حدیث دوات و قلم در منابع اهل سنت

(زمان خواندن: 9 - 18 دقیقه)

 

پرسش : حدیث دواة و قلم در منابع اهل سنت چگونه نقل شده است؟ پاسخ اجمالی:
از ابن عباس نقل شده: وقتی بیماری پیامبر(ص) شدت یافت، فرمود: «کاغذ و قلم بیاورید تا نوشته ای بنگارم که با داشتن آن هرگز گمراه نخواهید شد». عمر گفت: «بیماری بر پیامبر(ص) غالب آمده، کتاب خدا ما را بس است». مسلم بدون اینکه نامی از گوینده جسارت ببرد، واژه هذیان را به کار برده. ابن ابی الحدید: این حدیث را بخاری و مسلم در صحیح خود ذکر کرده اند، وهمه محدثان در صحت آن اتفاق دارند. سعید بن جبیر آنرا از ابن عباس نقل کرده و جسارت را به شخصی غیر از عمر نسبت داده بدون اینکه نامی از او ببرد.
پاسخ تفصیلی:
1- از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل شده که گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) روز پنج شنبه از بیماری خود شِکوه نمود - ابن عباس ( به محض بردن نام روز پنج شنبه ) گریه سرداد- و گفت روز پنج شنبه؟ و چه روزی بود روز پنج شنبه؟ بیماری پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آن روز شدت یافت در آن حال فرمود: «کاغذ و قلم بیاورید، تا چیزی بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید». یکی از افرادی که نزد آن حضرت بود گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) هذیان می گوید! ابن عباس گفت: به پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفتند: آیا خواسته ات را برآورده نمائیم؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: آیا بعد از آنچه انجام شد خواسته ام را برآورده می کنید؟ ابن عباس گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) دیگر آن خواسته را دنبال نکرد.(1)
2- از عمر بن خطّاب نقل شده که گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: کاغذ و قلم بیاورید تا نوشته ای بنویسم که هرگز گمراه نشوید، زنان پشت پرده گفتند: خواسته پیامبر(صلی الله علیه و آله) را انجام دهید، عمر گفت: من گفتم : ساکت باشید، شما هم نشینان پیامبر(صلی الله علیه و آله)، هرگاه او بیمار شود چشمان خود را فشار می دهید و اشک می ریزید و هرگاه شفا یابد یقه او را می گیرید! رسول خدا فرمود: «آنان از شما بهتر می باشند،»(2).
3- عبیدالله از ابن عباس نقل می کند که: وقتی بیماری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) شدت یافت، فرمود: کاغذ و قلم بیاورید، تا نوشته ای بنگارم که با داشتن آن نوشته هرگز گمراه نخواهید شد،(3) عمر گفت: «بیماری بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) غالب آمده، کتاب خدا ما را بس است !»، اختلاف، فراوان شد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: « از کنار من برخیزید، نزاع و در گیری نزد من سزاوار نیست».
ابن عباس (پس از نقل این خبر) بیرون رفت و گفت: مصیبت و همه مصیبت آن بود که نگذاشتند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سفارش خود را بنگارد.(4)
4- مسلم، در صحیح خود بدون این که نامی از گوینده آن جسارت، ببرد، واژه (هذیان) را به کار برده است:
سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می کند که وی گفت: روز پنج شنبه و چه روزی بود روز پنج شنبه! سپس گریه کرد تا اینکه اشک ها یش بر ریگ ها ریخت.
سعید گوید: به او گفتم ای ابن عباس روز پنج شنبه چه روزی بود؟!
گفت: روزی بود که بیماری پیامبر(صلی الله علیه و آله) شدت یافت، پس فرمود: کاغذی بیاورید تا نوشته ای برآن بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید. در این هنگام اطرافیان نزاع کردند در حالی که در نزد پیامبر نزاع و اختلاف سزاوار نبود و گفتند: پیامبر(صلی الله علیه و آله) را چه می شود آیا هذیان می گوید؟ از او بپرسید؟ پس پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود مرا رها کنید... .
ابن ابی الحدید می گوید: این حدیث را محمد بن اسماعیل بخاری، و مسلم بن حجاج قشیری در صحیح خود ذکر نموده اند، و همه حدیث نویسان، و راویان، در صحت این روایت اتفاق دارند(5). (6)
پی نوشت:
1. طبقات ابن سعد ج 2 ص 242، بعید نیست در خواست قلم و کاغذ بعد ا ز مشاهده سستی در امر اعزام سپاه اسامة است، چون روز پنج شنبه پیامبر(صلی الله علیه و آله) مجدداً در اعزام سپاه تأکید می کند.
2. صحیح بخاری ،ج 5 ص 243، د ر اینجا باید پرسید : آیا کسانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) آنان را از زنهای خود پائین تر می داند شایسته خلافت هستند؟
3. از واژه (لاتَضِلّوُا): نباید گمراه شوید استفاده نموده که به معنای نهی می باشد . باحذف (نون).
4. صحیح بخاری ج 1، باب کتابت العلم حدیث 3 ص 37 دارالفکر.
5. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 6 ص 51.
6. گردآوري از کتاب: سیاهترین هفته تاریخ، علی محدث(بندر ریگی)، انتشارات اخلاق، 1377 ه.ش، ص 221.



ماجرای دوات و قلم
ماجرای دوات و قلم یا دَوات و قِرْطاس، اشاره است به قلم و دوات خواستن پیامبر(ص) در بستر بیماری، برای نوشتن وصیتی به مسلمانان که پس از وی گمراه نشوند. بنابر روایات، این درخواست پیامبر، با مخالفت عمر بن خطاب مواجه شده که با گفتن جمله «این مرد هذیان می‌گوید»، مانع از نوشتن سفارش پیامبر می‌شود. واکنش خلیفه دوم بر خلاف برخی از آیات قرآن دانسته شده و انتقاد برخی از نویسندگان مسلمان را در پی داشته است.
این واقعه -که از آن به مصیبت بزرگ یا فاجعه روز پنج‌شنبه یاد شده- در منابع روایی و تاریخی شیعه و سنی نقل شده است. از نظر شیعیان، پیامبر(ص) اراده داشت بر جانشینی امام علی(ع) پس از خود تأکید کند.
 
شرح ماجرا
بنابر منابع تاریخی و روایی، هنگامی که پیامبر اسلام در آخرین روزهای حیات خود(در ۲۵ صفر سال ۱۱ هجری) در بستر بیماری بود قلم و دواتی خواست تا سفارشی بنویسد که مانع گمراهی مسلمانان پس از خود شود.[یادداشت ۱] این خواسته، با مخالفت یکی از حاضران مواجه شد و وصیت پیامبر ناگفته ماند. یکی از حاضران گفت: پیامبر هذیان می‌گوید و کتاب خدا ما را بس است. [یادداشت ۲] سپس میان اصحاب اختلاف افتاد. پیامبر با مشاهده اختلاف اصحاب از آنان خواست از نزد او بروند. بیشتر منابع شخص مخالفت‌کننده با پیامبر را، خلیفه دوم معرفی کرده‌اند[۱] اما برخی منابع به نام وی اشاره نکرده‌اند.[۲]
بنابر نظر علمای شیعه، پیامبر(ص) می‌خواست با حدیث دوات بر جانشینی امام علی(ع) پس از خود تأکید کند. اما برخی از حاضران به این امر پی بردند و مانع آن شدند.[۳] خلیفه دوم نیز در گفت‌وگویی که میان او و ابن عباس نقل شده، تصریح می‌کند که: پیامبر(ص) در بیماری‌اش می‌خواسته نام علی(ع) را برای خلافت پس از خویش به زبان بیاورد ولی من از روی دل‌سوزی نسبت به اسلام و حفظ آن، مانع شدم.[۴]
بر اساس نقل ابن عباس که در صحیح بخاری آمده است این واقعه در روز پنج‌شنبه رخ داده است [۵] و به همین مناسبت آن را رزیه یوم الخمیس یا فاجعه روز پنج‌شنبه می خوانند.
منابع
این ماجرا با جزئیات و عبارات متفاوتی در منابع روایی و تاریخی شیعه و سنی آمده شده است. کتاب‌های صحیح بخاری،[۶] صحیح مسلم،[۷] مسند احمد،[۸] سنن بیهقی[۹] و طبقات ابن سعد[۱۰] از منابع اهل سنت، الارشاد[۱۱] و اوائل المقالات[۱۲] الغیبة نعمانی[۱۳] و المناقب ابن شهر آشوب[۱۴] از منابع شیعی آمده است.
موضع‌گیری‌ها
موضع شیعه
علمای شیعه این ماجرا را از مصیبت‌های بزرگ دانسته‌ اند، زیرا مانع از آن شد که وصیت پیامبر برای جلوگیری از گمراهی مسلمانان نوشته شود.[۱۵] در برخی از نقل‌های روایت در منابع اهل سنت نیز آمده است که ابن عباس جلوگیری از نوشتن وصیت پیامبر را مصیبتی بزرگ می‌خواند.[۱۶] در متون عربی از این واقعه به رزیه یوم الخمیس (ماجرای روز پنج شنبه) یاد می‌شود.
شرف الدین عاملی در المراجعات، با توجه به آیات قرآن کریم، چند ایراد بر عمر بن خطاب در این ماجرا وارد کرده است از جمله:[۱۷]
1.پیروی نکردن از دستور رسول خدا(ص) و مخالفت با او.
2.اظهار اینکه گویا عمر از پیامبر(ص) نسبت به خواص قرآن و فواید آن داناتر است.
3.نسبت دادن هذیان‌گویی به پیامبر(ص).
از نظر شیعه، این برخورد عمر بن خطاب، بر خلاف بسیاری از آیات قرآن است؛ از جمله:
•وَمَا آتَاکمُ الرَّ‌سُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانتَهُوا (ترجمه: و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، بازایستید)[ سوره حشر–۷]
•مَا ضَلَّ صَاحِبُکمْ وَمَا غَوَیٰ ﴿۲﴾ وَمَا ینطِقُ عَنِ الْهَوَیٰ ﴿۳﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَیٰ ﴿۴﴾ (ترجمه: [که‌] یار شما نه گمراه شده و نه در نادانی مانده(۲) و از سر هوس سخن نمی‌گوید.(۳) این سخن به جزوحیی که وحی می‌شود نیست.(۴))[ سوره نجم–۲-۵]
همچنین سید عبدالحسین شرف الدین آورده است که عبارت «قد غلب علیه الوجع»، تصرف محدثان اهل سنت برای تهذیب عبارت است تا زشتی عبارت را کم کرده باشند.[۱۸]
موضع اهل سنت
عده‌ای از علمای اهل سنت درصدد توجیه این ماجرا برآمده‌اند از جمله:
•بعضی این روایت را ضعیف و غیر معتبر دانسته‌اند در حالی که در صحیح بخاری و مسلم آمده است.[۱۹]
•برخی، عبارت «هجر» را به معنای ترک کردن گرفته و گفته‌اند منظور عمر این بوده که پیامبر ما را ترک می‌کند.[۲۰]
•سخن عمر، استفهام انکاری بوده یعنی پیامبر هذیان نمی‌گوید.[۲۱]
•سخن عمر درباره کافی بودن قرآن (و بی‌نیازی از وصیت پیامبر)، نشانه دقت‌نظر اوست.[۲۲]
•در برخی نقل‌ها، گوینده عبارت مشخص نیست و به صورت جمع بیان شده است.[۲۳]
سبب انصراف پیامبر از نگارش
به باور برخی از عالمان شیعه، دلیل اینکه پیامبر(ص) از نگارش وصیت منصرف شد، همان سخنی بوده که در مقابلش گفته شد؛ زیرا دیگر اثری برای نوشتن آن نامه باقی نمی‌ماند، جز اختلاف پس از درگذشت پیامبر(ص). بر این اساس، اگر پیامبر توصیه مذکور را مکتوب می‌کرد، ممکن بود باز هم گفته شود که این نوشته هذیان است.[۲۴]
پانویس
1.    
•بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸، ج۷، ص۹؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵.
•ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۲۰۰۸م، ج۲، ص۴۵؛ بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج۹، ص۲۰۷.
•شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷.
•ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۲، ص ۲۰-۲۱.
•بخاری، صحیح بخاری، نشر دار طوق النجاه، ج۴، ص۶۹، حدیث ۳۰۵۳
•بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸، ج۷، ص۹.
•مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶.
•ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۲۰۰۸م، ج۲، ص۴۵.
•بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج۹، ص۲۰۷.
•ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵.
•شیخ مفید، الإرشاد، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۸۴.
•شیخ مفید، اوائل المقالات، الموتمر العالمی، ص۴۰۶.
•نعمانی، الغیبة، ۱۳۹۹ق، ص۸۱-۸۲.
•ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، علامه، ج۱، ص۲۳۶.
•جوهری، مقتضب الأثر، مکتبة الطباطبائی، ص۳.
•بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸؛مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.
•شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص ۵۲۶.
•شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۰-۵۲۱.
•ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۱۰۵.
•قرطبی، المفهم لما اشکل من تخلیص کتاب مسلم، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۵۶۰.
•ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۹۷ق، ج۸، ص۱۳۳.
•بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۱۸۳.
•ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، دار الکتب، ج۳، ص۳۲۰.
24.شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷.
یادداشت‌ها
1.    
•منابع درخواست پیامبر را با عبارت‌های مختلفی نقل کرده‌اند از جمله:
•ائتونی بدواة و کتف أکتب لکم کتابا لا تضلّوا بعده أبدا؛ دوات و استخوان کتفی بیاورید تا نوشته‌ای برای‌تان بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید.(مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۸۴؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۶۶؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
•هلُمّ اکتب لکم کتابا لا تضلون بعده؛ بیایید تا نوشته‌ای برای‌تان بنویسم که پس از آن گمراه نشوید.(مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
•ائتونی بدواة وصحیفة أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا؛ دوات و صحیفه‌ای بیاورید تا نوشته‌ای برای‌تان بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید.(ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲.)
•ائتونی بالکتف والدواة أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا.(ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۳.)
•واکنش خلیفه دوم با عبارت های مختلفی گزارش شده است از جمله:
•إن نبی الله لیهجر؛ پیامبر خدا هذیان می‌گوید.(ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۱۸۷.)
•إن رسول الله یهجر؛ رسول خدا هذیان می‌گوید.(مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
•ان الرجل لیهجر؛ این مرد هذیان می‌گوید.(اربلی، کشف الغمة، الشریف الرضی، ج۱، ص۴۰۲؛ ابن تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۹.)
•أهجر رسول الله؟؛ آیا رسول خدا هذیان گفت؟(ابن تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۲۴.)
•ما شأنه؟ أهجر؟ استفهموه؛ او را چه شده؟ آیا هذیان گفت؟ از او بپرسید.(رک: بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص ۹۳.)
•إنّ النّبی قد غلب علیه (غلبه) الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله؛ درد بر رسول خدا غالب شده، قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را بس است.(رک:بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹، ج۷، ص۱۲۰؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۰.)

منابع
•ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، محقق محمد ابوالفضل ابراهیم،‌ بیروت، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ق.
•ابن اثیر، علی بن ابی‌کرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الکتب.
•ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، محقق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق.
•ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، ۱۳۹۷ق.
•ابن حنبل، أحمد بن محمد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، تحقیق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، و دیگران، مؤسسه الرسالة، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۱م.
•ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الامام احمد بن حنبل، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۲۰۰۸م.
•ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
•ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، قم، علامه، بی‌تا.
•اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، قم، الشریف الرضی، بی‌تا.
•بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
•بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
•بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
•بيهقي، أحمد بن حسين، دلائل النبوة، تحقیق: عبد المعطي قلعجي، بيروت، دار الكتب العلمية - دار الريان للتراث، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
•جوهری، احمد بن محمد، مقتضب الاثر فی نص الائمة اثنی عشر، محقق لطف الله صافی، قم، مکتبة الطباطبائی، بی‌تا.
•شرف الدین العاملی، عبدالحسین، المراجعات، قم، المجمع العالمی لاهل البیت، بی تا.
•شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، محقق ابراهیم انصاری زنجانی، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، بی‌تا.
•شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشادفی معرفة حجج الله علی العباد،‌قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۳۷۲ش.
•قرطبی، احمد بن عمر، المفهم لما اشکل من تخلیص کتاب مسلم، تحقیق:‌محیی الدین دیب میستو و دیگران، دمشق، دار ابن کثیر، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
•نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۹۹ق.
•نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
•نیسابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح (صحیح مسلم)، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.


نسبت هذيان به رسول گرامي !!!

يازده اشكال اساسي بر عملكرد عمر و همراهان او :

11 - هنگامي كه پيامبر ( ص ) در بستر بيماري فرمودند : « دوات و قلم بياوريد تا چيزي برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد » . چرا عمر گفت : « درد بر اوغلبه كرده و كتاب خدا ما را بس است » ؛ « إنّ النبيّ - صلي اللّه عليه وسلم - قد غلب عليه الوجع ، وعندكم القرآن حسبنا كتاب اللّه » صحيح البخاري ، ج 7 ص 9 ، كتاب المرضي باب قول المريض قوموا عنّي ؛ و ج 5 ص 137 كتاب المغازي ، باب مرض النبي - صلي اللّه عليه وسلم - ووفاته ؛ صحيح مسلم في آخر كتاب الوصيّة ، ج 5 ، ص 76 . .

وياگفتند : رسول گرامي ( ص ) هذيان مي‏گويد : « إنّ رسول‏اللَّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » ، نستجير باللّه ، ( كبرت كلمة تخرج من أفواههم ) الكهف : 5 . .

و اين قضيّه به قدري درد آور بود كه وقتي ابن عبّاس به ياد آن مي‏افتاد ، اشك چشمانش همانند دانه‏هاي مرواريد از گونه‏هايش سرازير مي‏گشت‏ عن ابن‏عبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّي رأيت علي خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتوني بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شي‏ء ، صحيح البخاري ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . .


در رابطه با اين حديث كه در صحيح بخاري و مسلم وساير كتب صحاح آمده چند سؤال مطرح است :

1 - آيا اين سخن عمر ، مخالف با قرآن نيست كه مي‏فرمايد : ( ما ينطق عن الهوي إن هو إلّا وحي يوحي ) عن ابن‏عبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّي رأيت علي خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتوني بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شي‏ء ، صحيح البخاري ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . ‏ النجم : 4 . ؛ پيامبر گرامي ( ص ) از روي هواي نفس سخن نمي‏گويد و تمام سخنان او بر مبناي وحي الهي است .

2 - عمر كه گفت : كتاب خداوند براي ما كافي است « حسبنا كتاب اللّه » ، اين مخالفت عملي عمر ، با سنّت رسول اكرم ( ص ) نيست؟

چون سخن رسول اكرم ( ص ) كه فرمود : چيزي بنويسم كه شما را از گمراهي مصون بدارد ، مربوط به مطالب عادي و شخصي نبود ، بلكه داراي اهمّيّت ويژه بود و از بهترين مصاديق سنّت به شمار مي‏رفت .

3 - آيا مخالفت عمر و همراهان وي با دستور رسول اكرم ( ص ) ، مخالفت با قرآن نيست كه مي‏گويد : از اوامر پيامبر اطاعت و از نواهي حضرت اجتناب نماييد : ( ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا ) الحشر : 7 . .

4 - آيا سخن بخاري كه مي‏گويد : مردم در كنار بستر رسول اكرم ( ص ) سر و صدا كردند و اختلاف كردند ، آيا مخالفت با قرآن نكردند كه از هر گونه سرو صدا در كنار حضرت ، نهي نموده و آن را باعث حبط و نابودي اعمال مي‏داند : ( يا أيّها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النّبي ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون ) الحجرات : 2 . .

5 - آيا اختلاف صحابه و تن ندادن به سخن رسول اكرم ( ص ) مخالفت با قرآن نيست كه دستور مي‏دهد در موارد اختلاف بر همگان واجب هست كه تسليم نظريّه پيامبر ( ص ) باشند و كساني را كه نظر آن حضرت را نمي‏پذيرند ، مؤمن نمي‏داند : ( فلا وربّك لا يؤمنون حتّي يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا في‏أنفسهم حرجاً ممّا قضيت ويسلّموا تسليماً ) النساء : 65 . .

6 - پيامبر گرامي ( ص ) تصميم داشت چيزي بنويسد كه مانع گمراهي امّت باشد ، آيا ممانعت از نوشتن چنين مطلب مهمّي ، سبب گمراهي مردم نشد؟

آيا سخن حضرت را تصديق نمي‏كنيد و يا آن را پذيرفته و تصديق مي‏كنيد ، در صورت دوّم آيا ضلالتي صورت گرفته يا منكر آن هستيد؟ و اگر قبول داريد ، چه ضلالتي دامنگير جامعه اسلامي ، جز انحراف از امر خلافت منصوص صورت گرفته است؟

7 - در برابر عمر و هم‏داستانهايش كه مخالف با وصيّت نوشتن رسول خدا ( ص ) بودند ، افرادي هم بودند كه تلاش در نوشتن اين وصيّتنامه داشتند : « منهم من‏يقول : قرّبوا يكتب لكم‏النبي -صلي‏اللَّه عليه وسلم- كتاباً لا تضلّوا بعده ومنهم من يقول : ما قال عمر » صحيح البخاري ، ج 7 ، ص 9 ، كتاب المرضي باب قول المريض قوموا عنّي ؛ صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 75 ، آخر كتاب الوصية . .

وحتّي زنان پيامبر ( ص ) نيز به همفكران عمر اعتراض كردند كه با اهانت عمر و دفاع رسول ( ص ) مواجه شدند : « فقالت النسوة من وراء الستر : ألا تسمعون ما يقول رسول اللّه؟! قال عمر : فقلت إنّكنّ صواحبات يوسف ، إذا مرض رسول اللّه ، عصرتنّ أعينكنّ ، وإذا صحّ ، ركبتنّ عنقه! قال : فقال رسول اللَّه : دعوهنّ فإنهنّ خير منكم » الطبقات الكبري لابن سعد ، ج‏2 ، ص 244 ، المعجم الأوسط للطبراني ، ج 5 ص 288 ؛ مجمع‏الزوائد للهيثمي الشافعي ، ج 9 ص 34 ؛ كنز العمال ، ج 5 ص 644 ، ح 14133 . ؛ زنان از پشت پرده صدا زدند : مگر سخن رسول گرامي ( ص ) را نمي‏شنويد؟ عمر گفت : شما همانند دلباختگان يوسف هستيد كه به هنگام مريضي پيامبر ( ص ) اشگ شما جاري مي‏شود ، و به وقت سلامتي حضرت ، برگردن او سوار مي‏شويد .

رسول گرامي ( ص ) فرمود : متعرّض آنان نشويد وآنها را به حال خود واگذاريد ، زيرا آنان از شما بهتر هستند .

راستي ، چه شدكه عمر و همراهان او ، بر تيم مقابل غلبه كردند؟ و كار كداميك از اين دو گروه مخالف قرآن و سنّت پيامبر بود؟


مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page