اي اشک کجايي که غم از راه رسيد
اندوه عظيم و ماتم از راه رسيد
يک سال گذشت و باز يک بار دگر
پلکي زدي و محرم از راه رسيد
**********
با نم نم اشک شستشويم دادند
در مجلس روضه عطر وبويم دادند
با پيرهن مشکي و اين شال عزا
صد شکر دوباره آبرويم دادند
محمدعلي رحيمي
مقاله ها
شعر : محرم
- بازدید: 13894
دیدگاهها
بسیار شعرهای جالبی بودند
با اجازه شمادروبمان استفاده کردیم
التماس دعا
به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم
در انزوای خودم با تو عالمی دارم
به لطف قول و غزل"قید قیل و قال زدم
کتاب حافظم از دست من کلافه شده است
چقدر آمدنت را... چقدر فال زدم
غرور کاذب مهتاب ناگزیر شکست
همان شبی که تو را برایش مثال زدم
غزال من غزلم محو خط و خال تو شد
چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم
به قدر یک مژه بر هم زدن" تو را دیدم
تمام حرف دلم را در این مجال زدم
خیلی جالب بود......
باز اين چه شورش است كه در خ
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا