- جزئیات
- دل غرق خونه، آهم تو سینه است اینجا بقیعه، اینجا مدینه است سرتاسر این شهر پر نور تنها یه نقطه است که تاریکه بین تموم کوچه های شهر فقط یه کوچه است که باریکه اشک علی رو، کم پاک کردن اینجا عزیز مصطفی رو خاک کردن عشاق العباس، دل چاک کردن ام البنینم توی غربت خاک کردن آه ای مدینه، آه ای مدینه آه ای مدینه، ای مدینه ای مدینه شب بود و وقتِ، راز و نیاز بود آقای عالم، گرم نماز بود وقت نماز شب یه عده آرامشش رو بهم زدن ریختن توی خونه همه رو سجاده ی آقا قدم زدن زخمای سینش، سرباز کردن آتیش زدند و در رو آخر باز کردن پیش چشایِ، اهل مدینه هی خسته میشه هی روی خاکا میشینه آه ای مدینه، آه ای مدینه آه ای مدینه، ای مدینه ای مدینه بردن امامو، پای پیاده گریه کنید که، روضش زیاده خسته شد از بس بین کوچه پی سواره ها کشیده شد حرمت نگهداشتن نه والله این قدکمون نفس بریده شد آقای مارو، با آه بردن پای برهنه پشت مرکب راه بردن باید که پای، سوز غمش مرد پشت سر مرکب، آقا خیلی زمین خورد آه ای مدینه، آه ای مدینه آه ای مدینه، ای مدینه ای مدینه
|
- جزئیات
- شاید این جملات زبان حال امام صادق علیهالسلام در لحظه شهادتشان باشد هر چی که ز غصه و غم شنیدید من دیدم کسی چه میدونه یک عمر چه زجری کشیدم همیشه یه درد پهلو می رنجوند منو تا ناسزا به مادرم فاطمه میشنیدم خدا نکنه زندونی شه تو قفس کبوتر خدا نکنه گل به پیش بلبل بشه پرپر دلم بی قراره تو غریبی رفتم به مادر وای، ای دل ای دل ای دل هوای نگاه بارونیم تار و سرده غم دو عالم به دور سر من میگرده فقط منو بابام حیدر میتونیم بفهمیم در خونه پیش چشمات بسوزه چه درده هر کی هر چی غم دید من از اون غم دیده ترینم کارم شده گریه غصه دار غم مدینه ام کاش میخ در سوخته خونه ام میرفت تو سینه ام وای، ای دل ای دل ای دل
|
- جزئیات
- شمعی نداره این مزار، امون از شب بی زائری غربت یعنی دلتنگ بشی، نتونی به زیارت بری غربت، یعنی بغض کبوتر جَلد هوای بقیع حسرت، یعنی روضه ای که نداری تو شبای بقیع بمیرم،بمیرم تو حریم آل الله میشه روضه ها برپا سینه میزنه شیعه تو بقیع به زودی ها سهم تو از این زندگی، یه دل غرق غربت شدن تصویر تو تو ذهن من، یه عزیز بی حرمت شدس خون شد، دل تو عمری که از غم کوچه پره رفتی، بی عبا بایدم به غرورِ تو بربخوره بمیرم،بمیرم دیدی دستتو بستس، یاد قنفذ افتادی نمی گم به تو مسموم، تو تو کوچه جون دادی تو حریم آل الله میشه روضه ها برپا سینه میزنه شیعه تو بقیع به زودی ها پا به پای مرکب تورو، با اهانت اگه بردنت دیگه نیزه نخورد پیکرت، دست به دست که نشد پیرهنت گریون، بودی اما دلت یاد غمهای کربلا بود ای وای، سر جد تو عصر دهم روی نیزه ها بود بمیرم،بمیرم امون از تن بی سر،امون از غم گودال زیر سم مرکبها، تن تو نشد پامال نوحوا علی الشهید...
|
- جزئیات
- آقا مگه ندیدن نانجیبا وضع حالتو چرا نذاشتن احترام به سن و سالتو چرا شکستن چرا بستن پر و بال تو آقا برات بمیرم که با لحن بد صدات زدند راوی میگه تو رو با دسته عصا زدند تو سجده بودی و لگد به پهلو هات زدند طناب به دست و پات زدند، ای وای ای وای خنده به گریه هات زدند، ای وای ای وای کنار بچه هات زدند، ای وای ای وای جا داره عالم، بشه فدای، همه غمای امام صادق غریب آقام آقام آقا آتیش کشیدند خونتو بدون هیچ گناه با چشمای تر،صورت پر دود، کشیدی آه تداعی شد برا شما، روضهی خیمهگا آقا، شکر خدا جلوی چشمات، همسرت نسوخت میون شعلهها، موهای دخترت نسوخت تو حرارت محاسن مطهرت، نسوخت از عطش حنجرت نسوخت، ای وای ای وای حنجر اصغرت نسوخت، ای وای ای وای توی تنور سرت نسوخت،ای وای ای وای
|
- جزئیات
- گرفته بوی بقیع عزای امشب ما نداره سنگ مزار رییس مذهب ما نه یه ضریحی نه سایه بونی نه یه چراغی نه روضه خونی عزا گرفته هر دل عاشق برات بمیرم امام صادق
|
- جزئیات
- میسوزه خونهی من، همه کاشونهی من درِ خونه سوخت و تو یه لحظه دود شد توی هُرم آتیش، تن من کبود شد فقط ذکر لبهای من، یا وَدود شد دشمنم از خداشه، کاری کنه با من که کل زندگیم بپاشه تا که توو خونه ریختن، دعا میکردم کسی زیر دست و پا نباشه من پیرِ مردم، اون شب چقدر واسهی دخترام گریه کردم حالا دیگه کوهی از گریه و آه و دردم به دخترم قول دادم خیلی زود برمیگردم وای، امام صادق، دویدم نیمه ی شب، با گریه پشت مرکب شماره شماره ،نفس میکشیدم توی کوچه ها، پابرهنه دویدم رد خون مادر رو، رو خاکا دیدم جلو چشام در افتاد زمین میخوردم، تو همون کوچه که مادر افتاد رمق به تن ندارم، تازه میفهمم که چی شد فاطمه باسر افتاد مادر بیفته، سخته یه زن پیش چشمای شوهر بیفته بدتر اینه بعد افتادنش در بیفته حالا ببین جا داره شیر خیبر بیفته اگه حالم خرابه، کار بزم شرابه آخه عمهی ما، توی بزم می رفت چهل منزل آواره، دنبال نی رفت چوب و سر بریده، جلوی بابا میزدن به دخترا کشیده تا صحبت کنیز شد، همه دیدن که رنگ و روی سکینه پریده حتی یه لحظه، تا روضه ناموسی میشه تن من میلرزه عمم رو بردن، توی مجلس هیز و هرزه علیهم السلام
|
- جزئیات
- اگه بگن زهر عطش میاره درسته از لب مسموم آتیش میباره درسته اگه بگن که مدینه هم مثل کوفه وفا نداره درسته، وفا نداره درسته امام شیعه ها رو، تو کوچه ها بکشن زخمِ زبونم اضافه کن، خودت ببین چی میشه یه پیرِ مرد اگه که، نفس نفس بزنه قدِ کمونم اضافه کن، خودت ببین چی میشه تنِ نحیف آقا مجروح، خاکی، خسته است مثه علی تو کوچه، دست آقا بسته است یا شیخ الائمه، وای وای وای عزیز فاطمه، وای وای وای چه آه داغی چه دست سردی بمیرم ، رنگ و روت آقا زده به زردی بمیرم به مادرت ناسزا میگفتن تو کوچه ، یه کوه دردی بمیرم توی سیاهی دود، تو پابرهنه ای و میگی که آتیشه همه، جا گرفته دور و برم دلت روونه شده، به یاد چادرشی بی قراری بین شعله ها، فقط میگی مادرم تو رو میزدنت از پهلو، سمت دیوار دست میکشیدی روی اون در، ای وای مسمار یا شیخ الائمه، وای وای وای خدا کنه تو مدینه بارون بباره ، رو سر این خونه ی پریشون بباره وقتشه چشما میون این آتیش و دود ، به یاد شام خون بباره یه دختره سه ساله، که باباشو ندیده رنج سفر هم اضافه کن، خودت ببین چی میشه یه طفل اگه یه روزی، اسیر و تنها بشه دیدنه سر هم اضافه کن، خودت ببین چی میشه گله میکنه بابا بی تو خیلی تنهام ، بیا و ببرمون از شام از شام از شام چیزی تو این خرابه غیر بابا نخواستم ، این چیه که آوردین من که غذا نخواستم جلوی چشمای بچه ها ، فلطمت علی وجهها علیهم السلام
|
- جزئیات
- اشک غربت به چشم های فلک رخت ماتم به قامت دنیا بوی شهر مدینه پیچیده بین هر کوچه از بهشت خدا بوی غربت همیشه می آید از سر قبر بی چراغ کسی دل تنگ مدینه میسوزد از تب شعله های داغ کسی جان عالم فدای قبری که غیر خورشید سایه بانش نیست نه ضریحی نه سقف آینه ای بر سرش غیر آسمانش نیست دل من باز روضه میخواند روضه ی غربت شقایق را روضه ی حرمت و شکستن آن روضه ی گریه های صادق را روضه ای را که باز میخواهند پر پروانه را بسوزانند اصلا انگار عادت آنهاست نیمه شب خانه را بسوزانند ای امام غریب من آن شب دشمنت داشت خنده سر میداد با طنابی که بست دست تو را تا کشیدند عمامه ات افتاد نه عبایی به روی دوشت بود پا برهنه ز خانه ات بردند ای محاسن سفید شهر رسول خون دل اهل خانه ات خوردند بین آن کوچه ای که باریک است چه غم گریه آوری داری از زمین خوردن تو فهمیدم بی کسی ارث مادری داری ارث آن مادری که در کوچه صورتش در هجوم سیلی بود بعد از آن ضربه سخت وا میشد پلک هایی که شد سیاه و کبود ولی آقا خیالتان راحت بین آن کوچه ظلم باطل شد معجر مادر زمین خورده بین صورت و دست حائل شد گرچه بردند وحشیانه تو را تازیانه نخورد همسر تو خانه ات را اگرچه سوزاندند زخم خاری ندید دختر تو گرچه بردند وحشیانه تو را خواهرت بین شهر دیده نشد از عقب بی هوا به پنجه ی باد موی طفلت دگر کشیده نشد شاعر:احسان محسنی فر
|
- جزئیات
- صدق الله ؛ صدق الرسول صدق الامام ؛ صدق الصادق حرم الله ؛ حرم الحسین خیر الکلام ؛ صدق الصادق بار و بندیل ببندید که فردا برویم قطره ایم و همه باید سوی دریا برویم مادرش چشم به راه من و تو در حرم است کربلا منتظر ماست بیا تا برویم راه ؛ مسیر ؛ مانع ما نیست عشق ؛ خطر ؛ از هم جدا نیست گفت به ما امام صادق هیچ کجایی کربلا نیست حرمو فرض کنید و کربلایی شید حتی شد قرض کنید و کربلایی شید صدق الله ؛ صدق الرسول صدق الامام ؛ صدق الصادق حرم الله ؛ حرم الحسین خیر الکلام ؛ صدق الصادق تا غمت در دل ما هست مگر غم داریم هرچه داریم ز شبهای محرم داریم در قیامت تو به ما جا بده کنج حرمت ما چه کاری به بهشت و به جهنم داریم قلب فقط جای حسینه ؛ عشق تماشای حسینه هر نفس که میکشیم ما ؛ از نفسهای حسینه عشقو بی مرز کنید و کربلایی شید حتی شد قرض کنید و کربلایی شید صدق الله ؛ صدق الرسول صدق الامام ؛ صدق الصادق حرم الله ؛ حرم الحسین خیر الکلام ؛ صدق الصادق وقت اثبات جنون است بیا بسم الله برو سوی جهت قبله نما بسم الله وقت آن است که به خانه ی خود برگردیم هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله عرش شبیهِ کربلاته ؛ اشک همون آب حیاته شک نکن که گِل ما از ؛ تربت و آب فراته یه سلام عرض کنید و کربلایی شید حتی شد قرض کنید و کربلایی شید شاعر: محسن سلطانی
|
- جزئیات
- به عنایت مولا ؛ یه روزی از این روزا حرم بنا میشه ؛ کنار حرم رسول الله گنبد رو علم میکنیم ؛ این خاکو حرم میکنیم اون دستی که این حرم رو خراب کرده ؛ قلم میکنیم دلاوران لشکر حیدر ؛ حرم میسازن برای پسر حیدر دخیلک یا امام صادق ؛ دخیلک یا امام صادق دوباره امام ما ؛ غریبونه و تنها توی آتیش میگه بمیرم ؛ برا مادرم زهرا بازم بچه ی فاطمه ؛ بی کس مونده تو همهمه این آقا که بی پناهه ؛ پناهگاهِ همه عالمه میخونه روضه ؛ با آه و فریاد حالا میفهمم ؛ چجوری مادرم افتاد دخیلک یا امام صادق ؛ دخیلک یا امام صادق
|
- جزئیات
- اسباب این عالم در اختیارش همیشه این بوده اوج شعارش حتی موقع تدریس مکاسب شاگردانش رو هم کرده سفارش نوحوا علی الحسین اسرار عِلم و آگاهیش آدم رو میکنه عاشق شیعه رو دنیا شناخت با کلام امام صادق ای ماه از نهان آگاه یادمون دادی که گریه کنیم بر مصائب ابی عبدالله ای شاه روشنی راه لطف تو بوده که تو اذان میگیم علی ولی الله نشون داده راهو با یک روایت حب در کنار بغض میشه ولایت حضرت صادق بعد از هر نمازش از چهار مرد و چهار زن کرده برائت حَیَّ علی علی شیعه جعفری یعنی از دشمن علی بیزار امیرالمؤمنین نیست تو دنیا جز حیدر کرار آقا پرچمت بالا مو نمیزنی با حیدر شیعه میتونه بگه پس به تو بابا مولا , حضرت والا از روایتای تو عاشق کربلان همه دنیا علیهم السلام
|
- جزئیات
- مباد آنکه عبای تو یک کنار بیفتد میان راه تن تو بی اختیار بیفتد کشید بند طناب و شما زمین خوردید شبیه مادرتان بی هوا زمین خوردید تو را خمیده خمیده میان کوچه کشیدند که آبروی نجیبت از اعتبار بیفتد دگر غرور تو غیر از شکست چاره ندارد اگر محاسن تو دست این سوار بیفتد لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.... سلام بر آن لحظه ای که محاسن ابی عبدالله در دستان شمر ملعون... علیهم السلام
|
|
- جزئیات
- تو فتنه ی نمرود میون آتیش و دود خلیل آل الله نفس نفس میزنه به یاد بی کفنه میگه با گریه و آه نَفَسُ المَهموم لِظُلمِنا تَسبیح وَ هَمُهُ لَنا عِبادَه غرقِ عزا شد عرش معلا آجَرَک الله بقیة الله برا غم مادر کنار آتیش و در میخونه وا اُماه با دستای بسته بدونِ عمامه اباعبدالله کُلُنا مَظلوم و بَعضُنا مَسموم و کِرامَتُنَا الشَهاده نَفَسُ المَهموم لِظُلمِنا تَسبیح وَ هَمُهُ لَنا عِبادَه شیخ الائمه ,کَنزُ الحقائق کشته شد از ظلم ,امام صادق آجَرَک الله بقیة الله علیهم السلام
|
- جزئیات
- انگار اومد شبای بیکسی میخونم از غم دلواپسی مثلِ مادر شدم از این زمونه خون جگر مدینه شده برام شهر عزا و دردسر وای غرق ماتم حاصلم وای روضه ای شده قاتلم میسوزه قلبم مثل مادر تو سینه اشک غریبی توی چشمام میشینه مادرم اینجا داره من رو میبینه وای از این غریبی وای از این غریبی
|
- جزئیات
- روایتی ست که خالی ز هرچه اشکال است ثقه ست چون سندش منتهی الآمال است که بود حضرت صادق به خانه دورانی رسید محضر او شیعه ای خراسانی گلایه کرد به حضرت؛ که یا امام ششم! برای معرکه آمادهاند این مردم نظر کنید مساجد پر از مسلمان اند کنون که شکر خدا شیعیان فراوان اند به خلق حجت خود را دگر تمام کنید زمان آن نرسیده ست تا قیام کنید؟ سخن رسید بدین جا، کلام کامل شد غلام خانه حضرت به خانه داخل شد امام گفت بیا و اطاعت از من کن تنور خانه ما را بیا و روشن کن همین که گشت تنور از حرارتش آذین خلیل وار برو بین شعله ها بنشین غلام خانه که هارون مکی است اسمش بدون اینکه ببینند ترس در جسمش بدون حرف اضافه در آن تنور نشست امام صادق درب تنور را هم بست پس از گذشت زمانی، میان خوف و رجا امام گفت فلانی! تنور را بگشا همین که باز شد آن از شراره ها گلگون غلام سالمِ سالم پرید از آن بیرون! امام گفت فلانی! عجیب ترسیدی! نظاره کن که چنین است شیعه! فهمیدی؟ تویی که دعوی یاری شیعه ها داری بگو که شیعه اینگونه چندتا داری؟ رها ز همهمه شیعیان صوری باش اگر که شیعه شدی، شیعه تنوری باش تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود تنور حادثه تنها همین تنور نبود دوباره در تب و تابی عجیب افتادم تنور گفتم و آمد حکایتی یادم تنور حضرت صادق اگر گلستان شد تنور خولی ملعون ز شعله سوزان شد تنور حضرت صادق اگر که علم افروخت سر حسین میان تنور خولی... پیمان طالبی
|
- جزئیات
- شاعر: سعید پاشازاده دو تا اباعبدالله یکی رئیس مذهب یکی عزیز زینب داره یه اباعبدالله حرم و شور اربعین داره یه اباعبدالله یه مزارِ خاکی همین غربت و گریه و ناله آخرِ ماهِ شواله روضه ی حضرت صادق یک گریزش به گوداله غریب آقام غریب آقام شهیدِ زهر کینه تشنه لب و تنهایی به یاد عاشورایی دو تا اباعبدالله یکی رئیس مذهب یکی عزیز زینب شمشیر رو سرت بود اما سَرِ تو روی نی نرفت شمشیر رو سرت بود اما خواهرت بزم مِی نرفت نیمه شب چی کشیدی تو پشت مرکب دویدی تو کی میدونه چه حرفا از یک یهودی شنیدی تو غریب آقام غریب آقام تابِ دویدن زِ پِی اسب ندارند شیخِ محاسن سپید و طفل سه ساله
|
- جزئیات
- شهرِ مدینه باز عزاداره یه داغه بازَم بلا پشت بلا داره می باره هیزم به دستا اومدن , رحمی نکردن شد زنده یادِ روضه مادر دوباره ریختن تو کوچه باز بی بهونه داره میون شعله میسوزه یه خونه آقای مارو دستاشو بستن میبردن از خونه با ضربِ تازیونه آه و واویلا , آه و واویلا پایِ برهنه پشت مرکب داره میره با حال مضطر از غم مادر میخونه شکرِ خدا این جا زنی با سَر نیفتاد داره غمِ مادر دلش رو میسوزونه اون مادری که بی بال و پر شد طوری لگد خورد پشتِ در که بی پسر شد با ضربه ی پا , پهلو شکست و کردن جسارت , دنده و بازو شکسته آه و واویلا , آه و واویلا
|
- جزئیات
- دو تا اباعبدالله یکی رئیس مذهب یکی عزیز زینب داره یه اباعبدالله حرم و شور اربعین داره یه اباعبدالله یه مزارِ خاکی همین غربت و گریه و ناله آخرِ ماهِ شواله روضه ی حضرت صادق یک گریزش به گوداله غریب آقام غریب آقام آقام چه بی وفان این مردم دوباره تاریخ انگار برای تو شد تکرار میسوخت خونه تو اما همسر تو سیلی نخورد میسوخت خونه تو اما بچه ای پشت در نَمُرد اما چند سال قبل اینجا بینِ دیوار و در زهرا ناله زد کشته شد محسن وای من از دل مولا غریب آقام غریب آقام آقام شهید زهر کینه تشنه لب و تنهایی به یاد عاشورایی دو تا اباعبدالله یکی رئیس مذهب یکی عزیز زینب شمشیر رو سرت بود اما سَرِ تو روی نی نرفت شمشیر رو سرت بود اما خواهرت بزمِ مِی نرفت نیمه شب چی کشیدی تو پشت مرکب دویدی تو کی میدونه چه حرفا از یک یهودی شنیدی تو غریب آقام غریب آقام آقام
|
- جزئیات
- تهیه شده در مؤسسۀ جهانی سبطین (علیهماالسلام) ای مدینه بنگر در سوز و در گدازم قسمت من اینِ بسوزم و بسازم یادِ آن نمازی که نیمه شب شکستند یادِ بازوانی که بین کوچه بستند ای مدینه پیرِِ مو سپیدم , بریدم مشکل شد آخر کارِ من با دل پر از درد , به نامرد گفتم کمی آهسته تر ناله ام شنیدو , کشیدو کشید بند طنابو شما زمین خوردید شبیه مادرِ خود بی هوا زمین خوردید شتابِ مرکبو زانوی خسته باعث شد طِی مسیر شما بارها زمین خوردید دلم شکستو یاد رقیّه افتاد
|