بيستم جمادى الثانى ولادت حضرت فاطمه زهرا عليه السلام

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

بيستم جمادى الثانى ولادت دختر نبوت، همسر ولايت و مادر امامت حضرت فاطمه زهرا عليه السلام
بزمى به حريم كبريا بر پاشد
كوثر ز خدا به مصطفى اعطا شد
يك قطره اب كوثر افتاد به خاك
صد شاخه گل محمدى پيدا شد
كوثر عشق
... نور، على نور...
و او نور مطلق است، نور على نور است، و محمد(ص) خاتم پيامبران از نور او و زهرا عليه السلام نيز از نور محمد پس، از نور اوست.
زهرا مى آيد. نور پاى بر زمين مى نهد، خاك تيره را به وجود خود منور و مزين مى سازد، و خاك تا ابد مفتخر به وجودش ميگردد...
خديجه عليه السلام نور را در وجود مقدس خويش ميپروراند و انگاه، ملائك بر هود جهائى از نور مى ايند به شادى باش خديجه.
زهرا را ارام مى گيرند و بر پرنيابى بهشتى پيچيده، اواى ملكوت بر وى زمزمه مى كنند...
زهرا، دختر عزيز فخر بشر - محمد مصطفى (ص) بدنيا مى آيد، فاطمه ناميده مى شود، پاره شده از نور، دور افتادن از نا پاكيها، پاره تن:
اى تكلم كرده با روح الامين
دختر تجريدى زيتون و تين
دختر رود تجلى در مسيل
دختر اواز بال جبرئيل
اى ملائك بر سلامت صف زده
عرش بر دامان تو ز حرف زده...
فاطمه زهرا عليه السلام پاره تن محمد است، نور چشمان پيام اور خداست پس  زهرا عليه السلام نيز خود پيام اورى است و پيامبرى. اور ملكوت، پيام اور نيكى، عفاف، تقوى، عطفه و عاليترين صفات خدائى تجلى يافته در انسان، يك زن. و فاطمه تاريخ را در مى نوردد: زنان تحقير شده، زنان رنج كشيده، زنان برده، زنان اسير در پس جهالت، زنان شرم زده از زن بودن، دختران زنده بگور شده... و فاطمه كوثر است، مايه فخر است، پاره تن و نور چشمان نيكوترين انسانهاى عالم است كه خداى تعالى هستى را به بركت وجود وى هست گردانيده كه: لو لاك لما خلقت الافلاك.
فاطمه عليه السلام عزت مى بخشيد به موجوديت زن، زندگى مى بخشيد به وجود فراموش شده وى - زهرا وجود بى بها شده زن را از پس دهليزهاى تاريك تاريخ بيرون مى كشد و با شخصيت والاى خود فرياد بر سر جهالت ميزند، جهالتى كه زن را تنها وسيله اى براى ارضاء هواهاى نفسانى خود. فاطمه به زن افتاده در كوچه هاى تنگ تاريخ هويت و اصالت ميدهد. او تنها زنى است كه لقب ام ابيها از پيامبر خدا مى گيرد: مادر پدر بودن و مادر، پرورش ‍ دهنده فرزند است، پس فاطمه عليه السلام دخترى است كه همچون مادرى دلسوز، پدر بزرگوارش - پيغمبر خدا(ص) را مراقبت مى نمايد و مى پرورد. اگر حكم خداوندى بر اين بود كه از ميان بانوان صالحه نيز پيغامبرى برگزيند براستى چه كسى شايسته تر از بانوى بزرگ اسلام، حضرت زهرا عليه السلام، مى بود؟
انگاه زهرا عليه السلام مارد ولايت نيز مى گردد، همسر بى نظيرترين انسانهاى عالم پس پيامبر(ص)، يعنى على عليه السلام ميشود و خاندان پيامبر از اوست كه زنده ميماند، دوازده گوهر درخشان امامت از بركت وجود زهرا پرتو افشانى مى كند و نور ولايت را تا دنيا دنياست به تلالو وا ميدارد.
و فاطمه افتخار جهان بشريت است او كه تمامى القاب حسنه، قرين نام مباركش  ميگردد: صديقه، مرضيه، راضيه، زكيه، طاهره، عاليه، بتول، زهره، خير النساء و...
- زنى مى آيد در تاريخ، همچنان نور مى پراكند، عالم را منور ميسازد، با ما مى آيد، همراه ماست؛ عزتمان داده، شخصيت گمشده مان را زندگانى بخشيده، خمودى و تحجر را از ذهن مان رانده و تحرك و خروشيدن در راه حق را با انقلاب فدك اش به ما اموخته است.
براستى جز گوهر يكدانه اسلام، گل معطر دين محمد(ص)، در دانه بى بديل پيامبر - حضرت صديقه كبرى فاطمه زهرا عليه السلام - كيست كه مى تواند سرمشق زندگى ما گردد؟ به دامان پاكش توسل جوئيم كه نزد حق از عزيزترين هاست و پاره اى از نور اوست.
قرار كل ما فيها
جمادى غرق شادى بود آنشب
بشارت را منادى بود آنشب
خدا را شهر مكه، شهر قرآن
به تاييد قضا شد نور باران
حرم سر تا قدم شور و شعف بود
شكوه راز خلقت را هدف بود
منا و مروه اذينى دگر داشت
خم كيسوى شب چينى دگر داشت
كمان ركن را تيرى دگر بود
صفا را سعى و تكبيرى دگر بود
مقام از بى مقامى داد مى زد
شرر بر كاخ استبداد مى زد
شفق، شعر طلوع فجر مى خواند
حديث ايه هاى قدر ميخواند
فلق معراج شب را ساز مى كرد
گره از كار رجعت باز ميكرد
سحر سوداگر شور و طرب بود
طرب چشم انتظار مرگ شب بود
قمر گيسوى خود را تاب ميداد
قضا لوح قدر را اب ميداد
سپيده اخم خود را باز ميكرد
افق را سينه چاك ناز مى كرد
موذن دم بدم تكبير ميگفت
به ما از ايه تطهير ميگفت
غلم بر قاف شب كوبيد خورشيد
مى از جام فلق نوشيد خورشيد
زمين ابستن نص علق بود
زمان ائينه دار لطف حق بود
وجود واجب استاد هستى
تجلى كرد در ابعاد هستى
خديجه تا زهستى نيست گرديد
ز هستى نمره او بيست گرديد
به روز بيست از ماه جمادى
ندا برخاست از ناى منادى
خديجه ثروت خود را فدا كرد
فنا شد و ز فناكسب بقا كرد
ز كارش موشكافى كرد خالق
گذشتش را تلافى كرد خالق
در رحمت به رويش نيز واكرد
به او زهراى اطهر را عطا كرد
طريقت را دليل راه آمد
حقيقت را تجليگاه آمد
شريعت صورت و معناست زهرا
حقيقت قطره و درياست زهرا
چه زهرائى كه هستى هست. مستش
كليد هستى عالم بدستش
چه زهرائى، على را پاك همسر
كه مادر هست بر شبير و شبر
پدر او را نه ختم مرسلين است
كه او بر خاتم خاتم نگين است
خدا را شاهكار خلقت آمد
كه بر اسرار هستى علت آمد
شكوفا شد به امر وحى سرمد
گل بى خار گلزار محمد
به مدح او قلم درمانده گردد
به وصفش واژه ها شرمنده گردد
ورا ذرات عالم مى شناسند
زادم تا به خاتم مى شناسند
نه تنها دم زند ادم ز وصفش
زند دم خالق اعظم ز وصفش
شكوه رمز يا زهراست زهرا
قرار نوح در درياست زهرا
به زهرا تا توسل كرد آتش
به ابراهيم حق شد سرد آتش
چه نامش برد موسى، موسوى شد
كليم حق ز فيض معنوى شد
مسيحازد چو بر دامان او دست
گسست از فرش دل، در عرش بنشست
بلى صديقه كبرى است زهرا
قرار كل ما فيهاست، زهرا
سفاعت در جزا پابست زهراست
نجات ما همه در دست زهراست

بيستم جمادى الثانى ولادت دختر نبوت، همسر ولايت و مادر امامت حضرت فاطمه زهرا عليه السلام
بزمى به حريم كبريا بر پاشد
كوثر ز خدا به مصطفى اعطا شد
يك قطره اب كوثر افتاد به خاك
صد شاخه گل محمدى پيدا شد
كوثر عشق
... نور، على نور...
و او نور مطلق است، نور على نور است، و محمد(ص) خاتم پيامبران از نور او و زهرا عليه السلام نيز از نور محمد پس، از نور اوست.
زهرا مى آيد. نور پاى بر زمين مى نهد، خاك تيره را به وجود خود منور و مزين مى سازد، و خاك تا ابد مفتخر به وجودش ميگردد...
خديجه عليه السلام نور را در وجود مقدس خويش ميپروراند و انگاه، ملائك بر هود جهائى از نور مى ايند به شادى باش خديجه.
زهرا را ارام مى گيرند و بر پرنيابى بهشتى پيچيده، اواى ملكوت بر وى زمزمه مى كنند...
زهرا، دختر عزيز فخر بشر - محمد مصطفى (ص) بدنيا مى آيد، فاطمه ناميده مى شود، پاره شده از نور، دور افتادن از نا پاكيها، پاره تن:
اى تكلم كرده با روح الامين
دختر تجريدى زيتون و تين
دختر رود تجلى در مسيل
دختر اواز بال جبرئيل
اى ملائك بر سلامت صف زده
عرش بر دامان تو ز حرف زده...
فاطمه زهرا عليه السلام پاره تن محمد است، نور چشمان پيام اور خداست پس  زهرا عليه السلام نيز خود پيام اورى است و پيامبرى. اور ملكوت، پيام اور نيكى، عفاف، تقوى، عطفه و عاليترين صفات خدائى تجلى يافته در انسان، يك زن. و فاطمه تاريخ را در مى نوردد: زنان تحقير شده، زنان رنج كشيده، زنان برده، زنان اسير در پس جهالت، زنان شرم زده از زن بودن، دختران زنده بگور شده... و فاطمه كوثر است، مايه فخر است، پاره تن و نور چشمان نيكوترين انسانهاى عالم است كه خداى تعالى هستى را به بركت وجود وى هست گردانيده كه: لو لاك لما خلقت الافلاك.
فاطمه عليه السلام عزت مى بخشيد به موجوديت زن، زندگى مى بخشيد به وجود فراموش شده وى - زهرا وجود بى بها شده زن را از پس دهليزهاى تاريك تاريخ بيرون مى كشد و با شخصيت والاى خود فرياد بر سر جهالت ميزند، جهالتى كه زن را تنها وسيله اى براى ارضاء هواهاى نفسانى خود. فاطمه به زن افتاده در كوچه هاى تنگ تاريخ هويت و اصالت ميدهد. او تنها زنى است كه لقب ام ابيها از پيامبر خدا مى گيرد: مادر پدر بودن و مادر، پرورش ‍ دهنده فرزند است، پس فاطمه عليه السلام دخترى است كه همچون مادرى دلسوز، پدر بزرگوارش - پيغمبر خدا(ص) را مراقبت مى نمايد و مى پرورد. اگر حكم خداوندى بر اين بود كه از ميان بانوان صالحه نيز پيغامبرى برگزيند براستى چه كسى شايسته تر از بانوى بزرگ اسلام، حضرت زهرا عليه السلام، مى بود؟
انگاه زهرا عليه السلام مارد ولايت نيز مى گردد، همسر بى نظيرترين انسانهاى عالم پس پيامبر(ص)، يعنى على عليه السلام ميشود و خاندان پيامبر از اوست كه زنده ميماند، دوازده گوهر درخشان امامت از بركت وجود زهرا پرتو افشانى مى كند و نور ولايت را تا دنيا دنياست به تلالو وا ميدارد.
و فاطمه افتخار جهان بشريت است او كه تمامى القاب حسنه، قرين نام مباركش  ميگردد: صديقه، مرضيه، راضيه، زكيه، طاهره، عاليه، بتول، زهره، خير النساء و...
- زنى مى آيد در تاريخ، همچنان نور مى پراكند، عالم را منور ميسازد، با ما مى آيد، همراه ماست؛ عزتمان داده، شخصيت گمشده مان را زندگانى بخشيده، خمودى و تحجر را از ذهن مان رانده و تحرك و خروشيدن در راه حق را با انقلاب فدك اش به ما اموخته است.
براستى جز گوهر يكدانه اسلام، گل معطر دين محمد(ص)، در دانه بى بديل پيامبر - حضرت صديقه كبرى فاطمه زهرا عليه السلام - كيست كه مى تواند سرمشق زندگى ما گردد؟ به دامان پاكش توسل جوئيم كه نزد حق از عزيزترين هاست و پاره اى از نور اوست.
قرار كل ما فيها
جمادى غرق شادى بود آنشب
بشارت را منادى بود آنشب
خدا را شهر مكه، شهر قرآن
به تاييد قضا شد نور باران
حرم سر تا قدم شور و شعف بود
شكوه راز خلقت را هدف بود
منا و مروه اذينى دگر داشت
خم كيسوى شب چينى دگر داشت
كمان ركن را تيرى دگر بود
صفا را سعى و تكبيرى دگر بود
مقام از بى مقامى داد مى زد
شرر بر كاخ استبداد مى زد
شفق، شعر طلوع فجر مى خواند
حديث ايه هاى قدر ميخواند
فلق معراج شب را ساز مى كرد
گره از كار رجعت باز ميكرد
سحر سوداگر شور و طرب بود
طرب چشم انتظار مرگ شب بود
قمر گيسوى خود را تاب ميداد
قضا لوح قدر را اب ميداد
سپيده اخم خود را باز ميكرد
افق را سينه چاك ناز مى كرد
موذن دم بدم تكبير ميگفت
به ما از ايه تطهير ميگفت
غلم بر قاف شب كوبيد خورشيد
مى از جام فلق نوشيد خورشيد
زمين ابستن نص علق بود
زمان ائينه دار لطف حق بود
وجود واجب استاد هستى
تجلى كرد در ابعاد هستى
خديجه تا زهستى نيست گرديد
ز هستى نمره او بيست گرديد
به روز بيست از ماه جمادى
ندا برخاست از ناى منادى
خديجه ثروت خود را فدا كرد
فنا شد و ز فناكسب بقا كرد
ز كارش موشكافى كرد خالق
گذشتش را تلافى كرد خالق
در رحمت به رويش نيز واكرد
به او زهراى اطهر را عطا كرد
طريقت را دليل راه آمد
حقيقت را تجليگاه آمد
شريعت صورت و معناست زهرا
حقيقت قطره و درياست زهرا
چه زهرائى كه هستى هست. مستش
كليد هستى عالم بدستش
چه زهرائى، على را پاك همسر
كه مادر هست بر شبير و شبر
پدر او را نه ختم مرسلين است
كه او بر خاتم خاتم نگين است
خدا را شاهكار خلقت آمد
كه بر اسرار هستى علت آمد
شكوفا شد به امر وحى سرمد
گل بى خار گلزار محمد
به مدح او قلم درمانده گردد
به وصفش واژه ها شرمنده گردد
ورا ذرات عالم مى شناسند
زادم تا به خاتم مى شناسند
نه تنها دم زند ادم ز وصفش
زند دم خالق اعظم ز وصفش
شكوه رمز يا زهراست زهرا
قرار نوح در درياست زهرا
به زهرا تا توسل كرد آتش
به ابراهيم حق شد سرد آتش
چه نامش برد موسى، موسوى شد
كليم حق ز فيض معنوى شد
مسيحازد چو بر دامان او دست
گسست از فرش دل، در عرش بنشست
بلى صديقه كبرى است زهرا
قرار كل ما فيهاست، زهرا
سفاعت در جزا پابست زهراست
نجات ما همه در دست زهراست

سرودهاى ولادت حضرت زهرا

سرودهاى ولادت حضرت زهرا
گل گلزار باغ ولايت گل خوشبوى باغ رسالت
شمع و چراغ شهر ولايت
حضرت زهرا آمد، ام ابيها آمد
شهر مكه صفائى دگر دارد
از در و ديوار او گل ميبارد
مام عاشورا آمد، كعبه دلها آمد
ميخواهم از خوشحالى بميرم
آمدم اينجا عيدى بگيرم
نور مهر زهرا در سينه درام
در دل عقيده مدينه دارم
نور ديده ها آمد، بضعه طاها آمد
خديجه امشب دسته گل دارد
بوسه از رخسار او بر دارد
جآنان مصطفى آمد، همسر مرتضى آمد
سرود دوم
بيستم ماه جمادى آمد
موسم عشرت و شادى آمد
فاطمه بضعه احد آمد
گل گلزار محمد (ص) آمد
گل گلزار محمد آمد (4)
گشته هستى لاله باران امشب
سر زد از يك گل بهاران امشب
با صفا شد بزم ياران امشب
بضعه پاك محمد(ص) آمد
گل گلزار محمد آمد (4)
طاهره انسيه حورا
راضيه، مرضيه زهرا
عالمه - فاطمه كبرى
گل خوشبوى پيمبر آمد
گل گلزار محمد آمد (4)
روح و ريحان پيمبر آمد
جان و جآنان پيمبر آمد
همسر ساقى كوثر آمد
حضرت زهراى اطهر آمد
مقاله اى به مناسبت روز زن
زن كيست؟ بودنش به چيست؟ الگويش كيست؟ و كه بايد باشد.
زن كيست؟ آيا اين موجود لطيف خلقت، اين سرشت پاك همان است كه امروز ملبعه لاعين شده؟
آيا همان است كه بجاى ساتر عفت، عريان ذلت بر اندامش نمايان شده؟؛ همان است كه صورتش در رنگهاى تند و زننده، در دنيا مسخ شده، و به عطرهاى گنداب ماندن، الوده شده و محرك انسانهاى پست و شكمم به جلو آمده و دلارهايشان به حساب نيآمده گشته است؟
آيا زن همان است كه تنها نقطه اشتراك بازماندگان، در نفسهاى آخرينش هويدا است و نى لبك هوس اواى مردان است و طرب عشرتهاى بى خدايان است؟
آيا همان است كه امروز بحكم دموكراسى در كشورهاى متجدد در اصل عقب مانده، ارضاى كاذبش ميكند و حكومت و وزارتش ميدهند؟
آيا همان است كه لباس ذلتش مى پوشانند و سيگار بر لبانش روشن ميكنند و اهسته اهسته وجودش را خاكستر ميكنند و حقيقت بودنش را دود مينمايد؟
آيا زن ان است كه در ظلمتهاى فراموشى، قد و قامتش را بنمايش ميگذارند و يا در پرده هاى سينما و تئاتر او را در پرده هاى سياه جهل تا ابدى مشهور ميكنند و هزاران نمونه هاى ديگر، كه اگر بخواهيم به ديده بصيرت نظاره كنيم، فراوان است و فراوان است و ارزان!!!
و نه؟ يا اينكه زن ان است كه امروز به نامش جشن بر پا ميكنند و نامش را به افتخار بر زبان مى اورند؟
ان است كه نه مژده نزول مرد! بلكه دامانش تضمن عروج اوست.
نه محركش به سوى هيچ! بلكه محرك او به سوى بينهايت هستى است.
اين موجود عزيز پروردگار، همان يكتا موجودى است كه ميتواند از دامن خود افرادى به جامعه تحويل دهد كه از بركاتشان يك جامعه، بلكه جامعه ها به استقامت و ارزش هاى والاى انسانى كشيده شوند.
همان است كه بعنوان اولين معلم و مربى جامعه، در تربيت انسانها همت ميگمارد و مبدا همه سعادتها از دامنش بلند ميشود.
و اين همان است كه از زنان صدر اسلام درس گرفته و به نيروى خدا مقاومت ميكند و با چادر سياهتش برق كورى بر چشمان طمع ابر قدرتها ميزند و با استدلال و برهان قاطع و علم و حلمش، آنان را خفه مينمايد.
و اين زن همان است كه بايد باشد و الگويش كسى جز فاطمه عليه السلام نيست. به عالم تكوين، آخرين نبى پيامبر است كه قلب هميشه تپيده ان است و همه كائنات، طفيلى وجود پاك محمد(ص) است.
و زهرا عليها سلام اين خود بس كه عطا شده به وجود پاك محمد(ص) است. زهرا عليها سلام همان است كه زن با او معنا ميگيرد و بى او بى معناترين حريف.
او بهترين هديه از جانب خدا و عطا كرده به نبى خداست.
زهرا عليها سلام همان است كه كوثر زاينده حيات است.
زهرايى كه آغوش مباركش، گرمى به بابش رسول عالمين ميدهد و خود نساء عالمين است و در خانه بهترين يارو ياور على عليه السلام است.
ام حسن است، ام حسين است، ام زينب است، ام كلثوم است، و ام صاحب زمان است.
فاطمه اى كه در احقاق حق، قامتش نميلرزد و با هزاران مصائب و مشكلات مبارزه ميكند، فاطمه اى كه خانه حقير و گلى اش، سفره كوچكش، اولاد طاهرينش، علمش، حلمش، كلامش، بودنش، حيايش، عفتش، كوثر زاينده حيات است.
اى فاطمه بين شيعيان و آتش غضب، اى همراز ملائك، اى فاطمه مطهر، اى پاره تن رسول، اى كف على عليه السلام، اى اعز الناس، اى عزيزترين گراميترين خلائق در نزد عزيزترين و گراميترين خلائق خدا يعنى محمد مصطفى (ص). اى كوثر زآينده حيات، تو خود بر شريان هستى ما جارى شو كه ما را يارى بى تو بودن و بى تو در طريق تو گام نهادن نيست!
ترا ارام چشمان محمد(ص)، تمام زيبت و حب محمد(ص) سراسر عالم حد تقدس، تمام عفت و نوران انفس، شفاى ما، حياى ما، كمال ما، مثال ما، بتول ما، صبور ما، شهود ما، دل مرضى، شفيع ما، گل راضى، هدى و كوثر حسنين، زنان عالمين را تو، حقيقت داده اى از نو، مبارك باد مبارك باد، كه اين روزت هدايت باد.
رايحه دل انگيز وجودت مرا تا عمق حيات به سرزمين نور، به وادى سحر، به ديار شكفتن و بلوغ، ديار حضور و سرور، به پيش مى برد.
بانيم نگاهى به گذشته، منزل منزل عمرم را كه به خاطر مى اورم تو را مى بينم كه كردارت همه مزين به مضامين هستى بخش است، زين روست كه شيفته تو هستم.
هر بار بزرگترين سوال زندگيم كه چگونه مى توانى چنين باشى، از كجا اموخته اى؟ را با تبسم پاسخ مى دهى و همين امر دوباره مرا به نظاره اعمالت دعوت مى كند...
كوچه هاى عمرت به كوى خدا مى رسد، هياهوى پر طمطراق زندگى در تو خاموش است، سينه ات، جاى دل آينه مى تپد و دو دست دعايت دو بال سفر و پرواز است.
با گذشت زمان روز به روز بيشتر بوى بهار مى دهى، زنده اى به اعتقادت، وجودت همه ذكر است و رحمت و همين مرا دعوت به اعمال صالح مى نمايد.
شايد در ظاهر سادگى كردارت بزرگ به نظر نيايد، ولى هر ذره اى از ان سازنده است. نمى دانى چه لحظاتى به تحسينت نشسته ام و با تعجب تو را با اموخته هاى خود مقايسه كرده ام انگاه كه گفتم: اين امورى را كه شما در مراحل رشد من رعايت كرديد دانشمندان علوم تربيتى، روانشناسى سفارش نموده اند. بى ان كه تمسخر كنى فرمودى: با استعانت از خداى سبحان از برترين مكتب و والاترين انسانها، برگزيدگان خدا كه پاسخ همه ناشناخته ها را مى دانند و دعوت به سعادت مى كنند مدد جو تا در نمانى، مسلما اگر انسانهاى روشن ضمير بشر را بدين راه سوق دهند كلامشان جاذبه دارد، هرگز نبايد علم خود را بى احكام الهى عرضه داشت كه به ثبوت نمى رسد.
از اندوخته هاى زندگيت جهت تذكر ايام الله بهره مى گيرى و چه توشه اى عظيم جهت فرداى ما و خودت پس انداز مى نمايى.
انگاه كه هر ساله گلدانهاى مخصوص جهت جشن ميلاد مهدى (عج) پرورش ‍ مى دهى تا به بچه هاى محله بدهى تا كوچه ها را زينب دهند و به نجوا با خداى رحمان مى گويى تعجيل در فرج امام زمان (عج) بفرما او محرم مادرش ‍ مى باشد كاش بيايد و از قبر گمشده گل سر سبد آفرينش زهراى مرضيه عليها سلام خبر دهد بيش از هر چيزى مرا وامى دارد گرچه پيوسته آيام متعلق به توست، زيرا هر روز، وقت تقوا و تلاش و ايثار و سازندگى است، ليك زبان و قلم از انتقال صميمانه ترين تشكرات قاصر است به يمن ميلاد سرور زنان فاطمه اطهر عليها سلام برترين مادر، مى گويم:
مادر روزت مبارك، دعايم كن كه چون تو باشم و تلاشت را به هدر ندهم.
-------------------
محمد عسكرى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page