تمام تواريخ مسلّم اتّفاق نظر دارند بر اينكه: اولي در جنگ اُحُد أبداً زخمى و جراحتى نديد، و او با دومي به كوه پناهنده شده، دست از جنگ شستند و محمّد را مقتول پنداشتند، و سومي به طورى فرار كرد كه تا سه روز ناپديد بود و پس از سه روز وارد مدينه شد. و أميرالمؤمنين علىّ بن أبىطالب و حضرت حمزه سيّدالشّهداءعليهما السلام و ابودُجانه و سهلبنحُنَيْف أنصارى بودند كه قيام و إقدام به از بين بردن و متفرّق نمودن لشگر كردند. آنان بودند كه از شروع نبرد تا آخرين لحظه با پيامبر بوده و در مقابل آن حضرت جان خود را بر روى كف داشته و از جان اسلام و حيات رسول خدا دفاع مىنمودند.
واقدى در «مغازى»، و طبرى و ابن اثير در تواريخ خود نقل كردهاند كه: چون علمدار سپاه قريش كه از بنى عبدالدّار بود و نامش طَلْحَة بْن أبى طَلْحَة بود در برابر سپاه اسلام ايستاد و مبارز خواست و گفت: اى أصحاب محمّد شما مىپنداريد كه خداوند ما را با شمشيرهايتان فوراً به آتش دوزخ مىفرستد و شما را با شمشيرهاى ما بزودى به سوى بهشت روانه مىكند؟ آيا در ميان شما يك نفر هست كه خدا او را بزودى با شمشير من به بهشت روانه سازد و يا مرا با شمشير وى فوراً به دوزخ بفرستد؟!
حضرت أسدالله الغالب شير بيشه توحيد و شجاعت أميرالمؤمنين ـ عليه أفضل صلوات المصلّين ـ به سوى او رفت و مىگفت: آرى سوگند به خدا دست از تو بر نمىدارم تا با شمشيرم با شتاب به سوى دوزخت بفرستم و يا تو مرا بزودى به سوى بهشتم بفرستى! أميرالمؤمنين با شمشير پايش را قطع كرد، مكشوف العورة بر روى زمين افتاد، و صداى تكبير رسول خدا صلى الله عليه وآله برخاست. [14]
و آنگاه جماعتى از بنىعبدالدّار يكى پس از ديگرى عَلَم مشركين را برگرفتند و أميرالمؤمنينعليه السلام همه را كشت و به دوزخ فرستاد و عَلَم آنها برروى زمين افتاد و كسى ديگر نبود تا عَلَم را بردارد.
از عبدالله بن عبّاس روايت كرده اند که گفت: اميرالمؤمنين علىبنابيطالب عليه السلام چهار چيز دارد كه براى أحدى از امّت پيغمبر نيست: او أوّلين مردى است از عرب و عجم كه با رسول خدا صلى الله عليه وآله نماز گزارده است، و اوست صاحب لواى او در هر جنگ [22] ، و اوست كسى كه در روز غزوه اُحد ثابت ماند و همه مردم فرار كردند و اوست كسى كه پيامبرصلى الله عليه وآله را در داخل قبر نهاد. بقيه در ادامه مطلب
در حديث عِمْران بْنُ حَصين آمده است كه: چون در روز احد مردم از کناررسول خدا صلى الله عليه وآله فرار كردند علىعليه السلام با شمشير حمايل كرده آمد و در برابر رسول خدا ايستاد. رسول خداصلى الله عليه وآله سرش را به سوى او بالا كرده و گفت: مَا بَالُكَ لَمْتَفِرّ مَعَ النّاسِ؟! «انديشهات چه بوده است كه با مردم فرار نكردى؟» علىعليه السلام گفت: يَارَسُولَ اللهِ؟ اَرْجِعُ كَافِراً بَعْدَ إسْلاَمِى [29] ؟! «من پس از اسلام خودم آيا به كفر بازگشت كنم؟!» و رسول خدا اشاره فرمود به او قومى را از كفّار كه از كوه پائين مىآمدند، علىعليه السلام بر ايشان حمله كرد و آنان را فرارى داد. سپس رسول خدا به او قومى ديگر را نشان داد، علىعليه السلام آنها را هم فرارى داد و پس از آن قومى دگر را نشان داد، على به آنها هم حمله كرد و آنان را به هزيمت داد . جبرائيل به سوى پيامبر آمد و گفت: يارَسُولَ اللهِ! لَقَدْ عَجِبَتِ الْمَلائِكَةُ وَعَجِبْنَا مَعَها مِنْ حُسْنِ مُواسَاةِ عَلِىّ لَكَ بِنَفْسِهِ! «اى رسول خدا، فرشتگان به شگفت آمدند و ما هم با آنها به شگفت آمديم از حُسْنِ مواساتى كه على با نفس خود درباره تو كرد.»
رسول خدا فرمود: وَ مَا يَمْنَعُهُ مِنْ هَذَا وَ هُوَ مِنّى وَ أنَا مِنْهُ «چه چيز از اين مقام و درجه على جلوگير مىشود در حالى كه او از من است و من از او هستم؟!» جبرائيل گفت: يَا رَسُولَ اللهِ وَ أنَا مِنْكُمَا. «من هم از شما دونفر هستم؟!»
____________________________________________
[14] مغازى» واقدى، طبع أعلمى بيروت، ج 1، ص 225؛ و «تاريخ طبرى» طبع دارالمعارف مصر ج 2، ص 509؛ و «الكامل فى التّاريخ» طبع دار صادر ـ دار بيروت، ج2، ص.152
[22] ابن كثير دمشقى در «البداية و النّهاية» ج4، ص 20 گويد: از ابن اسحق روايت است كه در روز احد ابتداءً لواء به دست على بن ابيطالبعليه السلام بود، امّا چون رسول خداصلى الله عليه وآله ديد لِواء مشركين با بنىعبدالدار است فرمود: نحن أحقّ بالوفاء منهم، «ما در وفا نمودن سزاوارتر از مشركين مىباشيم». فلهذا لواء را از على بن ابيطالبعليه السلام گرفت و به مصعب بن عمير كه از بنىعبدالدار بود سپرد و چون مصعب كشته شد، باز رسول خداصلى الله عليه وآله لواء را به علىّ بن ابيطالبعليه السلام سپردند. و داستان لوادارى اميرالمؤمنينعليه السلام را در روز احد، ابن هشام در «سيره» ج3،ص 592 ذكر نموده است.
[29] اين مطلب را نيز در «روضة الصّفا» آورده است
نوشته شده توسط رحيم ابراهيمي
شجاعت اميرالمومنين جانبازي و دلاوري اميرالمومنين در جنگ احد
- بازدید: 24040