مى خواست تا چشم و چراغ دين، شما باشى
بعد از على ميراث دار مصطفى باشى
مثل نسيمى مهربان و مثل باران سبز
آميزه اى از رحمت و جود و سخا باشى
زهرى كه بر كام تو جارى گشت، باعث شد
با نغمه سبز شهادت آشنا باشى
خون مى چكيد از پاره هاى پيكرت، آقا!
امّا نبودى شاهد كرب و بلا باشى
آنها نفهميدند، مى دانى؟ خدا مى خواست
پرورده دامان زهرا، «مجتبى» باشى.
سعيده خليل نژاد