- جزئیات
- جان شاک کشیش آمریکایی کلیسای- Southminster Presbyterian -در پورتلند اورگان است که پس از حضور در راهپیمایی اربعین، به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد و هر ساله در کلیسای خود مراسم عزاداری برپا میکند. او مستندی در این باره با همراهی «جاش تاونزلی» ساخت؛ مستند «به عشق حسین علیه السلام» جان شاک: اربعین بزرگترین گردهمایی سالانه صلحآمیز در جهان است که اکثر مردم آمریکا هیچ اطلاعی از آن ندارند؛ ایمان دوبارهای به تلاش عیسی و حسین (علیهما السلام) برای عدالت و حقیقت پیدا کردم؛ "از یکی از مقدسترین شهرهای سیاره زمین دیدن کردم".
|
- جزئیات
- تهیه شده در برنامه تلویزیونی تکیه دلم زائر و خودم زائر از در خونه امون شدم زائر می خوام برات گریه کنم آقا من به خودت تکیه کنم آقا سلام الله علیک ، می شنوی سلاممو بوی سیب حرمت ، پر کرده مشام مو نذار که دنیای من ، بی کربلا بگذره سفر آخرتم چشمش ، به این سفره هر دفعه کربلا با دل رفتم اول پیش ابوفاضل رفتم دور حرم تو گریه کردم بعد از باب القبله داخل رفتم قلبم آروم می گیره با حسین صلی الله علیک یا حسین خسته بیام پیش تو با حال خرابم تکیه به دیوار حرم بدم بخوابم آخ که الهی شب اربعینم آقا خواب امام زمانم و ببینم آقا فراریم از همه وا کن بغل حسین یکی می گه تو قلبم فَرو الی الحسین ممنونتم به من میذاری محل حسین میدونی دوست دارم حداقل حسین قلبم آروم می گیره با حسین صلی الله علیک یا حسین
|
- جزئیات
- بیان تفاوت این تجمع با موارد مشابه در جهان از زبان زوار انگلیسی زبان ساکن در اروپا و آمریکا از اهداف مجموعه: انتقال پیام، فرهنگ و مکتب امام حسین علیه السلام به مخاطبان ملی، منطقه ای و جهانی با رویکرد تقریبی و راهبرد تبدیل شور حسینی به شعور حسینی.
|
- جزئیات
- گریه گریه پای روضه ات قلب ما رو کرده احیا اشک روضه اتِ کلیدِ عاقبت به خیریه ما غیر ممکنه جدایی از بهشتِ روضه ی تو بیرق هدایت ماست پرچم رو خیمه ی تو تا ابد پیِ علم توأم کشته مرده ی حرم توأم روزی خورده ی کَرم توأم حسین پای بیرقت سینه میزنم پیرهنِ عزات میشه کفنم کربلات یه روز میشه وطنم حسین سیدی حسین یا مولا... پای کارتم حسین جان تا که روضه هات علم شه من ارادتم به اسمت تا ابد محاله کم شه از خدا می خوام همیشه زندگیم برات فدا شه کم ارادتِ به روضه ات توی نسل من نباشه می دونی چقدر بی قرارتم از زمانی که روضه دارتم خونوادگی پار کارتم حسین تا ابد پیِ علم توأم کشته مرده ی حرم توأم روزی خورده ی کَرم توأم حسین سیدی حسین یا مولا...
|
- جزئیات
- من میمیرم برای کرب و بلا آقامی آقای کرب و بلا میگن بعد غروبهای حرم جذابه شبهای کرب و بلا رویامه رویامه کربلا خونهی آقامه کربلا مثل دلتنگی که میشمه تربتت همرامه کربلا قربان کرب و بلا ایوان کرب و بلا یک روز میاد میشم، مهمان کرب و بلا هم دردِ کرب و بلا درمان کرب و بلا جونم فدات اصلاً،سلطان کرب و بلا هستم عمری اسیر کرب و بلا دوست دارم امیر کرب و بلا خیلی سخته برای نوکر تو از دست تو نگیره کرب و بلا دنیامه دنیامه کربلا علت اشکامه کربلا کربلا هم دردِ هم آقا مرهم دردامه کربلا سردار کرب و بلا ای یار کرب و بلا حسرت شده واسم دیدار کرب و بلا میبینی که هستم بیچاره کرب و بلا دستم دخیل به علمدار کرب و بلا
|
- جزئیات
- الآن کجای جاده ای عزیزم ، سواره یا پیاده ای عزیزم کجای این مشایه ای عزیزم ، تو گرما یا تو سایه ای عزیزم خوش به حال همون عراقی ، که هستی امشب مهمونش برا پذیرایی از تو داره ، مایه میزاره از جونش الآن کجا رسیدی ، الان کدوم عمودی اون سیدِ تو موکب ، شاید خود تو بودی معتقدم حقیقت ظهورت ، پس اومدم به نیت ظهورت تو این مسیریم همه تا ظهورت ، فاصله خیلی کمه تا ظهورت زائر اینجا حتی قدمهاش ، ثواب صدتا حج داره وقتی پاشو به جای پای ، امام عصرش میزاره عجب قیامتی شد ، چه روز محشریه این جمعیت سپاهِ ، امام عسکریه الآن کجا رسیدی ، الان کدوم عمودی اون سیدِ تو موکب ، شاید خود تو بودی دونه به دونه موکبا رو گشتم ، پی نشونیت همه جا رو گشتم نجف تموم کوچه ها رو گشتم ، تموم شهر کربلا رو گشتم چه بزرگایی که چهل شب ، میان تو سهله میشینن تو عزای بنی طویرج ، تو رو یه عده میبینن این موکبا علم شد ، با علم ابالفضل میبینیمت ایشاالله ، تو حرم ابالفضل الآن کجا رسیدی ، الان کدوم عمودی اون سیدِ تو موکب ، شاید خود تو بودی شعر: محسن سلطانی
|
- جزئیات
- اللهم بارک لمولانا ، صاحب الزمان حرارت عشق غالبه همه جا هوا مهم نیست باشه چند درجه به نیت فرج همه اومدیم از این ستون تا اون ستون فرجه فاصله ی عمودا پنجاه قدمه پنجاه صلوات تو هر عمود اربعین هر صلوات و نذر تعجیل فرج تقدیم می کنیم ، به محضر ام البنین بین این جمعیت ،کسی تشنه یا گرسنه نیست این قطعاً اعجازه ، ببینن پس مردم جهان هر موکب که دیدی ، پذیرایی می کنن بگو اللهم بارک لمولانا ، صاحب الزمان صاحب الزمان ، صاحب الزمان ، صاحب الزمان برای موکبش خونه اش رو فروخت یه پیرزن که از بنی اسده بزرگ یک قبیله سینی رو سر جلوی زائر تو زانو زده یاد می دن این عراقیا به بچه شون از تو بچگی خادم مشایه بشه زائری خوابید و یه زائر دیگه بالای سرش وایساده که سایه بشه مشایه هر صحنه اش ، یه تصویر ناب و نادره این صحنه ها بعضیش ، اصلاً خارج می شه از بیان هر جای مشایه از این صحنه ها دیدی بگو اللهم بارک لمولانا ، صاحب الزمان صاحب الزمان ، صاحب الزمان ، صاحب الزمان
|
|
|
- جزئیات
- اولا دلاور ، دوما علمدار سوما مثل ابالفضل نمیشه تکرار سربازِ حیدر ، در واقع سردار کاملاً مثل علی ، اسداللهِ کرار یا ابالفضل تو حلقه ی ارباب بزرگتره اصحاب میگیرن از درسِ رعایت آداب کنار حسینی ، همیشه تو یک قاب شجاعت و جنگت ، زبونزد اعراب مدد ابوفاضل ، مدد ابوفاضل به زیر دِینِتَم الی الابد ابوفاضل همانکه در دل خیبر میشود حیدر همان به کرب و بلا میشود ابوفاضل یا ابالفضل یا عباس پهلوان ابالفضل ، قهرمان ابالفضل ای جوانیِ امیرِ مومنان ابالفضل خیمه گاه زینب ، هرکجا که باشد علی اکبر دربان و پاسبان ابالفضل یا ابالفضل ، به معرکه استاد به شیوه ی اجداد اگه بشه طوفان ، جلوتری از باد عدو زده فریاد ، که از نفس افتاد فنون نگاتو نمیبرن از یاد کفیل ابوفاضل ، یا کفیل ابوفاضل شونه به شونه ی تو جبرئیل ابوفاضل وقتی میشی خیره ، خُب زبون میگیره دشمن میگه ، الدخیل ابوفاضل من من که با باشمو در در در این میان قد قد علم علم کنم ای ای پهلوان از ترس ترستان ، من رزم خویش خویش فراموش کرده ام اصلاً که من غلط کردم که من من حرف یزید را را گوش کرده ام حا حالا به من آقا امان بده من مرده ام به مرده ی بیچاره جان بده های الفرار ، قاتل کفار میرسد غوغای خیبر است ، به تکرار میرسد دارد همان روز اسف بار میرسد سردار میرسد ، دلدار میرسد یعنی علم به دوش ، علمدار میرسد دریای خشمگین ، طغیان به پا شده جولان عرصه ی شیران به پا شده گویا اجل نفس زد و طوفان به پا شده سردار میرسد آتش به دشت خشک و علفزار میرسد طوفان خشم منتقم از راه میرسد فریاد و ول وله ، لعنت به حرمله دستش بریده باد ، که گفته است به گهوار میرسد یعنی علم به دوش جهانگیر جهاندار میرسد علیهم السلام
|
- جزئیات
- منابع : من لایحضره الفقیه ج 2 ص 582و 580 / المناقب ج 4 ص 128 / کامل الزیارات ج 1 ص 184 و 331 / کافی ج 4 ص 581 / تهذیب الاحکام ج6 ص 42
|
- جزئیات
- لحظه شماری میکنم ، اشکامو جاری میکنم زهرا رو یاری میکنم ، دارم یه کاری میکنم فقط بیام به کربلا شکر خدا این دل مأنوسه با راه کربُبلا شکر خدا میرم پابوس ارباب و علمدارش ،خورشید و ماهِ کربلا شکر خدا میگم حسین بگن دوا میگم حسین بگن کی میمونه برات وقتی که میرن رفقات میگم همون که عشقمه کرببلاش بهشتمه الحمدلله قسمتم شد ،قبله گه اهل یقین ، به عنایت امیرالمومنین قال الامام العسکری ، من علامات المومنین ، هی زیارة یوم الاربعین تو این راه رحم الله من نادی حسینا نگارم شکر تو رو چطور به جا بیارم حبیبم خدا رو شکر که تو شدی طبیبم...
|
- جزئیات
- اهمیت علما و مراجع مخصوصا مرحوم آیت الله شاهرودی، برای پیاده روی به کربلای معلی به جهت تعظیم شعائر حسینی و کسب ثواب های عظیم ذکر شده در روایات و همچنین کسب مقامات و اعتبارات معنوی فراوان.
|
- جزئیات
- سرنوشت حسنه سیّدِ شبابِ اهل بهشت حسنه جانِ جان حسنه شاه بیت شعرای لطیفیان حسنه حاجتِ خواسته را چند برابر دادهاست طیّبالله به این لطف دوچندانِ کریم طلبِ رزق نکردیم زِ دربارِ کسی نان هر سفره حرام است ، مگر نان کریم کریم، حسن، امام، حسن به ساحتت، سلام ، حسن حسن مولا ، حسن مولا ، حسن مولا مولا چارهساز حسنه بیحد و اندازه دست و دلباز حسنه ماوراء حسنه مضمون ناب شعر شُعرا حسنه من به تنهایی از این باده نخواهم نوشید همه اهل جهان را حسنی خواهم کرد آرزو نیست ، رجز نیست ، من آخر روزی وسط صحن حسن، سینهزنی خواهم کرد امیر، حسن، دلیر، حسن به عشقِ تَم، اسیر حسن حسن مولا ، حسن مولا ، حسن مولا مولا
|
- جزئیات
- وقتی که کار معاویه محکم شد، بسر بن ارطاة را به سوی حجاز فرستاد تا شیعیان امیر مومنان را بکشد. نماینده علی (علیهالسلام) در مکه عبیدالله بن عباس بود. فرستاده معاویه به دنبال عبیدالله آمد ولی نتوانست او را بیابد. به وی خبر دادند که عبیدالله دو فرزند کوچک دارد؛ پس به دنبال آن دو رفته، ایشان را پیدا کرده و از مخفیگاه بیرون آوردند... پس دستور داد سر آن دو را از بدن جدا کردند؛ وقتی که خبر این ماجرا به مادرشان رسید، نزدیک بود که قالب تهی کند... پس از مدتی بسر و عبیدالله در نزد معاویه به هم رسیدند. معاویه در حضور عبیدالله (و خطاب به بسر) گفت: آیا این پیر مرد را میشناسی، ای کسی که دو پسر بچه را کشتی؟ گفت: آری، من آن دو را کشته ام! که چه؟ عبیدالله گفت: اگر شمشیر داشتم میفهمیدی! بسر گفت: بیا و این شمشیر را بگیر و با دستش به شمشیری اشاره کرد. معاویه جلوی او را گرفته و او را بازداشت و گفت: وای بر تو! ای پیرمرد دیوانه! میخواهی به کسی شمشیر بدهی که دو پسرش را کشته ای؟ انگار که شیردلان بنیهاشم را نمیشناسی! قسم به خدا اگر شمشیر را به او بدهی در ابتدا تو را کشته و سپس من را میکشد. عبیدالله گفت: خیر، در ابتدا تو را میکشتم و سپس به سراغ بسر میرفتم. البته در سوی دیگر، برخی روایات ضعیف وجود دارند که می گویند وی به امام حسن (علیهالسّلام) خیانت کرده و در مقابل گرفتن یک ملیون درهم، به سپاه معاویه پیوسته است. این مطلب در روایتی، چنین نقل شده است:وقتی معاویه روی به حسن بن علی آورد و با عبیدالله بن عباس در مسکن صلح نمود و وی اطاعت معاویه را قبول کرد، معاویه او را اکرام نموده و او را از نزدیکان خویش قرار داد و صلحنامه را در مورد او اجرا کرده و آنچه را از مال به او وعده داده بود به او داد. -------------- الأمالي مفید، ص۳۰۶. الغارات، ج۲، ص۶۴۴. ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۴۲.
|
|
- جزئیات
- کنون که راه نداریم از حرم به حسن سلام میدهم از دور دم به دم به حسن بدان که دم زدن از او به عزم شاعر نیست به اذن وحی ادب می کند قلم به حسن من از قدیم خدا را چنان که یادم هست همیشه وقت دعا داده ام قسم به حسن به دلبرانِ زمان یک کلام گفتم لا هزار بار ولی گفته ام نَعَم به حسن بهشت محو تماشای خود نخواهد کرد مرا که هم به حسین است چشم هم به حسن مُرید خُلق کریمش مکارم الاخلاق و میکند همه جا اقتدا کرم به حسن و سالهاست که در قصه ی حرم سازی به جای مانده بدهکاری عجم به حسن چگونه است که از کوچه های تنگ خیال همیشه راه گریزیست لاجَرَم به حسن چه قصه ایست که من بین واژه ها هربار به کوچه میرسم انگار میرسم به حسن دلم پر است از آن بی وفای عهد شکن همان زنی که جفا کرد و داد سَم به حسن همان زنی که سخن های ناروا گفته است عجوزه ای که روا داشته سَم به حسن و نادمیم قیامت به احتمال زیاد از اینکه این همه پرداختیم کم به حسن علیهم السلام
|
- جزئیات
- هفت پشتم به سرِ سفرهی آلِ حسن است که جهان ریزه خورِ جاه و جلالِ حسن است ما که یک عمر فقط نانِ حلالش خوردیم خون ما پس همهی عمر حلالِ حسن است حسن آقا جان ، حسن آقا جان ، حسن آقا جان همهی عزت دنیای حسین است حسن به خداوند مسیحای حسین است حسن بی حسن سوی حسینش بروی باختهای جان من صاحب امضای حسین است حسن حسن آقا جان ، حسن آقا جان ، حسن آقا جان این حسن کیست که عالم همه دیوانهی اوست برترین اسم به لبهای حسین است حسن هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است تا ابد پرچم بالای حسین است حسن حسن آقا جان ، حسن آقا جان ، حسن آقا جان بنویسید که آقای جهان است حسین بنویسید که آقای حسین است حسن زیر قبّه همه گفتیم الهی به حسن باب حاجات گداهای حسین است حسن حسن آقا جان ، حسن آقا جان ، حسن آقا جان او علی اکبر اگر داد ، حسن قاسم داد در بلا هم شده هم پای حسینش ، حسن
|
- جزئیات
- برای نوکری احدی ، بی دلیل انتخاب نمیشه رو سیاهم اگه اومدی ، هیچکس اینجا جواب نمیشه لحظه هایی که سینه زدی ، جزو عمرت حساب نمیشه آره زندگی بدون تو ، واسه من مثل جهنمه این حسین حسینی که میگم ، بخدا صدای قلبمه ضربان من ، حسین حسین هیجان من ، حسین حسین آرزوی من ، حسین حسین ای جان من ، حسین حسین آه ابی عبدالله ، ابی عبدالله دورم از کربلا چه کنم ، تا پر از این قفس بکشم آرزومه یه روزی منم ، رو ضریح تو دست بکشم روزیمه روضه ی تو بیام ، تا یه ذره نفس بکشم آره اسمتو که میبرم ، میرسه هوای کربلا منم و یه دنیا حسرتو ، شب جمعه های کربلا تب و تاب من ، حسین حسین رگ خواب من ، حسین حسین آرزوی من ، حسین حسین ای جان من ، حسین حسین آه ابی عبدالله ، ابی عبدالله
|
|