برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
مُقبِل جوانی شاعر بود که مقتعد به امام حسین علیه السلام نبود,شب عاشورا دسته ی عزاداری رد شد.
او به شکل شعر و هجو سینه زنان و عزاداران و زنجیر زنان را مسخره کرد.
همان شب سیلی محکمی به او زدند و مبطلا شد به جزام.
بردند او را در زیر زمین حمامی و غذایش را جلوی او می انداختند چون میترسیدند به خاطر واگیر جزام به او نزدیک شوند.
یکسال را به خاری و خفیفی و ذلیل بودن گذراند,تا شد شب عاشورا.
دسته ی عزادار میرفت,مقبل هم پایین در زیر زمین حمام با بدنی کثیف و مریض و دل شکسته,چون طبع شعر داشت ,این نوحه و دم معروف را سرود.
چه کربلاست امروز/چه پُر بلاست امروز/سر حسین مظلوم/از تن جداست امروز
برای خود خواند و گریه کرد ,سرش را گذاشت و خوابش برد,پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد به خواب او فرمودند برای حسینم شعر و نوحه گفته ای؟
عرض کرد بله یا رسول الله ,نو حه اش را خواند,آقا فرمودند نوحه ات را قبول کردم و شفایت دادم.
اسمت را هم گذاشتم مُقبِل یعنی قبولت کردم,یا ابا عبدالله ما را هم قبول کن...
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
جشن میلاد امیرالمؤمنین علی علیه السلام،سخنران : استاد بندانی نیشابوری،با نوای : کربلایی احمد
ادامه خبر...معاونت پژوهش حوزههای علمیه با همکاری واحدهای پژوهشی حوزوی برگزار می کند: نمایشگاه کتاب و
ادامه خبر...
|