|
- جزئیات
- نماز ابوبکر به جای پیامبر صل الله علیه وآله
|
- جزئیات
- شیخ اسامه منسی از علمای اهل سنت , با اسناد خود اهل سنت ثابت می کند که در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حتی قبل از ولادت ایشان به ایشان توسل شده است و بعد ایشان تائید کرده اند. در نهایت میگوید اگر این اقوال را قبول ندارید چرا تکفیر میکنید؟و نیازی به تکفیر نیست و نسبت به مسلمانان باید حسن ظن داشت.
|
- جزئیات
- استبصار خاخام بزرگ یهود در تهران در امت کلیم خدا پیشوا شدم دیدم محمد است و محمدرضا شدم حکایت شیرین شیعه شدن خاخام بزرگ یهود در دوران فتحعلی شاه قاجار ، که به محمدرضا فخرالاسلام تغییر نام داد! به همراه این خاخام بزرگ ، دویست نفر از یهودیان اسلام آوردند و سپس بیش از هزار نفر از یهودیان و علمای یهودی که با ایشان مناظره مینمودند به مذهب تشیع گرویدند؛ از نکات جالب زندگی ایشان ردیه نویسی های مستدل و ارزشمند ایشان بر آیین یهود است که در کتب مستشرقین نیز بازتاب یافت! از دیگر عنایات خداوند به ایشان حکایت مزار ایشان و پیکر سالم پس از یک قرن و دفن ایشان در مسجد مظفری تهران است.
|
|
- جزئیات
- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم انگشتری داشتند و آن را دادند به حضرت علی علیه السلام و فرمودند :روی آن بنویس لا اله الا اللّه ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام انگشتر را به حکاک داد و فرمود روی آن بنویس لا اله الا اللّه ؛ حکاک نوشت و حضرت علی علیه السلام فرمودند ذیل ان جمله ای میگویم آن را هم بنویس؛ میدانم که پیغمبر صلوات الله علیه و آله المعصومین ناراحت نمیشوند؛ زیر آن بنویس محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم). انگشتر را آوردند خدمت رسول خدا؛ایشان فرمودند من یک جمله گفته بودم شما سه جمله نوشتید؛ حضرت علی علیه السلام فرمودند:من گفتم اقرار به رسالت شما را بنویسند ؛آخر دوست دارم هرکه میگوید لا اله الا الله , بعد بگوید محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم, جمله ی سوم را خبر ندارم. جبرئیل نازل شد و گفت ای رسول خدا شما بهترین جمله در نزد خودت را گفتی و نوشتند و علی علیه السلام هم بهترین جمله در نزد خودش را گفت و بر این انگشتر مکتوب کرد ؛ خداوند متعال فرمود:جبرئیل عالی ترین جمله در نزد من را هم بر آن انگشتر مکتوب کنید ؛ آنچه را که شرط برتری در خلقت قرار دادم بر این انگشتر بنویس , جمله ی سوم را منِ جبرئیل با قدرت الهی بر این انگشتر نوشتم. امیر المؤمنین علیه السلام پرسیدند جمله ی سوم چیست؟ پیامبر خدا فرمودند من چیزی نمیبینم جز, علی ولی الله (علیه السلام) پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند :بر طاق هشت درِ بهشت نوشته شده است لا اله الا الله ,محمد رسول الله ,علی ولی الله(علیهما السلام) امام صادق علیه السلام فرموده اند:بهشت در طبقه ی هشتم آن درِ بسیار زیبایی دارد ,بر روی آن کفّه ای از یاقوت احمر است بر روی آن یاقوت احمر,دستگیره ای از طلاست که هر مؤمنی دلش میخواهد وقتی میخواهد وارد بهشت شود این دستگیره را بر آن کفّه ی یاقوتی بزند و بعد وارد بهشت شود؛ پرسیدند چه صدای از آن شنیده میشود؟حضرت فرمودند: اسم جدّم امیرالمؤمنین علیه السلام...
|
- جزئیات
- أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ (46 سبأ) ننشینید و مدام در حال تلاش باشید. قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ (47 سبأ) فکر نکنید اهل بیت علیهم السلام نیاز دارند ما دورشان بچرخیم؛این به نفع خودتان اس؛آیه ی قرآن است... یعنی قبلا سوالی کردم و گفته ام - قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ (23 شوری) - مودت یعنی اظهار محبت و غیر از محبت است؛ محبت یعنی عٌلقه ی قلبی ,مودت یعنی آن عٌلقه ی قلبی را اظهار و ابراز کنی با چشم و زبان و گوش و مالت, با عزت و آبرو و فرزندت با همسرت با همه ی هستی ات علاقه ات به امام زمانت و آباء طیبین و طاهرینش (علیهم السلام)ابراز کنی ؛ که سودش برود در جیب خودت - مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ -مزد شما چه میشود یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم؟ - إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ (ادامه ی 47 سبأ) - اجر من با خداست ,مگر میتوانید اجر من را بدهید؟23 سال زحمت کشیدم ,خون دل خوردم , به من نسبت جنون و سحر و جادوگری دادند , مرا دروغگو خواندند؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم با آن زحمتی که برای دین کشیدند روی سر ایشان زباله خالی میکردند ,شکمبه ی گاو و گوسفند را به طرف ایشان پرتاب کردند و لباسهای ایشان را آلوده کردند؛ و حضرت ابوطالب علیه السلام بودند که از حریم خاتم الأنبیاء صلوات الله علیه و آله المعصومین دفاع کردند ؛ تمام کسانی که این کار را کردند دستور داد آوردند و کنار کعبه ایستادند و فضله ی شتر و گاو و گوسفند را مالیدند به سبیلهای آنها؛ گفت خجالت نمیکشید با رسولی که برای هدایت و سعادت شما امده اینگونه رفتار میکنید ؛انقدر مرد بود حضرت ابوطالب علیه السلام که ایمانش را به پیامبر اکرم اظهار نکرد و در باطن خودش نگاه داشت؛ خودش را به ظاهر مشرک نشان میداد که مشرکان بر علیه او قیامی نکنند , که حرف او را بشنوند و انجام دهند , لذا خیلی از ایشان حساب میبردند؛ هنوز سنی ها حضرت ابوطالب علیه السلام را مشرک میدانند ولی امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند و دیگر معصومین نیز فرموده اند :- وْ وُضِعَ اِیمَانُ اَبُوطَالِبٍ علیه السلام فِی کَفَّةٍ وَایِمَانُ هَذَا الْخَلْقِ فِی الْکَفَّةِ الأُخْرَی، لَرَجَحَ اِیمَانُهُ{لَرَجَحَ اِیمَانُ ابو طالب علیه السلام} (1) اگر ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام را در یک کفه ی ترازو قرار دهند و ایمان تمام خلق را در کفه ی دیگر بگذارند , رجحان و برتری دارد ایمان ابوطالب علیه السلام بر ایمان تمام خلق اولین و آخرین ؛ در احادیث داریم خداوند اجر حضرت ابوطالب علیه السلام را دوبرابر کرده است به خاطر اینکه ایمانش را کتمان کرد مثل اصحاب کهف , تا بتواند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را یاری کند... ------------------------------------- 1- علی الفاظٍ مختلف عن اهل بیت المعصومین علیهم السلام- بحار الانوار ج۳۵، ص۱۱۲،ناشر:مؤسسة الوفاء - بیروت شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج 3، ص 311 [ج 14، ص 68، نامه 9]
|
|
- جزئیات
- حاکم نیشابوری یکی از بزرگان اهل سنت هست و شافعی مذهب است و کتاب معروف المستدرک علی الصحیحین را نوشته است ؛ در جلد 3 صفحه ی 122 حدیثی را از انس بن مالک که یکی از صحابه ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است نقل میکند : أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ لِصَلاَةِ اَلْفَجْرِ يَقُولُ اَلصَّلاَةَ يَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ - إِنَّمٰا يُرِيدُ اَللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً(احزاب 33) - بعد حاکم میگوید این روایت یک روایت صحیح و درستی است , ذهبی هم به صحیح بودند آن تصریح میکند. در روایات مختلف از شش ماه تا یازده ماه نقل شده است , ما همان حداقل را میگیریم که شش ماه است و هر روز پیامبر خدا اینکار را انجام میدادند که میشود 180 روز. چند نکته اینکه این عمل چرا استمرار داشت از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم؟ چرا هر روز پیامبر خدا قبل از اینکه به مسجد بروند بیایند درِ خانه ی حضرت علی و زهرا سلام الله علیهما بایستند و از میان هزاران آیه آیه ی تطهیر را بخوانند؟ چه چیزی ذهن مبارک پیامبر بکرم را مشغول کرده بود که در مرئی و مسمع همه ی صحابه این کار را انجام میدادند؟آن هم در موقع نماز صبح که همه ی صحابه از خانه امده اند بیرون برای انجام فریضه به مسجد بروند. این چه خانه ای است که باید آیه ی تطهیر هر روز کنار آن تلاوت بشود؟این فعل را نبی مکرم برای هیچ خانه ی دیگری انجام ندادند و در هیچ روایتی نقل نشده است. حاکم حسکانی حنفی مذهب متوفی قرن 5 در ذیل آیه ی تطهیر بیش از 120 روایت نقل میکند به مضامین و اسانید مختلف که از جمله همین روایتی که حاکم نیشابوری نقل کرده است. پس این خانه با خانه های دیگر مدینه فرق میکند و این استنباط شخصی من است که حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میخواستند به همه ی مردم مخصوصا خواص تفهیم کنند که مواظب این خانه باشید.
|
- جزئیات
- آیا ابوبکر و عمر در تدفین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حاضر بودند؟ روایت صحیح :حدثنا ابن نمیر از هشمام ابن عروة از پدرش....ابوبکر و عمر لم یشهدا دفن النبی صلی الله علیه و آله و سلم -آن دو در دفن پیامبر اکرم حاضر نبودند -کانا فی الأنصار- در سقیفه ی بنی ساعده بودند قبل از اینکه برگردند پیامبر اکرم دفن شده بودند. در سنن بیهقی میگوید همان ابتداء که پیامبر خاتم از دنیا رفتن ابوبکر به پسر عموهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفت:دونکم صاحبکم- خودتان میدانید با پیامبر اکرم چه کنید یعنی صاحب من نیست و خودتان مشغول غسل او شوید و رفت پیش مهاجر و ان قضایای سقیفه اتفاق افتاد. اما اینکه چرا انقدر طول کشید دفن ان حضرت(حدود دو روز و نیم)چون اتاق ان حضرت کوچک بود و بقیه ی صحابه و مردم گفتند میخواهیم بر بدن پاک پیامبر خدا نماز بخوانیم و در گروه های سه یا چهار نفره می آمدند و نماز میخواندند و میرفتند و همین سبب طول کشیدن نماز بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شد.
|
- جزئیات
- قرآن در سوره ی احزاب در باره ی پیامبر اکرم این تعبیر را دارد:النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ (احزاب 6)-طبق این آیه ی کریمه پیامبر نسبت به همه ی مردم صاحب اختیار هستند. این شخصی که خداوند این اختیار را به او داده است و شده صاحب اختیار,چرا باید وارد خانه ی حضرت زهرا و علی علیهما السلام بدون اجازه نشود؟ممکن است تعجب کنند عده ای و بگویند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و قتی میخواست وارد خانه ی دخترش شود اجازه میگرفت؟ عرض میکنیم بله؛ 1-ابن سعد متوفی 230 است یعنی قبل از بخاری بوده است ,بخاری 256 است ؛ابن سعد در الطبقات الکبری ,ج 8 , ص 28 از امّ أیمن نقل میکند :فجاءرسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)حتی وقف بالباب وسلَّم فستأذن و أذن له - پیامبر اکرم وارد خانه ی زهرای مرضیه سلام الله علیهما نشدند و در جلوی درب ایستادند و سلام کردند و اذن ورود گرفتند. 2-روایت دیگر ابن عساکر دمشقی شافعی مذهب متوفی 571 در تاریخ دمشق ج 45 , ص 103 نقل میکند از عمران بن حَصین یا حُصَین :او میگوید روزی پیامبر اکرم به من فرمود:«ألا تنطلق بنا نعود فاطمة(س)؟ فإنّها تشتکی. قلت: بلی، قال: فانطلقنا حتّی إذا إنتهینا إلی بابها فسلّم فاستأذن فقال: أدخل أنا و من معی؟ قالت: نعم و من معک یا أبتاه - ای عمران دوست داری با ما بیایی برویم عیادت فاطمه او شکایت میکند(2 احتمال دارد یکی اینکه ایشان چند روز بوده پیامبر اکرم را ندیده است واحتمال دیگر اینکه ایشان بیمار بوده و از وضع موجود شکایت میکرده است )عمران میگوید گفتم بله یا رسول الله ,میگوید آمدیم(با عده ای )تا رسیدیم به درِ خانه ی فاطمه سلام الله علیها ,پیامبر ابتدا سلام کردند و بعد اذن ورود خواستند از دخترشان ؛و فرمودند :فاطمه (سلام الله علیها)اجازه میدهی من و کسی که همراه من است وارد خانه ی تو بشویم؟حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند بله بفرمایید. احمد بن حمبل در بین اهل سنت پیشوای اهل حدیث است ,و رءیس مذهب حمبلی است ,یک روایتی نقل میکند که واقعا این روایت میرساند که خانه ی فاطمه و علی سلام الله علیهما چه خانه ای بوده است. در مسند احمد ص 250 , حدیث 1114: حدیثی را مسند نقل میکند تا میرسد به ابن عباس مفسر معروف میگوید:ذکر عنده علی بن ابیطالب(علیهما السلام)- ابن عباس شاگرد علی ابن ابیطالب بود در علم تفسیر -روزی پیش ابن عباس صحبت از حضرت علی علیه السلام شد ابن عباس گفت:إنکم لتذکرون رجلاً کان یسمعُ وطءَ جبریل فوق بیتهِ؟از من در را بطه با انسانی سوال میکنید که صدای جبرئیل را روی خانه اش میشنید؟ این است خانه ی علی و فاطمه سلام الله علیهما
|
|
- جزئیات
- این یک برنامه تلویزیونی شیعی یا حتی اسلامی نیست، این شخص نیز یک واعظ روحانی مسلمان نیست، بلکه برنامهای تلویزیونی است از مسکو با نام «مشارکت ایگور میخائیلوویچ دانیلوف»، از برنامههای تلویزیونی پرطرفدار کشور روسیه.... در این برنامه به غصب خلافت از امیرالمومنین علی علیه السلام و تلاش غاصبین برای رسیدن به قدرت و ارتباط آنان با یهود و به صبر و صداقت حضرت امیر علیهالسلام اشاره میشود؛ بیان مفهوم انتظار و ظهور دولت امام عصر ارواحنافداه پایانی زیبا بر این برنامه تلویزیونی است.
|
- جزئیات
- دروغ ها و خرافات ملحدین
|
- جزئیات
- کارشناسان و مجری وهابی برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تکلیف تعیین میکنند:اگر منظور در حدیث غدیر جانشینی بود, باید پیامبراکرم می فرمودند اینکه خدایا دشمن بدار کسی را که اطاعتش را نمیکند(اطاعت حضرت علی علیه السلام)/عقیل هاشمی :باید رسول خدا تعابیری به کار میبرد که هیچگونه شک و شبهه ای در آن نباشد و دو پهلو نباشد,مثلا میگفت حضرت علی علیه السلام خلیفة من بعدی. چرا رسول خدا نفرمودند:من کنت خلیفتهُ فهذا علیٌ خلیفتی؟ کارشناس دیگر:چرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با عبارت صحیح نگفت علی علیه السلام جانشین و خلیفه ی من است ,چرا عبارتی میگوید که همه معنی در بر دارد جز جانشینی؟ کارشناسی دیگر:مگر پیامبر اکرم طبق آیه ی بلّغ ما اُنزل الیک نمیتوانستد بگوید ایها الناس خداوند علی علیه السلام را به عنوان امام اعلام کرده است و امروز به شما اعلام میکنم که علی علیه السلام خلیفتی و خلیفة الله من بعدی.../کارشناس دیگر:رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد ابلاغ کند آیه را,چطور ابلاغ کرد؟ با ید میگفت -یا ایها الناس من کنت نبیهُ-کسی که من نبی و پیامبر او هستم-فهذا علیٌ خلیفتی و امامکم من بعدی -اگر این حرف را میزد نه شیعه ای وجود داشت و نه سنی..../کارشناس دیگر:چرا پیامبر به وضوح و روشنی برای امتش بیان نکند؟ با ساده ترین الفاظ مانند خلیفتکم یا ولی امرکم. استاد قزوینی:اینها حتی حرف زدن بلد نیستند,میگوید -من کنت خلیفته علی خلیفته- این چه ادبیاتی است؟هرکس من خلیفه ی او هستم علی هم خلیفه ی اوست؟ادبیات عرب اینگونه است؟ اینها میگویند اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اگر در احادیث سنی و شیعه گفته بودند:علیٌ خلیفتی من بعدی(علیه السلام) , دیگه مسأله تمام بود و اینهمه اختلاف نبود ,واقعا حرف قشنگی است-کلمة حقٍ یُرادُ بها الباطل.واقعا اگر پیامبر اکرم فرموده بودند- علیٌ خلیفتی من بعدی (علیه السلام)-دیگر این اختلافات نبود؟اگر ما ثابت کنیم گه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این جمله را فرمودند شما دست از نزاع بر میدارید؟ حدیث خلافت در کتب اهل سنت: 1-تاریخ طبری ج 3 ,ص 319/رسول اکرم بعد از اینکه آیه ی - وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ (شعرا 214)- تعدادی از قریش را جمع کرد و در آنجا مطالبی فرمود و تبلیغ اسلام کرد و داستان آن مفصل است-و ناقل این روایت خود حضرت علی علیه السلام است ,یکی از شبهات وهابیون این است که چرا حضرت علی علیه السلام نفرمودند که من خلیفه هستم و امام هستم,این روایت در کتب خودشان جواب آنها را میدهد؛/حضرت میفرمایند :فأخذ برقبتی -رسول اکرم دست به شانه ی من گذاشت و به قوم گفت-إن هذا أخی و و صییّ و خلیفتی فیکم-این شخص(حضرت علی علیه السلام)برادر من وصی من و خلیفه ی من در بین شماست-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در روز اولی که رسالتش را علنی کرده است این مطلب را گفته دیگر چه میخواهید؟فأسمعوا له و اطیعوا-امر کرده اند پس دلیل بر وجوب است گفته اند از او حرف شنوی داشته باشید و از او اطاعت کنید-فقام القوم یضحکون-اجداد شما بلند شدند و خندیدند و مسخره کردند و به ابوطالب علیه السلام گفتند-قد امرک أن تسمع لإبنک و تطیع-ابوطاب علیه السلام ببین محمد صلی الله علیه و آله و سلم به تو دستور میدهد که از پسرت حرف شنوی داشته باشی و از او اطاعت کنی... 2-الکامل فی التاریخ ج 1 ,ص 584/پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند-إنّ هذا إخی و وصیی . خلیفتی فیکم فأسمعوا له و أطیعوا... 3-تاریخ دمشق ج42 ,ص 47/ در این کتاب هم نقل شده است: وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ (شعرا 214) بعد پیامبر فرمودند:ایّکم یقضی دینی و یکون خلیفتی و و صییّ من بعدی.... 4-مستدرک علی الصحیحین ج 3 ,ص 133/همین حدیث را نقل میکند و در ادامه میگوید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند به حضرت علی علیه السلام -انت خلیفتی...و أنت ولیّ کل مؤمن بعدی و مؤمنة-میگفتند پیامبر نفرموده ولی امر این هم جواب,میگوید این حدیث صحیح است و در پاورقی میگوید ذهبی هم در تلخیص گفته صحیح است, اهل سنت میگویند اگر حاکم نیشابوری و ذهبی یک روایت را تصحیح کردند به منزله ی ورود روایت در صحیح مسلم و بخاری است. 5-السنة ج 2 ,ص 565(در بعضی از چاپها 551)/ البانی در تحقیق کتاب السنة ابن ابی العاصم میگوید... و أنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی و میگوید سند ان حسن است. 6-سلسلة احادیث الصحیحه ج5 ,ص 263 / همین عبارت را از حاکم نقل میکند -أنت ولیّ کل مؤمن من بعدی و خلیفتی-و میگوید-صحیح الإسناد و وافقه الذهبی و هو کما قالا -همانطور که حاکم و ذهبی گفته اند روایت صحیح است. 7-مجمع الزوائد ج9 , ص 98/ از خود حضرت علی علیه السلام نقل میکند :أنّ النبی قال :خَلَفتُکَ أن تکون خلیفتی...-و در ادامه میفرماید- اما ترضِی أن تکون بمنزلة هارون من موسی الا انَّه لا نبیّ بعدی-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به حضرت علی علیه السلام ,موقعیت تو نسبت به من مانند حضرت هارون به موسی است(علیهما السلام)که حضرت موسی گفته بود -یا هارون اُخلفنی فی قومی-از این واضح تر خلافت میخواهید؟ 8-فضائل الصحابه ج2 , ص 684/ احمد بن حمبل در قسمتی از همین حدیث می آورد:-لا ینبغی أن اَذهب الاّ و انت خلیفتی.... احمد محمود صبحی که شیعه نیست و استاد فلسفه در دانشگاه ادبیات اسکندریه مصر است در -کتاب نظریة الإمامة -گفته است انت خلیفتی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند -لا شکَ أنَّ هذه العبارة تجعل من الحدیث نصاً جلیاً فی امامة علیِ-این حدیث انت خلیفتی نص جلی و آشکار در خلافت حضرت علی علیه السلام است-یحسُمُ کلَ اختلافٍ - تمام اختلافات شیعه و سنی را نابود میکند و جایی برای اختلاف نمیگذارد. این حدیث هر توجیهی که شما بکنید را برطرف میکند و جواب میدهد و جایی برای اختلاف نیست/دنبال چه میگردید؟اینها را اگر ندیدید دلیل بر جهل شماست-که یک آدم جاهل نباید بیاید به نمایندگی از مذهب,بگوید چرا پیغمبر خدا چنین نفرمود؟
|
|
- جزئیات
- قرآن کریم میفرماید ما چهار چیز بزرگ به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دادیم,پیامبر خیلی محبوب هستند نزد خدا,و خداوند متعال نام ایشان را کنار نام خود قرار داده است همه جا, - أَطيعُوا اللَّهَ وَأَطيعُوا الرَّسولَ وَأُولِي الأَمرِ مِنكُم(59 نسا)-لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ (حجرات 1) -به تعبیر قرآن خدا میفرماید ما این پیامبر را بالا بردیم, - وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ (حشر 4) در تشهد در اذان و غیره نام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کنار نام خداوند متعال. چهار چیز عظیم به پیامبر ما دادند: اول : اخلاق عظیم است- وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ (قلم 4) یعنی ظرفیت بالا و گسترده , تنها پیامبری که این تعبیر راجع به او آمده است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. دوم: کتاب عظیم - وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ (حجر 15) پیامبر ما کتابی به تو دادیم که این کتاب عظیم است, یعنی معجزه هست و بی نظیر است و همه چیز در ان است - وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (انعام 59). سوم:لطف عظیم - وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا (نساء 113) -ای پیامبر ما لطفمان را به تو کامل کردیم,یتیم بودی پدر مادر و پدر بزرگت را از دست دادی و ما به تو آوا و پناه دادیم -أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَىٰ (ضحی 6) و در بین گمراهان بودی اما در میان آنان تو هدایت شدی , - وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ(ضحی 7) - فقیر بودی و ما به تو ثروت دادیم - وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ (ضحی 8) بعضی گفته اند - أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَىٰ (ضحی) -ما به تو مأوا دادیم....توسط ابوطالب(علیه السلام) به پیامبر(صلوات الله علیه و آله) که یتیم اَبَوین و پدر بزرگ شده بودند پناه ,شد, چون ابوطالب از 8 سالگی در کنار پیامبر بودند(علیهما السلام) تا حدود 50 سالگی پیامبر اکرم. خداوند فقیر بودن پیامبر را را توسط خدیجه ی کبری سلام الله علیها ثروت مند کردند. چهارم:مُلک عظیم : در سرتاسر دنیا نام پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیچیده است,پیامبری که و قتی از غار حرا پایین آمدند دو نفر با ایشان بودند امیرالؤمنین و خدیجه ی کبری (علیهما السلام),الان نام ایشان عالم را گرفته است...
|
- جزئیات
- کارشناس وهابی:در آیه ی قرآن داریم عالم الغیب و الشهادة فقط الله عالم غیب است و هرکسی که معتقد باشد بعد از الله کسی عالم غیب است ,او کافر شده است. استاد توحیدی:هیچ جا و هیچگاه تعبیری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام نقل نشده است که بگویند- انا عالم الغیب - چون معنای آن این است که من کل غیب و همه چیز را میدانم. کسی که حرفی میزند باید کامل بگوید که کسی به اشتباه نیافتد, مگر اینکه مغرض باشد و عمدا این کار را بکند. شما که آیه قرآن میخوانی چرا آیات را گزینشی مطرح میکنی؟اگر به قرآن اعتقاد داری و میخواهی بگویی قرآن در بحث علم غیب چه گفته است چرا یک جانبه مطرح میکنی و تمام ایات را نمی اوری و نمیگویی؟ همان قرآنی که میگوید خداوند عالم الغیب است ,همان قرآن که میگوید ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بگو من اگر غیب میدانستم خیر بیشتری کسب میکردم ,همان قرآنی که میگوید: إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ (یونس 20) غیب مخصوص خداست./چرا این آیه را نخواندی؟ - عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا (26 جن)-خدا عالم غیب است و آگاه نمی کند بر غیبش احدی را الا...چرا الا را بیان نمیکنید؟ إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا (27 جن) مگر هرکسی را خدا راضی باشد ,مثلا رسولی را خدا را ضی باشد که او را آگاه بر وی بکند -پس اینجا یک استثنا خورد-موقعی که خداوند متعال صلاح دانست پیامبری را بر غیب آگاه کند ,وقتی خدا به او گفت او آگاه به غیب میشود یا خیر؟ و وقتی آن پیامبر خبر را به دیگری گفت آن دیگری آگاه به اخبار غیب میشود یا خیر؟ در اینجا ابتدا پیامبر اکرم را استثنا کرد و لی بر اساس خود آیات قرآن غیر از پیامبر هم آگاه میشود چون در خود قرآن خداوند متعال یکسری اخبار غیبی را بیان کرده است.اول جبرئیل آیات را برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)خواند و ایشان مطلع شدند.آیا بعد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این آیات را برای مردم خواندند آنان از این اخبار غیبی مطلع شدند یا نه؟ مثلا جبرئیل به پیامبر اکرم گفت لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَٰلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا (27 فتح)قطعا شما داخل در مسجدالحرام میشود با احساس امنیت و آرامش و اعمال حج را بجا می آورید تا آخر یعنی سر تراشیدن بدون اینکه هیچ خوفی داشته باشید... این آیه را جبرئیل برای پیامبر خواند و این خبر از آینده و غیب است, خداوند این خبر غیبی را گفت و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر آن آگاه شدند ,وقتی پیامبر اکرم این ایه را برای عموم مسلمانان خواندند آیا آنان آگاه به این خبر غیبی شدند یا نشدند؟ همچنین اگر کسی گفت پیامبر یا ائمه اطهار از غیب خبر دارند مقصود همین است ,یعنی آن اخبار غیبی که توسط خداوند متعال به آنها گفته شده است را خبر دارند ,کسی نمیگوید پیامبر یا امام از خودش غیب میداند,کسی نمیگوید پیامبر و ائمه سلام الله علیهم اجمعین همه ی اخبار غیب عالم را میداند ,چه مقدار میدانند؟هر قدر خدا بدهد. اما خدایی که بخیل نیست و بیشترین اخبار غیب را به کسانی میدهد که از همه شایسته تر هستند,از پیامبر و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین چه کسی شایسته تر است؟ پیامبر اسلام وقتی از غیب با خبر میشد یک سری اخبار را در جمع عموم مسلمانان بیان میفرمایند مثل اینکه در جمع عموم فرمودند عمار در اینده کشته میشود و آن گروهی که او را به قتل برسانند گروه باطل و ستمگری هستند ,آیه ی قرآن هم نیست به خود عمار خطاب کردند یا عمار تقتلک فئة الباغیه(1)...خب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این را در جمع عموم مسلمانان فرمودند و همه خبر دار شدند و در جنگ صفین جناب عمار در لشگر حضرت علی علیه السلام بود و توسط لشگر معاویه به شهادت رسیدند. اینها را نمیگویند که قضیه روشن شود که اگر آیه میفرماید غیب مخصوص خداست یعنی آنکه از خود غیب میداند فقط خداوند است ,هیچ پیامبر و امام و جن ملکی از خودش غیب نمی داند ,اصلا سنخ علم غیب خداوند با آنچه راجع به مخلوقات خداوند بیان کرده است کاملا متفاوت است ,خداوند هرچه دارد از خود اوست اما دیگران تعلم من ذی علمِ است یعنی یاد گرفتن از صاحب علم ,خداوند که دارای تمام علوم است به هر مقدار که صلاح بداند به هر پیامبر و یا غیر پیامبری با واسطه میدهد و هیچ منافاتی ندارد و آن حصر یک چیز دیگر است. شایسته تر از پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله المعصومین چه کسی است؟بعد ایشان فرمودند هر علمی که خداوند به من داده است من به علی علیه السلام دادم- انا مدینة العلم و علی بابها (2)- و از آن حضرت به سوی ائمه ی اطهار منتقل شده است این علمها و اخبار ولی همه ی اینها از سوی خداوند متعال است. --------------------------------------------- 1-ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، مکتبه المعارف، چاپ ششم، ۱۴۰۹، ج ۶، ص ۲۱۴ ابن حجر عسقلاني، الاصابه في تمييز الصحابه، بيروت، دارالكتب العربي، ج 2، ص 506 2-المستدرک علی الصحیحین: ج ۳ ص ۱۳۸ ح ۴۶۳۹، المناقب لابن المغازلی: ص ۸۰ ح ۱۲۰ کلاهما عن جابر بن عبد اللّه و ص ۸۱ ح ۱۲۱، المعجم الکبیر: ج ۱۱ ص ۵۵ ح ۱۱۰۶۱، تاریخ بغداد: ج ۴ ص ۳۴۸ ح ۲۱۸۶ و ج ۱۱ ص ۴۹، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۷۹ ح ۸۹۷۷ و ص ۳۸۱ ح ۸۹۸۱، اُسد الغابه: ج ۴ ص ۹۵ ح ۳۷۸۹، المناقب للخوارزمی: ص ۸۳ ح ۶۹
|
- جزئیات
- به بِشر بن معتمر گفتند چه شد که علی علیه السلام به حکومت نرسید؟میگوید فکر نکنید که قریش و بعضی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نمی دانستند که علی علیه السلام برتر است, اتفاقا می دانستند ولی طاقت این برتری را نداشتند,طاقت نداشتند بعد از پیامبر اکرم نفس ایشان را تحمل کنند. میگوید انهایی که گفتند برترین افراد بعد از پیامبر صلوات الله علیه و آله چه کسانی هستند؟بحث کرده اند,عده ای گفته اند برتری به علم است و اسم چند نفر را برده ان که یکی از آنها امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. یکی گفته برتری به شجاعت است و چند نفر را نام میبرد و یکی از آنها علی بن ابیطالب علیهما السلام است. یکی گفته طبق سابقه در اسلام برتری مشخص میشود,جند نفر را نام می برد که جز اولین نفرات امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. میگوید هر ملاکی را برای برتری و فضیلت بگوییم امیرالمؤمنین علی علیه السلام یا افضل قطعی است در آن فضیلت یا یکی از نفرات اصلی و برتر است و وقتی مجموعه صفات را میگذاریم کنار همدیگر تنها کسی که در تمام آن صفات هست علی بن ابیطالب علیه السلام است. این شد که اینها خواستند کاری کنند که امیرالمؤمنین علیه السلام نباشند ,وقتی حضرت علی علیه السلام به حکومت رسیدند اینها باید بروز دهند,ابن سیرین که شیعه هم نیست عبارت بسیار مهمی دارد. ما علمت أنَّ علیا اِتهَمَ فی دم العثمان حتی بویِعَ اتهمه الناس_هیچکس نگفته بود که امیرالمؤمنین علی علیه السلام قاتل عثمان است تا زمانی که با ایشان بیعت شد آنجا بود که تهمتها و بهتانها شروع شد. از خلیل بن احمد که نحوی معروفی است میپرسند چرا از علی علیه السلام فاصله گرفتند؟میگوید علی علیه السلام در اسلام از همه سبقت بیشتری داشت,علمش برتر بود ,شرفش بیشتر بود,زُهدش از همه بالاتر بود,جهادش از همه طولانی تر بود و به او حسد کردند..(إِنَّ عَلِيّاً تَقَدَّمَهُمْ إِسْلَاماً وَ فَاقَهُمْ عِلْماً وَ رَجَحَهُمْ زُهْداً وَ طالَ عَلَیهم جِهَاداً فَحَسَدُوهُ وَ اِنَّ النَّاسَ إِلَى أَشْكَالِهِمْ وَ أَشْبَاهِهِمْ أَمْيَلُ مِنْهُمْ إِلَى مَن بانَ مِنْهُم . سفینة البحار جلد 1 صفحه 49) مردم قریش مال دوست و قبیله گرا به افرادی که شبیه خودشان بودند بیشتر تمایل داشتند امیر المؤمنین علیه السلام بیاید نمیگذارد کسی دزدی کند و حقوق باید رعایت شود و اینها نمیخواستند.
|
- جزئیات
- خائن ترین افراد کسانی هستند که میگویند توحیدِ ما با اهل سنت یکی است , خدا و قرآن و پیغمبر ما و قبله ی ما یکی است. اینها دروغ میگویند توحید ما با آنها یکی نیست بلکه ما به توحید آنها کافر هستیم,حنبلی گوید خدا جسم است و جان / می نشیند بر فراز آسمان. کجا ما خدای خر سوار را می پرستیم؟آنها به خدایی قائل هستند که خری دارد و شب جمعه بر آن سوار میشود و به پشت بام کعبه می آید که صدای مردمان را بشنود. در حالی که ما معتقد به خدای آنها نیستیم و میگوییم: سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ (159 صافات) پیغمبری که ما قائل هستیم با پیغمبر آنها فرق دارد ,چقدر تهمت جهل و ناپاکی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زدند؟تهمت گناه به ایشان زدند. در زیارت حضرت رضا علیه السلام میخوانید: اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَكَ وَ اتَّهَمُوا نَبِيَّكَ _خدایا لعنت کن کسانی را که به پیغمبر تو تهمت جهل زدند. ما معتقدیم خاتم الأنبیاء صلوات الله علیه و آله از بدو تولد تا لحظه ی شهادت ,تمام لحظات از هر گناه و اشتباه مصون, محفوظ و معصوم بوده است. آنها چه؟یک عده گفته اند بعد از بعثت معصوم است,یک عده گفته اند بعد از بعثت فقط در رساندن قرآن معصوم است و در کارهای خود خطاکار است(نستجیر بالله) پیامبر معدِن علم است,ینبوع علم است,نه علم لفظی بلکه علم وهبی ولدنی که از شهود نشأت گرفته است ,همه چیز را دیده,این است که امیرالمؤمنین میفرمایند : لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً ,اگر همه ی پرده ها بر افتد بر یقین من نمی افزاید...
|