|
|
|
|
|
|
- جزئیات
- مجموعه: امام حسین (علیه السلام)
- هواخواه توام دائم هوايت را به سر دارم خيال انگيزی و شب ها خيالت را به بر دارم به ياد جمع شب هايي كه تا صبح از تو می گفتم هزار و يك شب است اُنس عجيبی با سحر دارم به رغم آنچه می گويند از فقرم به هر مجلس ببين سرمايه دارم عالمم چون چشم تر دارم چه می گويند از قهر تو زاهدها سر منبر ؟ بـرای من كه از مِهر تو يك دنيا خبر دارم مرا گمنام كن ، گمنام تر از آن غلام ترك كه من از ريشه با مشهور بودن دردسر دارم همان اندازه كه ناممكن است از من بِبُرّی دل محال است از تو حتّی قدر آنی دست بردارم بگو باران تير آيد كه من بعد از نجف رفتن شبيه شير فضّه در دفاع از تو جگر دارم جزايم را به محشر ، حبس در كرببلا بنويس كه من با ديدن شش گوشه حالی خوب تر دارم هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد خوشا به حال خیالی که در حرم مانده و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد به یاد چایی شیرین کربلایی ها لبم حلاوت "احلی من العسل" دارد چه ساختار قشنگی شکسته است خدا درون قالب شش گوشه یک غزل دارد بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟ بگو محبت ما ریشه در ازل دارد غلامتان به من آموخت در میانه ی خون که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
|
- جزئیات
- مجموعه: سخنرانی - پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله )
- ابو البخترى از امام صادق علیه السلام از پدرانش از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل كرده است كه فرمود: روز قيامت من در كنار ميزانم، هر كس گناهانش از حسناتش بيشتر باشد، آن صلواتهايى را كه بر من فرستاده است مىآورم تا حسناتش را به وسيله آن سنگين كنم. -------------- ترجمه ثواب الأعمال و عقاب الأعمال : انصاري محلاتي ج1 ص 299
|
- جزئیات
- مجموعه: مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله, اهل تسنن, جالب و دیدنی, وهابیت, سخنرانی - خلفا, سخنرانی - اميرالمؤمنين امام علی (علیه السلام), سخنرانی - پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله )
- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیش ازآنکه مبعوث به رسالت شوند، همه ساله یک ماه تمام را در غار حرا به عبادت می پرداختند ودر پایان ماه از کوه پایین امده و یکسره به مسجد الحرام رفته وهفت بار خانه خدا را طواف می کردند ؛و آنگاه به منزل خود باز می گشتند. یار و یاورهمیشگی پیامبر اکرم، امیرمؤمنان علی علیه السلام از همان زمان که پیامبر خدا سرپرستی شان را برعهده گرفتند، همراه ایشان بودند و پیامبر خدا هرگز او را ترک نکردند. مورخان می نویسند: علی آنچنان با پیامبر همراه بود که هرگاه پیامبر از شهر خارج می شد وبه کوه و بیابان می رفت او را همراه خود می برد. (1) ابن ابی الحدید می گوید: احادیث صحیح حاکی است که وقتی جبرئیل برای نخستین بار بر پیامبر نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت علی در کنار حضرتش بود. آن روز از روزهای همان ماه بود که پیامبر برای عبادت به کوه حرا رفته بود. امیر مؤمنان، خود در این باره می فرماید: «ولقد کان یجاور فی کل سنة بحراء فاراه ولا یراه غیری...». (2) پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت می پرداخت وجز من کسی او را نمی دید. (3) آن زمان که مردم جملگی کافر و مشرک بودند امیرمومنان علی علیه السلام بوی وحی را از وجود پیامبر اکرم استشمام می کردند . چنانکه خود ایشان می فرمایند: «اری نور الوحی و الرسالة و اشم ریح النبوة ».(4) من در همان دوران کودکی، به هنگامی که در حرا کنار پیامبر بودم، نور وحی و رسالت را در وجودش می دیدم و بوی پاک نبوت را از او استشمام می کردم. ایشان درباره شنیدن صداهای غیبی در دوران کودکی چنین می فرماید: هنگام نزول وحی بر پیامبر صدای ناله ای به گوش من رسید; به رسول خدا عرض کردم این ناله کیست؟ فرمودند: این ناله شیطان است و بدین جهت ناله می کند که پس از بعثت من از اینکه در روی زمین مورد پرستش واقع شود نا امید شد. سپس پیامبر رو به امیرمومنان کردند و فرمودند: «انک تسمع ما اسمع و تری ما اری، الا انک لست بنبی و لکنک لوزیر». (5) تو آنچه را که من می شنوم ومی بینم می شنوی ومی بینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی بلکه وزیر ویاور من هستی. ---------------------- 1. سیره ابن هشام، ج 1 ص 236 2نهج البلاغه عبده، ج 2 ص 182 3-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13 ص 208 4پیش از آنکه پیامبر اسلام از طرف خد به مقام رسالت برسد وحی و صداهای غیبی را به صورت مرموزی، که در روایات بیان شده است، درک می کرد. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13 ص 197 5- نهج البلاغه، خطبه قاصعه
|
- جزئیات
- مجموعه: مداحی - امام موسی کاظم (علیه السلام)
- آقای گرفتارا ، ای تسکین بیمارا یارا یارا یارا یارا امید بدهکارا ، روزی بخش بی کارا یارا یارا یارا یارا ای ماه کاظمین، ای بلندآوازه شاه کاظمین ای مرد کاظمین، عالمو دیوونه کرده کاظمین ماها خونوادتاً عبد حیدریم از اولاد مرتضی روزی میبریم اینجا مُلک شخصی نسل فاطمه است پس مستاجرای موسی ابن جعفریم یا باب الحوائج ، یا موسی ابن جعفر اسمت به خط خوانا، رو قلب منه جانا جانا جانا جانا جانا این عرض ارادتها با تو میگیره معنا جانا جانا جانا جانا ای جان کاظمین، این شبا کل ایرانه کاظمین ای پیر کاظمین، خوش به حال اونکه میره کاظمین میدی حاجتامونو جای اهل بیت جا داری به روی چشمای اهل بیت وقتی که گره میفته به کار من میبندم دخیل به موسای اهل بیت یا باب الحوائج ، یا موسی ابن جعفر
|
- جزئیات
- مجموعه: مداحی - امام موسی کاظم (علیه السلام)
- کنج زندانم و بی تاب و مضطرم کاشکی پیشم بیاد معصومه دخترم می باره اشک غم ،از چشمای ترم وارث غربت ،زهرا و حیدرم تو این قفس پر از جراحتمو مثه کبوتری شکسته پرم تموم آرزوم همینه فقط سرم باشه رو پاهای پسرم از دست یک نامرد ، مثل مادرم افتادم از پا میخونم وای مادر ، وقتی دستشو میبره بالا چشمام بارونی شد ، به یاد غم و غصه ی زهرا دستام یخ کرده و ، میلرزه پای من اینجا تاریکه یا ، تار چشمای من چشمام کم سو شده ، زخمیه پیکرم حال وروز منو ، میبینه مادرم شدم اسیر سِندی یهودی شکسته ساق پامو با لگدش میاره پیشم اسم مادرمو اَمونمو بریده حرف بدش بسکه ضربه خوردم نمازام همه شده نشسته هر صبح و شام حرفه ناروا دل منو شکسته از بس آزار دیدم شدم از زمونه دیگه خسته دست و پام بسته با ، زنجیرو آهنه دشمنبه قصد کشت ، روزو شب میزنه گفتم یا فاطمه ، از ضرب بی هوا میسوزم از عطش ، با یاد کربلا پر از جراحتم شبیه حسین غریب و بی کسم شبیه حسن دلم ميخواد بمونه اینجا تنم بدون سر بدون غسل و کفن شکر خدا اینجا ، ناموسم نشد اسیر دشمن پیش چشم خواهر ، روی نیزه نمیره سرمن اما تو کربلا ، دل عمه مارو سوزوندن یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
|
- جزئیات
- مجموعه: مداحی - امام موسی کاظم (علیه السلام)
- هر کی میگه گرفتارم گره افتاده تو کارم به کی توسل کنم میگن باب الحوائج هر کی میگه مریض دارم وخیمه حال بیمارم به کی توسل کنم میگن باب الحوائج بابای امام رضا حسابی دست و دل بازه بابای امام رضا روتو زمین نمیندازه آقای کاظمین، تو رو به جدت حسین هر بار درش رو کوبیدم خیلی چیزا ازش دیدم گدای موسی الکاظمم میگم باب الحوائج من که پای علم هستم هوایی حرم هستم من که حرم لازمم میگم باب الحوائج بابای امام رضا همیشه آغوشش بازه بابای امام رضا روتو زمین نمیندازه آقای کاظمین، تو رو به جدت حسین کربلامون دست دختر، حضرت موسی بن جعفره از همین ایوون آیینه اش، کربلا میبره یا اباعبدالله الحسین
|
|
- جزئیات
- مجموعه: مناجات, مداحی - امام حسین (علیه السلام)
- شعرای احساسی زبونش ساده است اما باید رعایت کرد تو شعرا ادب رو میشه هزاران شعر احساسی رو خوب گفت تا میخونی ادعیه ی ماه رجب رو بابُکَ مَفتوح من بریدم از همه غیر شما سیدنا المذبوح بابُکَ مَفتوح زخم خوردم من از این زمونه یا سیدنا المجروح این اشک و این زاری باشه تو پرونده ی ما ضمیمه ی ماه رجب میشه تو پروندم باشه زیارت الحسینِ نیمه ی ماه رجب لاتؤدبنی، ما رو محروم از این رجب نکن لاتؤدبنی، با فراق کربلا ادب نکن شعرای احساسی کلاس اعتقاده باید نزارن از درِ این خونه دورشیم قطعاً شفاعت میکنن از ما ائمه اما نباید رو گناهامون جسور شیم لُطفُکَ مَبسوط سرمو میشه بذاری وقت مردنم، روی زانوت لُطفُکَ مَبسوط از خجالتت میمیرم که بذارنم توی تابوت بی تشییع بی تابوت حتی نزاشتن که عزیز فاطمه کفن بشه من خیلی شرمندم حیفه بخواد شفاعتت خرج گناه من بشه لاتؤدبنی، ما رو محروم از این رجب نکن لاتؤدبنی، با فراق کربلا ادب نکن شعر: محسن سلطانی
|
- جزئیات
- مجموعه: غدیر, میلاد اميرالمؤمنين امام علی (علیه السلام)
- ای دو جهان طور تجلاي تو گنــج خداونــد، تـولاّي تــو ارض و سما خاک کف پاي تو روي خـدا روي دلآراي تـو روح دو پهلوي نبي، همسرت بيـت خــدا زادگـهِ مـادرت وجه خدا، جان پیمبر تویی فـاتح ميــدان پیمبر تویی باغ و گلستان پیمبر تویی تمـام قــرآن پیمبر تویی فوق همه خلق و همانندِ خلق عبـد خداونـد و خداونـدِ خلق روح مسيحا ز دمِ کيست؟ تو وجـود زيـر علـم کيست؟ تو قلب محمّد حـرمِ کيست؟ تو بر سر دوشش قدم کيست؟ تو قوام اسلام تويي يا علی تمام اسلام تويي يا علی تيغ تو بشکست چو در کارزار داد خداونــد تــو را ذوالفقار بيـن زميـن و آسمـان آشکار گفت اميـن وحـي پـروردگار سلام حق باد به مولا علی نيست جوانمردي، الاّ علی شيرخـدا شير پیمبر علی است بازو و شمشير پیمبر علی است دين جهانگير پیمبر علی است تمام تفسيـر پیمبر علی است آي همـــه فراريـــانِ اُحُــد اُحُد به شمشير علی فتح شد کيست علی؟ به خلق عالم، امير کيست علی؟ ولــيّ حــيّ قدير کيست علی؟ امام پيش از غدير کيست علی؟ رفيـق پـير فقير علي که لحم و دمِ پيغمبر است فاتـح بَـدر و اُحد و خيبر است تو از سخـن فراتـري يا علی تو فوق وهم و بـاوري يا علی تو هستـيِ پيمبــري يا علی تو حيدري، تو حيدري يا علی تو گوهر ناب يمِ خلقتی تو ناشناس عالمِ خلقتی حجّت ما بر همگـان تمـام است غصب خلافت علـی حـرام است علی فقط صاحب اين مقام است علی علی علی علـی امـام است قسم به قرآن به محمّد به آل شهادتين از تو گرفتـه کمال بهشت دور تـو زنــد بالبال نماز تو نماز تو کـرده حـال ستاره محو اشکِ شبهاي تو بوسـهزده دعـا به لبهاي تو روز ازل محفل ما بـود و تو حاصـل ناقابـل مـا بود و تو لحظه ي خلقت گِل ما بود و تو پيشتر از ما، دل ما بود و تو حـال اگـر مغـز و يـا پـوستيم هرچه که هستيم، علی دوستيم من که به حد صفر هم نيستيم تو دادي از لطف و کـرم، بيستم حال که بـا دوستیات زيستم بـه روي مـن نيـاوری کيستم مانده و از بـار گنـه خستهام بيـدلم امـا به تو دل بستهام عنايتي کن که گدايت شوم غباری از خاک سرايت شوم کبوتـر نغمـهسرايـت شـوم «ميثمِ» افتاده ز پايت شـوم با همـه گفتم تـو امام منی مباد دست رد به قلبم زنی علیهم السلام
|
- جزئیات
- مجموعه: اهل تسنن, جالب و دیدنی, وهابیت, سخنرانی - اميرالمؤمنين امام علی (علیه السلام)
- در قرن هجدهم، یوزف فون هامر پورگِشتال، دانشمند اتریشی، با ترجمۀ آثار ادبی شرق مانند دیوان حافظ، اروپا را مسحور ادبیات ایران نمود. اما در دالان تاریخ، روزنهای پر نور از عدالت و حکمتی که در قرون وسطی تشنۀ آن بودند، در دنیای آدمیانِ شرقی پیدا کرد: داستانهایی شگفتانگیز از یک اسطورۀ قدیس. مطالعۀ عدالت افسانهوار او، هامر را متعجب کرده و مینویسد: "روش حکومتداریِ امروز اروپا هزار سال قبل توسط علی اجرا میشد." محتوایی که دیگر اندیشمندانِ عصر روشناندیشی، نظیر گوته، هوگو، اوکلی و رایسکه نیز به دنبالش بودند. اما هامر چگونه توانست تاریخ را با نسخههایی خطی رمزگشایی کند؟ و بینشهایی را از زندگی آن عالیجناب کشف کند که هنوز هم برای دنیای مدرن پر معنا است؟
|
- جزئیات
- مجموعه: مداحی - حضرت زینب (علیهاالسلام)
- ببین کبوترت امشب، بی پر و باله هنوز خجالتم میده، داغ سه ساله اگه که نمیرم امشب، بی تو محاله همین که هنوزم زندهام، جای سواله تو رفتی و بی خبری از حال من هنوز داره خون میچکه از بال من دیگه من از این بیکسی خسته شدم کی میای دنبال من مُردم این یه سال و نیم، با یاد خشکی لبات مُردم این یه سال و نیم، با یاد اشک بچههات مُردم این یه سال و نیم، با یاد آخرین نگات علیهم السلام
|
- جزئیات
- مجموعه: مداحی - حضرت رقیه (علیها السلام)
- کربلای ما گیر یه امضات رقیّه ای هم قدم عمّهی سادات رقیّه از رو نیزه هم دل توو دلش نیست اباالفضل وقتی داره میکنه تماشات رقیّه حتّی وقتی دست و پات میلرزه حرمله با جذبهی گوشه نگات میلرزه حتّی وقتی با طناب راه میری با غرور و جبروت مثل رباب راه میری از کسی که به غم تو شک داره دورم کن اگه من گریه نکردم واسه تو کورم کن من توی سجده قسم دادم خدا رو گفتم روز محشر منو با رقیّه محشورم کن شیرینی لبخند تو رو قند نداره دل بالاتر از اسم تو سوگند نداره از وقتی شنیدم تو گلوبند نداری دختر منم دیگه گلوبند نداره من برا زخم تنت میمیرم واسه بابا و عمو جون حسنت میمیرم برا عطر یاس بوت میمیرم برا داداش علی اکبر و عموت میمیرم زندگیِ زینب و حسین و شیرین کردی سفرهی امام حسینیا رو رنگین کردی وقتی که پات و گذاشتی توو دل سوریه شهر شام رو واسه ما دار المجانین کردی علیهم السلام
|
|
|