلَاثَ خِصَالٍ تَجْلُو الْبَصَرَ وَتَشُدُّ الذَّكَرَ وَتَدْرَأُ الْهَمَّ وَهِيَ مَعَ ذَلِكَ مِنْ لِبَاسِ النَّبِيِّينَ.
حنّان بن سُدَیر، می گوید خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم در حالی كه نعلین سیاه در پایم بود فرمود: ای حنان ترا چه شده كه نعلین سیاه پوشیده ای، آیا نمی دانی كه رنگ سیاه مایه ضعف بینایی و تقلیل شهوت و مورث غم و اندوه است؟ و علاوه بر این، از لباس جباران است. از امام پرسیدم چه نوع نعلینی به پا كنم؟ پاسخ داد: بر تو باد به پوشیدن نعلین زرد كه در آن سه خاصیت است: چشم را جلا می بخشد، قوّه شهوت را تقویت می كند، و غم و اندوه را زایل می سازد.
الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج 6، ص466 ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.
در روایت دیگر امام صادق علیه السلام به زراره فرمود: زمین و خورشید چهل صبح در ماتم سیدالشهداء علیه السلام به (سیاهی و تیرگی) گریه كرد:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَا زُرَارَةُ إِنَّ السَّمَاءَ بَكَتْ عَلَي الْحُسَيْنِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَإِنَّ الْأَرْضَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَإِنَّ الشَّمْسَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالْكُسُوفِ وَالْحُمْرَةِ وَإِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَانْتَثَرَتْ وَإِنَّ الْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً عَلَي الْحُسَيْنِ وَمَا اخْتَضَبَتْ مِنَّا امْرَأَةٌ وَلَا ادَّهَنَتْ وَلَا اكْتَحَلَتْ وَلَا رَجَّلَتْ حَتَّي أَتَانَا رَأْسُ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ زِيَادٍ لَعَنَهُ اللَّهُ.
امام صادق علیه السلام به زراره فرمود: همانا آسمان در سوگ حسین (علیه السلام) چهل صبح خون و زمین چهل صبح به سیاهی و خورشید چهل صبح به كسوف [تیرگی و گرفتگی] و سرخی گریه كرد و كوه ها از هم جدا و پراكنده شد و دریاها شكافته شد و فرشتگاه چهل صبح بر امام حسین علیه السلام گریه كرد و هیچ زنی از ما (اهل بیت) بر چهره خویش خضاب نبست و روغن نمالید و سرمه نكشید و شانه بر موی نزد تا آنكه سر ابن زیاد ملعون برای ما آورده شد.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج: 45، ص207 تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.
در روایت سوم امام صادق علیه السلام به زنانی كه شوهر از دست داده اند دستور می دهد كه لباس سیاه بپوشند و از پوشیدن لباس های رنگی خودداری كنند:
وَعَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ وَلَا تَلْبَسُ الْحَادُّ ثِيَاباً مُصَبَّغَةً وَلَا تَكْتَحِلُ وَلَا تَطَيَّبُ وَلَا تَتَزَيَّنُ حَتَّي تَنْقَضِيَ عِدَّتُهَا وَلَا بَأْسَ أَنْ تَلْبَسَ ثَوْباً مَصْبُوغاً بِسَوَادٍ.
امام صادق علیه السلام فرمود: زن شوهر مرده جامه رنگی نپوشد وتا سپری شدن ایام عده از پوشیدن لباسهای رنگین، سرمه زدن، بوی خوش به كار بردن و زینت كردن بپرهیزد؛ اما پوشیدن لباس به رنگ سیاه اشكال ندارد.
النوري، الميرزا حسين (متوفاي1320) مستدرك الوسائل ، ج 15،، ص361 تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ناشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث - بيروت - لبنان ، الطبعة الثانية: 1408 - 1988
واژه (حاد) در این روایت به معنای زن شوهر مرده است كه در مدت عده وفات آرایش و استعمال بوی خوش را ترك می كند:
الحادُّ والمُحِدُّ من النساء: التي تترك الزينة و الطيب؛ و قال ابن دريد: هي المرأَة التي تترك الزينة والطيب بعد زوجها للعدة.
الأفريقي المصري، محمد بن مكرم بن منظور (متوفاي711هـ)، لسان العرب، ج3، ص43 ماده (حد) ناشر: دار صادر- بيروت، الطبعة: الأولي.
این دو روایت نشان می دهد كه رنگ سیاه، متناسب با عزا و اندوه است.
همچنین روایات دیگر نشان می دهد كه نپوشیدن رنگ سیاه و پوشیدن رنگ های دیگر متناسب با ایام شادی و جشن و سرور است. از جمله روایاتی كه در روز آغاز ولایت امام زمان و روز غدیر را (روز كندن جامه سیاه) معرفی كرده اند:
حذیفه می گوید: امیرالمؤمنین فرمود: برای روز تاج گذاری امام زمان، هفتاد دو اسم است. عرض كردم یا امیر المؤمنین دوست دارم اسامی این روزها را بشنوم حضرت شروع كرد به شرح اسم های این روز و فرمود:
هَذَا يَوْمُ الِاسْتِرَاحَةِ، وَيَوْمُ تَنْفِيسِ الْكُرْبَةِ، وَيَوْمُ الْغَدِيرِ الثَّانِي ....
تا به اینجا رسید و فرمود: روز كندن جامه سیاه است:
وَيَوْمُ نَزْعِ السَّوَادِ،... .
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 3، ص127، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء- بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403- 1983 م.
روایت دوم مربوط به روز غدیر است كه از آن به (یوم نزع السواد) تعبیر كرده است:
رواه عن الرضا عليه السلام قال إذا كان يوم القيامة زفت أربعة أيام إلي الله كما تزف العروس إلي خدرها قيل ما هذه الأيام قال يوم الأضحي ويوم الفطر ويوم الجمعة ويوم الغدير وإن يوم الغدير بين الأضحي و الفطر والجمعة كالقمر بين الكواكب وهو اليوم الذي نجا فيه إبراهيم الخليل من النار فصامه شكرا لله وهو اليوم الذي أكمل الله به الدين في إقامة النبي عليه السلام عليا أمير المؤمنين علما وأبان فضيلته ووصاءته فصام ذلك اليوم... .
ويوم لبس الثياب ونزع السواد ويوم الشرط المشروط ويوم نفي الغموم [الهموم ] ويوم الصفح عن مذنبي شيعة أمير المؤمنين وهو يوم السبقة ويوم إكثار الصلاة علي محمد وآل محمد ويوم الرضا ويوم عيد أهل بيت محمد .
حضرت رضا علیه السلام فرمود: هنگامی كه روز قیامت برپا شود، چهار روز را زینت می دهند همان طور كه عروس را آرایش، میكنند، گفته شد: این چهار روز كدام ایام هستند؟.
فرمود: روز عید قربان، روز فطر، روز جمعه، و روز غدیر، اما روز غدیر در بین اضحی و فطر و روز جمعه مانند ماه در بین ستارگان است، و آن روزیست كه ابراهیم علیه السلام از آتش نجات پیدا كرد و برای شكرگزاری آن روز را روزه گرفت.
روز عید غدیر همان روزیست كه خداوند دین را كامل گردانید و حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله علی علیه السلام را بعنوان خلافت و حكومت برای مردم برگزید، و فضیلت و وصایت او را آشكار كرد، و آن روز را روزه می گرفت......
غدیر روزی است كه در آن باید جامه نیكو پوشید و لباسهای سیاه را از بدن دور كرد، و آن روزی است كه غمها در آن زدوده می شود، و گناهان شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام آمرزیده می شود.
غدیر روزی است كه در آن نسبت به كارهای خیر باید سبقت گرفت، و روزی است كه در آن باید به محمد و آل محمد بسیار صلوات فرستاد.
غدیر روزی است كه خداوند در آن روز دین اسلام را كامل كرد و آن را پسندید، و روز عید آل محمد علیهم السلام می باشد.
السيد ابن طاووس، (متوفاي664) إقبال الأعمال، ص464 ، تحقيق: جواد القيو مي الاصفهاني، ناشر: مكتب الإعلام الإسلا مي 1414هـ
طبق این روایات میان رنگ سیاه و عزاداری رابطه طبیعی وجود دارد خصوصاً با توجه به این كه روز نهم ربیع الاول مسبوق به ایام طولانی عزاداری محرم و صفر است. اگر میان رنگ ها و این ایام تناسبی نبود، امام علیه السلام هم چنان تعبیراتی را ذكر نمی فرمود.
با حفظ این تناسب منطقی و عاطفی، از دیدگاه علم روان شناسی نیز، رنگ سیاه كاهش دهنده آلام در مصائب است و انسان مصیبت دیده را در اضطراب ناشی از فقدان شخص محبوب، به سمت آرامش دعوت می كند.
حجتی ، محمد امین، معاصر، اثرات تربیتی رنگ از نظر اسلام و روان شناسی، ص9 و ص58-59

بخش دوم: فتاوای فقهای شیعه
در بخش قبلی علل سیاه پوشی شیعیان در ایام عزاداری بررسی شد به نظر می رسد این مسأله را از دیدگاه فقهی نیز باید مورد دقت قرار داد و نظر بزرگان را در این باره جستجو كرد. برای این منظور دیدگاه فقهاء را در دو مورد و در ضمن دو فصل بررسی می كنیم:

فصل اول: فتاوای فقهاء شیعه بر استحباب سیاه پوشی در عزاداری
فقهاء شیعه (اعلی الله مقامهم) با استناد به روایات، پوشیدن لباس سیاه را در ایام عزاداری سیدالشهداء علیه السلام جایز و مستحب می دانند. این مطلب را گاه در فتوا و گاهی در وصیت نامه هایشان بیان كرده و اغلب در عمل نیز از خود نشان داده اند.
قبل از ارائه دیدگاه فقهاء باید یاد آور شد كه نظر آنان براستحباب، پس از بررسی و دقت روایات ناهی از پوشش سیاه و حمل آنها بركراهت است به همین جهت در نقل اقوال فقهاء، تعبیراتی همانند (من هذه الاخبار) آمده است كه اشاره به روایات بخش سوم دارد.
با حفظ این نكته اكنون به كلام و تصریحات این برزگان اشاره می كنیم:

1. مرحوم صاحب حدائق(ه)
این فقیه نام آور، پس از آن كه نظر خود را در مورد كراهت این رنگ در نماز ابراز می كند می گوید:
ثم أقول: لايبعد استثناء لبس السواد في مأتم الحسين (عليه السلام) من هذه الأخبار لما استفاضت به الأخبار من الأمر باظهار شعائر الأحزان.
بعید نیست پوشیدن لباس سیاه در عزاداری امام حسین علیه السلام را به خاطر روایات مستفیضه در مورد امر به اظهار شعایر حزن، از این اخبار استثناء كنیم و قائل به عدم كراهت شویم.
البحراني، الشيخ يوسف بن أحمد ابن إبراهيم، متوفاي( 118 هـ)، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج7 ص116، تحقيق: محمد تقي الإيرواني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلا مي لجماعة المدرسين ، قم.
در پایان، كلامش را به روایات مستند می سازد.
در كتب فقهی، هر یك از فقهاء به كلام مرحوم بحرانی اشاره دارند.
از محضر مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی در مورد نظر مرحوم بحرانی بر رحجان لباس سیاه در عزاداری امام حسین علیه السلام پرسیده شده است و ایشان هم با تأیید نظر مرحوم بحرانی، پوشیدن لباس سیاه را از مظاهر حزن در مصیبت سید الشهداء و اهل بیت و اصحاب و ائمه هدی علیهم السلام، دانسته و اظهار اندوه را در مصائب آنان با توجه به روایات از نظر شرعی مستحب می داند:

سؤال:
هل ترون ما ذهب إليه صاحب الحدائق من أن لبس السواد في عزاء سيد الشهداء وبقية الأئمة عليهم السلام، راجح شرعا؟
جواب:
ما ذهب إليه صاحب الحدائق قدس سره صحيح، فإن لبس السواد من مظاهر الحزن علي ما أصاب سيد الشهداء وأهل بيته وأصحابه، وكذا سائر الأئمة عليهم السلام، وإظهار الحزن في مصائبهم مندوب شرعا، للنصوص الكثيرة وفيها الصحيح، والله العالم .

سؤال:
به عقیده شما پوشش سیاه در عزاداری امام حسین و سائر ائمه علیهم السلام رجحان شرعی دارد؟ چنانچه صاحب حدایق نظرش همین است.
جواب:
نظر صاحب حدائق صحیح است ؛ زیرا پوشش سیاه از مظاهر حزن در مصیبت سیدالشهداء و اهل بیت و یاران او و سائر ائمه هدی است و اظهار حزن در مصیبت آنان به خاطر روایات فراوان كه در میان آنها روایت صحیح وجود دارد ؛ مستحب شرعی است.

العاملي، (معاصر) الانتصار ج 9، ص247 ناشر: دار السيرة، بيروت، لبنان الطبعه الأولي 1422

2. علامه سيد محمد جعفر طباطبائي حائري (ره)
ایشان بعد از این كه نظرش را بر استحباب سیاه پوشی در مراسم عزاداری سالار شیهدان ابراز می كند؛ در چگونگی دلالت روایات بر استحباب دو دلیل می آورد:
ا. سكوت و تأیید امام علی بن الحسین علیهما السلام
به این بیان كه زنان هاشمی در محضر امام سجاد در سوگ سیدالشهدا به ماتم و عزاداری پرداختند و لباس سیاه در بر كردند و امام هم با سكوتش كار آنان را تأیید كردند و اگر این كار مرجوح بود و یا جایز نمی بود حتماً آن حضرت مانع می شد و در صورت منع، بر آنان نیز اطاعت امام زمانش واجب بود؛ پس سكوت و تأیید امام دلیل بر جواز و استحباب این كار است؛ به ویژه این كه در میان زنان بنی هاشم، حضرت زینب سلام الله علیها كه بالاترین مقام را بعد از معصوم دارد؛ نیز لباس سیاه پوشیده است.

ب. استحباب عزاداری
از آنجائی كه اقامه عزاداری امام حسین علیه السلام از شعائر دینی و از باب استحباب پاداش هایی بر آن مترتب است؛ پوشیدن لباس سیاه كه نشانه حزن و شعار عزاداری است جنبه استحبابی به خود می گیرد؛ چنانچه پوشیدن لباس سیاه، از گذشته دور تا به امروز در همه نقاط عالم شعار حزن بر فقدان عزیزی است:
وجه الدلالة علي الاستحباب هو لبسهن ذلك بمحضره عليه السلام وعدم منعهن عن لبسه وأمرهن بغيره من مراسم العزاء وخصوصاً بعد وجود مثل الصديقة الصغري زينب الكبري عليها السلام الذي لا يقصر فعلها عن فعل المعصوم لكونها تالية له في المقامات العالية والدرجات السامية.
كما يدل له انه شعار الحزن والعزاء علي المفقود العزيز الجليل من قديم الزمان وسالف العصر والاوان: وكما هو المرسوم اليوم في جميع نقاط العالم.
الطباطبائي الحائري، السيد ميرزا جعفر حفيد صاحب الرياض قدهما (المتوفي سنة 1321هـ ) ارشاد العباد إلي استحباب لبس السواد علي سيد الشهداء والأئمة الأمجاد عليهم السلام، ص28، ص، مصحح: السيد محمد رضا الحسيني الأعرجي الفحام.
او در جای دیگر عقیده و رفتار پدرش (حاج میرزا علامه سید علی نقی طباطبائی كه از اعاظم مجتهدی كربلا بوده) را این گونه بیان می كند:
در اواخر عمر پدرم علامه، پوشیدن لباس سیاه و ندبه ای او در ایام عزاداری مولای ما امام حسین علیه السلام در فتوا و عمل تا هنگامی كه به رحمت حق پیوست دیده می شد:
وكان والدي العلامة أعلي الله مقامه في أواخر أمره وعمره يري حسن التلبس بهذا اللباس في أيام مأتم مولانا الحسين (ع) المعودة وندبيته فتوي وعملا إلي أن انتقل إلي رحمة الله.
الطباطبائي الحائري ، السيد ميرزا جعفر حفيد صاحب الرياض قدهما ، (المتوفي سنة 1321ه ) ارشاد العباد إلي استحباب لبس السواد علي سيد الشهداء والأئمة الأمجاد عليهم السلام، ص54، مصحح: السيد محمد رضا الحسيني الأعرجي الفحام.

3. علامه شیخ محمد حسین كاظمینی (ره) معروف به محقق كاظمی
ایشان می نویسد:
وفي استثناء لبسه في مأتم الحسين (عليه السلام) ونحوه وجهٌ غير بعيد كما في حدائق لما دلّ علي اظهار شعائر الحزن عليه (عليه السلام) ولما روي من لبس نساء بني هاشم السواد ولم يغيّرنها في حرّ او برد وكان زين العابدين (عليه السلام) يصنع لهن الطعام في المأتم ولم ينكره (عليه السلام) عليهن.
و در استثناء پوشش سیاه در عزاداری امام حسین علیه السلام و مانند آن (از كراهت) بعید نیست. چنان كه در كتاب حدائق نیز استثناء شده است. دلیل استثناء آن [روایاتی] است كه بر اظهار شعائر حزن بر امام حسین دلالت می كند و دلیل دیگر، روایتی است كه زنان بنی هاشم در ماتم آن حضرت سیاه پوشیدند كه حتی در گرما و سرما هم از تن شان بیرون نكردند و امام زین العابدین علیه السلام در مدتی كه زنان مشغول عزاداری بودند؛ غذا آماده می كردند و ایشان زنان را از این كار باز نداشتند.
كاظميني، محمد حسين، متوفي 1308هـ ، هداية الأنام في شرح شرايع الأسلام، ، ص454، طبع نجف 1330هـ

4. میرزا حسین نوری صاحب مستدرك الوسائل (ره)
محدث فقیه مرحوم میرزای نوری در مستدرك الوسائل بعد از نقل اخبار دال بر كراهت جامه سیاه و روایت محاسن برقی نظر خود را بر استحباب این گونه بیان می كند:
قلت: وفي هذه الأخبار، والقصص، إشارة أو دلالة علي عدم كراهة لبس السواد، أو رجحانه حزنا علي أبي عبد الله (عليه السلام)، كما عليه سيرة كثير في أيام حزنه ومأتمه.
در این اخبار و قصه ها، اشاره یا دلالت بر عدم كراهت پوشش سیاه یا رجحان آن در حزن حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است هم چنان كه سیره بسیاری در ایام حزن و ماتم آن حضرت بر این است.
النوري، الميرزا حسين (متوفاي1320)، مستدرك الوسائل ج3ص 328 تحقيق و الناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، بيروت، لبنان ، الطبعة الثانية: 1408 - 1988 م

5. آیت الله العظمی سیستانی(مد ظله)
در كتاب استفتائات آیت الله العظمی سیستانی این چنین آمده است:
السؤال:
ما هو رأيكم في لبس السواد في عزاء خامس أصحاب الكساء؟ الجواب: لبس السواد في عزاء سيد الشهداء [روحي فداه] أمر مطلوب.
نظر شما در مورد پوشیدن لباس مشكی در عزاداری امام حسین (خامس اصحاب كساء) چیست؟
جواب: پوشیدن لباس سیاه در عزاداری سیدالشهداء امر پسندیده است.
استفتاءات (فتاواي مراجع) السيد السيستاني، ص192

6. آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی (ره)
سؤال:
يرجي من سماحتكم بيان رأيكم في هذه المسألة التي أخذت منحي خطيرا في الكويت بعد مسألة مظلومية الزهراء عليه السلام والتي لا تخفي عليكم، والمسألة هي: ما هو رأيكم المبارك في لبس السواد، واللطم علي الصدور أثناء إحياء مراسيم العزاء لسيد الشهداء عليه السلام في شهر محرم الحرام، ولباقي الأئمة الأطهار عليهم السلام؟

سؤال: از محضر شما استدعامندم نظر تان را در باره مسأله ای كه بعد از مسأله مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها جایگاه مهمی را در كویت گرفته است؛ بیان فرمائید.
و آن مسأله، پوشیدن لباس سیاه و سینه زدن در اثناء مراسم عزاداری سیدالشهداء علیه السلام در ماه محرم و بقیه ایام عزاداری امامان علیهم السلام است.
جواب:
لا إشكال ولا ريب ولا خلاف بين الشيعة الإمامية في أن اللطم ولبس السواد من شعائر أهل البيت عليهم السلام، ومن المصاديق الجلية للآية: ذلك ومن يعظم شعائر الله فإنها من تقوي القلوب.
كما أنها من مظاهر الجزع الذي دلت النصوص الكثيرة علي رجحانه في مصائب اهل البيت ومآتمهم. ومن يحاول تضعيف هذه الشعائر أو التقليل من أهميتها بين شباب الشيعة، فهو من الآثمين في حق أهل البيت عليهم السلام، ومن المسؤولين يوم القيامة عما اقترفه في تضليل الناس عن مظالم الأئمة عليهم السلام. ثبت الله المؤمنين علي الإيمان والولاية. والله الهادي إلي سواء السبيل.

جواب:
بدون شك در میان شیعه هیچ گونه اختلافی نیست در این كه سینه زنی و پوشیدن لباس سیاه از شعائر اهل بیت علیهم السلام و از مصادیق بارز این آیه كریمه است كه می فرماید: و هر كس شعائر الهی را بزرگ دارد این كار نشانه تقوای دلهاست.
چنانچه این كارها از مظاهر جزع در مصائب و سوگواری اهل بیت علیهم السلام است كه روایات فراوان بر رجحان آن دلالت می كند. هركس در تضعیف یا كم رنگ نمودن اهمیت آن در میان جوانان شیعه تلاش نماید از جفا كاران در حق اهل بیت است و از جمله كسانی است كه در قیامت مورد سؤال قرار می گیرد از آنچه كه مردم را در باره ظلم كنندگان به اهل بیت به اشتباه انداخته است. خداوند مؤمنان را بر ایمان و ولایت اهل بیت ثابت قدم نگهدارد. و خداوند هدایت كنند به راه راست است.
الشيخ الكوراني العاملي، (معاصر) الانتصار ، ج 9، ص247 ناشر: دار السيرة، بيروت، لبنان الطبعه الأولي 1422

7. وصیت نامه آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)
ایشان در وصیت نامه خود این چنین می نویسد:
سفارش می كنم او [پسرم] را به اینكه لباس سیاهی كه در ماه محرّم و صفر می پوشیدم جهت حزن واندوه در مصیبتهای آل رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) با من دفن شود.
رفیعی، علی، «علاء مرودشتی» شهاب شریعت; درنگی در زندگی حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی(ره)،، ص366 ، (طبع كتابخانه عمومی حضرت آیة الله العظمی مرعشی، قم1373ش)
علاوه بر آقایان اعلام، فقهای دیگر همانند: مرحوم فاضل دربندی در كتاب اسرار الشهاده، ص60 چاپ تهران، سال 126، سید اسماعیل عقیلی نوری در وسیلة المعاد فی شرح نجاة العباد ج 2، ص170، شیخ زین العابدین مازندرانی (متوفای 1309) در ذخیرة المعاد، ص620 چاپ بمبئی سال 1298، علامه سید حسن صدر در كتاب تبیین الرشاد فی لبس السواد علی الأئمة الأمجاد و شیخ أبو الفضل تهرانی در شفاء الصدر، ص324 من سبع بمبئی سنة 1309 همگی بر استحباب فتوا داده اند.
و از نگاه عمل نیز علمای بزرگ معاصر در ایام شهادت سالار شهیدان و ایام شهادت ائمه اطهار علیهم السلام لباس سیاه می پوشند.

نتیجه:
با در نظر داشت سخنان بزرگان فقهاء، مشروعیت و استحباب امور ذیل در ایام محرم و عاشورای حسینی اثبات می شود:
1. استحباب سیاه پوشی
2. استحباب اقامه مجالس عزاداری
3. استحباب اطعام عزاداران
4. استحباب خدمت گذاری در مجالس عزاداری

فصل دوم: فتاوای فقهاء در كراهت سیاه پوشی در نماز
یكی از شبهات وهابیت در بحث سیاه پوشی این است كه بعضی روایات در منابع شیعه آمده كه از پوشش رنگ سیاه منع كرده است. مرحوم شیخ صدوق (ره) در باب 56 علل الشرائع این روایات را ذكر كرده است. آنها مدعی اند كه با توجه به این روایات استفاده از این رنگ از دیدگاه شیعه حرام است.
در پاسخ به این ادعا لازم است فتاوای فقهاء را مورد بررسی قرار دهیم.
در مكتب شیعه، حكم به حرمت، وجوب، كراهت و استحباب وابسته به دیدگاه و استنباط فقیهان و مجتهدانی است كه متخصص در استنباط احكام فقهی اند؛ لذا اگر فقیهی با توجه به ادله، در مسأله ی حكم وجوب و... را استنباط نماید برای مقلدان او حجت خواهد بود.
با در نظر داشت این مطلب، در مورد روایات مورد بحث، فقهاء از گذشته تا كنون حكم كراهت را استفاده كرده (نه حرمت) و آنهم فقط در مورد نماز پوشیدن لباس سیاه (غیر از عمامه، كفش و عباء) را مكروه می دانند؛ در حالی كه مستشكل، تعبیر «حرمت» را به كار برده است.
قبل از نقل نظر فقهاء لازم است روایاتی را كه مستند نظر آنها قرار گرفته؛ دسته بندی نمود تا مطلب بیشتر روشن شود:

دسته بندی روایات
در مسأله كراهت پوشش سیاه در نماز، روایات به دو دسته تقسیم می شود:
دسته اول: روایات دال بر كراهت پوشش سیاه در نماز.
1. وَ رُوِيَ لَا تُصَلِّ فِي ثَوْبٍ أَسْوَدَ فَأَمَّا الْخُفُّ أَوِ الْكِسَاءُ أَوِ الْعِمَامَةُ فَلَا بَأْس
در لباس سیاه نماز نخوانید. ولی چكمه و عبا و عمامه اشكالی ندارد.
الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الكافي، ج: 3ص403 ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

2. عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ أُصَلِّي فِي الْقَلَنْسُوَةِ السَّوْدَاءِ فَقَالَ لَا تُصَلِّ فِيهَا فَإِنَّهَا لِبَاسُ أَهْلِ النَّارِ.
راوی می گوید: از امام صادق پرسیدم آیا در كلاه (عرقچین) سیاه نماز بخوانم؟ فرمود: در آن نماز نخوان؛ زیرا لباس اهل آتش است.
الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الكافي، ج: 3ص403 ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.
الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، تهذيب الأحكام، ج 2، ص213، تحقيق : السيد حسن الموسوي الخرسان ، ناشر : دار الكتب الإسلامية ـ طهران ، الطبعة الرابعة، 1365 ش.
این روایت با سند دیگر اینگونه نقل شده است:
3. أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَي الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ أُصَلِّي فِي قَلَنْسُوَةِ السَّوْدَاءِ قَالَ لَا تُصَلِّ فِيهَا فَإِنَّهَا لِبَاسُ أَهْلِ النَّارِ.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرائع ج 2، ص 348، ناشر: داوري ـ قم، الطبعة: الأولي.
این دسته از روایات از نظر سند مرفوع و مرسل است به این جهت قابل استناد نیست.

دسته دوم : روایات دال بر كراهت پوشش سیاه مطلقا.
1. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَي الْيَقْطِينِيِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَي عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ فِيمَا عَلَّمَ أَصْحَابَهُ لَا تَلْبَسُوا السَّوَادَ فَإِنَّهُ لِبَاسُ فِرْعَوْنَ.
به روایت امام صادق علیه السلام، از جمله چیزهای كه حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام به اصحابش تعلیم نمود این است كه فرمود: لباس سیاه نپوشید زیرا آن لباس فرعون می باشد.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرائع ج 2، ص348، ناشر: داوري ـ قم، الطبعة: الأولي.
این روایت در نقل دیگر بدون سند آمده است:
وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فِيمَا عَلَّمَ أَصْحَابَهُ لَا تَلْبَسُوا السَّوَادَ فَإِنَّهُ لِبَاسُ فِرْعَوْنَ .
الشيخ الصدوق ، أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمي (المتوفي سنه 381 )، من لا يحضره الفقيه ،ج 1، ص251 ، تصحيح و تعليق: علي أكبر الغفاري ، الناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية ـ قم، الطبعة الثانية
2. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ يُكْرَهُ السَّوَادُ إِلَّا فِي ثَلَاثَةٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَةِ وَ الْكِسَاءِ.
امام صادق علیه السلام فرمود: لباس سیاه مكروه است مگر در سه مورد : عمامه و چكمه و عبا.
الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، تهذيب الأحكام، ج 2، ص213، تحقيق : السيد حسن الموسوي الخرسان ، ناشر : دار الكتب الإسلامية ـ طهران ، الطبعة الرابعة، 1365 ش .
3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله يَكْرَهُ السَّوَادَ إِلَّا فِي ثَلَاثٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَةِ وَ الْكِسَاء.
الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج 6، ص449، ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.
در این دسته ، روایت نخست صحیحه است و از نظر سند اشكالی ندارد اما روایات دوم وسوم مرفوعه هستند.
روایت دیگر معتبره سكونی است كه در ظاهر مطلق است :
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: أَوْحَي اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَي نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِي وَلَا تَطْعَمُوا طَعَامَ أَعْدَائِي وَلَا تَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِي فَتَكُونُوا أَعْدَائِي كَمَا هُمْ أَعْدَائِي.
محمّد بن الحسن از محمّد بن الحسن الصفّار، از عبّاس بن معروف، از حسین بن یزید نوفلی، از سكونی از حضرت ابی عبد اللَّه علیه السّلام نقل كرده كه آن حضرت فرمودند:
خداوند عزّ و جل به پیامبری از پیامبرانش وحی فرمود كه به مؤمنین بگو: لباس دشمنان من را نپوشید و طعام دشمنانم را تناول نكنید و راه دشمنان مرا طی نكنید پس شما نیز دشمن من خواهید شد همان طوری كه آنها دشمن من هستند.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرائع ج 2، ص348، ناشر: داوري، قم، الطبعة: الأولي.
اما فقیه معاصر مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی می نویسد این روایت معنای دیگری دارد:
ونحن نلتزم بمضمون هذه الروايات فنقول: إن اللباس إذا اختص به أعداء الدين فلا يجوز لبسه، مثل القبعة التي يختص بلبسها اليهود. ولكن لباس السواد لم يثبت اختصاص لبسه بأعداء الدين، نعم يمكن ثبوت الإختصاص بخصوص (اللبادة السوداء) فإن لبسها من مختصات علماء اليهود والنصاري، وإذا ثبت ذلك فيها فلبسها حرام .
این روایت می گوید: لباسی كه مخصوص اعداءالله است پوشیدنش جایز نیست مانند كلاه فرنگی كه فقط یهودیان از آن استفاده می كنند. اما ثابت نشده است كه لباس سیاه اختصاص به اعدالله پیدا كرده باشد. پس اگر لباسی از مختصات اعداءالله باشد مانند لباده سیاه، پوشیدن آن حرام است.
العاملي، (معاصر) الانتصار ج 9، ص253، ناشر: دار السيرة، بيروت، لبنان الطبعه الأولي 1422
با این حساب این روایت را نمی شود در زمره روایات دسته دوم ذكر كرد و از آن كراهت پوشش سیاه را استفاده كرد. در این دسته همان روایت نخست می ماند.

نتیجه گیری فقها از روایت : كراهت لباس سیاه در نماز
در یك بررسی كلی، مجموعه عظیمی از فقهاء در كتاب های فقهی شان بابی را تحت عنوان (مكروهات الصلاة) باز كرده اند كه با استناد به روایات فوق، و با ذكر دلائلی، یكی از مكروهات را در نماز پوشیدن لباس سیاه می دانند.

1. شیخ طوسی
مرحوم شیخ طوسی در كتاب الخلاف مسأله 247 بدون اشاره به روایات، دلیل كراهت را اجماع فرقه و احتیاط ذكر كرده است:
تكره الصلاة في الثياب السود. وخالف جميع الفقهاء في ذلك. دليلنا: إجماع الفرقة وطريقة الاحتياط.
نماز در لباس سیاه مكروه است و در این مسأله تمام علمای [عامه] مخالفت كرده اند. دلیل ما بر كراهت، اجماع و راه احتیاط است.
الطوسي، أبي جعفر محمد بن الحسن متوفاي(460 هـ) الخلاف، ج1/ 506، التحقيق: جماعة من المحققين، ناشر: مؤسسة النشر الإسلا مي التابعة لجماعة المدرسين ،قم 1407 هـ

2. محقق حلی:
وتكره الصلاة في الثياب السود خلا العمامة، والخف قاله الأصحاب: روي عن النبي صلي الله عليه وآله أنه قال: (البسوا من ثيابكم البياض فإنها من خير ثيابكم) وأمره عليه السلام بهذا اللون يدل علي اختصاصه بالمصلحة الراجحة فيكون ما يضاده غير مشارك في المصلحة، وأشد الألوان مضادة للبياض السواد.
ويؤيد ذلك من طريق الأصحاب، ما رواه أحمد بن محمد بن رفعه عن أبي عبد الله عليه السلام قال: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله يَكْرَهُ السَّوَادَ إِلَّا فِي ثَلَاثَةٍ الْعِمَامَةِ وَ الْخُفِّ وَ الْكِسَاءِ.
نماز در لباس سیاه به جز عمامه و چكمه سیاه مكروه است. این قول را اصحاب امامیه گفته اند. از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت شده كه فرمود: لباس سفید تان را بپوشید؛ زیرا این لباس، از بهترین لباس شماست. دستور رسول خدا بر پوشیدن رنگ سفید، دلالت دارد كه یك مصلحت راجحی در آن است پس ضد این رنگ (مانند رنگ سیاه) در این مصلحت با رنگ سفید مشترك نیست و شدید ترین رنگ از نظر ضدیت با سفید، رنگ سفید است.
این قول به كراهت را روایتی كه احمد بن محمد از امام صادق علیه السلام نقل كرده تأیید می كند كه آن حضرت فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله پوشش سیاه را دوست نداشت مگر در سه چیز: عمامه ، چكمه و عباء.
المحقق الحلي ، أبو القاسم نجم الدين جعفر بن الحسن (متوفاي: 676)، المعتبر، ج 2، ص94، تحقيق وتصحيح: عدة من الأفاضل / إشراف: ناصر مكارم شيرازي، ناشر: مؤسسة سيد الشهداء (ع)- قم

3. شهيد اول:
الثالثة: تكره الصلاة في الثياب السود، لما رواه الكليني عمن رفعه إلي أبي عبد الله عليه السلام: «يكره السواد الا في ثلاثة: الخف، والعمامة، والكساء». وفي مرفوع آخر إليه عليه السلام في القلنسوة السوداء: لا تصل فيها، فإنها لباس أهل النار.
وروي عن النبي صلي الله عليه وآله: «البسوا من ثيابكم البياض، فإنها من خير ثيابكم» وفيه دلالة علي أفضلية البيض للمصلحة، فاالمضاد لا يشاركها في المصلحة.
مسأله سوم در این است كه نماز در لباس سیاه مكروه است. به دلیل آنچه مرحوم كلینی از امام صادق علیه السلام روایت كرده كه فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله پوشش سیاه را دوست نداشت مگر در سه چیز: عمامه ، چكمه و عباء. و در روایت دیگر امام صادق در پاسخ از پوشیدن كلاه سیاه در نماز فرمود: در آن نماز نخوانید؛ زیرا او از لباس اهل آتش است.
از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت شده كه فرمود: لباس سفید تان را بپوشید زیرا بهتری لباس شما از نظر رنگ است. این روایت بر افضلیت رنگ سفید به خاطر وجود مصلحتی كه در آن است؛ دلالت می كند و رنگی كه ضد آن است در این مصلحت با آن شریك نیست.
العاملي الجزيني ، محمد بن جمال الدين مكي ، معروف به شهيد اول، (متوفاي : 734 - 786 ه ق ) ذكري الشيعة في أحكام الشريعة،ج 3، ص55، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة : الأولي، 1419 ه

4. سید علی طباطبائی
روشن ترین عبارت در مورد روایات مورد بحث، از سید علی طباطبائی است:
(وتكره) الصلاة (في الثياب السود ما عدا العمامة والخف) والكساء، لاطلاق المستفيضة بكراهة لبسها، عدا المستثنيات الثلاثة، مع تصريح جملة من النصوص بكراهة الصلاة في خصوص القلنسوة، معللة بأنها لباس أهل النار، والتعليل عام لا يخص المورد كما يستفاد من النصوص. مضافا إلي عموم المرسل: لا تصل في ثوب أسود، فأما الخف والكساء والعمامة فلا بأس.
نماز در لباس سیاه، جز عمامه و چكمه و عباء مكروه است. دلیل اطلاق روایات مستفیضه در كراهت پوشش سیاه است. با این كه پاره ی از نصوص به كراهت نماز در خصوص كلاه سیاه تصریح دارد و تعلیلش این است كه قلنسوه از لباس اهل نار و این تعلیل خاص این مورد نیست بلكه عام است كه شامل لباس سیاه هم می شود. علاوه بر آن عموم روایات دیگری در خصوص نماز است كه فرموده: در لباس سیاه نماز نخوانید و چكمه و عبا و عمامه را از این عموم استثناء كرده است.
الطباطبائي ، السيد علي، المتوفي سنة 1231 ه ق ، رياض المسائل ، ج 3، ص201، تحقيق ونشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين ـ قم، طبع الأولي 1414هـ

5. آقا رضا همداني
نعم يمكن الاستدلال لكراهة الصلاة في الثياب السود بمفهوم التعليل الوارد في القلنسوة فيما رواه في الكافي عن الحسن بن أحمد عمن ذكره عن أبي عبد الله عليه السلام قال قلت له أصلي في القلنسوة السوداء فقال لا تصل فيها فإنها لباس أهل النار فإنه يدل علي كراهة كلما هو من لباس أهل النار ومن جملته الثياب السود.
كما يشهد له رواية حذيفة بن منصور قال كنت عند أبي عبد الله عليه السلام بالحيرة فاتاه رسول أبي العباس الخليفة يدعوه فدعي بممطر أحد وجهيه اسود والاخر ابيض فلبسه فقال أبو عبد الله عليه السلام اما اني ألبسه وانا اعلم أنه لباس أهل النار إذ الظاهر أن ذلك من حيث السواد لا خصوصية الممطر ..
وكيف كان فلا تأمل في الحكم خصوصا بعد ما حكي عن بعض من دعوي الاجماع عليه.
ممكن است برای كراهت نماز در لباس سیاه، به مفهوم تعلیل در روایت امام صادق علیه السلام استدلال شود كه حضرت در پاسخ سؤال از نماز گزاردن در كلاه سیاه فرمود: در آن نماز نخوانید زیرا آن از لباس اهل آتش است. واین تعلیل بر كراهت هر چیزی كه از لباس اهل نار باشد؛ دلالت دارد و از جمله لباس اهل نار، لباس سیاه است.
شاهد آن، روایت حذیفه ابن منصور است كه تعبیر امام صادق از كت بارانی كه یكطرف آن سیاه بود به لباس اهل نار ؛ ظاهراً از جهت سیاه بودن آن است نه خصوصیت دیگر آن. به هر حال در حكم ( كراهت) جای تأمل نیست به ویژه با ادعای اجماعی كه از بعضی حكایت شده است.
الهمداني ، آقا رضا، ( متوفاي: 1322) مصباح الفقيه ،ج 2، ص162، ناشر : انتشارات مكتبة النجاح- طهران، توضيحات : طبعة حجرية.

6. صاحب جواهر
صاحب جواهر در ابتدا ، عبارت محقق حلی را می آورد:
(الثامنة تكره الصلاة في ثياب السود ما عدالعمامة والخف)
هشتمین مطلب كراهت نماز در جامه سیاه است. به جز عمامه و كفش، یا پاپوش مشكی كه استفاده آنها كراهتی ندارد.
و سپس می فرماید:
بلا خلاف اجده في المستثني منه، بل ربما ظهر من بعضهم الاجماع عليه. بل عن الخلاف ذالك صريحا وهو الحجة. مضافاً الي استفاضة النصوص في النهي عن لبسه الذي ربما قيل باستفادة الكراهة في خصوص الصلاة منه. إما لدعوي اتحاد الكونين كما سمعته في المغصوب، أولأن إطلاق الكراهة يقتضي شمول خصوص الصلاة، ولا ينافيه شمول غيرها، إذ ليس المراد اختصاص الصلاة بذلك من بين الأفراد، بل المراد الكراهة فيها بالخصوص وإن كان غيرها من الأفراد كذلك، وقد سمعت نظيره في استحباب خصوص بعض الأذكار في الصلاة،
در كراهت لباس سیاه در نماز، اختلافی میان علماء نمی یابم؛ بلكه چه بسا از كلام بعض فقهاء اجماع بر كراهت به دست می آ ید. این اجماع بركراهت در كتاب خلاف ( شیخ طوسی) صریح است و این حجت است. علاوه بر این كه، روایات دال بر كراهت به حد استفاضه است. چه بسا گفته شده است: مستفاد كراهت [از روایت] در خصوص نماز است،.
دلیل اجماع بركراهت یا به دلیل اتحاد كونین ( بودن در حال نماز كه امر دارد و پوشیدن لباس سیاه كه نهی دارد) است؛ چنانچه در بحث مغصوب اتحاد كونین مطرح است. یا به دلیل این كه اطلاق كراهت (روایات كراهت مطلق سیاه پوشی) شامل خصوص نماز است و این منافات ندارد كه شامل غیر موارد نماز هم بشود ( مانند لباس احرام و كفن مردگان) زیرا مراد این نیست كه از میان افراد، نماز به كراهت اختصاص دارد بلكه مراد این است كه كراهت پوشش سیاه در نماز ویژه است. نظیر این مطلب را در استحباب بعض اذكار خاص داریم كه در نماز مستحب است.
ایشان بعد نقل این دو دلیل می گوید: من بی نیاز این تكلف و توجیه هستم خصوصاً این توجیه اخیر؛ زیرا ممكن است عبارات روایات: لا تصل في ثوب أسود، فأما الكساء والخف والعمامة فلا بأس. و روايت: إني أصلي في القلنسوة السوداء قال : لا تصل فيه فإنها لباس أهل النار. خلاف را ثابت كند. (زیرا این روایات مخصوص نماز است و اطلاقی ندارد كه شامل موارد دیگر شود) بعد در ذیل روایت قلنسوه می گوید: ولا ريب في ظهور التعليل فيه بكراهة الصلاة في كل ما كان كذلك.
بعد می گوید: روایاتی كه در نهی از پوشش سیاه به صورت مطلق آمده؛ تعبیرهای انه لباس فرعون ،انه زي بني العباس و انه لباس اهل النار تعلیل است . آشكار است كه این نهی از جهت خود این رنگ است نه خصوصیت ممطر مثلا.
بل من المعلوم كون ذلك من حيث السواد لا خصوصية الممطر، كما أن من المعلوم كون لبسه للتقية، فيتجه حينئذ كراهة الصلاة فيه للتعليل المزبور.
النجفي، الشيخ محمد حسن (متوفاي1266هـ)، جواهر الكلام في شرح شرائع الاسلام، ج8 ص230، تحقيق: الشيخ عباس القوچاني، ناشر: دار الكتب الإسلامية، طهران، الطبعة: الثالثة، 1367ش.

8. میرزا جواد تبریزی
سؤال: ألا يكره للمصلي لبس السواد؟ كيف نجمع بين هذا الحكم الشرعي وبين استحباب لبس السواد عزاءا علي الحسين عليه السلام؟
جواب: لم يثبت كراهية لبس السواد لا في الصلاة ولا في غيرها، نعم ورد في بعض الروايات ما يستفاد منها كراهية لبس السواد، ولكنها ضعيفة السند، ومع الإغماض عن ضعفها، فالكراهة في الصلاة بمعني أقل ثوابا، ولبس السواد في عزاء الحسين والأئمة عليهم السلام لأجل إظهار الحزن وإقامة شعائر المذهب مستحب نفسي، وثوابه أكثر من نقص الثواب في الصلاة، والله العالم.
آیا پوشش سیاه در نماز مكروه نیست؟ از آن طرف در ایام عزاداری امام حسین علیه السلام پوشیدن سیاه مستحب است بین این حكم شرعی و استحباب چگونه باید جمع كرد؟
جواب: كراهت پوشش سیاه در نماز و غیر آن (مطلقا) ثابت نیست. بلی از پاره ی روایات این كراهت استفاده می شود ولی آنها از نظر سند ضعیف اند. اما با صرف نظر از ضعف سندی آنها، كراهت پوشش سیاه در نماز به معنای كم بودن ثواب نماز است؛ اما پوشش سیاه در عزاداری امام حسین چون به خاطر اظهار حزن و اقامه شعائر مذهب است؛ مستحب نفسی است.
العاملي، (معاصر) الانتصار ج 9، ص247، ناشر: دار السيرة ـ بيروت، الطبعه الأولي 1422
بعد از نقل كلمات فقهاء روشن شد كه نماز در لباس سیاه مكروه است.
شاید شبهه ای دیگری برای خوانندگان مطرح شود كه در ایام محرم و یا ایام شهادت ائمه علیهم السلام كه عاشقان و شیعیان آنها سیاه پوش می شوند و با این لباس نماز می خوانند. آیا باز در این موارد حكم كراهت باقی است؟
پاسخ این شبهه را از بیان حاج آقا میرزا جواد تبریزی (اعلی الله مقامه) كه از ایشان استفتاء شده است می آوریم:
سؤال: ما حكم اللباس الأسود في الصلاة أيام وفيات الأئمة عليهم السلام، هل هو مكروه ؟ جواب : إذا كان اللبس بداع إظهار الحزن وتعظيم الشعائر فليس بمكروه، والله العالم.
اگر این پوشش به انگیزه اظهار حزن و تعظیم شعائر باشد مكروه نیست.
العاملي، (معاصر) الانتصار ج 9، ص247، ناشر: دار السيرة، بيروت، لبنان الطبعه الأولي 1422

نتیجه:
با دقت در كلمات بزركان این نتایج به دست می آید:
1. دلیل فتوا بر كراهت پوشش سیاه در نماز، اجماع است و گاهی از تعلیل در روایات دسته اول وتقید اطلاق روایات دوم و گاهی از روایاتی كه در مورد پوشش رنگ سفید است به همراه این دو دسته، بر مطلب استدلال شده است.
2. فتوای فقهاء بركراهت است نه حرمت؛ كه آن را مستشكل می گفت.
3. در فتاوای آنها خصوص كراهت پوشش سیاه در نماز است نه مطلقا در همه جا. چنانچه صاحب جواهر آن را به صراحت بیان كرده: ربما قیل باستفادة الكراهة فی خصوص الصلاة منه. این فتوا بر اساس قانون تقیید و تخصیص است به این بیان كه: روایات دسته اول مخصوص بیان حكم نهی از پوشش سیاه در نماز است . اما روایات دوم از پوشش سیاه مطلقا نهی می كند. دسته اول دسته دوم را تقیید می كند و كراهت پوشش سیاه در خصوص نماز استفاده می شود پس در غیر نماز كراهت ندارد.
4. نكته مهم در فتوای فقهاء این است كه این كراهت، كراهت اصطلاحی (به معنای رحجان ترك به خاطر نبود مصلحت) نیست؛ بلكه كراهت در این جا به معنای این است كه نماز در پوشش سیاه ثوابش كمتر است.
به عبارت دیگر: نهی در این جا ارشادی است، ارشاد به این كه نماز در پوشش سیاه ثوابش كمتر از نماز در پوشش سایر رنگها اما مجزی و صحیح است نه این كه باطل باشد.
5. از كراهت لباس سیاه در نماز نیز مواردی مانند عبا و عمامه مشكی استثنا شده است و اگر این موارد در حال نماز باشد مكروه نیست.
با توجه به این نكات و فتاوا، دیگر محلی برای این شبهه باقی نمی ماند كه آیا در در ایام عزاداری ائمه علیهم السلام و محرم و عاشورا پوشیدن لباس سیاه، حرام است یا مكروه؟ زیرا نظر علماء بر كراهت در خصوص نماز است و در مورد ایام محرم و سوگواری، سیاه پوشی مستحب است كه در بخش سوم به آن پرداخته شده است.

بخش سوم: ادله استحباب سیاه پوشی ، نقد تعارض و بیان موارد استثنا
در این بخش مستند فقهاء بر استحباب سیاه پوشی در عزاداری و روایاتی را كه از پوشش سیاه نهی می كنند مورد بررسی قرار می دهیم.

فصل اول: مستند فقهاء در فتوا بر استحباب سیاه پوشی در عزاداری
همانطور كه گفته شد، علمای شیعه، سیاه پوشی در عزاداری را از مطلق كراهت سیاه پوشی استثنا كرده اند؛ دلیل این كار، روایتی است كه با سند صحیح از ائمه علیهم السلام به ما رسیده است؛ در این جا ابتدا خود روایت را ذكر كرده و سپس سلسه سند آن را مورد بررسی قرار می دهیم:
الْحَسَنُ بْنُ ظَرِيفٍ بن ناصِح عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ لَبِسَ نِسَاءُ بَنِي هَاشِمٍ السَّوَادَ وَالْمُسُوحَ وَكُنَّ لَا يَشْتَكِينَ مِنْ حَرٍّ وَلَا بَرْدٍ وَكَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ يَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ.
ابو حفص عمر، فرزند امام سجاد و برادر ناتنی امام باقر می گوید: زمانی كه حسین بن علی(علیهما السلام) به شهادت رسید، زنان بنی هاشم لباسهای سیاه و جامه های خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شكایت نمی كردند و پدرم، علی بن الحسین(علیهما السلام) به علت (اشتغال آنان به) مراسم عزاداری، برای شان غذا آماده می كرد.
أحمد بن محمد بن خالد البرقي، المحاسن ج2 ص420 متوفاي274 التحقيق: السيد جلال الدين الحسيني، ناشر: دار الكتب الإسلامية- طهران، الطبعة الأولي - 1330 ش

بررسی سند روایت :
1. الحسن بن ظريف:
نجاشی در باره او می گوید:
الحسن بن ظريف بن ناصح كوفي يكني أبا محمد ثقة.
حسن بن ظریف از اهل كوفه و كنیه اش ابا محمد و شخص موثق بود:
النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاي450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب رجال النجاشي،، ص61، رقم: 140، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلا مي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.

2. ظریف بن ناصح:
نجاشی در باره او می گوید:
ظريف بن ناصح أصله كوفي، نشأ ببغداد، وكان ثقة في حديثه، صدوقا. له كتب.
ظریف بن ناصح از اهل كوفه و در بغداد بزرگ شد و زندگی كرد، او در روایت موثق و راستگو و دارای كتاب های بود.
النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاي450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب رجال النجاشي،، ص209، رقم: 553، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلا مي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.

3. حسین بن زید:
نجاشی ایشان را از اصحاب امام صادق و امام كاظم علیهما السلام ذكر می كند:
الحسين بن زيد بن علي بن الحسين عليهما السلام أبو عبد الله يلقب ذا الدمعة. كان أبو عبد الله عليه السلام تبناه ورباه و زوجه ببنت (بنت) الأرقط، روي عن أبي عبد الله وأبي الحسن عليهما السلام.
حسين پسر زيد پسر علي بن الحسين كنيه اش ابوعبدالله و لقبش ذالدمعه است. امام صادق(عليه السلام) او را به فرزندي گرفت و تربيت كرد و دختر ارقط را به همسريش در آورد. وي از امام صادق و امام كاظم(عليهما السلام) نقل روايت مي كند.
النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاي450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب رجال النجاشي،، ص52 رقم : 115 تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلا مي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.
مرحوم مامقانی در تنقیح المقال او را از اعلی الحسان دانسته است:
فهو من اعلي الحسان.
مامقاني، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال، ج1ص 329رقم 9025 ناشر: المكتبة المرتضوية ، نجف اشرف 1350 هـ
برخی از علمای شیعه و از جمله مرحوم سید بحر العلوم رضوان الله تعالی علیه اعتقاد دارند كه بنای مرحوم شیخ طوسی در فهرست و مرحوم نجاشی در رجالش این بوده كه راویانی را نقل كنند كه امامی باشند و اگر غیر شیعه هستند، حتماً ذكر می كنند؛ پس هر راوی را كه این دو بزرگوار به صورت مطلق آورده است، دلالت می كند كه صحیح المذهب و همچنین ممدوح به مدح عام هستند.
ایشان در فائده دهم از فوائد الرجالیه می فرمایند :
فائدة: الظاهر أن جميع من ذكر الشيخ في (الفهرست) من الشيعة الإمامية إلا من نص فيه علي خلاف ذلك من الرجال: الزيدية، والفطحية، والواقفية وغيرهم، كما يدل عليه وضع هذا الكتاب، فإنه في فهرست كتب الأصحاب ومصنفاتهم، دون غيرهم من الفرق .
وكذا (كتاب النجاشي). فكل من ذكر له ترجمة في الكتابين، فهو صحيح المذهب ممدوح بمدح عام يقتضيه الوضع لذكر المصنفين العلماء والاعتناء بشأنهم وشان كتبهم، وذكر الطريق إليهم، وذكر من روي عنهم ومن رووا عنه .
بحر العلوم الطباطبائي ، السيد محمد المهدي (متوفاي1212هـ)، الفوائد الرجالية، ج 4 ، ص111ـ 116، تحقيق: محمد صادق بحر العلوم / حسين بحر العلوم، ناشر : مكتبة الصادق ـ تهران، 1363ش.
بنابر این دیدگاه، حسن بن زید مورد اعتماد است.

4. عمربن علی بن الحسن:
شیخ طوسی كنیه او را ابو حفص اشرف برادر ناتنی امام باقر علیه السلام و تابعی ذكر می كند:
عمر بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليه السلام، أبو حفص الأشرف، أخوه عليه السلام .
الطوسي ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي 460 ) رجال الطوسي، ، ص139رقم 1467، تحقيق : جواد القيو مي الإصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الإسلا مي التابعة لجماعة المدرسين بقم، الطبعة الأولي 1415
شیخ طوسی او را درجای دیگر او را از اهل مدینه و از تابعان اصحاب دانسته است:
عمر بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليهم السلام، مدني تابعي، روي عن أبي امامه بن سهل بن حنيف، مات وله خمس وستون سنة، وقيل: ابن سبعين سنة.
الطوسي الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي 460 ) رجال الطوسي، ص252 رقم 449، تحقيق : جواد القيو مي الإصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الإسلا مي التابعة لجماعة المدرسين بقم، الطبعة الأولي 1415
شیخ مفید در باره او می گوید:
وكان عمر بن علي بن الحسين فاضلا جليلا، وولي صدقات النبي صلي الله عليه وآله وصدقات أمير المؤمنين عليه السلام وكان ورعا سخيا. وقد روي داود بن القاسم قال: حدثنا الحسين بن زيد قال: رأيت عمر بن علي بن الحسين يشرط علي من ابتاع صدقات علي عليه السلام أن يثلم في الحائط كذا وكذا ثلمة، ولا يمنع من دخله يأكل منه .
عمر بن علی فاضل گرانقدر بود و تولیت صدقات پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) را به عهده داشت و شخصیتی پرهیزگار و سخاوتمند بود. داود بن قاسم می گوید: حسین بن زید برای ما نقل كرد كه: دیدم عمویم، عمر بن علی بن الحسین، با كسانی كه صدقات علی(علیه السلام) را از او می خرند شرط كرد كه در دیوار [باغ] شكافی اینگونه ایجاد كنند و مانع كسی كه [از آن شكاف] وارد [باغ] می شود تا از میوه های آن میل كند، نشوند.
الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري، البغدادي (متوفاي413 هـ) الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج2، ص171 تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع ،بيروت، لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993م.
با توجه به صراحت گفته های رجالیون، راویان سند روایت هیچ گونه مشكلی ندارند و از نظر دلالت هم دلالت این روایت كاملاً بر رحجان پوشیدن لباس سیاه روشن است؛ زیرا از شخصیتهایی هم چون خواهر، همسر و دختران سیدالشهداء(علیه السلام) و نیز ام البنین، همسر وفادار مولای متقیان (علیه السلام)، بعید است كاری سرزند كه بر خلاف موازین شرع باشد. البته بعضی از بزرگان در كیفیت دلالت روایت بر استحباب استدلال كرده اند كه در بخش قبل ، بیان شده است.

فصل دوم : نقد تعارض در روایات
در بخش های قبلی بیان شده كه تعدادی از روایت در منابع شیعه وجود دارد كه بر نهی از سیاه پوشی دلالت دارد. از طرفی نیز دسته از روایات حاكی از این است كه خود ائمه علیهم السلام در بعضی موارد عملاً لباس مشكی پوشیده اند. در این قسمت هر دو دسته را بررسی نموده و سپس در حل تعارض آنها سخن خواهیم گفت.

الف: روایات نفی سیاه پوشی:
در كتاب علل الشرایع جلد دوم مرحوم شیخ صدوق رحمة الله علیه روایاتی را در باره عدم جواز نماز در لباس سیاه آورده است كه دست آویز شبهه افكنان شده است. تعداد سه روایت، از پوشش سیاه نهی می كند:
1. أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَي الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ أُصَلِّي فِي قَلَنْسُوَةِ السَّوْدَاءِ قَالَ لَا تُصَلِّ فِيهَا فَإِنَّهَا لِبَاسُ أَهْلِ النَّارِ.
مردی، از حضرت امام صادق علیه السلام پرسید: آیا در عرقچین سیاه نماز بخوانم؟ فرمود: در آن نماز نخوان زیرا لباس سیاه، لباس اهل آتش است.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرائع ج 2 ، ص 348، ناشر: داوري ـ قم، الطبعة: الأولي.
این روایت مرسل است؛ زیرا تعبیر«عن رجل» دارد.
2. وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَي الْيَقْطِينِيِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَي عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ فِيمَا عَلَّمَ أَصْحَابَهُ لَا تَلْبَسُوا السَّوَادَ فَإِنَّهُ لِبَاسُ فِرْعَوْنَ.
به روایت ابو بصیر، حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: پدرم از جدّم، از پدرش، از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام نقل كرده كه آن حضرت از جمله چیزهایی كه به اصحابش تعلیم نمود این است كه فرمود: لباس سیاه نپوشید زیرا آن لباس فرعون می باشد.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرائع ج 2 ، ص 348، ناشر: داوري ـ قم، الطبعة: الأولي.
3 . حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: أَوْحَي اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَي نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِي وَلَا تَطْعَمُوا طَعَامَ أَعْدَائِي وَلَا تَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِي فَتَكُونُوا أَعْدَائِي كَمَا هُمْ أَعْدَائِي.
محمّد بن الحسن از محمّد بن الحسن الصفّار، از عبّاس بن معروف، از حسین بن یزید نوفلی، از سكونی از حضرت ابی عبد اللَّه علیه السّلام نقل كرده كه آن حضرت فرمودند:
خداوند عزّ و جل به پیامبری از پیامبرانش وحی فرمود كه به مؤمنین بگو: لباس دشمنان من را نپوشید و طعام دشمنانم را تناول نكنید و راه دشمنان مرا طی نكنید پس شما نیز دشمن من خواهید شد همان طوری كه آنها دشمن من هستند.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرائع ج 2، ص348، ناشر: داوري ـ قم، الطبعة: الأولي.
طبق نقل بالا روایت موثق و مسند است اما طبق نقل عیون ضعیف است كه آن را شیخ صدوق با اضافاتی در اول، با سند دیگر اینگونه نقل كرده است:
حدثنا تَمِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ تَمِيمٍ الْقُرَشِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قال سمعت أبا الحسن علي بن موسي الرضا عليه السلام يقول أول من اتخذ له الفقاع في الإسلام بالشام يزيد بن معاوية لعنه الله .... و لقد حدثني أبي عن أبيه عن آبائه عن علي بن أبي طالب عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِي وَلَا تَطْعَمُوا طَعَامَ أَعْدَائِي وَلَا تَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِي فَتَكُونُوا أَعْدَائِي كَمَا هُمْ أَعْدَائِي.
شيخ صدوق، عيون أخبار الرضا (ع)، ج 2، ص23، ناشر: انتشارات جهان، 1378هـ

ب: روایات اثبات سیاه پوشی
در علل الشرایع بخشی از روایات سیاه پوشی را توسط امام صادق علیه السلام اثبات می نماید:
1. وَبِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ بِالْحِيرَةِ فَأَتَاهُ رَسُولُ أَبِي الْعَبَّاسِ الْخَلِيفَةِ يَدْعُوهُ فَدَعَا بِمِمْطَرَةٍ لَهُ أَحَدُ وَجْهَيْهِ أَسْوَدُ وَالْآخَرُ أَبْيَضُ فَلَبِسَهُ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام: أَمَا إِنِّي أَلْبَسُهُ وَأَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ مِنْ لِبَاسِ أَهْلِ النَّارِ.
حذیفة بن منصور می گوید: در حیره محضر حضرت ابی عبد اللَّه علیه السّلام بودم كه رسول و فرستاده ابی العبّاس خلیفه نزد آن حضرت آمد و حضرتش را دعوت نمود، امام علیه السّلام بالاپوش بارانی را كه یك طرفش سیاه و طرف دیگرش سفید بود طلبیده و پوشیدند سپس فرمودند: توجّه داشته باشید من این را می پوشم و می دانم كه لباس اهل آتش است.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرائع ج 2، ص348 ، ناشر: داوري ـ قم، الطبعة: الأولي.
مرحوم كلینی این روایت با این سند نقل كرده است:
2. أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام بِالْحِيرَةِ فَأَتَاهُ رَسُولُ أَبِي جَعْفَرٍ الْخَلِيفَةِ يَدْعُوهُ فَدَعَا بِمِمْطَرٍ أَحَدُ وَجْهَيْهِ أَسْوَدُ وَ الْآخَرُ أَبْيَضُ فَلَبِسَهُ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام أَمَا إِنِّي أَلْبَسُهُ وَأَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ لِبَاسُ أَهْلِ النَّار.ِ
الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الكافي،ج 6 ص449 ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.
3. حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَي الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ كَانَتِ الشِّيعَةُ تَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ لُبْسِ السَّوَادِ قَالَ فَوَجَدْنَاهُ قَاعِداً عَلَيْهِ جُبَّةٌ سَوْدَاءُ وَقَلَنْسُوَةٌ سَوْدَاءُ وَخُفٌّ أَسْوَدُ مُبَطَّنٌ بِسَوَادٍ قَالَ ثُمَّ فَتَقَ نَاحِيَةً مِنْهُ وَقَالَ أَمَا إِنَّ قُطْنَهُ أَسْوَدُ وَأُخْرِجَ مِنْهُ قُطْنٌ أَسْوَدُ ثُمَّ قَالَ بَيِّضْ قَلْبَكَ وَالْبَسْ مَا شِئْتَ.
محمّد بن الحسن از محمّد بن یحیی عطّار، از محمّد بن احمد، از علی بن ابراهیم جعفری، از محمّد بن فضل، از داود رقّی وی می گوید: شیعه از حضرت ابی عبد اللَّه علیه السّلام راجع به پوشیدن لباس سیاه سؤال می كردند و دیدیم آن جناب را كه نشسته بودند در حالی كه جبّه ای سیاه به تن و عرق چینی سیاه به سر و موزه ای سیاه كه در داخلش پنبه سیاه بود به پا داشتند، راوی می گوید: سپس حضرت قسمتی از موزه را شكافت و فرمود پنبه ای كه داخل آن است سیاه می باشد و از آن قسمت شكافته شده مقداری پنبه سیاه بیرون آورد و پس از آن فرمود: دل و قلب خود را [با قبول ولایت ما] سفید نما و هر چه خواستی بپوش..

تعارض دو دسته از روایات
در دسته اول، روایت نخست از نماز خواندن با عرقچین سیاه نهی می كند و در روایات دوم و سوم، سخن در نهی پوشیدن لباس سیاه و لباس اعداء ائمه است.
اما دسته دوم می گوید: امام صادق علیه السلام در یك مورد بالاپوش بارانی سیاه پوشید و در نزد خلیفه وقت عباسی رفت. در مورد دیگر از عرقچین، جبه و كفش سیاه استفاده كرد.
بنا براین از یكطرف نهی از پوشش سیاه و از طرف دیگر عمل امام در سیاه پوشی كاملاً مشهود است. سؤال این است كه این تعارض را چگونه باید حل كرد؟

پاسخ تعارض
پاسخ اول: عدم وجود شرایط تعارض در میان روایات
روایات نهی از پوشش سیاه معتبر نیست؛ زیرا از نظر سندی، روایت اول مرسل است؛ چون تعبیر ( عن رجل) دارد و روایت سوم نیز بر طبق یك نقل شیخ صدوق در عیون الاخبار ضعیف است؛ زیرا عبدالله و پدرش از نظر رجالی مجهول است. فقط روایت دوم می ماند كه از سند تضعیف نشده است. روی این جهت فقهاء این روایات نهی از سیاه پوشی را حمل بر كراهت كرده اند و آنهم فقط در نماز مكروه است.
دسته دوم از روایات كه دال بر اثبات سیاه پوشی توسط امام صادق علیه السلام است روایت اولش طبق نقل مرحوم كلینی مرفوع اما طبق نقل شیخ صدوق معتبراست.
حال با توجه به مطالب فوق، هردو دسته روایت تعارض ندارند؛ زیرا دسته اول موضوع شان كراهت پوشش سیاه فقط در نماز است و طبق روایات دسته دوم، امام صادق علیه السلام در حال نماز آن ها را نپوشید. تعارض در صورتی است كه در یك مورد نفی و اثبات وارد شود و در اینجا موارد هردو دسته از روایات كاملاً جدا است.

پاسخ دوم: تقیه در پوشش سیاه
مقصود ائمه علیهم السلام در دسته اول، نهی از تشبه به اعداء الله است؛ كه مصداق آن در طول تاریخ عده ای خاصی است. در یك مقطع تاریخ، مصداق اعداء الله فرعون و در مقطع دیگر حاكمان عباسی است كه هریكی از آنها شعارشان پوشش سیاه بود. لذا ائمه علیهم السلام پیروانش را از تشبه به آنان برحذر می دارد؛ اما در حال حاضر پوشیدن لباس سیاه مصداق هیچ یك از آن ها نیست؛ بلكه در تمام دنیا رنگ سیاه نماد حزن، اندوه و عزاداری است؛ پس تشبه به اعداء الله در این زمان مصداق ندارد.
اما طبق دسته دوم روایات، عمل امام (علیه السلام) در پوشش سیاه بر حسب «تقیه» است و تقیه یكی از وظایف وجوبی است كه در فقه اسلامی جایگاه ویژه دارد و مورد قبول شیعه و اهل سنت است.
مرحوم شیخ صدوق ذیل حدیث پنجم در این باره می گوید:
فعل ذلك كله تقية والدليل علي ذلك قوله في الحديث الذي قبل هذا أما إني ألبسه و أنا أعلم أنه من لباس أهل النار و أي غرض كان له عليه السلام في أن صبغ القطن بالسواد إلا لأنه كان متهما عند الأعداء أنه لا يري لبس السواد فأحب أن يتقي بأجهد ما يمكنه لتزول التهمة عن قلوبهم فيأمن شرهم .
امام لباس سیاه را از روی تقيّه پوشید، دلیل برآن، فرموده امام علیه السلام در حدیث قبلی است كه فرمودند:
توجه داشته باش من لباس سیاه می پوشم و می دانم كه آن لباس اهل آتش است.
و هیچ غرض و مقصودی نمی توان برای این تصوّر كرد كه آن حضرت پنبه داخل را نیز سیاه قرار داده بودند مگر آنكه حضرتش نزد دشمنان متّهم بودند كه لباس سیاه نمی پوشند از این رو آن جناب خواستند شدیدا تا آنجایی كه امكان داشت رعایت تقيّه را نموده تا بدین وسیله از دل های دشمنان تهمت را زایل كرده پس از شرّ آنها در امان باشند.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرائع، ج 2، ص348، ناشر: داوري ـ قم، الطبعة: الأولي.

لباس سیاه، نماد عباسیان
سیاهپوشی عباسیان دو مرحله داشته است:
1. مرحله پیش از رسیدن به قدرت:
در این مرحله ظاهراً سیاه پوشی آل عباس و پیروان آنان، عمدتاً جنبه اعتراض به ظلم های بنی امیه و اظهار اندوه بر مصائب اهل البیت (علیهم السلام) به ویژه حضرت سیدالشهداء علیه السلام را داشت؛ به همین جهت شعار شان در قیام، خونخواهی از شهدای اهل بیت علیهم السلام بود.

2. مرحله پس از دستیابی به قدرت:
در این مرحله با پیروزی آل عباس و حصول انتقام از خاندان اموی، دیگر وجهی برای ادامه سیاهپوشی (جز در ایام وفات و شهادت) باقی نمانده بود و بایستی سران دولت عباسی به سیاه پوشی خویش پایان می دادند؛ اما چنین نشد و سیاه پوشی [به شكل و شیوه ای خاص، متمایز از سیاه پوشی معمول شیعیان] در قالب كلاه های مخروطی دراز و سیاهرنگ (قلنسوه سوداء) و جُبّه های جلوباز منقوش به برخی آیات قرآن (سواد) شعار معمول عباسیان گردید و به نشانه بستگی و اطاعت مردم از رژیم جدید، الزامی شد.
سیوطی در این زمینه می نویسد:
وفي سنة ثلاث وخمسين ألزم المنصور رعيته بلبس القلانس الطوال فكانوا يعلمونها بالقصب والورق ويلبسونها السواد.
در سال 53 هجری منصور عباسی پیروانش را به پوشیدن كلاه سیاه دراز ملزم كرد، آنان این كار را در ده ها اعمال می كردند و برای همه جا نوشتند و این رنگ را می پوشیدند.
السيوطي، عبد الرحمن بن أبي بكر(متوفاي911 ) تاريخ الخلفاء، ج 1، ص262: تحقيق : محمد محي الدين عبد الحميد، دار النشر: مطبعة السعادة - مصر - 1371هـ - 1952م ، الطبعة : الأولي.
طبری مورخ معروف اهل سنت ایام منصور دوانقی را این گونه گزارش می كند:
أبو الحسن الحذاء قال: أخذ أبو جعفر الناس بالسواد فكنت أراهم يصبغون ثيابهم بالمداد.
علي بن الجعد قال: رأيت أهل الكوفة أيامئذ أخذوا بلبس الثياب السود حتي البقالين إن أحدهم ليصبغ الثوب بالأنفاس ثم يلبسه.
ابوالحسن حذّاء می گوید: منصور دوانقی مردم را وادار به پوشیدن سیاه می كرد و من می دیدم كه آنها جامه های خود را با جوهر سیاه رنگ می كردند.
علی بن جعد می گوید: اهل كوفه را در روزهایی كه مجبور به پوشیدن لباس سیاه بودند مشاهد كردم. حتی بقالها، جامه خویش را با جوهر مشگی رنگ كرده و سپس بر تن می كردند
الطبري ، أبي جعفر محمد بن جرير،( متوفاي:310 ) تاريخ الطبري، ج 4، ص466 ، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.
با صراحت تاریخ، در حقیقت، بعد از به قدرت رسیدن عباسیان، موضوع سیاه پوشی به عنوان عزای اهل بیت (علیهم السلام) بكلّی منتفی شده و انگیزه های دیگری چون اظهار قدرت و ارعاب مخالفین [به ویژه خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله] جایگزین شده بود.
به خاطر همین اندیشه های پست بود كه آنان پس از استحكام پایه های قدرت خویش از هیچ كوششی برای حبس و تبعید و قتل و غارت فرزندان پیامبر (صلی الله علیه وآله) خودداری نكردند و در این راه، حتی گوی سبقت را از بنی امیه نیز ربودند! اعتراف «مأمون» شاهد زنده بر این مطلب است، آنجا كه در نامه مشهورش به بنی عباس می نویسد:
ثم نحن وهم يد واحدة [كما زعمتم] حتي قضي الله تعالي بالأمر إلينا، فأخفناهم. وضيقنا عليهم، وقتلناهم أكثر من قتل بني أمية إياهم . ويحكم، إن بني أمية إنما قتلوا من سل منهم سيفا، وإنا معشر بني العباس قتلناهم جملا، فلتسألن أعظم الهاشمية بأي ذنب قتلت، ولتسألن نفوس ألقيت في دجلة والفرات، ونفوس دفنت بغداد والكوفة أحياء.
ما و آل علی، همان گونه كه می دانید، با هم يَد واحده بودیم تا آنكه دست تقدیر كار حكومت را به ما واگذاشت. پس ما آنان را ترساندیم و بر آنها سخت گرفتیم و آنان را بیشتر از بنی امیه كشتیم. وای بر شما! بنی اميّه تنها كسی را می كشتند كه به روی آنان شمشیر می كشید; امّا ما ـ جماعت بنی عباس ـ آنها را گروه گروه كشتیم.
همانا، در باب استخوانهای بنی هاشم ـ در روز بازپسین ـ از شما سؤال خواهد شد كه [صاحبان آن ] به چه جرمی كشته شدند؟! و نیز در باب نفوسی كه [توسط شما] به رود دجله و فرات ریخته شدند و جماعتی كه در بغداد و كوفه زنده به گور شدند، مورد سؤال قرار خواهید گرفت.
العاملي، جعفر مرتضي، حياة الأمام الرضا (عليه السلام)،، ص456 ، ناشر: دارالتبليغ اسلامي ـ قم 1398هـ.
و زمانی كه عبدالصمد بن علی، عموی منصور، وی را به خاطر شتاب در مجازات مخالفان و اینكه گویا نامی از عفو نشنیده سرزنش كرد، منصور به وی گفت:
إن بني مروان لم تبل رممهم، وآل أبي طالب لم تغمد سيوفهم - ونحن بين قوم رأونا بالأمس سوقة، واليوم خلفاء، فليس تتمهد هيبتنا إلا بنسيان العفو، واستعمال العقوبة.
هنوز استخوانهای بنی مروان نپوسیده و شمشیرهای خاندان ابوطالب در نیام نرفته است. ما بین مردمی زندگی می كنیم كه دیروز، ما را مردمی عادی و بی نام و نشان دیده و امروز خلیفه می بینند. پس هیبت ما جز با از یاد بردن عفو و گذشت، و به كار بستن مجازات فراهم نمی شود.
الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان،، (متوفاي 748هـ ) تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج9، ص470 تحقيق: عمر عبد السلام تدمري، دار النشر: دار الكتاب العربي، لبنان/ بيروت، 1407هـ - 1987م ، الطبعة الأولي
السيوطي، عبد الرحمن بن أبي بكر،( متوفاي: 911 ) تاريخ الخلفاء، ج1، ص267 تحقيق: محمد محي الدين عبد الحميد، دار النشر: مطبعة السعادة، مصر، 137هـ - 1952م ، الطبعة الأولي.
همین منصور به امام صادق (علیه السلام) گفت:
لأقتلنك، ولأقتلن أهلك، حتي لا أبقي علي الأرض منكم قامة سوط.
قطعاً تو را می كشم و حتماً خانواده ات را به قتل می رسانم. حتی كسی از شما را كه قامتش به اندازه طول تازیانه ای باشد بر روی زمین باقی نمی گذارم.
ابن شهر آشوب، (متوفاي 588هـ ) مناقب آل أبي طالب ج 3، ص357 تحقيق: لجنة من أساتذة النجف الأشرف، ناشر: مطبعة الحيدرية- النجف الأشرف، 1376 - 1956م
با توجه به این تكه های تاریخی، روشن می شود كه عباسیان بعد از رسیدن به قدرت، نیت پلید درونی (دشمنی با اهل بیت) خویش را با كشتن پیشوایان دین و فرزندان پیامبر صلی الله علیه وآله كه برگزیدگان الهی و هادیان بشر بودند، ظهور و بروز دادند و با این كار دشمنی خود را با خداوند نیز اثبات كردند؛ زیرا دشمنی با آنها در حقیقت دشمنی با خداوند است و هر كسی آنها را به شهادت رساند دشمن خدا است. به همین جهت در روایت امام صادق علیه السلام از تشبه به اعداء الله در پوشش، نوع غذا و روش و منش نهی شده است :
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: أَوْحَي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَي نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِي وَلَا تَطْعَمُوا طَعَامَ أَعْدَائِي وَلَا تَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِي فَتَكُونُوا أَعْدَائِي كَمَا هُمْ أَعْدَائِي.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرائع ج 2، ص 348، ناشر: داوري ـ قم، الطبعة: الأولي.
مرحوم شیخ صدوق در توضیح این روایت می فرماید:
لباس الأعداء هو السواد، ومطاعم الأعداء هو النبيذ والمسكر والفقاع والطين والجري من السمك والمارماهي والزمير و الطافي وكل ما لم يكن له فلوس من السمك و لحم الضب والأرنب و الثعلب وما لم يدف من الطير وما استوي طرفاه من البيض والدبي من الجراد وهو الذي لا يستقل بالطيران و الطحال ومسالك الأعداء مواضع التهمة ومجالس شرب الخمر والمجالس التي فيها الملاهي ومجالس الذين لا يقضون بالحق والمجالس التي تعاب فيها الأئمة والمؤمنون ومجالس أهل المعاصي والظلم والفساد .
لباس دشمنان، همان پوشش سیاه و غذای آنان آب انگور مسكر(شراب) و آب جو و خاك و انواع ماهی مانند جری، (نوعی از ماهی ولی از جنس انسانهای مسخ شده امت های پیشین است) مارماهی، زمیر (گونه ای از ماهی است كه بر پشت خار درشتی دارد و اغلب در آبهای رودخانه وجود دارد.) و طافی (ماهی مرده ای كه بالای آب می آید) و كل انواع ماهی كه فلس(پولك) ندارد و گوشت سوسمار، روباه و شغال و گوشت پرنده ای كه در حال طیران بالهایش را به هم ن می زند ( مانند كركس و باز) و تخمی كه دو طرف آن مساوی است ( یعنی سر و ته آن معلوم نباشد) و ریز ترین ملخ قبل از این كه طیران كند و طحال ( گوشت سیاه عریضی در شكم انسان و چسپیده به پهلو) است.
مراد از مسالك و روش اعداء، حضور در مواضع تهمت و مجالس نوشیدنی های حرام مانند شراب است و مجالس لهو و مجالسی كه به حق در آن حكم نمی شود و مجالس توهین به ائمه علیهم السلام و مؤمنان و مجالس اهل عصیان و ظلم و فساد است.
شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا (ع)، ج 2، ص24، ناشر: انتشارات جهان، 1378 هجری قمری.
و در دسته دوم از روایات كه امام صادق علیه السلام در برخی موارد لباس سیاه پوشید از باب تقیه و خوف كشتن خود به دست این اعداء الله بوده است و یكی از موارد كار برد تقیه، تقیه از سلطان جابر و ستمگر است حالا فرق نمی كند این حاكم، حاكم اسلامی باشد یا كافر.
با توجه به این مطلب، امام صادق علیه السلام در زمان خلفای عباسی می زیسته است و آنها در ظاهر سنگ اسلام و مسلمانی را به سینه می كوبیدند، اما در عمل با فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله كه خود آورنده آیین اسلام و مروج آن در میان بشر بود؛ آن چنان رفتار كردند كه بازگویی و باز خوانی آن، شرم آور است. و كار را به جایی رساندند كه امامان اهل بیت علیهم السلام نتوانستند از خانه خود بیرون آیند و با دوستان و پیروان شان معاشرت داشته باشند و نتوانند آزادانه به عقاید خود عمل نمایند به این جهت برای حفظ جان خود و شیعیانش مجبور به تقیه شدند.
در این شرایط است كه می بینیم ائمه و از جمله امام صادق علیه السلام از این حكم ثانوی استفاده می كند. بنابر این، از نظر اسلام در صورت ترس ضرر بر نفس خود و دیگران تقیه جایز و واجب است.
نكته مهم در بحث تقیه و كلاً در احكامی كه عناوین ثانویه به خود می گیرد این است كه اگر در موردی حكمی با عنوان ثانوی آمد، موضوع حكم اول برداشته می شود و حكم ثانویه مستقلاً اعمال می شود.
در مورد بحث ما طبق روایات، حكم اولی پوشش سیاه، كراهت است اما در صورتی كه موضوع تقیه قرار بگیرد حكم كراهت به كلی برداشته می شود و تقیه با حكم وجوبی اش جای آن را می گیرد. پس عمل امام علیه السلام تعارض با روایات ندارد.

فصل سوم : موارد استثنا از لباس سیاه (غیر از عزاداری)
در بسیاری از موارد ، در كتب شیعه و سنی ، مواردی نقل شده است كه پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) عمامه سیاه پوشیده و یا مواردی را (در غیر از عزاداری) از پوشش سیاه استثنا كرده اند كه به ذكر آنها می پردازیم :

عمامه سیاه رسول خدا(ص)
1. حدثنا علي أخبرني حماد بن سلمة عن أبي الزبير عن جابر أن رسول الله صلي الله عليه وسلم دخل يوم الفتح مَكَّةَ وَعَلَيْهِ عِمَامَةٌ سَوْدَاءُ.
جابر می گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز فتح مكه در حالی كه عمامه سیاه برسرداشت وارد مكه شد.
الجوهري البغدادي ، علي بن الجعد بن عبيد أبو الحسن الوفاة: 230 ، مسند ابن الجعد ج 1، ص478 ، تحقيق : عامر أحمد حيدر، دار النشر : مؤسسة نادر - بيروت، الطبعة: الأولي- 1410 - 1990.
الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله الوفاة: 241، مسند الامام أحمد بن حنبل ج 3 ،، ص363، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر.
النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري الوفاة: 261 ، صحيح مسلم ج 2، ص990، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت
الترمذي السلمي، محمد بن عيسي أبو عيسي الوفاة: 279 ، سنن الترمذي ج 4 ،، ص196،تحقيق : أحمد محمد شاكر وآخرون، دار النشر: دار إحياء التراث العربي- بيروت ،
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري،ج 4 ، ص61، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

عمامه سیاه امیرمومنان علی (ع)
2. أخبرنا الفضل بن دكين قال أخبرنا شريك عن جابر عن مولي لجعفر فقال له هرمز قال رأيت عليا عليه عمامة سوداء قد أرخاها من بين يديه.
جابر می گوید: هرمز غلام جعفر گفت: علی علیه السلام را دیدم كه عمامه سیاه برسر داشت كه ( یك سر) آن را از پیش رو (بر شانه) انداخته بود.
الزهري، محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري (الوفاة: 230 )، الطبقات الكبري ج 3، ص29، دار النشر : دار صادر - بيروت ؛
البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف،ج 1 ص196، طبق برنامه الجامع الكبير.
طبق نقل ابو حاتم تمیمی عمامه سیاه پوشیدن امام علی علیه السلام در بصره بوده است:
زيد بن عبد الله بن أبي إسحاق يروي عن أبيه عن جده قال رأيت عليا بالبصرة وعليه عمامة سوداء من خز.
التميمي البستي، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفاي354 هـ)، الثقات، ج 6، ص316، تحقيق السيد شرف الدين أحمد، ناشر: دار الفكر، الطبعة: الأولي، 1395هـ - 1975م.

عمامه سیاه امام حسن مجتبی (ع)
این قطعه از تاریخ را احمد حنبل این چنین نقل كرده است:
حدثنا عبد الله قال حدثني أبي نا وكيع عن شريك عن عاصم عن أبي رزين قال خطبنا الحسن بن علي بعد وفاة علي وعليه عمامة سوداء فقال لقد فارقكم رجل لم يسبقه الأولون بعلم ولا يدركه الآخرون.
ابی زرین می گوید: بعد از در گذشت علی، (پسرش) حسن در حالی كه عمامه سیاه برسر داشت برای ما خطبه خواند. و فرمود: مردی از میان شما رفت كه از نظر مقام علمی كسی [جز رسول خدا] بر او پیشی نگرفت و بعد از او نیز همانند او نخواهد بود.
فضائل الصحابة ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، فضائل الصحابة ، ج 2، ص600، تحقيق : د وصي الله محمد عباس ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولي ،1403- 1983
نسائی در دو كتابش و دولابی این روایت را از طریق دیگر اینگونه آورده اند:
اخبرنا إسحاق بن إبراهيم ابن راهويه قال أخبرنا النضر بن شميل قال حدثنا يونس عن أبي إسحاق عن هبيرة بن يريم قال خرج إلينا الحسن بن علي وعليه عمامة سوداء فقال لقد كان فيكم بالأمس رجل ما سبقه الأولون ولا يدركه الآخرون وإن رسول الله صلي الله عليه وسلم قال لأعطين الراية غدا رجل يحب الله ورسوله ويحبه الله ورسوله فقاتل جبريل عن يمينه وميكائيل عن يساره ثم لاترد يعني رايته حتي يفتح الله عليه ما ترك دينارا ولا درهما إلا سبعمائة درهم أخذها من عطائه كان أراد أن يبتاع بها خادما لأهله.
هبیره ابن یریم می گوید: حسن بن علی در حالی كه عمامه سیاه برسر داشت به سوی ما آمد و فرمود: دیروز در میان شما مردی بود كه پیشینیان بر او ( در علم و... ) سبقت نگرفت و بعد از او دیگران هم به مقام او نمی رسند . همانا رسول خدا صلی الله علیه وآله (در جنگ خیبر) در باره او فرمود: فردا پرچم را به دست مردی می دهم كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند، پس جبرئیل از طرف راست و میكائیل از جانب چپ او جنگیدند و سر انجام با پیروزی برگشت. هیچ درهم و دیناری برجای نگذاشت جز هفت صد درهم كه آن را حقوق خود گرفته بود و می خواست توسط آن برای اهلش خدمت كار تهیه كند.
النسائي، أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن (متوفاي303 )، خصائص أمير المؤمنين علي بن أبي طالب، ج 1، ص46 ، تحقيق : أحمد ميرين البلوشي، دار النشر: مكتبة المعلا- الكويت - الطبعة : الأولي ، 1406 ،
النسائي ،أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن (متوفاي303هـ) ، سنن النسائي الكبري ج 5، ص112، تحقيق : د.عبد الغفار سليمان البنداري , سيد كسروي حسن، الناشر : دار الكتب العلمية- بيروت- الطبعة: الأولي 1411 - 1991
الدولابي، الإمام الحافظ أبو بشر محمد بن أحمد بن حماد الوفاة: 310 ، الذرية الطاهرة النبوية، ج 1، ص78، تحقيق : سعد المبا رك الحسن، الناشر : الدار السلفية - الكويت- الطبعة: الأولي، 1407

عمامه سیاه امام سجاد علیه السلام
مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ وَأَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَي عَنْ حَرِيزٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ كُنْتُ فِي الْمَسْجِدِ فَدَخَلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام وَلَمْ أُثْبِتْهُ وَعَلَيْهِ عِمَامَةٌ سَوْدَاءُ قَدْ أَرْسَلَ طَرَفَيْهَا بَيْنَ كَتِفَيْهِ...
از عبد اللَّه بن سلیمان از پدرش: با پدرم در مسجد بودیم كه حضرت علی بن- الحسین (ع) وارد شد، و من حضرت را[تا هنوز] ندیده بودم، و عمامه ای سیاه بسر داشت كه دو طرفش را بر شانه هایش انداخته بود.
الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج6، ص63، ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش

استثنای كفش و عبای سیاه
1. وَ رُوِيَ لَا تُصَلِّ فِي ثَوْبٍ أَسْوَدَ فَأَمَّا الْخُفُّ أَوِ الْكِسَاءُ أَوِ الْعِمَامَةُ فَلَا بَأْس
در لباس سیاه نماز نخوانید. ولی چكمه و عبا و عمامه اشكالی ندارد.
الكليني الرازي، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الكافي، ج: 3ص403 ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.
2. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ يُكْرَهُ السَّوَادُ إِلَّا فِي ثَلَاثَةٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَةِ وَ الْكِسَاءِ.
امام صادق علیه السلام فرمود: لباس سیاه مكروه است مگر در سه مورد : عمامه و چكمه و عبا.
الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، تهذيب الأحكام، ج2، ص213، تحقيق : السيد حسن الموسوي الخرسان ، ناشر : دار الكتب الإسلامية ـ طهران ، الطبعة الرابعة، 1365 ش .
3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله يَكْرَهُ السَّوَادَ إِلَّا فِي ثَلَاثٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَةِ وَ الْكِسَاء.
الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج 6، ص449، ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.
البته قبلا گفته شد كه اين روايات دال بر استثنا ، سند صحيح ندارند .

نتیجه كلی
از مطالبی كه در سه بخش ذكر شد نتایج ذیل به دست می آید :
1- در مصائبی كه بر خاندان رسول خدا صلی الله علیه وآله در طول تاریخ وارد شده خود اهل بیت علیهم السلام، علاوه بر عزاداری در ماتم آنها لباس سیاه بر تن نمودند. كه نمونه های فراوانی بیان شد و بعضی این موارد فعل خود امام معصوم است و این بزرگترین دلیل بر مشروعیت و استحباب عزاداری و اظهار مظاهر آن است. بنا براین، روایاتی كه در باب مذمت سیاه پوشی وارد شده با عمل ائمه تخصیص می خورد.
از این جا به دست می آید كه:
اولاً: پوشش سیاه در فرهنگ شیعه، اقتداء به عمل خود اهل بیت است.
ثانیاً: یك نوع اظهار همدردی و محبت به اهل بیت خصوصاً صاحب عزای اصلی و آخرین ذخیره الهی در دوره غیبت امام زمان علیه السلام است.
ثالثاً: از نظر روان شناسی نیز پوشش سیاه در هنگام رخداد مصیبت و عزاداری كاهش دهنده آلام ناشی از مصیبت و بر طرف كننده اضطراب است.
رابعاً: این روایاتی كه در مذمت و نهی از پوشش سیاه وارد شده نمی گوید كه پوشش سیاه فی نفسه مكروه است بلكه حكم كراهت آن معلق است به این بیان كه اگر به قصد تشبه به جباران تاریخ مانند فرعون و حاكمان عباسی ( كه آنان این رنگ را پوشش رسمی خود قرار دادند و از آن سوء استفاده كردند) باشد ممنوع است و اگر به قصد اظهار عزا در مصیبت اهل بیت و پیروانش باشد مستحب است.
2- فقهاء با توجه به روایات ناهی، استفاده از این رنگ را فقط در نماز مكروه می دانند و مسأله عزاداری امام حسین و ائمه اطهار علیهم السلام را از حكم كراهت استثناء كرده اند و در خصوص عزاداری با تكیه به روایتی كه ( از نظر سند محكم است) در محاسن برقی آمده قائل به استحباب سیاه پوشی شده اند؛ زیرا این روایت، سیاه پوشی زنان هاشمی را در سوگ سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیه السلام بیان می كند كه در محضر امام سجاد علیه السلام صورت گرفت و حضرت آن ها را از این كار منع نكرد بلكه با سكوت خود و تهیه طعام برای آنها در آن مدت، عملشان را تأیید كردند و این دلیل است كه نه تنها پوشش سیاه، بلكه اقامه مجالس عزاداری، اطعام به عزاداران و خدمت گزاری و هر نوع تلاش در خدمت گزاری به این مجالس یك امر راجح است.
و از طرف دیگر روایات زیادی در رابطه با استحباب اظهار عزاداری وارد شده كه یكی از مظاهر آن سیاه پوشیدن در ایام عزاداری اهل بیت علیهم السلام است.
3- در مقام تعارض روایات نفی سیاه پوشی و روایات اثبات سیاه پوشی (كه نشانگر عمل خود ائمه علیهم السلام است) دو پاسخ داده شده است:
اولا: این دو دسته روایات با هم تعارض ندارند؛ زیرا یكی از شرایط تعارض وحدت در مكان است به این معنا كه در یك مورد نفی و اثبات وارد شود در حالیكه در مورد بحث ما روایات نافی پوشش سیاه، در مورد نماز ( كه فقهاء این روایات را حمل بر كراهت در نماز كردند) و روایات اثبات، موردش غیر نماز است و با فقد شرط تعارضی نیست.
ثانیاً: عمل امام علیه السلام از باب تقیه بوده است كه در دین اسلام در صورت احساس خطر و ضرر برنفس خود یا مسلمان دیگر تقیه یك امر واجب و ضروری است. از آنجائی كه امام صادق علیه السلام در عصر حاكمان عباسی می زیست و آنان از هیچ تلاشی در آزار و اذیت فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله و پیروان شان فروگذار نمی كردند، حضرت در بعض موارد از باب تقیه لباس سیاه پوشیده و به پیروانشان نیز هشدار داده اند.
نكته مهم در باب تقیه این است كه تقیه موضوع حكم اول را بر می دارد لذا در این مورد اگر پوشش سیاه حكمش كراهت باشد، تقیه كه آمد حكم اولی ( كراهت) را بر می دارد.
مواردی كه از پوشش عمامه سیاه توسط رسول خدا و امام علی و امام سجاد علیهم السلام در منابع اهل سنت و شیعه ذكر شده؛ جزء استثنائات است و در آن هیچگونه حكم كراهت یا حرمت نیست و این موارد نمی تواند پاسخ ما را در حل تعارض روایات نقض نماید.

موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page