- جزئیات
- کارشناس و مفتی وهابی میگوید:اگر حضرت علی علیه السلام را تِرور میکردند می ارزید و بهتر از آن بود که ابن ملجم ایشان را شهید کند/اگر بنا بود حضرت علی علیه السلام به دست ابوبکر و عمر و عثمان ترور میشدند اسلام به این فلاکت نمی افتاد /پس ترور حضرت علی علیه السلام باید روز اول انجام میشد که اسلام جان میگرفت نه اینکه ابوبکر و عمر و عثمان بیایند اسلام عمری را بنا بگذارد و یک میلیارد و پانصد میلیون نفر مسلمان باشند و بعد حضرت علی علیه اسلام اعلام کند که من خلیفه هستم/تاخیر البیان عن وقت حاجته لایجوز.... در پاسخ باید گفت:اجمالا این قاعده در امور فقهی است و ربطی به اینجا ندارد....مطلب دیگر اینکه بله بارها خواستند حضرت علی علیه السلام را ترور کنند ولی نتوانستند شاخص ترین آن جریان خالد بن ولید است(1) وقتی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مخفیانه دفن شد، و تنفّر و نارضایتی ایشان از اهل سقیفه، بر همگان آشکار شد، این مسأله آبرو و حیثیت حکومت غاصبِ وقت را زیر سؤال برد و اثر منفی در میان مردم گذاشت. و از طرفی مظلومیّت و حقانیت حضرت علی(علیه السلام) و جنایت اهل سقیفه برای مردم ثابت شد که این نارضایتی دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا حدی بوده که حتی برای تشییع پیکر مطهرش، اجازه شرکت به آنان را هم نداده است/لذا غاصبین در یک شورای توطئه آمیز به این نتیجه رسیدند که حضرت علی(علیه السلام) باید ترور شود/آنان بر این عقیده بودند که تا زمانی که حضرت علی(علیه السلام) زنده است، ما از حکومت و سلطنت سودی نمی بریم/و حتی امکان دارد ایشان با مقبولیتی که در عموم مسلمانان دارد، مردم را علیه حکومت غاصب بشوراند.پس نقشه ترور حضرت(علیه السلام) را کشیدند آن هم در حال نماز صبح که هوا تاریک است و قهراً قاتل شناخته نخواهد شد.بدین منظور خالد بن ولید را نامزد این جنایت هولناک نمودند خالد نیز اعلان آمادگی کرد و از ابوبکر و عمر پرسید: چه زمانی او را بکشم؟ابوبکر گفت:وقتی من نماز صبح را تمام کردم، گردن علی را بزن/پس برای این کار، در مسجد کنار علی(علیه السلام) بنشین(2)/پس قرار بر این شد که وقتی ابوبکر سلام نماز را گفت، بلافاصله این ترور صورت بگیرد.اسماء بنت عمیس، که در این تاریخ همسر ابوبکر بود، از پشت پرده این توطئه با خبر بود، جریان را از طریق کنیزش به اطلاع امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) رسانید.حضرت فردای آن روز بدون نگرانی در مسجد حاضر شد.ایشان در مسجد حاضر شد و پشت أبی بکر ایستاد و نماز را فرادی خواند!(3)حضرت علی(علیه السلام) ملاحظه کرد که خالد با شمشیر و آمادگی کامل در کنار او نشست./ابوبکر شروع به خواندن نماز کرد.وقتی به سلام نماز رسید، در گفتن سلام پایانی نماز دچار تردید شد و قدری مکث کرد/او در این حین عواقب این کار را سنجید و نگران عکس العمل مردم و خطرِ آتی آن و حتی احتمال در خطر بودن جانش را در نظر گرفت، لذا تشهد نماز را چندین بار تکرار کرد و سلام نگفت!سرانجام قبل از خواندن سلام نماز سه مرتبه خطاب به خالد گفت:یا خَالِدُ لَا تَفْعَلْ مَا أَمَرْتُک/ای خالد! آنچه را که به تو دستور داده ام، انجام نده/و سپس گفت:اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ و از نماز فارغ شد!(4) حضرت علی(علیه السلام) در این هنگام متوجه شد و بلافاصله به خالد حمله کرد و شمشیر او را از دستش گرفت و وی را به زمین کوبید و روی سینه اش نشست و به او فرمود:ای خالد! ابوبکر چه چیزی را به تو امر کرده بود؟خالد گفت: ابوبکر دستور داده بود تا گردن تو را بزنم/امام(علیه السلام) فرمود: آیا تو این کار را می کردی؟!خالد گفت: آری به خدا قسم! اگر او قبل از سلام نماز نگفته بود که او را نکش، همانا تو را کشته بودم/حضرت فرمود:دروغ گفتی! مادر نباشد تو را، کسی که بخواهد این کار را با من انجام دهد./سپس حضرت(ع) خواست خالد را بکشد و خالد نیز در حال گریه و التماس بود که مسلمانان حاضر، جلو آمدند تا خالد را نجات دهند، ولی مقدور نشد!/سرانجام ابن عباس و حاضرین او را به قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) سوگند دادند و گفتند:ای اباالحسن(علیه السلام)! خدا را، به حق صاحب این قبر، او را نکش و رها کن!(5)با این قسم، حضرت علی(علیه السلام) خالد را رها کرد و توطئه قتل این گونه بر همگان فاش شد و این جریان لکه ننگ دیگری بود بر کارنامه اهل سقیفه و غاصبین حکومت! در نقلی نیزه را مانند شال دور گردن او پیچیدند و بعد از چند روز تلاش نتوانستن کسی ان را باز کند و دست به دامان حضرت شدند و ایشان مانند داوود نبی علی نبینا و آله و علیه السلام که آهن بر دستانش مانند موم بود ,نیزه را تکه تکه کردند... این مطالب تاریخی به کنار , چطور میشود بالاترین صحابه ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و داماد ایشان که آیه ی تطهیر و سوره ی هل اتی و عادیات برای ایشان نازل شده است و با آنهمه کمک به اسلام در جنگها که داشتند که اگر ایشان نبودند اینقدر اسلام قدرتمند نمیشد را به راحتی بخواهند ترور کنند و وهابیون شبکه ی کلمه این کار را توجیه کنند و خوب جلوه دهند؟اتفاقا اسلام را خلفای شما نابود کردند که یوم انذار و غدیر خم را نادیده گرفتند و برای حکومت دنیوی آخرت مردم را با فریبشان و گاهی با زور و ارعاب نابود ساختند و اسلام اصیل را تبدیل به اسلام عمری کردند... -------------------------------------------------- 1)الانساب سمعانى: 3 / 95. 2)علل الشرایع شیخ صدوق، ج۱، ص۱۹۲ 3)تفسیر قمی، ج۲، ص۱۵۹ 4)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ۱۳۶ 5)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص
|
- جزئیات
- در بین صحابه روایت شده کسانی مرتکب گناه کبیره شده اند ,زن صحابیه آمد خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و گفت ای رسول خدا حُکم شرعی را بر من اجرا کنید من مرتکب زنا شده ام و حکم شرعی بر او اجرا میشود اما از شرافت و کرامت و جایگاه والای صحابه , این شخص نمی افتد/حتی صحابه در جنگها بنا بر طبیعت بشری خودشان مواردی پیش آمد که فرار کردند ,فرار از جنگ گناه بسیار بزرگی است مگر اینکه یک تاکتیک نظامی باشد آنطور که در قرآن تصریح میشود/بعد شیعیان عدالت و شرافت صحابه را زیر سوال میبرند و میگویند اینها از جنگ فرار کرده اند... جالب است صحابه هر گناهی حتی زنا کرده باشند و فرار از جنگ کرده باشند میگویند آنها عدالت دارند و خدا آنها را بخشیده و در قرآن آمده است.باید گفت که آن آیات فقط برای آن اشخاصی بود که به جمع کردن غنائم پرداختند و پست خود را در جنگ احد رها کردند آنها را بخشیده اند در این دنیا , نه اینکه همه را /و جدا از آن , جنگ خیبر را چه میکنید که هنوز به قلعه نرسیده فرار کرده اند در چند روز متوالی؟و کجای قرآن دارد که صحابه گناه کبیره بکنند باز از عدالت و شرافت ساقط نمی شوند؟میخواهید خطاکار بودن و فرّار بودن و شارب الخمر بودن و زناکار بودن خلفایتان را بپوشانید دست به جعل مفاهیم قرآن نزنید/نعوذ بالله آیا این از عدالت و حکمت و شریعت خداوند خارج نیست که صحابه هر گناهی بکنند بعد باز مردم به آنها اقتدا کنند و از عدالت خارج نشوند و راهنمای مردم باشند؟پس فرق صحابه ای که نه گناه میکردند نه فرار با اینها چیست؟این از حکیم علی الإطلاق بودن خداوند خارج است...
|
- جزئیات
- تیم ملی فوتسال عراق با هدایت محمد ناظم الشریعه شب گذشته در نیمه نهایی جام کشورهای عربی به مصاف کویت رفت و با نتیجه 2 بر یک به پیروزی رسید. سرمربی ایرانی قبل از ورود به زمین به همراه بازیکنان عراقی از حضرت فاطمه (علیها السلام) مدد گرفت که در رسانههای عراق بازتاب گستردهای داشت.
|
- جزئیات
- پس از فتح مکه , عکرمه پسر ابو جهل که سالها ضدِ مسلمانان جنگیده بود از ترس مجازات به یمن گریخت , ام حکیم همسر و دختر عموی عکرمه خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید وگفت پسر عمویم عکرمه به یمن گریخته است و می ترسد شما او را بُکشید , حال از شما میخواهم که به وی امان دهی , پیامبر درخواست ام حکیم را پذیرفتند و فرمودند:به وی امان الهی دادم , هرکه عکرمه را دید با او کاری نداشته باشد , زنِ عکرمه برای یافتن شوهرش از مکه خارج شد و در ساحل تهامه زمانی که عکرمه تازه سوار کشتی شده بود خود را به او رساند , ام حکیم به عکرمه گفت پسر عمو , من از نزد نیکو کار ترین و مهربانترین مردم نزد تو آمده ام با فرار به یمن خودت را نابود نکن من از محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) برای تو امان گرفته ام و او به تو امان داده است, عکرمه پرسید تو خودت این کار را کرده ای؟ام حکیم گفت آری من خودم با او صحبت کردم و او به تو امان داد/عکرمه حرف ام حکیم را پذیرفت و همراه او به مکه باز گشت/وقتی آن دو وارد مکه شدند به خانه ی پیامبر رفتند و خدمت حضرت رسیدند/عکرمه گفت ای محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)ام حکیم به من گفته که تو امانم داده ای , پیامبر فرمودند آری او راست گفته است تو امان دئاری, عکرمه در حالی که از شرمساری سر به زیر انداخته بود گفت:گواهی میدهم خدایی جز الله نیست , او یگانه است و شریک ندارد و شما نیز بنده و فرستاده ی او هستید و نیکوکار ترین و با وفا ترین مردم هستی ای رسول خدا برای هر دشمنی و عداوتی که با شما کردم و برای هر مرکبی که برای شِرک رانده ام برایم از خدا آمرزش بخواه... به قلم غلامرضا حیدری ابهری - با خوانش مصطفی صائبی
|
- جزئیات
- روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از یارانش پرسید کدام یک از شما همه ی عمر را روزه میگیرد؟سلمان گفت من ای رسول خدا, پیامبر پرسید , کدام یک از شما همه ی شب را به شب زنده داری میپردازد؟سلمان پاسخ داد من ای رسول خدا , پیامبر پرسید کدام یک از شما هر روز یک ختم قرآن انجام میدهد؟سلمان گفت من ای رسول خدا ,یکی از اصحاب کهگمان کرد سلمان دروغ میگوید ,خشمگین شد وو به پیامبر گفت:ای رسول خدا سلمان مردی از اهل فارس است و با این ادعا ها میخواهد بر ما قریشیان فخر فروشی کند ,پرسیدید کدام یک از شما همه ی عمر را روزه میگیرد گفت من , حال آنکه او بیشتر روزها را غذا میخورد/شما پرسیدید کدام یک از شما همه ی شب را به شب زنده داری میپردازد و او گفت من , حال آنکه او بیشترین بخش شب را در خواب است/پرسیدید کدام یک از شما هر روز یک ختم قرآن انجام میدهد و او باز گفت من , در حالیکه او در بیشتر ساعات روز لب بسته و خاموش است/پیامبر فرمود دست نگه دار فلانی , شاید تو با شخصی چون لقمان حکیم سرو کار پیدا کرده ای ,از خود سلمان بپرس تا برایت توضیح دهد , آن مرد رو به سلمان کرد و گفت:آیا تو میپنداری که همه ی عمر را روزه میگیری؟سلمان پاسخ داد آری , مرد معترض گفت ولی من میبینم که تو در بیشتر روزها غذا میخوری , سلمان گفت:آنگونه که تو فکر میکنی نیست , من در هر ماه سه روز روزه میگیرم و خدا فرموده است هرکه یک کار نیک انجام دهد ده برابر پاداش اوست , این میشود روزه ی همه ی عمر/آن مرد پرسید آیا تو میپنداری همه ی شب را به عبادت میپردازی؟سلمان گفت آری, وی پرسید ولی من میدانم که تو بیشتر ساعات شب را خواب هستی , سلمان گفت آنطور که تو فکر میکنی نیست/من از محبوب دلها رسول خدا شنیدم که هرکه شب را با وضو بخوابد انگار همه ی شب را به شب زنده داری پرداخته است و من شبها با وضو میخوابم, آن مرد پرسید آیا تو میپنداری که هر روز یک ختم قرآن انجام میدهی؟سلمان گفت آری , وی گفت ولی تو در بیشتر ساعات روز لب فرو بسته ای و چیزی نمیخوانی , سلمان گفت آنگونه که تو میپنداری نیست , بلکه من از محبوب دلها رسول خدا شنیدم که هرکه این سوره را یک بار بخواند یک سوم قرآن را خوانده است , هرکه آن را دو بار بخواند دو سوم قرآن را خوانده است و هرکه آن را سه بار بخواند یک ختم قرآن کرده است و من هر روز سه بار قل هو الله احد را میخوانم مرد معترض که از جواب های حکیمانه ی سلمان به خشم آمده بود دیگر چیزی نگفت و برخاست. به قلم غلامرضا حیدری ابهری با خوانش مصطفی صائبی
|
- جزئیات
- کارشناس بی سواد سنی برای توجیه نَسَبِ بعضی از خلفا و بزرگانشان که هم زمان دارای چند پدر و یک مادر واحد هستند/دست به توجیه و دروغ پردازی و جعل تاریخ میزند/و میگوید در ابتدای بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ازدواج چند مرد با یک زن را داشته ایم و مرسوم بوده است و چند مرد با یک زن همبستر میشدند و اسم آن ازدواج بوده است وقتی بچه به دنیا می آمده آن زن بوده که میگفته بچه برای کیست/در سیرة هم آمده و در ابتدای بعثت هم بوده در قرآن نهی نشده.... اینکه اینگونه تاریخ را تحریف میکنند و اینگونه کثیف دین را معرفی میکنند تعجبی ندارد این مکتب سقیفه است عرب جاهلى، افزون به نوع اصلى ازدواج (زناشویى)، نکاح هاى متنوع و در عین حال، مضبوط و شناخته شده اى را برگزار مى کرد. به جز نوع اصلى و دو مورد دیگر (ازدواج موقت و ازدواج با کنیز) که در اسلام نیز تأیید شد(منابع و احادیث در این موارد زیاد است و عُمَر متعه را با رأی خود حرام کرد)، بقیه موارد، عموماً روش هایى گوناگون براى اطفاى نایره شهوت بود و اسلام تایید نکرد پس دروغ بودن این ادعا کامل مشخص است و حتی در آغازین روزهای بعثت هم این ازدواج از جانب حضرت خاتم الأنبیاء صلی الله علیه و آله و سلم تایید نشده و هیچ سند و روایتی وجود ندارد , و در قرآن هم به طور کامل و مشخص نکاح و شرایط آن توضیح داده شده است و هیچ اسم یا اشاره ای به این ازدواج که در واقع نوعی روسپی گری بوده است نشده است/مضافا بر اینکه حتی اگر بگوییم این ازدواج را خدا و رسولش تا قبل از بعثت جایز دانسته و احکام را برای آن بار کرده باشند و بعد از بعثت این رسم جاهلی را حرام دانستند,حتی با این شرایط اغلب بزرگان شما از زنان صاحب (رایت) به وجود آمده اند که نوعی روسپی بودند و اسناد تاریخی آن وجود دارد که در ادامه مقداری را نقل میکنیم. ابتدا توضیحی راجع به این ازدواج مد نظر/در ازدواج رهط، گروهى از مردان (رهط) که کمتر از ده نفر بودند، همگى با یک زن آمیزش مى کردند که این عمل، براساس رضایت آن زن و توافق این گروه از مردان بود. پس هرگاه زن باردار مى شد و وضع حمل مى کرد، زن همه آن مردان را فرامى خواند که همگى باید حاضر مى شدند. سپس زن، رو به آن جمع مى گفت: «همگى به آن چه از کار شما بوده آگاهید; من فرزندى زاییده ام» و در آن زمان، یکى از مردان را معین مى کرد و با اشاره به مولود، خطاب به او مى گفت: «اى فلان کس! این پسر توست، هر اسمى که دوست دارى روى او بگذار». بدین سان، زن مولودش را به یکى از افرادِ رهط (گروه) منتسب مى کرد که شخص مخاطب نیز حق انکار نداشت. البته این در صورتى بود که مولود پسر باشد، امّا اگر دختر بود، زن چنین نمى کرد، زیرا عرب از مولود دختر کراهت داشت و حتى احتمال قتل آن مولود درمیان بود.(1) ازدواج رهط یا تعدد شوهران(2) پدیده اى است که در تاریخ بسیار کهن عرب ریشه داشته به گونه اى که استرابون، مورّخ یونانى (متوفاى 25م) در این باره گفته است که عرب با یک زن به طور مشترک ازدواج مى کردند.(3) در گزارش هاى تاریخى ذکر شده است که برخى از زنان فاجر و بدکار، «رایت» و پرچمى مخصوص بر در خانه شان نصب مى کردند که این، خود نشانه آن بود که هر مردى مى توانست با آن زن معاشرت و آمیزش کند.(4) در خصوص فرزند حاصل از این ازدواج، برخى از منابع بیان داشته اند: «اگر دو نفر در یک «طهر» با این زن آمیزش مى کردند، زن، آن مولود را به یکى از آن دو ملحق مى کرد، و چنین زنى «مقسّمه» نام داشت».(5) برخى دیگر، نگاشته اند: «... شخص «قیافه شناسى» را فرا مى خواندند تا معین کند این مولود، ملحق به کدام یک از آن مردانى است که با آن زن معاشرت داشتند».(6) بر این اساس، مى توان گفت که اگر مردان کم شمارى با زن نزدیکى کرده بودند، خود زن تکلیف مولود را معین مى کرد، اما اگر آن مردان پُرشمار بودند، به نظر قیافه شناس رجوع مى شد. هم چنین گاهى در بین مردها بر سر آن مولود منازعه مى شد، زیرا برخوردارى از یک پسر یا یک پسر بیش تر براى عرب بسیار ارزش داشت. براى نمونه، مى توان به ولادت عمروعاص از یک زن صاحب رایه اشاره کرد که پس از ولادت او، مردانى چون ابوسفیان و عاص بن وائل و... به خصومت بر سر او پرداختند.(7) از هند مادر معاویه در مکه به فساد و فحشاء نام برده مى شد.زمخشرى در کتاب ربیع الابرار خود مى گوید: معاویه را به چهار شخص نسبت مى دادند: به مسافربن ابى عمرو، و عماره بن ولید بن مغیره ، و عباس بن عبدالمطلب و به صباح که آوازه خوان عماره بن ولید بود. زمخشرى مى گوید: ابوسفیان مردى زشت روى و کوته قامت بود، صباح جوان و خوش چهره و مزدور ابوسفیان بود؛ هند او را به خود فرا خواند و او با هند در آمیخت . و گفته اند: عتبه پسر ابوسفیان هم از صباح است و چون هند خوش نمى داشت آن کودک را در خانه خود نگه دارد، او را به منطقه اجیاد برد و آنجا نهاد و در آن هنگام که مشرکان و مسلمانان یکدیگر را هجو مى گفتند و این موضوع به روزگار پیامبر (ص ) و پیش از فتح مکه بوده است ، حسان بن ثابت در این باره چنین سروده است : این کودک در خاک افتاده کنار بطحاء که بدون گهواه است از کیست ؟ او را بانوى سپید روى و خوش بوى و لطیف چهره یى از خاندان عبدشمس زاییده است . ________________________________________________________ 1. آلوسى، همان، ج 2، ص 4. 2. Polyandry. 3. جوادعلى، همان، ج 5، ص 539 و على هاشمى، همان، ص 164. 4. آلوسى، همان، ج 2، ص 4. 5. محمدبن حبیب بغدادى، همان، ص 340. 6. آلوسى، همان، ج 2، ص 4 و 5. 7. کلبى، همان، ص 79.
|
- جزئیات
- به قدری برای امام رضا علیه السلام احترام قائل بودند که اگر عذری داشتند وارد حرم نمی شدند/حتی افرادی که خود را گنهکار میدانستند به روضه ی منوره ورود نمیکردند/اینجا حریم امام رئوف است باید چاره ای پیدا می شد/با پیشنهادی از سوی فیض کاشانی این مهم به بهترین شکل صورت می پذیرد/بعد از ساخت صحن عتیق توسط شیخ بهایی , فیض کاشانی درخواستی برای ساخت دریچه ای رو به بهشت را مطرح میکند/ساخت پنجره فولاد برای حضور این افراد جهت تهییت و ابراز حوائج بود/زاویه ی بی نظیر این پنجره نسبت به ضریح مطهر باعث استقبال مردم گردید و تا به امروز محل تجمع زائران است
|
- جزئیات
- این شخصیت برجسته وقتی در سن 95 سالگی برای اولین بار در برنامه ای در رسانه ی ملی به صورت ارتباط از راه دور حاضر میشوند با گفتن سلام بر ایران و سلام بر خراسان و سلام بر علی بن موسی الرضا علیه السلام گریه میکنند و بسیار متأثر میشوند و صلوات خاصه امام رضا علیه السلام را قرائت میکنند و میگویند من 35 سال است جسمم اینجاست(آمریکا) و روحم هر شب به محض اینکه میخوابم در ایران است و در ادامه میگویند امیدوارم قبل از مرگ زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام نصیبم شود و در مشهد دفن شوم...
|
- جزئیات
- عمر گفت : اگر فردی در روز جمعه نتواند سجده کند (یعنی جا برای سجده نداشت) روی پشت برادر خود سجده کند ! المصنف ج۲ ص۱۰۶ کتاب الصلاة چنین فتوایی از قول خلیفهء دوم به قدری مشهور است که موجب نشر چنین مطالبی در کتب اهل تسنن شده است : 1- ورَوَى الْبَيْهَقِيُّ بإِسْنَادٍ صَحِيحٍ عَنْ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ إِذَا اشْتَدَّ الزِّحَامُ فَلْيَسْجُدْ أَحَدُكُمْ عَلَى ظَهْرِ أَخِيهِ أَيْ وَلَوْ بِغَيْرِ إِذْنِهِ مَعَ أَنَّ الْأَمْرَ فِيهِ يَسِيرٌ وَلَا بُدَّ مِنْ إِمْكَانِهِ مَعَ الْقُدْرَةِ عَلَى رِعَايَةِ هَيْئَةِ السَّاجِدِ بِأَنْ يَكُونَ عَلَى مُرْتَفِعٍ وَالْمَسْجُودُ عَلَيْهِ فِي مُنْخَفَضٍ وَبِهِ قَالَ أَحْمَدُ وَالْكُوفِيُّونَ. عون المعبود شرح سنن أبي داود، ومعه حاشية ابن القيم (4/ 201)- الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت بیهقی با سند صحیح از عمر روایت کرده که گفت : «(در نماز جماعت) وقتیکه جمعیت زیاد شد و شلوغی فشار آورد پس بر پشت برادرتان سجده کنید .» یعنی ولو بدون اجازه اش.... احمد و علمای کوفه هم همین را گفته اند. 2- تعدادی از فقهای اهل سنت به انجام سجده روی پشت فتوا داده اند از جمله ابوحنیفه و شافعی ولی مالک گفته این کار نماز را باطل میکند! [فَصْلٌ الْمَزْحُومُ إذَا سَجَدَ عَلَى ظَهْرِ إنْسَانٍ أَوْ قَدَمِهِ] (1313) فَصْلٌ: وَمَتَى قَدَرَ الْمَزْحُومُ عَلَى السُّجُودِ عَلَى ظَهْرِ إنْسَانٍ، أَوْ قَدَمِهِ، لَزِمَهُ ذَلِكَ، وَأَجْزَأَهُ. قَالَ أَحْمَدُ، فِي رِوَايَةِ أَحْمَدَ بْنِ هَاشِمٍ يَسْجُدُ عَلَى ظَهْرِ الرَّجُلِ وَالْقَدَمِ، وَيُمَكِّنُ الْجَبْهَةَ وَالْأَنْفَ، فِي الْعِيدَيْنِ وَالْجُمُعَةِ. وَبِهَذَا قَالَ الثَّوْرِيُّ، وأَبُو حَنِيفَةَ، وَالشَّافِعِيُّ، وَأَبُو ثَوْرٍ، وَابْنُ الْمُنْذِرِ، وَقَالَ عَطَاءٌ، وَالزُّهْرِيُّ، وَمَالِكٌ: لَا يَفْعَلُ. قَالَ مَالِكٌ: وتَبْطُلُ الصَّلَاةُ إنْ فَعَلَ؛ لِقَوْلِ النَّبِيِّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -: «وَمَكِّنْ جَبْهَتَكَ مِنْ الْأَرْضِ» . المغني لابن قدامه (233،232/2) - الناشر: مكتبة القاهرة کانال برهان و نقد علمی ادیان و فرق ضاله
|
|
- جزئیات
- اسم نوشتم و به مشهد رفتم/من در آن زمان بیماری داشتم و در مشهد گفتم به دکتر بروم و بیماری ام را شرح دادم/دکتر گفت چه کاره هستی و از کجا آمدی؟گفتم از بلوچستان آمدم گفت قبلا هم آمدی؟گفتم نه/گفت یک چیزی به تو بگوییم میروی انجام بدهی؟ گفتم بله/گفت انجام بده و فردا بیا ن برای تو نسخه ای مینویسم /گفت برو امشب به امام رضا علیه السلام بگو این مشکل را دارم از راه دوری آمدم. گفتم ما سنی مذهب هستیم نه به امام رضا علیه السلام اعتقاد داریم نه حرم را قبول داریم /گفت هیچ اشکالی ندارد برو بگو...گفتم نمیتوانم داخل بروم گفت نمیخواهد داخل بروی برو از پشت در بگو همین حرم را دیدی بگو/با خودم گفتم نمیخواهد نسخه بنویسد میروم پیش دکتر دیگر باز باخودم گفتم باشه فردا میرم پیش همین میگم نسخه بنویس/جایی که ما اقامت داشتیم شخصی بود که پدرش خادم حرم بود گفت بیا امشب برویم پیش پدرم برایت تبرکی چیزی بگیرم , گفتم اهل سنت هستم نمیتوانم بیایم گفت اشکال ندارد کسی نمیفهمد/ما رفتیم حرم و همان چیزی که دکتر گفته بود را هم به امام رضا علیه السلام گفتم/سرطان خون داشتم و به آقا گفتم همچنین مریضی دارم واقعا اگر شما شفا میدهی و شیعیان گفته اند شفا میدهی یاور محرومانی , اگر واقعا همچنین چیزی هست من آمده ام/برگشتم به خوابگاه و با نا امیدی به دکتر زنگ زدم گفتم پیش امام رضا علیه السلام رفتم گفت ساعت شش بیا پیش من/رفتم و نسخه نوشت و شماره اش را هم داد/و بیست روز دیگر رفتیم روستا همه آمدند دیدند من سرِ حال هستم البته چون آفتاب سوخته هستیم و آن چند روز در مشهد رنگ و رویم عوض شده بود/خیلی ها میگفتند محال است این بیماری درمان شود/من روزی که دکتر رفتم 54 کیلو وزن داشتم ولی امروز 84 کیلو هستم بعد از آن که برگشتم دیگر نه دکتر رفتم نه دارو استفاده کردم و روز به روز بهتر شدم و از روزی که به مکتب شیعه پیوستم زندگیم عوض شد. عشق اهل بیت علیهم السلام وصف شدنی نیست , ما اگر امام حسین علیه السلام را بشناسیم جان و مال و ناموسمان را در راهش میدهیم که حداقل یک شب در روضه اش شرکت کنیم...
|
- جزئیات
- وضوی شیعیان باعث شیعه شدن متفکر تونسی
|
- جزئیات
- ماجرای کشف تصاویری از آخرین هدیه ایرانیان به امامان بقیع در آلمان حدود ۵۰ سال گذشته پس از آبگرفتگی در خانه یک مهندس آلمانی، میراث اسلام شیعی که شامل عکسهایی است که ارنست هولستر، از کارپردازان خطوط تلگراف در ایران دوره قاجار، ثبت کرده بود، پیدا شد. در زیرزمین عمارت خانوادگی هولستر پنح صندوق قلعاندود یافت شد که در آن، اثری از آخرین پیشکش ایرانیان به امامان قبرستان بقیع وجود داشته است. ضریح امام حسن علیهالسلام سال ۱۳۱۰ قمری در اصفهان ساخته شد و و قرار بود بعد از انتقال به عربستان، در مدینه نصب شود که البته پس از گذشت حدود ۱۴ سال ضریح ساخته شده توسط ایرانیان، در بقیع نصب شد. پیش از ارسال این ضریح، هولستر تصاویری از آن ثبت کرد. اما با تخریب بقیع توسط وهابیون، تصاویر ضریح حرم بقیع که در اصفهان گرفته شده بود هم مفقود شد. مسئولان مرکز آرشیو عثمانی در استانبول ترکیه میگویند که همزمان با اینکه گروههای افراطی مزار و حرم چند تن از اهل بیت علیهم السلام را در قبرستان بقیع تخریب کردند، تصاویر ارنست هولستر از یک میراث شیعی و تاریخی ایران مخفی شد و کسی به آنها دسترسی نداشت. با این وجود، پس از سالها، پنج صندوق قلع اندود شده که در آن تصاویری از آخرین پیشکش ایرانیان به امامان بقیع بود، پس از گذشت یک قرن در آلمان و مقابل حاضران از جعبهها خارج شد. و توسط مدیر وقت مجله کاوه که در آلمان به انتشار می رسید با مکاتبات بسیار و تهییه بودجه تسمیم به خرید این میراث ارزشمند گرفته شد و برای جشنهای 2500 ساله به ایران انتقال یافت و هم اکنون آلبوم عکسهای ارنست هولستر آلمانی در آرشیو مرکز اسناد و کتابخانه ی پژوهشگاه میراث فرهنگی نگهداری میشود
|
- جزئیات
- مولوی نادان: حضرت مهدی و حضرت عیسی به فقه ابوحنیفه عمل می کنند ای نادان : یکی از بدعت های ابوحنیفه ورود قیاس به فقه بود به این معنی که : استنباط حکم یک موضوع که دلیل معتبری برای آن وارد نشده است از موضوع دارای نصّ معتبر به دلیل شباهت بین آن دو میباشد. پس ابو حنیفه وقتی که به حکم موضوعی جاهل بود از احکام موضوعات مشابه ان استفاده می کرد . خب نادان : حضرت مهدی میراث دار علم انبیا است و جهل به احکام در او وارد نیست ؛ چگونه ممکن است که همانند جاهلان به قیاس و استحسان متوسل شود
|
|
|
- جزئیات
- بایدن رییس جمهور آمریکا در مجلس بزرگداشتی که به مناسبت عید فطر در 2 می 2022 در کاخ سفید برگزار نمود، ضمن صحبتهایش به امام غائب اشاره نمود. بایدن در بخشی از این سخنرانی گفت: اگر به خانه من بیایید، در کتابخانهام بسیاری کتابها در مورد الهیات معاصر و الهیات مقایسهای خواهید دید. من در طول دوران کاریام به این موضوع بسیار علاقمندم. زمانی که من رییس کمیته روابط خارجی شدم، متوجه شدم که چقدر از جزئیات اسلام اطلاع کمی دارم. از اصل اسلام مطلع بودم ولی تفاوتها و اختلافات [در اسلام] را نمیدانستم.نمیدانستم "امام غائب" (the hidden Imam) چیست و کیست؟ لذا رفتم و یک استاد تمام (پروفسور) در زمینه معارف اسلامی استخدام کردم و هر چهارشنبه با او جلسه داشتم (و از او اطلاعات در مورد اسلام می گرفتم).
|
- جزئیات
- قرآن میفرماید: سؤالات شما را من پاسخ میدهم، «آیاتٌ لِلسَّائِلِین» (یوسف، ۷) بیماریهای روحی شما را من شفا میدهم «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء» (اسراء، ۸۲) قرآن هم کتاب موعظه و تذکر است، «فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخافُ وَعِید» (ق، ۴۵) هم داستانهای واقعی و یافتنی دارد «أَحْسَنَ الْقَصَص» هم استدلال است، هم تاریخ است، هم رشد و هم نکتهآموز است. امام رضا علیه السلام فرمود: دلیل آن که در نماز، قرآن میخوانیم آن است که قرآن از مهجوریّت خارج شود. رَسُولُ اللَّهِ صلی اللهعلیه وآلهوسلم فرمود:اگر زندگی سعادتمندان و مرگ شهدا و نجات در روز جزا و امنیت در روز هراس و نور در روز ظلمت و سایبان در روز حرارتِ شدید و سیراب شدن در روز عطش و ارزش و سنگینی در روز سبکی اعمال را میخواهی، پس قرآن را مطالعه کن، چرا که قرآن یادآور خدای رحمان و حافظ از شیطان و عامل برتری در ترازوی اعمال است. در حدیث دیگری میخوانیم: «ان للقرآن ظهراً و بطناً و لبطنه بطناً الی سبعة ابطن» (تفسیر صافی، ج ۱، ص ۲۸) برای قرآن ظاهری و باطنی است، و برای باطن آن باطن دیگری تا هفت بطن.آیا می دانید بسیاری از فارغ التحصیلان ما نمیتوانند یک صفحه قرآن را بی غلط بخوانند. آیا می دانید بعضی به جای بیان روح قرآن آنقدر به نقل اقوال میپردازند که خود قرآن در آن اقوال گم میشود.آیا می دانید تلاوت زیبا در مواردی به هنرنمایی تبدیل شده است. اگر خواستیم معنای «فزت و رب الکعبه» را بشناسیم. از خود قرآن که درباره کمالاتی میفرماید: «ذلک الفوز» و درباره افرادی می فرماید: «اولئک هم الفائزون» پی می بریم که حضرت امیر علیه السلام با این جمله تمام کمالات خود را مطرح کرده است. طبق حدیث ثقلین باید از کتاب الله و عترت پیامبر مکرم اسلام تبعیت کنیم تا گمراه نشویم ولی متاسفانه امروزه هم قرآن و هم اهل البیت و روایات مهجور مانده است ومشغول زندگی های روز مره و مادی شده ایم و حتی از بزرگان فلان علم یا فلان مکتب نقل قول میکنیم و در زندگی به کار میبریم اما از قرآن و روایات خیر/اهل بیت علیهم السلام را هم عده ای فقط برای برآورده شدن حوائج میخواهند و الا هیچگاه مجلس یا زیارت نمیرفتند الا عده ای خالص که وظیفه ی خود میدانند در عصر غیبت به هر نحوی کمک رسان غربت حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام باشند و در شادی ایشان شاد و در غم و اندوهشان اندوهناک باشند/ آیا قرآن ناطق را میشناسیم؟ تعبیری روایی که در وصف پیامبر اسلام حضرت علی و دیگر اهلبیت(علیهم السلام) استفاده شده است. شهرت این تعبیر برای مولا علی(علیه السلام)، بیش از دیگران است. علت این تعبیر را چنین دانستهاند که این افراد، تجسم عملی قرآن بوده و به حقیقت و باطن قرآن پی بردهاند و میتوانند این آگاهی را به دیگران نیز منتقل کنند. ابوبصیر گوید: درباره آیه (هَذَا کِتابُنا ینطقُ عَلَیکُم بالحق)؛ از امام صادق(علیه السلام) پرسش کردم، ایشان فرمودند: «قرآن سخن نمی گوید: لیکن محمد و اهل بیت او(علیه السلام) ناطق به کتاب ـ یعنی قرآن ـ می باشند.امام صادق(علیه السلام) در حدیثی دیگر فرمود: «امیر المؤمنین(علیه السلام) می فرماید: من علم خداوند و... زبان گویای خداوند... هستم. همچنین تعبیرهای «لِسانُهُ النّاطِقُ»؛ ـ ما زبان ناطق خداوند هستیم، «أنَا الکِتابُ النّاطِقُ»؛ «أَنَا کَلامُ اللهِ النّاطِقِ»؛ «النّاطِقُ بِالقُرآنِ»؛ «النّاطِقُ عَنِ القُرانِ»؛ و نظایر آن که درباره امام علی(علیه السلام) و دیگر پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در روایات آمده است، می فهماند که آنان مفسر واقعی قرآن، مظهر علم الهی و عالم به کلیه علوم مربوط به قرآنند؛ از این روست که شیعیان به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) قرآن ناطق می گویند و اطلاق این گونه تعبیر بر آن بزرگواران صحیح می باشند. در روایات اهل سنّت نیز آمده است که: (مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ)؛ علی بن ابی طالب است که به تفسیر، تأویل، ناسخ، منسوخ، حلال و حرام قرآن عالم بود. از آن حضرت نیز نقل شده است که فرمود: «فَوَالَّذی نفسی بِیَدهِ ما نَزَلت آیةٌ الاّ وَ أَنَا أَعلَمُ بِها أَینَ نَزَلَتَ وَ فیمَن نَزَلَت...»؛ قسم به کسی که جانم به دست اوست/هیچ آیه ای نازل نشده است، مگر این که من می دانم کجا نازل شده و درباره چه کسی نازل شده است. آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «پیامبر به من هزار باب علم آموخت که از هر بابی هزار باب دیگر گشوده می شد، تا این که به علم گذشته و آینده تا روز قیامت آگاه شدم». همچنین در روایت آمده است: «حضرت علی(علیه السلام) شب تا صبح برای ابن عباس تفسیر باء بسم الله را می گفت و فرمود: لو شئت لا وقرت من تفسیر الفاتحه سبعین بعیراً»؛ اگر بخواهی از تفسیر فاتحه هفتاد شتر بار می کنم و در جای دیگر فرمود: «أَنَا تَرجُمان وَحیِ اللهِ»؛ من ترجمان وحی الهی می باشم.رسول خدا علیه السلام می فرماید: «أَنتَ بابُ عِلمی وَ الإِیمانُ مخالِطٌ لَحمَکَ وَ دَمَکَ کَما خالَطَ لَحمی وَ دَمی»؛ تو علم منی... و ایمان با گوشت و خون تو درآمیخته، همان سان که با گوشت و خون من در آمیخته است. بنابراین کسی که این گونه به کتاب خدا آگاه باشد و قرآن و ایمان با تمام وجود او آمیخته باشد، قولاً و عملاً چیزی جز قرآن از او صادر نخواهد شد و اطلاق قرآن ناطق بر او بدین لحاظ درست و صحیح می باشد.
|
|
|