- جزئیات
- زهرای تمامِ، دنیای امامِ با زینب کبری، فرمانده ی شامِ نور ماهِ رقیه، عشق شاهِ رقیه رزق ما میرسه، از بارگاه رقیه افتخاره رقیه، با وقاره رقیه بی نیازه کسی که، تو رو داره رقیه ای قرارِ کاروان اباعبدالله ای عزیزِ خاندان اباعبدالله جان عالم و آدم فدای لبخندت حضرت رقیه جانِ اباعبدالله علیهم السلام
|
- جزئیات
- راه میره، روبهروی رقیه مشغولِ ،گفتوگوی رقیه معمولاً، کُل دنیا میگن همه حاجتها رو، به عموی رقیه باد باید، موج بزنه به ،پرچم اباالفضل مُرده باید، زنده بشه با یک، دَمِ اباالفضل دردودلاتو، بگو به ساقی العطاشا مَحرمه اباالفضل اقتدار اباالفضل، باوقار اباالفضل وارث علی و، ذوالفقار اباالفضل در تمامِ اَدوار، ماندگار اباالفضل الگوی وفا در، روزگار اباالفضل دستاشه، تکیه گاه رقیه آغوشش، هم پناه رقیه میتابه، روز و شب به دلامون عشق پهلوونامون، قرص ماه رقیه ارمنیا میان ازش، حاجتا میگیرن لوطی یعنی علم کشاش، خیلی بی نظیرن نوکرات آرزوت دارن، زنده بمونن تا واسه تو، بمیرن بمیرن بمیرن مهربون اباالفضل، پهلوون اباالفضل شاه این زمین و، آسمون اباالفضل آخرین امیدِ، این و اون اباالفضل بهت میگه سکینه، عموجون اباالفضل
|
- جزئیات
- منکر فضائلت هستند با بنی امیه همدستند همه جا بازه تو شهر اما حرم رقیه رو بستند اون همه روضه رو فراموش کردن به حرف زجر و حرمله، گوش کردن چراغای گنبدو خاموش کردن خیال کن الان تو بازاری به حرم سه ساله نزدیکی چشم علمدار حرم روشن رقیه مونده توی تاریکی باز رقیه به اسارت رفت، وای وای پرچم حرم به غارت رفت، وای وای چه جوری بیام حرم، با گریه با زاری تو هنوزم وسط بازاری خیلی روضه ی نگفته داری وای... سلام خانوم، ایها الصدیقه الشهیده ای نوه ی مادر قد خمیده گنبدتم مثل موهات سفیده
|
- جزئیات
- کرده خدا مشکلمو حل به رقیه سلطنتش میون هر قلبه رقیه هرکی بدش میاد میتونه نگه اما من افتخارم اینه شدم کلبِ رقیه خاتون، رقیه زیباترین نوای محزون، رقیه خانم یه شب وقتی تو روضهت میشینم زنده دیگه بَرم نگردون، رقیه زهرا اشارات، خاتونِ سادات کاخ یزید میلرزه زیر قدمهات باب کرامت، بانوی رحمت لعنت به منکرت تا روز قیامت
|
- جزئیات
- باید که فقط یوسف زهرا بپسندد ما را چه نیازی است که دنیا بپسندد قنبرشدن این است که هر لحظه بگویی من راضیام آنگونه که مولا بپسندد مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد از قافله دوریم ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و ما را بپسندد نه فکر حسابیم نه دنبال ثوابیم ما آمده ایم امّ ابیها بپسندد بگذار بخندند به این حال به این عشق میارزد اگر زینب کبری بپسندد ای پدر! چشم تو روشن؛ شب بیداری ماست به اباالفضل بگو: وقت علمداری ماست خصم، بیهوده به ما سلسله بست؛ ای بابا کاروان بعد تو، ساکت ننشست؛ ای بابا حیدر قافلهات، تیغ دودم را برداشت به اباالفضل بگو: عمّه، علم را برداشت شهر را با نفس خویش چنان مقبره کرد خطبهای خواند که کار همه را یکسره کرد من هم از زینبم و در رگ من، خون علی است سوختم؛ سوختن از عشق تو، قانون علی است دخترم؛ دختری از تیرهی امّالنّجبا عمّه، بسته به سرم معجری از جنس حیا لشکرم، اشک من و سنگر من، ویرانه درس عزّت بدهم بر پسر مرجانه حرفی از آبله، از زخم به زینب نزدم خاطرت جمع؛ به نان صدقه، لب نزدم گلهای نیست؛ گله، حوصله هم میخواهد من دلم تنگ شده؛ بوسه دلم میخواهد چند وقتی است که شانه نزدی بر مویم بغلم کن ولی آهسته؛ کمی پهلویم خورده شلّاق روی بال و پرم؛ چیزی نیست لگد زجر، شکسته کمرم؛ چیزی نیست پای چشمم، گل زخم است؛ فدای سر تو رفته این دخترک از دست؛ فدای سر تو مهربانم تو چرا پاره شده لبهایت؟ چقدر خاکی و خونی است سر زیبایت راهی تشت شدی از سر نی؛ میدانم گریه کردی وسط مجلس؛ میمیدانم بیحیا، جام به دست آمد و من میدیدم چوبدستی به لبت میزد و من میدیدم اطفال در حرم گرم بازی و بازی نکردی هیچکسی با تو آن زمان تنها تو را یزید به بازی گرفته بود با یک سر بریده و یک چوب خیزران السلام علیکم یا اهل بیت نبوة و لعن الله اعدائکم اجمعین
|
- جزئیات
- رو دامنم بخواب، دلم پر از غمه کجا بودی مگه، موهات چرا کمه سوخته موهات بابا، شبیه دخترت خمیده راه میرم، شبیه مادرت سوخته رسیدی... انگاری صدای گریه مو شنیدی کاشکی واسم یه عروسک میخریدی سوخته رسیدی مادرت اومد اون شبی که نانجیب بهم لگد زد هی میگفتم که نکش موهامو انقد مَنِ الَّذی أَیتَمَنیٖ، بابا بابا بابا نبودی زجر، شکسته پهلومو تو دست دخترش، دیدم النگومو بس که سیلی خوردم، اسمم از یادم رفت گوشوارم رو بابا، من خودم دادم رفت حالم خرابه روی دستِ لاغرم جای طنابه مگه جای ما توی بزم شرابه شدیم گرفتار تو، تو گودال بودی و، ما هم تو بازار دورمون حلقه زدن، یه عده اشرار مَنِ الَّذی أَیتَمَنیٖ، بابا بابا حالم خرابه، دنیا عذابه بوی چی میده سرت، میگن بابا بوی شرابه گلایه دارم، من بیقرارم حوصله داری بگم چی اومده به روزگارم وای، بابا مومو گرفتن زیورآلات و النگومو گرفتن میزدن سراغ عمومو گرفتن زدنم زیاد وقت و بیوقت منو میزنه میگه بگو عموت بیاد زدنم زیاد راستی غصّه نخوری این دندونا شیریه درمیاد داد زدم نزن یه جوری زدن بابا سیاه شده کلّ این بدن داد زدم نزن مَنِ الَّذی أَیتَمَنیٖ، بابا بابا علیهم السلام
|
- جزئیات
- از خرابه دیگه بیزارم در و دیوارشم زشته عاشق بازارم اینجا کوچه و بازارشم زشته خب تو میدونی چقدر پیراهن گلدارو دوست دارم توی بازار پیرُهَن دیدم ولی گلدارشم زشته چقدر نامردن اینجا عروسک داشتم و له کردن اینجا بهم خندیدن اینجا النگومو ازم دزدیدن اینجا قَدَم شکست، خم شدم ببین انگاری که هم سن عمه ام شدم اصلا کجام سالمه کدوم دختر سه ساله است که عصا لازمه بابا حسین جان حسین،جان حسین بابا حسین این که پیرم کردن آخر واسه همدردی فقط خوبه توی بازار زجر هلم داد باز نمردم اون وسط خوبه حرف بد تا زد بهش گفتم مگه دختر نداری تو با لگد هم زد همین جا رو که دور بودم ازت خوبه همه جلادن اینجا کجا بودی منو دق دادن اینجا کتک بد خوردم اینجا اگه عمه ام نبود میمردم اینجا آخ کشت منو زجرِ بد لگد میزد، لگد میزد، لگد هی لگد شد باعث لکنتم جای انگشترش افتاده رو صورتم بیا تو آغوشم ، بابای منی بگو در گوشم ،بابای منی سلام الله علی آل الله و لعن الله علی اعداء الله
|
- جزئیات
- زندگی بی تو حروم رقیه تویی عشق ناتموم رقیه من میخوام برا حسین بمیرم پیش چشمای خانوم رقیه شاه بانو حق داره اگه بهت سجده کنه ماه بانو تو به آغوش حسینی بهترین راه بانو میگه عباس بهت ماشالله بانو حلمای حسین، زهرای حسین روشن شد به دیدنت، چشمای حسین یاسین حسین، تسکین حسین ای دختر سه ساله ی، شیرین حسین علیهم السلام
|
- جزئیات
- اون از کربلا، اینم از شام همه اومدن، به تماشام نذاشتن بگم، به داداشام اون از کربلا، اینم از شام عجب مهمونیِ، عجیب غریبی عجب جماعتِ، اهل فریبی عجب شهر شلوغِ، بی حیایی عجب چشمای نحسِ نانجیبی سرا رو نیزه وُ ، من روی خاکا خداییش چه فرازی چه نشیبی ولی حس میکنم بابام رسیده خرابه شد حرم، چه عطر سیبی بابوی سیب خبر میرسه ، دیگه داره سحر میرسه ، آخر این سفر میرسه بابام ، بابام ، بابام همه جسارتا جای خود، همه اسارتا جای خود ، تموم غارتا جای خود الشام ، الشام ، الشام بابام ، بابام ، بابام ،الشام ، الشام ، الشام اون از کربلا، اینم از شام پُر از تاولِ کف پاهام دارم میرسم به سرانجام اون از کربلا، اینم از شام مگه خیمه رو آتیش نکشیدن؟ مگه مردامونو سَر نبریدن؟ مگه برای جایزه گرفتن به شامو کوفه با سَر نرسیدن؟ چرا دست از سرم بر نمیدارن؟ خداییش که اینا خیلی یزیدن مگه رو نیزه ها قرآن نخوندی؟ مگه معجزه ی تو رو ندیدن؟ دیگه دقایق آخره ، یکمی حال من بهتره ،آخه داره منو میبره بابام ، بابام ، بابام داره تموم میشه دلهرَم ، دوباره زخمامو میشمرم ، چقد از همه دلخورم بابام ، بابام ، بابام ،الشام ، الشام ، الشام علیهم السلام
|
- جزئیات
- دور حرمت پر شده از بنی امیه آی خانوم رقیه، آی خانوم رقیه چی بر میاد از دستای من بغیر گریه آی خانوم رقیه، آی خانوم رقیه دارم میرم از دست، حال دلم خسته است پس من چرا زندم، وقتی حرم بسته است چه روزگاریه آخه، عجب زمانیه من آرزو دارم بیام، حرم یه ثانیه نه زائری نه روضه ای، نه رفت و آمدی ضریح کوچیکت، الآن بقیعِ ثانیِ رقیه جان،رقیه جان، رقیه جانِ من میخواستم عروسک بخرم واست بیارم ای دار و ندارم، ای دار و ندارم مُردم اگه قبلش تو بیا سر مزارم ای دار و ندارم، ای دار و ندارم ما زنده باشیم و، دور تو خلوت شه ای وای اگه بازم، حرف اسارت شه گرد و غبار حرم شما مقدسه یه بار دلت شکست برا تموم ما بسه الهی عمرمون، تموم بشه اگه یه روز ما زنده باشیم و بگن، رقیه بی کسه رقیه جان،رقیه جان، رقیه جانِ من توی حرمت کسی برات روضه میخونه قلبم پره خونه، قلبم پره خونه واست بخونم زبون حالِ دخترونه قلبم پره خونه، قلبم پره خونه برگ گلِ یاسم، زخمی شد احساسم فردا بریم بازار، گوشوار بخر واسم بابای مهربون من، بابای من بخواب چند شب من نخوابیدم، به جای من بخواب چشای تو نشون میده، که خیلی خسته ای قربون خستگیت برم، رو پای من بخواب علیهم السلام
|
- جزئیات
- کربلای ما گیر یه امضات رقیّه ای هم قدم عمّهی سادات رقیّه از رو نیزه هم دل توو دلش نیست اباالفضل وقتی داره میکنه تماشات رقیّه حتّی وقتی دست و پات میلرزه حرمله با جذبهی گوشه نگات میلرزه حتّی وقتی با طناب راه میری با غرور و جبروت مثل رباب راه میری از کسی که به غم تو شک داره دورم کن اگه من گریه نکردم واسه تو کورم کن من توی سجده قسم دادم خدا رو گفتم روز محشر منو با رقیّه محشورم کن شیرینی لبخند تو رو قند نداره دل بالاتر از اسم تو سوگند نداره از وقتی شنیدم تو گلوبند نداری دختر منم دیگه گلوبند نداره من برا زخم تنت میمیرم واسه بابا و عمو جون حسنت میمیرم برا عطر یاس بوت میمیرم برا داداش علی اکبر و عموت میمیرم زندگیِ زینب و حسین و شیرین کردی سفرهی امام حسینیا رو رنگین کردی وقتی که پات و گذاشتی توو دل سوریه شهر شام رو واسه ما دار المجانین کردی علیهم السلام
|
- جزئیات
- من نمیگم ، سقا میگه رقیه انسیة الحورا میگه رقیه هم علی اکبر هم علی اصغر هم زینب کبری ، میگه رقیه ای خانوم سه ساله خونمون برات حلاله امضا کن برات مارو شای برات بمیریم سوریه روضه بگیریم بطلب سینه زنا رو تا که زنده ام ، یا زیر لحد من میگم فقط ، رقیه مدد
|
- جزئیات
- با بال شکسته مویت را شانه میکنم بر گرد سر تو خود را پروانه میکنم در صحرا شبی که گم شدم نیامدی یک دنیا تو را صدا زدم نیامدی مویم را ز دست بچه ها کشیده ام ای بابا بدون تو چه ها کشیده ام اگرچه غصه بود زیاد تو آمدی و رفت ز یاد نگاه اولت همه غمها را داده به باد تو حاجت دعای منی دلیل گریه های منی دوباره آمدی که بگویی بابای منی از یادم ببر غم روی نیلی مرا با یک بوسه خوب کن جای سیلی مرا این دنیا بدون تو شده وبال من قد خم نمیخورد به سن و سال من من را تا شکسته تر نگشته ام ببر تا خود عازم سفر نگشته ام ببر دگر تو را رها نکنم ز سینه ام جدا نکنم برای دیدن تو ز مردن پروا نکنم قسم به آتش جگرم قسم به زخم بال و پرم برای پر زدن ز همیشه پروانه ترم
|
- جزئیات
- سلام بابای خوب و مهربونم دیر اومدی چرا عزیز جونم از این تنور به اون تنور کافیه امشبو میخوام تو بغلت بمونم از چی بگم برات دردت به جونم بدجوری ناراحتمو خزونم میشه بگی کمتر بهم بخندن خنده نداره لکنت زبونم هفت ساله ها دندونشون میفته منکه فقط سه سالمه بابا جون هر دو قدم با سر زمین میافتم از بسکه سنگینه بابا دستاشون بابا ،موی سرم سوخت چشم ترم سوخت بال و پرم سوخت بابا ، عزیز دلم ، عزیز دلم ، عزیزدلم شبا یه گوشه روی خاک میشینم خاطره هاتو میگیرم به سینم قول بده که نترسی بابا جونم چند وقته تو سرفهام خون میبینم گمون کنم مریض شدم بابایی آخه دارن هی ناخنام میفتن خیر نبینن زجر و سنان تو صحرا از مادرت فاطمه بد میگفتن بابا در اومد اشکم وقتی که میزد لگد به سینم بابا ، عزیز دلم ، عزیز دلم ، عزیزدلم علیهم السلام
|
- جزئیات
- هرجا که به پرچمش نگاه توافتاد، حرم رقیهاس تنها حرمی که روضهخون نمیخواد، حرم رقیهاس اومدم زیارتت با گریه، با زاری تو هنوزم وسط بازاری خیلی روضهی نگفته داری وای سلام خانوم ایتها الصدیقة الشهیده ای نوه مادر قد خمیده گنبدتم مثل موهات سفیده هرجا که به پرچمش نگاه توافتاد، حرم رقیهاس تنها حرمی که روضهخون نمیخواد، حرم رقیهاس صورت زائرت اینجا خیسه، بارونه در و دیوار حرم میخونه دختر شاه کجا ویرونه، وای سلام خانوم شرمندتم تو روضههات نمردم اما برات همیشه غصه خوردم ای بیکفن، برات کفن آوردم هرجا که به پرچمش نگاه توافتاد، حرم رقیهاس تنها حرمی که روضهخون نمیخواد، حرم رقیهاس شنیدم که اربعین جا موندی، دلگیرم من به جای تو زیارت میرم یا رقیه میگم و میمیرم، وای بسوز ای دل جونی نمونده به تن رقیه آتیش گرفته دامن رقیه تفریحشونه زدن رقیه همینجا بود، تو بغل رباب سیلی خوردی حتی میون خواب سیلی خوردی تو مجلس شراب سیلی خوردی هرجا که به پرچمش نگاه توافتاد، حرم رقیهاس تنها حرمی که روضهخون نمیخواد، حرم رقیهاس علیهم السلام
|
- جزئیات
- من آن مجاهد نستوه خردسال اسیرم که شمع محفل آزادگی ات روی منیرم پیام خون خدا خیزد از زبان خموشم که سیّدالشهدا را به شهر شام سفیرم رُخم کبود زسیلی ، به چشم دوست چراغم قدم کمان زفراق و به قلب خصم چو تیرم پناه هفت سپهرم ، که گفته دخت یتیم؟ شفیعهی دو سرایم ، که خوانده طفل صغیرم عزیز فاطمه هستم ، زعزّتم نشود کم اگر چه در دل شب ، گوشهی خرابه بمیرم مرا به شام نبینید در لباس اسارت که تا خداست خدا ، بر تمام خلق امیرم پیام آور خون شهید تا صف حشرم ز سیّدالشهدا باشد این مقام خطیرم عدو به چشم حقارت نظاره کرد به حالم خبر نداشت که حتی فرشته نیست نظیرم یزید داد مرا جا به روی خاک خرابه به زعم آن که شمارد میان خلق، حقیرم کجاست تا نگرد در همین خرابه زعزّت پناه طفل صغیر و مطاف شیخ کبیرم به سنّ کوچک من منگرید کامدم این جا نه دست زائر خود ، بلکه دست خلق بگیرم اگر چه آمده مشهور نام من به رقیّه به سان فاطمه در عزّت و جلال ، شهیرم قسم به دامن پاک حسین پرور زهرا که من عزیزم و ذلّت زهیچ کس نپذیرم خدا گواست کتک خوردم ، التماس نکردم مگر نه دختر ناموس کردگار قدیرم زسوز سینهی من گُل کند کلام تو (میثم) سروده های تو باشد ترانه های ضمیرم علیهم السلام
|
- جزئیات
- تو بگو عشق من میگم رقیه میره قلبم با یه ذکر سه ساله تو بگو دل سر برات میارم دست ازت بردارم دیگه محاله محشره رقیه بهترین اسم دختره رقیه خودش یک تنه لشکره رقیه به ماها میگن نوکر رقیه تاج داری بانو پرچمداری بانو تنها دلیل ذوق علمداری بانو شاهکاری بانو با وقاری بانو ارث از بابا بزرگته کراری بانو
|
- جزئیات
- رو دامنمی باز خوبه سر داری میمیرم اگه چشم از من بر داری نازت میکنم فکر کن مادر داری چه نامرتبه گلوی تو کجا بودی ، کجا بودی بوی عجیبی داره موی تو کجا بودی ، کجا بودی برام به جای سوغات هزار تا زخم آوردی تو بزم می از اون مست چه خیزرونی خوردی یه سر ازت رسیده کمم بیای زیادی بگو چی شد جواب سلاممو ندادی
|
- جزئیات
- این همه پای برهنه کشیدی منو مگه بس نبود روی خارای بیابونا دیدی منو مگه بس نبود دست به معجرم نزن، منو بزن پا رو چادرم نزن، منو بزن عمهمو نگا نکن، منو بزن اسمشو صدا نکن، منو بزن منو بزن، رو نیزه اون سرو نزن منو بزن، مادر اصغرو نزن دردام، تاول پاهام، کبوده چشمام، عمو کجایی سوخته همهی موهام، زخمه رو دستام، عمو کجایی برای غارت خیمهی ما اومدی، مگه بس نبود سرِ برادرمو روی نیزه زدی، مگه بس نبود جای بچهها بیا، منو بزن بین این برو بیا، منو بزن داد میخوای بزن سرم، باشه بزن از خدا نترسیا، منو بزن منو بزن، عمه رو بیهوا نزن منو بزن، سیلی به خواهرا نزن منو بزن،منو بزن تنهام، میریزه اشکام، تاریکه دنیام، عمو کجایی پهلوم، ورم بازوم، خونیه اَبروم، عمو کجایی أینَ, عَمّیَ العباس
|
- جزئیات
- بس که دویدم عقبه قافله ، واویلا واویلا پای من از ره شده پر آبله ، واویلا واویلا این اولین باره منو ؛ میری و تنهام میذاری مگه نرفتی با عمو ، برای من آب بیاری تو نیومدی زجر اومد دنبالم ، تو نیومدی معلومه از حالم تو نیومدی باید از غسالم ، بپرسی چی شد بازوم چی شد گوشم ، چی شد پهلوم شکست با سنگ ، منم ابروم عمه یادم داد چجوری ، خیمه رو معجر بکنم چجوری باید تو آتیش ، چادرمو سر بکنم خیمه ها می سوخت موی منم می سوخت خیمه ها می سوخت پیراهنم می سوخت خیمه ها می سوخت کل تنم می سوخت
|