(رَبّ) : به معنى مربّى و پروردگار است ، چون ذات مقدّس حق مربّى جميع موجودات است ; و تربيت اين است كه هر چيزى را از مرتبه استعداد و قابليت به مقام فعليّت رسانده و كمالات لايق به او بخشيده و آن بر دو نوع است : تكوينى و تشريعى :
تربيت تكوينى حق : عبارت از افاضه وجود به تمام ماهيّات ممكنه از عالم مجرّدات تا ماديات و آن ها را به واسطه اسباب و مقدّماتى كه به آن ها احتياج دارند از مرتبه قابليّت به مقام فعليت رسانيدن است . و تربيت تشريعى : عبارت از تكميل نفوس انسانى به واسطه معارف حقّه و ملكات حسنه و اعمال صالحه است ، كه موجب سعادت و رستگارى و نيل به فيوضات اخروى و نعم هميشگى خواهد بود .
و در تربيت سه چيز لازم است :
اول : وجود مربّى ـ به كسر باء ـ يعنى تربيت كننده .
دوم : قابليّت مربّى ـ به فتح باء ـ يعنى تربيت شده .
سوم : مصادف نشدن با امورى كه مربّى را از قابليت مى اندازد ; مثل اينكه هسته خرما ، يك كشاورز مى خواهد كه آن را بكارد و آب داده محافظت و مراقبت نمايد تا نخله خرما شود و قابليت هم مى خواهد ، چه اگر هسته ، فاسد و گنديده باشد نخله نخواهد شد و بايد آفتى نيز در اين اثنا به آن نرسد كه قابليتش را از بين ببرد و در جهان هستى مربّى حقيقى و ربّ على الاطلاق ، تنها ذات مقدّس بارى است ; و غير او هر كه و هر چه هست اسباب و معدّاتى هستند كه خداوند آن ها را براى تربيت موجودات و از مرتبه قابليّت به فعليّت رسانيدن آن ها در اين عالم مقرّر داشته است ، چه در تربيت تكوينى ، مانند پدران و مادران و زارعين و كشاورزان و آفتاب و ماه و هوا و باران و غير اين ها ، چنانچه مى فرمايد : (أَفَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ* أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ)(6) . (أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ* أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزّارِعُونَ)(7) و چه در تربيت تشريعى ، مانند انبيا و اوصيا و حكما و دانشمندان و غير اين ها ، كه همه اسباب و وسايط هستند ، (إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ)(8) . بنابراين ، اطلاق رب بر غير ذات پروردگار به نوعى از عنايت و مجاز است .
و ذات مقدس حق در هر موجودى در اين عالم ، استعداد و قابليت تكامل و تربيت را به وديعت نهاده و اگر موجودى طريق تكامل را نپيمود و استعداد خود را به فعليّت نرسانيد ، به واسطه تصادف با موانعى بوده كه قابليت او را از بين برده و يا مانع پيشرفت او شده است ; مثلاً در هسته خرما قابليت نخله شدن هست ، ولى هر گاه در زمين مناسب غرس نشود و يا آب به آن نرسد و يا گنديده و فاسد گردد و يا در اثناى رشد و نموّش آن را بكنند و يا ببرند و يا بسوزانند ، البته نخله نخواهد شد . و همچنين كفار و معاندين ، كه طريق هدايت را نمى پيمايند ، نه از جهت اين است كه مربّى حقيقى نسبت به آن ها كوتاهى نموده باشد، يا ذاتاً قابل هدايت نباشند ، بلكه به واسطه پيروى هواى نفس و فرو رفتن در شهوات نفسانى خود را از قابليت انداخته اند .
و همينطور مجانين و قاصرين و مستضعفين نيز ، به علل داخلى يا خارجى قابليّت ذاتى خود را از دست داده اند .
و بالجمله ، در هر نوع تربيتى ، تا سه امر فوق تحقق پيدا نكند تربيت و تكامل محقق نخواهد شد .
_____________________________________________
[6] . پس آيا ديديد آن آبى را كه در رحم زنان مى ريزيد (منى) ، آيا شما مى آفرينيد آن را ، يا ما آفرينندگانيم . سوره واقعه : آيه 58 ـ 59 .
[7] . پس آيا ديديد آنچه را كشت مى كنيد ، آيا شما آن را مى رويانيد ، يا ما رويندگانيم . سوره واقعه : آيه 63 ـ 64 .
[8] . محققاً تو هدايت نمى كنى هر كه را بخواهى ، بلكه خدا هدايت مى كند هر كه را بخواهد . سوره قصص : آيه 56 .
معناى رَبّ و اقسام تربيت
- بازدید: 1813