قرظه بن کعب یکی از فرمانداران امیرالمومنین بود. او قبلا نیز از صحابه رسول خدا و از جنگ احد به بعد آن حضرت را همراهی کرد. وی در جمل و صفین و نهروان نیز از سپاهیان ارشد حضرت علی بود
عدهای از مردم منطقه فرمانروایی وی به نزد امیرالمومنین آمدند و گزارش کردند که در محل ما نهر آبی است که فرسوده و خراب شده است و اگر مردم محل کمک نمایند و آن را حفر نموده و لایروبی کنند، آن منطقه آباد شده و قهرا درآمد مردم هم افزایش یافته و در نتیجه مالیات بیشتری هم نصیب بیت المال میشود
آنان از حضرت تقاضا داشتند تا ایشان به فرماندار خود قرظه بن کعب دستور دهد که او مردم را به انجام این کار وادار و اجبار نماید.
امیرالمومنین علیه السلام طی نامه ای در خواست مردم را به قرظه بن کعب منتقل نمود و نظر خویش را در ذیل آن چنین آورد:
أما بعد فإن قوما من أهل عملك أتوني فذكروا أن لَهُم نهرا قد عفا ودرس، وأنهم إن حفروه واستخرجوه عمرت بلادهم وقووا عَلَى كل (ظ) خراجهم وزاد فيء المسلمين قبلهم، وسألوني الكتاب إليك لتأخذهم بعمله وتجمعهم لحفره والإنفاق عَلَيْهِ، ولست أرى أن أجبر أحدا عَلَى عمل يكرهه، فادعهم إليك، فإن كَانَ الأمر فِي النهر عَلَى ما وصفوا، فمن أحب أن يعمل فمره بالعمل، والنهر لمن عمله دون من كرهه، ولأن يعمروا ويقووا أحب إلي من أن يضعفوا والسلام
امام علیه السلام درخواست آن گروه برای وادار کردن مردم به آباد کردن نهر را نپذیرفت چرا که با سیاست کلی حضرت در حفظ حقوق و آزادیهای مردم، در تضاد بود
مبنای امام این بود که:
« لست اری ان اجبر احدا علی عمل یکرهه»
من احدی را بر کاری که کراهت دارد، اجبار نمیکنم
ولی حضرت به فرماندار خود نوشتند:
موضوع را با حضور مردم مورد بررسی قرار دهد و اگر چنان است که گفته اند، از مردم بخواهد که هر کس مایل است بهصورت داوطلبانه اقدام کند و البته بهره برداری از نهر هم بکسانی که در احیای آن مشارکت میکنند اختصاص خواهد داشت
انساب الاشراف بلاذری ج ۲ ص ۱۶۲