117 «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ»
ترجمه :
117. محققاً پروردگار تو او عالمتر است كسانى را كه گمراه هستند از راه او. و او عالمتر است به هدايت يافتگان.
تفسير :
[ خدا به هدايت شدگان و منافقان آگاه است ]
البته پيغمبر صلىاللهعليهوآله و مؤنين بسيارى از گمراهان را مىدانند و مىشناسند ؛ مثل يهود و نصارا و مشركين و مجوس و دهريين ، ولى بسيارى هم بر آنها مخفى است ؛ مثل منافقين و اشباه آنها كه ظاهراً مسلمان ، ولى قلباً يا منكر يا شاك يا ظان است ، مگر از راه وحى به او خبر رسيده باشد ؛ مثل پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآله . و لكن خداوندى كه از ظاهر و باطن، سرّ و علن خبير است محققاً او بهتر مىداند .
لذا مىفرمايد: «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ»به سه تأكيد : كلمه إنّ، جمله اسميه، كلمه هو ، «أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ» . در اين جمله دو تقدير لازم است كه از ظاهر خود جمله استفاده مىشود : يكى ، مِن كل الناس يا منكم يا منك ، نظير اللّه اكبر من كلّ شىء ، على المعروف ، يا من أن يوصف ، مستفاد از اخبار . ديگر تقدير باء ، يعنى « [ اعلم ] به مَنْ يضل عن سبيله » به قرينه «وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» . و احتياج به تمحّلات مفسرين نداريم، و تعبير به « مهتدين » براى اين است كه فرق است بين مهديين و بين مهتدين . مهدى كسانى را گويند كه [ به ] هدايت الهى هدايت شده ، چه در عالم نورانيت ، مثل نبيّنا محمد صلىاللهعليهوآله و اوصياى او صلىاللهعليهوآله و لذا حضرت بقية اللّه را مهدى مىگويند ، و لكن مهتدى نمىنامند يا در ابتداى امر و بالجمله ، روى ضلالت را نديده لذا در حق حضرت امير عليهالسلام مىگويى : «لم يسجد لصنم قط»[1] ، «لم يكفر باللّه طرفة عين»[2] . ولى مهتدى كسى را گويند كه در ضلالت بود و به لطف الهى و دعوت رسول و اعانه عقل هدايت يافته ؛ مثل مؤنين صدر اسلام ، كه كافر بودند مسلمان شدند، ضال [ = گمراه ] بودند مهتدى شدند، فقير بودند غنى شدند، ذليل بودند عزيز شدند و هكذا ضعيف بودند قوى شدند.
مسئله:
اشخاصى كه اظهار اسلام مىكنند و ما يقين نداريم كه باطناً مسلمان هستند يا آنكه نفاق مىكنند تكليف ما با اينها چيست ؟
جواب:
اما به حسب ظاهر بايد با اينها معامله اسلام كرد : بدنشان را پاك دانست، ذبيحه آنها حلال است، ازدواج با آنها نمود، دختر به آنها داد ، از آنها گرفت، به جنازه آنها نماز كرد، غسل داد، دفن نمود، احكام ميراث بر آنها جارى است . و بالجمله ، تا مادامى كه كشف خلاف نشده احكام ظاهريه اسلام بر آنها جارى است . در قرآن مجيد مىفرمايد:«وَلا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤمِناً»[3] . و اما احتياط خود را از دست ندهيد، اسرار خود را به آنها نگوييد ، امانات را به دست آنها ندهيد، مقام و منصبى براى آنها قائل نشويد، حضور آنها طلاق ندهيد ، با آنها نماز نخوانيد، خود را دست آنها ندهيد . در حديث است :
« و لا تثقنّ بأخيك كلّ الثقة فإنّ سرعة الإسترسال لا تستقال »[4]. زيرا اگر نفاق آنها ظاهر شد ديگر كار گذشته و نمىشود كارى كرد . و به طور كلى از عقوبت نفاق گوشزد آنها كنيد . ببينيد قرآن مجيد چه اندازه مذمت از منافقين فرموده ، حتى اينكه مىفرمايد: «إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ»[5] . اما اشخاص آنها را معين نمىفرمايد . بلى ، بعد از ظهور نفاق كليه احكام از آنها سلب مىشود.
-------------------------------------------------
[1] . هرگز براى بتى سجده نكرد . غاية المرام : ج5 ، ص166 ؛ بحار الأنوار : ج42 ، ص283 .
[2] . به خداوند به اندازه چشم به هم زدنى كفر نورزيد . الاختصاص : ص73 ؛ اختيار معرفة الرجال طوسى : ج1 ، ص288 ؛ النجاة فى القيامة فى تحقيق أمر الإمامة : ص160 ؛ بحار الأنوار : ج42 ، ص133 و الغدير : ج4 ، ص97 .
[3] . اگر كسى القاى سلام كرد و اظهار اسلام نمود نگوييد : دروغ مىگويى . سوره نساء: آيه 94.
[4] . به برادر دينىات كاملاً اعتماد و تكيه نكن ، زيرا زود اعتماد كردن ، بخشيده نمىشود پشيمانى به بار مىآورد . امالى الصدوق : ص767 ، ح9 « صرعة » به جاى « سرعة » آورده است ؛ مصادقة الاخوان : ص188 ، ح3 ؛ تحف العقول : ص357 ؛ روضة الواعظين : ص388 ؛ تنبيه الخواطر : ج2 ، ص118 ؛ بحار الأنوار : ج71 ، ص173 ، ح3 و ج75 ، ص239 ، ح6 و مستدرك وسائل الشيعة : ج8 ، ص441 ، ح2 .
[5] . به درستى كه منافقان در فروترين درجات دوزخند . سوره نساء: آيه 145.
آیه ١١٧ « إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ ... »
- بازدید: 2717