|
|
- جزئیات
- چشم تو کرده ورم چشمای شوهر تو گود افتاده، زهرا نمیخوام حتی ازت غذای ساده، زهرا نرو تازه پا گرفت این خونواده، زهرا تو بری بگو چه خاکی به سرم بریزم جون به لب شدم دیگه گریه نکن عزیزم چی میشه دوباره لبخند تو رو ببینم تو بری فاطمه به خاک سیاه میشینم زهرا سادات، کارت افتاده به کنیزات زهرا سادات، میری دست علی به همرات زهرا سادات … میشه جارو نزنی من بمیرم که تو به خادمه هات، رو نزنی میشه وقتی راه میری تو خونه زانو نزنی میمیرم اگه همین قدر هم تو، سو سو نزنی حرف رفتنو نزن هنوز خیلی جوونی کاش به جای این دعا، حمد شفا بخونی نمیخوای روتو به من کنی منو ببینی تو رو جون بچه هات فاطمه کلمینی زهرا سادات، چه جوابی بدم به بابات زهرا سادات، چه کنم که نلرزه دستات زهرا سادات … مه دل آروم، نوونه آخ علی تسه بمیره، تره مردا بزونه آخ مه سوره کوثر، بدون بابا بزونه بدینه که تو دری کندی تقلا بزونه انده کفن و دفن سه نکن مره سفارش من اصلا هچی اقلا شه وچونه هارش اَتا غم بسه مره داغ پسر بزونه بخدا می خنه ره چشم نظر بزونه جان زهرا، دره شونی خدا ته همراه جان زهرا، ته بوری مه رفق بونه چاه جان زهرا …
|
- جزئیات
- من چه کنم خدای من چاره در این مقام چیست کوچه پُر از حرامی و این همه ازدحام چیست مردم هجوم آورند چو نیش کژدم آورند آتش و هیزم آورند مقصد این حرام چیست چرا شتاب آورند چه بی حساب آورند به کف طناب آورند مقصد این حرام چیست آش ظلم شعله ور خانه ی امن در خطر سگان هار حمله ور معنی فکر خام چیست علی ولی اعظم است علی وصی خاتم است علی شه دو عالم است گناهِ این امام چیست ای پرستوی علی، پَر مزن ز خانه ام جان نه نه ، جوان نه نه...
|
- جزئیات
- ای حضرت زهرا این ناله های تو برای کیست؟ ناله ات برای فرزند مسموم شده ی توست یا برای حسین؟ (سلام الله علیهم)
|
- جزئیات
- صدیقه مرضیه زهره زکیه فرموده با خطبهی فدکیه هر کی پیغمبرو خواست علی رو نه اسلامش بازیه وُ الکیه طوری با صلابت، خطبه خونده حضرت زهرا که ،تا روز قیامت عالم اینو فهمید، غاصبه هر کی نشست جز حیدر، بر تخت خلافت مادر یادمون داد، از کسی نترسیم و بلند بگیم ای که بر دشمن مرتضی علی لعنت سند تبری، خطبههای زهرا، تو مسجد پیمبر همه غرق وحشت، با وقار و هیبت، اومد سپاه حیدر الله اکبر، فاطمه تو مسجده یا که علی تو خیبر خطبهاش پر میکنه گوش فلک رو برده عقل جن و انس و ملک رو زهرا جای خود اشارهی فضهاش میسازه هزار تا باغ فدک رو قطعا داره حکمت از فدک دم زده بانویی که تو دستاشه جنت شاید این بهونه است که بخواهد بگه سقیفه یعنی اصل هر خباثت مادر یادمون داد، از کسی نترسیم و بلند بگیم ای که بر دشمن مرتضی علی لعنت خطبههای مادر، میشه ارث دختر عقیله رفت رو منبر، سندش لهوفه توی شام و کوفه، یزید میگفت به لشکر الله اکبر، غضب زینبه یا رسیده روز محشر
|
- جزئیات
- با این زخم کاری، هم آروم نمیشم هنوزم میپیچه، صدات توی گوشم به جون علی، دم آخری حلالم کن اگه نشد برات کاری کنم جوون بودی و، نشد نازنین توی مدینه خوب برات عزاداری کنم از یادم نمیره، که دیدم به میخ بالت گیره سرِ تو خورد به در ، سرِ من مستحق شمشیره صدمرد شمشیر بخوره ، یک زن مسمار نبینه پیش چشم پسری ، مادر آزار نبینه در وسط کوچه تو را میزدند کاش به جای تو مرا میزدند سرم پر ز خون و، چشام تاره تاره حسین جون به لب شد، حسن بی قراره تا گفتی میخوام، وصیت کنم دیدم حسن داره بند دلش پاره میشه نگفت آخرش، چی اومد سرت که میلرزه تنش تا حرف گوشواره میشه آتیشِ مدینه، اثرش بعد غم گوداله وای به حال زینب، وقتی میبینه گُلش پاماله صدمرد گودال بره و، یک زن انظار نبینه کاشکی ناموس علی، رنگ بازار نبینه صدمرد پامال بشه و، دختر سیلی نخوره کاشکی زهرای حسین، جمع اشرار نبینه حالا اومدی خوابن حالا که تموم دخترای شام اومدی عمو عباس و نیاوردی چرا تنها اومدی میون شعلهها، یکی میزد صدا عمو سوختم (اینان تو را زدند غرور علی شکست)
|
- جزئیات
- علیست پیکر اسلام و فاطمه، صدرش صیام، حیدر و زهراست لیلهی قدرش اباالحسن که فقط بود یار اُمّحسن بدون فاطمهاش، لَم یکن له کُفواً علی دلش شده تنگ ضریح فاطمهاش علی نشسته به بستر؛ شبیه فاطمهاش چه بستری که هنوز عطر یار را دارد به خوننشستن هجدهبهار را دارد آهای بستر دلخون! بگو چهها دیدی ردّ غلاف و ردّ تازیانه را دیدی نگفت خسخس سینهش، اسیر دود شده به تو نگفت چرا صورتش کبود شده چطور موی حسن زودتر سفید شده چطور محسن من، پشت در شهید شده بیا برات بگویم چقدر پردردم زمان غسل تنش، بهخدا که دق کردم برای غسل تنش سخت بود کار علی سیاه بود تنش مثل روزگار علی که هرچه شستمش آن زخم میخ، بند نشد که بعد فاطمه، حسّم بگوبخند نشد نگفت پشت همان در، چطور سوخته است چرا برای حسینش، کفن ندوخته است بگو وصیّت زهرا چهبود دخترکم نگفت از سر و روی کبود، دخترکم نگفت زینبم آخر اسیر خواهد شد نگفت از غم گودال، پیر خواهد شد نگفت داغ عروسم رباب را چهکند نگفت غصّهی بزم شراب را چهکند
|
- جزئیات
- نَفسی عَلیٰ زَفَراتِها مَحبوسه بدون تو دنیا برام کابوسه نشسته زینب زخمت و میبنده حسن با گریه دستت و میبوسه دعا کن که بعد تو، عمر من به دنیا نباشه حیفِ خونه زندگیم، که اینجوری از هم بپاشه وِیلی ویلی، علَی المَحزونه چادر تو پُرِ خاکه، پیرهن تو پُرِ خونه واویلا واویلا، بعد رفتنت زهرا، لاخَیر فِي الدُنیا نَفسی عَلیٰ زَفَراتِها مَحبوسه بدون تو دنیا برام کابوسه نشسته زینب زخمت و میبنده حسن با گریه دستت و میبوسه کنار تابوتت دلم آشوبه همین که چشمات و نبندی خوبه حسن که هر دفعه میاد از مسجد با گریه مشت روی زمین میکوبه نگفتی به من چرا، آسمون چشمات کبوده چجوری زدن مگه، که گوشواره افتاده بوده ویلی ویلی، علَی المَضروبه روی تو فصل خزون و، چشم تو رنگ غروبه واویلا واویلا، بعد رفتنت زهرا، لاخَیر فِي الدُنیا
|
- جزئیات
- سفرهات همیشه پهنِ، اندازه یه صحنِ دستت همیشه بازه، از بس بنده نوازه تَهِ مهربونی و وفا، مادر امام حسینیا میزنیم نفس برای تو، تا که حنجرم داره صدا هر کجا اسمت و میبرم، اونجا میشه واسمون وطن مادرم فدای تو بشه، مادر امام حسن یاسِ معطر مادر، ای سایه ی سر مادر مدیون الطاف تو، فَتّاحِ خیبر مادر با اذن تو میگرده، شمشیرِ حیدر مادر مادر یازهرا یازهرا آرامش علی تو، چشمت خلاصه میشه از نورِ چادرِ تو، هی مُرده زنده میشه ای بهارِ خونه ی علی، خاکِ زیر پای تو بهشت ممنون از خدام که اسممو، جزو بچه های تو نوشت ای امید ناامیدی ها، چادرت پناه عالمین زیر دِینِت ام که عُمریِه، جا شدم تو خیمه ی حسین ذکر همیشه مادر، ای بسته ریشه مادر خورشید اگه میتابه، خاموشِ پیش مادر فردای محشر شأن ات، فهمیده میشه مادر علیهم السلام
|
- جزئیات
- هویدا میشد از اسرار در عالم اگر شأنت نه عالم بلکه میکرد عرش را زیر و زبر شأنت خلایق را خدا در صبح محشر جمع خواهد کرد به قدر سوزنی پیدا شود آنجا مگر شأنت تو را والاترین مخلوق ها ام ابیها خواند که اینگونه شود سنجیده بانو با پدر شأنت علی آمد به دنیا آینه دارت شود زهرا برابر باشد اینجا لا اقل با یک نفر شأنت برایم جمله ی لولاک هم حرف بزرگی نیست که آنجا هم بیان گشسته ست خیلی مختصر شأنت رسول الله اعمالش همه عین عبادت بود نشد حتی کمی با بوسه هایش بیشتر شأنت چگونه من هزاران بیت در مدح تو بنویسم خدا با آن خداییش سه آیه گفته در شأنت علیهم السلام شاعر : محمد رسولی
|
- جزئیات
- تسبیح فاطمه بعد الله اکبر حیدر حیدر ،یا حیدر ،حیدر حیدر،یا حیدر آیه به آیه ی یاسین و قدر و کوثر حیدر حیدر ،یا حیدر ،حیدر حیدر،یا حیدر عشق دیروز و امروز و فردا علی اول و آخرِ هر دو دنیا علی حک شده روی انگشترِ فاطمه لا أمیرالمومنینَ الا علی پدرِ خاک ، مادرِ آب علی و فاطمه ، مهر و مهتاب قدر و کوثر، حمد و توحید علی و فاطمه ، ماه و خورشید تسبیح فاطمه بعد الله اکبر حیدر حیدر ،یا حیدر ،حیدر حیدر،یا حیدر نعره ی مرتضی موقع فتح خیبر زهرا زهرا، یا زهرا ،زهرا زهرا،یا زهرا ذکر لب علی روی دوش پیمبر زهرا زهرا، یا زهرا ،زهرا زهرا،یا زهرا خطبه میخونه با اقتدارِ علی زهرا که هست ، کوهِ استوار علی عزت و آبروی همه عالمه چادر فاطمه ، ذوالفقار علی پدرِ خاک ، مادرِ آب علی و فاطمه ، مهر و مهتاب قدر و کوثر، حمد و توحید علی و فاطمه ، ماه و خورشید تسبیح فاطمه بعد الله اکبر حیدر حیدر ،یا حیدر ،حیدر حیدر،یا حیدر آیه به آیه ی یاسین و قدر و کوثر حیدر حیدر ،یا حیدر ،حیدر حیدر،یا حیدر عشق دیروز و امروز و فردا علی اول و آخرِ هر دو دنیا علی حک شده روی انگشترِ فاطمه لا أمیرالمومنینَ الا علی پدرِ خاک ، مادرِ آب علی و فاطمه ، مهر و مهتاب قدر و کوثر،حمد و توحید علی و فاطمه ،ماه و خورشید علیهم السلام
|
- جزئیات
- قسم بده خدا رو این شبها ، به چادر زهرا چشم امید همه نوکرها ، به چادر زهرا پناه برده این دل تنها ، به چادر زهرا دخیل بستن آدم و حوّا ، به چادر زهرا سایهی چادر تو روی سر نوکره روز محشر که میاد ماها رو یادتون نره اینو گفتم به همه ، که فاطمه مادرمه تو بمن لطفی بکن ، بگو که این نوکرمه وقتی پا میذاری به عرصه ی محشر چشم امید ما به چادرت مادر هرکی در دل داره ولایت حیدر بخشیده میشه با عنایت مادر مادرم یا زهرا ، مادرم یا زهرا ، مادرم یا زهرا سلام الله علیهم
|
- جزئیات
- صدا اذونه ،با بوی هیزم یا هُرم آتیش،پیچید تو خونه کیه فضه رو، صدا میزنه صدا صدای ،مادرمونه زنده بمونه مادرم تو شعله ها ،خدا کنه خدا کنه که میخ در چادرشو، رها کنه تو روز روشن ای خدا آخه کی فکرشو میکرد که فاطمه بسوزه و علی فقط نگاه کنه چه روزگاری، پهلوی زهرا شکسته چه روزگاری، حیدرو دستای بسته دارن میکشن، توی کوچه ها فاتح جنگِ ،بدر و خیبرو پهلو شکسته ،دنبال بابا تو راه مسجد ،دیدم مادرو فاطمه لشکر علی شده تو کوچه، یک تنه هیچکی یه مادرو جلوی بچه هاش، نمیزنه میشکنه توی راه کوچه ها غرور ذوالفقار غلاف تیغ که بازوی مادرمونو بشکنه آهای مدینه ،راهو به زهرا گرفتی آهای مدینه محسنو از ما گرفتی چه روزگاری، پهلوی زهرا شکسته چه روزگاری، حیدرو دستای بسته میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمیزند مادر....
|
- جزئیات
- الصلاة الصلاة بغض زمینیا شکستو تو آسمون عزا و ماتمه صف میبندن ملائکه پشت سر امام فاطمه قامت میبندم به نمازش، الله اکبر یاد نماز و راز و نیازش، الله اکبر شیرین ترین روزای زندگیمو ازم گرفتن ازم گرفتن خدا شریک خوب بندگیمو ازم گرفتن ازم گرفتن فاطمه دلخوشی زندگیم بود خودت میدونی دیدی چطور تموم دلخوشیمو ازم گرفتن حیدر و این همه غم یا رب ارحم حیدر و این همه غم یا رب ارحم دارم میمیرم از خجالت، الله اکبر از این امت دارم شکایت، الله اکبر اللهم ان هذه امتک وبنته عبدک وبنته امتک آیه های سوره کوثر، زخمی و شکسته و پرپر رو پر بال ملائک، نزلت بک حیدر و این همه غم، یا رب ارحم لا نعلم منها الا خیرا جز خوبی ندیدم من از زهرا رسیده وقت تکبیر آخر، الله اکبر خدا دیگه تمومه کار حیدر، الله اکبر نفسی علی زفراتها محبوسه یا لیتها خرجت مع الزفرات لا خیر بعدک فی الحیاة فَاِنَّما ابکی خافة تطول حیاتی خوشی ز عمر ندیده خدا نگهدارت صنوبری که خمیده خدا نگهدارت قرار بعدی ما کربلا زمان غروب کنار راس بریده خدا نگهدارت حسین ای وای... حسین ای وای...
|
- جزئیات
- پُر تب و تابه دل بیقرارم اگه تو بری زهرا جان، کسی رو ندارم گل چادر گلدارت تب دستای تب دارت آتیشم زده نفست که خراب میشه مثل شمعی که آب میشه حال من بده نه تو حرف میزنی نه حسین نه حسن چی شد اون خنده هات آخه یه حرفی بزن تو که پریشونی دلخوشی کدومه برای علی بعد از تو همه چی تمومه شبا ساکت و بیداری ولی معلومه درد داری بین هر نفس پر اشک سکوت تو پر گریه قنوت تو کنج این قفس بیا امشب بذار خودتو جای من چه کنم فاطمه آخه یه حرفی بزن ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان چه کم دارد این زندگانی بمان
|
- جزئیات
- هر درد مرهمی داره ، درمون با درد آشناست ای وای از دردِ دلتنگی ، دلتنگی دردِ بیدواست مرهمِ دردِ مادرِ ما ، یادِ پدرش رسولِ خداست خدا کنه به حقِ رسول و ، خدایِ ذوالجَلال بازم به خونمون ، برگرده شور و حال به یادِ اون روزا ، بازم اذون بگو بلال تو آسمونِ خونه ، زمونِ اذونه بهارمون خزونه ، دلش غرقِ خونه اذان بگو که بیمارِ ما نیمه جونه چشم و چراغِ خونه برامون بمونه اذان بگو که درمونِ درداش اذونه اذون بگو بلال ، اذون بگو بلال الله أَکْبَر ، الله أَکْبَر أَشْهَدُ أَنْ لا إِلٰهَ إلّا الله ، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلٰهَ إلّا الله أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ الله ، أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ الله اذان نگو بلال ، مادرِ ما رفت از حال اذان نگو، اذان نگو بلال ، مادرِ ما رفت از حال عالم زیر و رو شد ، مادرِ ما رفت از حال اذون نگو بلال مثلِ محتضر شد ، مریضِ ناخوش احوال اذان نگو بلال اذان نگو بلال، مادرِ ما رفت از حال حاصلمو طوفان برد ، اذان نگو غنچه خُشکید ، گُل پَژمُرد ، اذان نگو خونِ دل خورد ، اذان نگو مادرم مُرد ، اذان نگو شب تا صبح ، این سه ماهه زیرِ لب همش اسمِ باباشو میبرد اذان نگو ، اذان نگو ، اذان نگو خونِ دل خورد، اذان نگو مادرم مُرد ، اذان نگو اذان نگو بلال، مادرِ ما رفت از حال علیهم السلام شاعر: محمد صمیمی
|
- جزئیات
- اوﻣﺪی ﺳﺎﻳﻪ رو ﺳﺮم ﺷﺪی دﻳﺪی ﺑﻰ ﺑﺎل و ﭘﺮم ، ﭘﺮم ﺷﺪی ﻣﻬﺮﺑﻮنیت ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻓﺮق می کنه ﻣﻬﺮﺑﻮن ﺑﻮدی ﻛﻪ ﻣﺎدرم ﺷﺪی ﻣﻨﻮ ﺻﺪا ﺑﺰن ، ﺑﻪ ﺟﺎی ﮔﺮﻳﻪ هام ﺗﺮﻛﻰ ﺻﺪات ﻛﻨﻢ ، آﻧﺎم آﻧﺎم آﻧﺎم ﻧﻨﻪزهرا زمین ﺧﻮردم ﻧﻨﻪزهرا ﻛﻢ آوردم ننه زهرا اﮔﻪ ﻣﺮدم ، بیا ﻛﻨﺎرم ﺳﺮ ﻣﺰارم ، ﻣﻦ ﺗﻮ رو دارم ﻧﻨﻪزهرا، ﻧﻨﻪزهرا، ﻧﻨﻪزهرا میشه ﻣﻦ رو ﭘﺴﺮم ﺻﺪام ﻛﻨﻰ ﺧﻮﺑﻪ ﻫﺮ ﭼﻰ ﮔﺮه ﻫﺴﺖ ﺗﻮ وا ﻛﻨﻰ ﺑﺎ ﻫﻤﻮن دﺳﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﺎﻟﺎ نمیاد میشه واﺳﻪ ﭘﺴﺮت دﻋﺎ ﻛﻨﻰ وﺻﻠﻪ ﭼﺎدرت ، ﻣﻨﻢ ﻣﻨﻢ ﻣﻨﻢ ﻓﺪات ﺟﻮونیمو ،ﺟﻮون ننم ننم ﻧﻨﻪ زﻫﺮا ﻗﺮارم ﺑﺎش ﻫﻤﻪ رﻓﺘﻦ ﻛﻨﺎرم ﺑﺎش ﺧﻮﺷﻰ روزﮔﺎرم ﺑﺎش ، دﻟﻢ ﻏﻤﻴﻨﻪ ﻣﻦ ﻋﻬﺪه دارم ، ام البنینه ﻧﻨﻪزهرا، ﻧﻨﻪزهرا، ﻧﻨﻪزهرا سلام الله علیهم
|
- جزئیات
- آه گرفت ، به ما راه گرفت دستش که بالا رفت ، ماه گرفت وقت و بی وقت ، به یادش میفتم که اون روز تو کوچه ، با گریه میگفتم به پرش نزن ، لااقل جلو پسرش نزن بی هوا نزن ، بسه اِنقَدَر بی حیا نزن وای مادرم ، وای مادرم پر شکست ، کبوتر شکست دستش که بالا رفت ، سر شکست اهل عالم نبینید صبورم من اون روز تو کوچه ، شکسته غرورم بمیرم براش ، حوریه تاب کتکو نداشت بمیرم براش ، کاشکی مادرم فدکو نداشت وای مادرم ، وای مادرم از خودم دیگه سیر شدم دستش که بالا رفت پیر شدم بعد کوچه ، نبود ازدحامی نبود حرف بازار ، نه بزم حرامی وا مصیبتا ، شهر شامه شهر بی غیرتا وا مصیبتا ، مثل فاطمه است همه صورتا سلام الله علیهم اجمعین
|
- جزئیات
- دیو را با خانه ی انسیّة الحورا چه کار؟ دود را با چشم خورشید جهان آرا چه کار؟ دشمن و بیت و لایت، هیزم و باغ بهشت شعله ی آتش ، تو را با صورت زهرا چه کار؟ تازیانه شرم کن این دست، دست فاطمه است ای فشار در ، تو را با پهلوی زهرا چه کار؟ سلام الله علیها
|
- جزئیات
- شاعر : ميرزا عادل أشكناني
|