|
|
|
|
|
|
- جزئیات
- معلوم نیست تو امسال بتونی گریه کنی
|
- جزئیات
- ابوالحسن جمال الدین على بن عبد العزیز ابو محمّد خلعى ـ خلیعى ـ موصلى حلّى شاعر چیره دست اهل بیت بود و در مدح آنها شعر زیادى سروده و حقّ مطلب را ادا کرده است. مجموع شعرى که از او به یادگار مانده، تنها مدح و رثاى اهل بیت است. وى شخصى فاضل، آشناى به فنون گوناگون، داراى بیانى نغز وقوى و شعرى رقیق وروان مى باشد . وى ساکن حلّه بود و در سال (750)ى شوشترى در «مجالس المؤمنین»(1) و زنوزى در «ریاض الجنّة» در روضه اوّل مى نویسد :مادرش نذر کرد اگر داراى فرزند شد او را براى راهزنى و قتل کسانى که به زیارت سیّد الشهدا(علیه السلام)مى روند بفرستد، و چون داراى فرزند شد و به بلوغ رسید ، مادرش او را براى نذرى که کرده بود فرستاد. و او وقتى به نواحى نزدیک کربلا رسید ، منتظر آمدن زائران شد. ولى خوابش برد و قافله ها عبور کردند و گرد غبار آنها بر او نشست پس در خواب دید قیامت بر پا شده و دستور مى دهند که وى را به طرف جهنّم ببرند ، و در آتش بیاندازند ولى آتش به خاطر آن غبار طاهرى که بر او نشسته به وى نمى رسد . و چون از خواب بیدار شد از نیـّت بدِ خود برگشت و دوستدار اهل بیت شد، و زمانى طولانى ساکن کربلا شد . و گفته شده: در آن هنگام دو بیت شعر سرود : اذا شئت النجاة فزر حسينا / لكي تلقي الاله قرير عين فان النار ليس تمس جسما / عليه غبار زوار الحسين او در محبّت اخلاص ورزید تا جایى که به عنایات ویژه اى از ناحیه اهل بیت(علیهم السلام) نائل شد. در «دارالسلام»(2) از «حبل المتین» از مولا محمّد گیلانى نقل شده است :بین او و ابن حمّادِ(3) شاعر ، فخرفروشى (درباره شعر) واقع شد و هر کدام گمان مى کرد شعر او درباره امیرالمؤمنین بهتر از شعر دیگرى است; از این رو هر کدام قصیده اى سرودند و به ضریح مقدّس علوى آویزان کردند تا خود امام حکم نماید. پس قصیده خلیعى خارج شد در حالى که با آب طلا بر آن نوشته شده بود «احسنت» ، و بر قصیده ابن حمّاد همین کلمه با آب نقره نوشته شده بود. ابن حمّاد ناراحت شد و به امیرالمؤمنین خطاب کرد: من از قدیم دوستدار شما بوده ام و این شخص ، تازه مُحبّ شما شده است! بعداً امیر المؤمنین را در خواب دید که فرمودند: «إنّک منّا وإنّه حدیث عهد بأمرنا فمن اللازم رعایته»؛ (تو از ما هستى، و او تازه در زمره محبّان ما در آمده و لازم بود رعایت حال او بشود) .(4) ------------- (1). مجالس المؤمنین: 463 ؛ج2، ص555. / (2). دارالسلام : 183 ،ص 59 ـ 60 . (3). على بن حسین بن حمّاد لیثى واسطى یکى از شعراى اهل بیت(علیهم السلام) است. او اشعار زیادى در مدح و رثاى اهل بیت(علیهم السلام) دارد. (4). گردآوری از کتاب: گزیده ای جامع از الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی، ترجمه محمد حسین شفیعی شاهرودی، موسسه میراث نبوت، چاپ سوم، ص 501.
|
- جزئیات
- داستان شگفت انگیز مرحوم آیت الله سید محمد باقر نجفی بادکوبه ای و آیت الله العظمی سید محمود شاهرودی از ثواب زیارت امام حسین علیه السلام با پای پیاده
|
|
|
- جزئیات
- شاید باور اینکه یک شاهزادۀ آلمانی در مونیخ آن هم حدود ۱۵۰ سال پیش شیفتۀ یک مقتل عاشورایی شود، سخت باشد. اما به تازگی رونوشت یکی از قدیمیترین مقاتل امام حسین علیهالسلام در آلمان یافت شد که پنجرهای جدید از رابطۀ تشیع و غرب باز کرده است...
|
- جزئیات
- روایت بسیار شنیدنی حضرت آیتالله شيخ حسين وحید خراسانی از پایان حمله روسها بهایران
|
|
|
|
|
- جزئیات
- طِرِمّاح بن عَدِی الطائی (زنده در ۶۱ق)، از یاران امام علی و امام حسین(علیهما السلام) و از شاعران شیعه. وی از کوفیانی بود که در عذیب الهجانات با امام حسین(علیه السلام) دیدار کرد و شهادت قیس بن مسهر را گزارش داد و پیشنهاد توقف را مطرح کرد که پذیرفته نشد. طرماح سپس با اجازه امام به سوی خانوادهاش رفت تا آذوقهای به آنان برساند؛ اما هنگامی که برگشت در همین منزلگاه خبر شهادت سیدالشهداء علیه السلام را شنید. در زمان وقوع واقعه کربلا طرماح تعدادی از مذحجیان را از کوفه همراه خود کرد و به یاری امام حسین رفت.این افراد چهار سوار به نامهای عمرو بن خالد صیداوی، سعد (غلام عمرو)، مُجَمِّع بن عبدالله عائِذی و نافع بن هلال بودند و طرماح راهنمای آنان بود که در منزلگاه عذیب الهجانات، به امام حسین(علیه السلام) پیوستند. حرّ خواست مانع پیوستن آنان به امام شود؛ ولی امام آنان را یاران خود خواند و از آنان محافظت کرد. در مسیر آمدن سوی امام حسین، طرماح اشعاری با مطلع زیر خواند. یا ناقتی لا تذعری من زجری / و شمری قبل طلوع الفجر بخیر رکبان و خیر سفری / حتی تجلی بکریم النجر أتی به الله بخیر أمری / ثمت أبقاه بقاء الدهر طرماح به امام پیشنهاد داد، به سوی قبیله من بیا، چرا که در آنجا کسانی هستند که تو را یاری کنند. او گفت بیست هزار طائی را برای جنگ خدمت امام میآورد. امام فرمود: خداوند تو و قبیلهات را جزای خیر دهد.ما و این گروه پیمانی بستهایم که نمیتوانیم از آن باز گردیم و معلوم نیست که فرجام کار ما و اینان چیست؟. سپس از امام اجازه خواست تا طعامی به خانوادهاش برساند و بازگردد؛ ولی او در راه بازگشت، زمانی که به عذیب الهجانات رسید، خبر شهادت امام حسین(علیه السلام) را شنید. ----------- اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۱۶۱./ الکامل، ج۴، ص ۴۹و ۵۰؛ / انساب الاشراف، ج۳، ص ۱۷۲و ۱۷۳؛/ البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۷۳ و۱۷۴ ./طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۶؛
|
- جزئیات
- عدنان ابراهیم در خانواده ای فقیر در اردوگاه پناهندگان نوار غزه به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در محل ولادتش به پایان رساند و سپس به یوگسلاوی رفت و در آنجا تحصیلات دانشگاهی در رشته پزشکی را شروع کرد. اما او به دلیل شرایط جنگ داخلی در منطقه بالکان در اوایل دهه 1990 میلادی، به وین پایتخت اتریش نقل مکان کرد و در آنجا تحصیلات پزشکی خود را ادامه داد. عدنان ابراهیم دارای مدرک لیسانس در رشته علوم اسلامی از دانشکده امام اوزاعی لبنان است که با درجه ممتاز از آن فارغ التحصیل شد. وی همچنین تحصیلات تکمیلی خود را در اتریش به پایان رساند و مدرک کارشناسی ارشد و دکتری خود را در سال 2014 از دانشگاه وین اخذ کرد. موضوع رساله دکتری وی «آزادی عقیده و ایرادات آن در قرآن کریم» بود. وی عضو هیئت علمی فرهنگستان اسلامی در وین بود که در آنجا علاوه بر علوم اعتقادی، به تدریس علم مصطلح الحدیث، قرآن، تفسیر، فقه و مبانی فقه بر طبق مذهب شافعی و حنفی پرداخت. او در بسیاری از کنفرانس ها و نشستها در بسیاری از کشورها شرکت کرد و با علمای بزرگ بسیاری به مناظره پرداخت. او به همراه برخی از دوستانش، در سال 2000 انجمن «لقاء الحضارات» را در اتریش تأسیس کرد. علاوه بر آن، در مسجدی به نام «شوری» به تدریس و تبلیغ مشغول بود.
|
|
|
- جزئیات
- ...أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ بَلْ بِرَجَاءِ حَيَاتِكَ حَيِيَتْ قُلُوبُ شِيعَتِكَ وَ بِضِيَاءِ نُورِكَ اهْتَدَى الطَّالِبُونَ إِلَيْكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ نُورُ اللَّهِ الَّذِي لَمْ يُطْفَ وَ لَا يُطْفَأُ أَبَداً...(1) وَاقْشَعَرَّتْ لَهُ أظلَّةُ العَرْشِ(2) ------------- 1)-البلد الأمين و الدرع الحصين ،الكفعمي ، جلد : 1 صفحه : 284 2)-كامل الزيارات - ط مكتبة الصدوق جلد : 1 صفحه : 218
|
- جزئیات
- تشنگی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله لکه ننگی بر دامن مسلمین که تا روز قیامت پاک نخواهد شد
|
|
|
|
|
- جزئیات
- ...وَ جَعَلْتُ حُسَيْناً خَازِنَ وَحْيِي وَ أَكْرَمْتُهُ بِالشَّهَادَةِ وَ خَتَمْتُ لَهُ بِالسَّعَادَةِ فَهُوَ أَفْضَلُ مَنِ اسْتُشْهِدَ وَ أَرْفَعُ الشُّهَدَاءِ دَرَجَةً جَعَلْتُ كَلِمَتِيَ التَّامَّةَ مَعَهُ وَ حُجَّتِيَ الْبَالِغَةَ عِنْدَهُ بِعِتْرَتِهِ... ------------ الكافي- ط الاسلامية جلد : 1 صفحه : 528
|
- جزئیات
- فرهادمیرزا شاهزادۀ قاجاری که در سفر به حج، خود را میان امواج سهمگین طوفان بدید، نذر نموده تا اگر نجات یابد، مقتلی برای حضرت سیدالشهداء بنگارد. پس با این نیت، گوهرِ تربتِ امام شهید را بر دریا ریخته و دریا آرام بگرفت. داستان نگارش مقتل فاخر "قمقام زخار و صمصام بتار" را ببینید .
|