((فضالة بن عمير)) در سال فتح مكه ، در حالى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله پيرامون كعبه طواف مى كرد، قصد كشتن وى كرد، اما چون نزديك رسول خدا رسيد، رسول خدا گفت : ((فضاله اى ))؟ گفت : آرى فضاله ام . رسول خدا فرمود: با خود چه مى گفتى ؟ گفت : چيزى نبود، ذكر خدا مى گفتم . رسول خدا خنده كرد و گفت : از خدا آمرزش بخواه . سپس دست بر سينه ((فضاله )) نهاد تا دلش آرام گرفت و چنان كه خود مى گفت هنوز دست از روى سينه وى بر نداشته بود كه كسى را بر روى زمين به اندازه رسول خدا دوست نمى داشت . ((فضاله )) را در اين باره اشعارى است كه نقل شده است . (306)
- پینوشتها -
306- ماخذ پيشين ، ص 59.
سوءقصد
- بازدید: 836