شيخ : بى لطفى فرموديد كه اشاره به قرآن نموديد، زيرا كه نص قرآن كريم برخلاف اين بيان شما وارد است.
داعى : خيلى ممنون مى شوم آيات برخلاف را كه مى فرماييد قرائت فرماييد.
شيخ : آيات چندى در قرآن كريم شاهد بر اين عرض حقير مى باشد.
اولاً در آيه 59 سوره 6 (انعام) صريحاً مى فرمايد: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ».(1)
اين آيه دليل قاطع است بر اين كه جز ذات پروردگار احدى عالم به علم غيب نيست و هركس علم غيب را براى غير خدا قائل شود، غلو نموده و بنده ضعيف را شريك در صفت خدايى قرار داده و حال آن كه ذات پروردگار معرى مبراى از شريك است ذاتاً و صفتا و اين كه فرموديد: سيدنا على ـ كرم اللّه وجهه ـ عالم به غيب بوده است، علاوه بر اين كه او را در صفت مخصوص خدا شريك قرار داده ايد، مقامش را بالاتر از مقام پيغمبر صلى الله عليه و آله بزرگ برده ايد؛ زيرا خود پيغمبر صلى الله عليه و آله مكرر مى فرمود: من بشرى هستم مانند شما و عالم به علم غيب خداست و صريحا اظهار عجز از علم غيب مى نمود. مگر آيه 110 سوره 18 (كهف) را مطالعه ننموده ايد كه فرمود: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ».(2)
و نيز در آيه 188 سوره 7 (اعراف) فرمود: «قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعا وَ لا ضَرًّا إِلاّ ما شاءَ اللّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاّ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ».(3)
و در آيه 31 سوره 11 (هود) فرموده: «وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ».(4)
و در آيه 65 سوره 27 (النمل) فرمود: «قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللّهُ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيّانَ يُبْعَثُونَ».(5)
در صورتى كه خود پيغمبر به صريح اين آيات شريفه اذعان دارد به نداشتن علم غيب و اين علم را از مخصوصات ذات الهى مى داند، شما چگونه چنين علمى را جهت على عليه السلام قائليد. پس اين عقيده نيست، مگر آن كه مقام على عليه السلام بايستى از مقام پيغمبر صلى الله عليه و آله بالاتر باشد.
مگر نه اين است كه در آيه 179 سوره 3 (آل عمران) فرموده: «وَ ما كانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ».(6)
پس روى چه قاعده شما علم غيب را براى غير خدا قائل مى شويد؟ اگر اين عقيده غلو نيست كه على عليه السلام را شريك خدا قرار دهيد، پس غلو چه چيز است؟!
داعى : مقدمات بيانات شما صحيح است و مورد قبول و عقيده همه ما مى باشد ولى نتيجه اى كه از مقدمات گفتارتان گرفتيد نارسا مى باشد.
*************************
1-كليد خزاين غيب نزد خداست و كسى جز خدا بر آن آگاه نيست و نيز آنچه در خشكى و درياست، همه را مى داند و هيچ برگى از درخت نيفتد مگر آن كه او آگاه است و هيچ دانه در زير تاريكى هاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست، جز آن كه در كتاب مبين مسطور است.
2-اى رسول بگو به امت كه من مانند شما بشر هستم (تنها فرق من با شما اين است) كه به من وحى مى رسد. جز اين نيست كه خداى شما خداى يكتاست.
3-اى رسول بگو به امت كه من مالك نفع و ضرر خويش نيستم، مگر آنچه خدا بر من خواسته است و اگر من از غيب جز آنچه به وحى مى دانم (يعنى به افاضه غيب الغيوب) آگاه بودم، بر خير و نفع خود هميشه مى افزودم و هيچ گاه زيان و رنج نمى ديدم. من نيستم مگر رسولى ترساننده و بشارت دهنده اهل ايمان.
4-و نمى گويم من به شما كه خزاين خدا نزد من است و نه مدعى ام كه از علم غيب حق آگاهى دارم.
5-اى رسول ما بگو كه در همه آسمان ها و زمين جز خدا كسى از علم غيب آگاه نيست و هيچ نمى دانند كه چه هنگام زنده و برانگيخته خواهند شد.
6-خداى متعال همه شما را از سر غيب آگاه نسازد.
علم غيب را غير از خدا احدى نداند
- بازدید: 3940