پاسخ اميرالمؤمنين(علیه السلام) به ابوبكر و عمر در مورد فدك [1]
پس از رحلت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوبكر و عمر نزد اميرالمؤمنين (علیه السلام) آمدند و گفتند: دربارهى آنچه از پيامبر باقى مانده چه مىگوئى؟ فرمود: ما از همهى مردم به پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سزاوارتريم. عمر گفت: حتى نسبت به اموالى كه در خيبر است؟ فرمود: حتى اموالى كه در خيبر است. عمر پرسيد: حتى نسبت به اموالى كه در فدك است؟ فرمود: حتى اموالى كه در فدك است.
عمر گفت: مگر به قيمت جدا كردن گردنهاى ما با ارّه باشد، كه هرگز چنين چيزى نخواهد شد!!!
ارائهى سند فدك توسط حضرت زهرا (سلام الله علیها) [2]
از اولين برخورد غاصبين دربارهى فدك مشخص شد كه نقشههاى شومى در سر دارند. به همين جهت، عمر به حضرت زهرا (سلام الله علیها)گفت: آن نوشتهاى كه مىگفتى پدرت پيامبر دربارهى فدك برايت نوشته بياور!
پس از غصب فدك، اين اولين اقدامى بود كه حضرت زهرا (سلام الله علیها)انجام داد و سند فدك را آورد و به ابوبكر نشان داد و فرمود: اين نوشتهى پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) براى من و فرزندانم است.
اين سند هنگام بخشيدن آن از سوى پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)به فاطمه (سلام الله علیها)به امر آن حضرت و به دستخط اميرالمؤمنين (علیه السلام) و به شهادت آنحضرت و امايمن تنظيم شده بود و متن آن بعنوان «اعطائى پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)به دخترش فاطمه (سلام الله علیها)» بود.
احتجاج مفصل حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مجلس ابوبكر و عمر
احتجاج مفصل حضرت زهرا (سلام الله علیها)در مجلس ابوبكر و عمر [3]
مراحل احتجاج دربارهى فدك كه با هدف اثبات اصل حق انجام شد- اگر چه فدك را بازنگرداند- به صورت بسيار حساب شدهاى صورت گرفت كه دشمن نتواند بىخبر از معركه بگريزد و نقاط ابهام باقى گذارد.
مجلس خاص ابوبكر و عمر
ابتدا حضرت زهرا (سلام الله علیها)به امر اميرالمؤمنين (علیه السلام) به مجلسى كه ابوبكر و عمر به همراه عدهاى خصوصى در آن بودند آمد و رسماً اعتراض خود را آغاز كرد، و در سخنان مفصلى كه صورت مخاصمه و محاكمه داشت، دلائل خود را براى اثبات حقانيت خود در تصرف فدك و غاصب بودن خصم بيان فرمود، كه ذيلاً صورت آن مجلس عيناً ذكر مىشود.
فدك ارث نيست
حضرت خطاب به ابوبكر فرمود: چرا نمايندهى مرا از فدك اخراج نمودى در حالى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)به امر خداوند آن را براى من قرار داد. آيا مىخواهى زمينى را از من بگيرى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از بين غنائمى كه مسلمانان در راه آن جنگ نكردهاند به من بخشيد؟ آيا پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نفرموده است: «فرزندان هركس بايد بعد رحلت او مورد توجه باشند»؟ تو خوب مىدانى كه تنها يادگار پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) براى فرزندانش همين است؟
شهادت ناحق عايشه
ابوبكر گفت: عايشه و عمر شهادت مىدهند كه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرموده است: « النبى لايورث» يعنى «پيامبر ارث نمىگذارد».
حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: اين اولين شهادت ناحقى است كه به آن شهادت مىدهند. من دربارهى فدك در اسلام شاهدانى دارم. فدك را پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)به من بخشيده است و من شاهد مىآورم. ابوبكر گفت: دليل خود را بياور.
شاهد در ملك مورد تصرف باطل است
حضرت زهرا (سلام الله علیها)فرمود: آيا در زمان حيات پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)فدك تحت تصرف من نبود و من محصول آن را مصرف نمىكردم؟ گفت: آرى. فرمود: پس چرا دربارهى چيزى كه در دست من است از من شاهد مىخواهى؟ ابوبكر گفت: چون غنيمت مسلمانان است، اگر دليل نياورى امضا نخواهم كرد!
حضرت در حالى كه مردم هم مىشنيدند فرمود: آيا مىخواهيد دستور و كار پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را رد كنيد و دربارهى ما حكمى كنيد كه دربارهى ساير مسلمانان نمىكنيد؟ اى حاضرين بشنويد كه مرتكب چه عملى مىشوند؟ اى ابوبكر و عمر، اگر من اموال مسلمانان را كه در دستشان و تحت تصرفشان است ادعا كنم از من دليل مىخواهيد يا از مسلمانان؟
عمر با حال غضب گفت: اين غنيمت مسلمانان و زمين آنان است كه در دست فاطمه(سلام الله علیها) است و محصول آن را مصرف مىكند. اگر بر ادعاى خود دليل آورد كه پيامبر از بين مسلمانان فدك را فقط به او بخشيده است- در حالى كه غنيمت و حق مسلمانان بوده!!- در اين باره نظر خواهيم داد.
عصمت فاطمه (سلام الله علیها)دليل كامل
حضرت (سلام الله علیها)فرمود: همين مرا بس است! اى مردم شما را قسم مىدهم كه آيا از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنيديد كه فرمود: «دخترم سيدهى زنان اهل بهشت است»؟ گفتند: آرى بخدا قسم، اين را از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)شنيديم. فرمود: آيا سيدهى زنان اهل بهشت ادعاى باطل مىنمايد و آنچه مالكش نيست تصرف مىكند؟ چه مىگوئيد اگر چهار نفر بر عليه من به كار زشتى شهادت دهند يا دو نفر نسبت سرقت به من دهند؟ آيا سخن آنان را تصديق مىكنيد؟ ابوبكر در اينجا سكوت كرد ولى عمر گفت: آرى وحد بر تو جارى مىكنيم!
حضرت فرمود: دروغ گفتى و پستى خود را ثابت كردى مگر آنكه اقرار كنى بر دين محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)نيستى. كسى كه بر عليه سيدهى زنان اهل بهشت شهادتى را بپذيرد يا حدى بر او جارى كند، ملعون است و به آنچه خداوند بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)نازل كرده كافر شده است، زيرا آنانكه «خداوند پليدىها را از آنان برده و آنان را پاكيزه گردانيده» شهادتى بر عليه شان جايز نيست، چرا كه معصومند و از هر زشتى و بدى پاكند. اى عمر، دربارهى اهل اين آيه (تطهير) به من خبر بده كه اگر عدهاى بر عليه آنان يا يكى از آنان به شرك يا كفر يا كار زشتى شهادت دهند آيا مسلمانان بايد از آنان بيزارى بجويند و آنان را حد بزنند؟ عمر گفت: آرى، آنان با ساير مردم يكسانند!!
حضرت فرمود: دروغ گفتى و كافر شدى! آنان با ساير مردم مساوى نيستند چرا كه خداوند آنان را معصوم قرار داده و آيهاى دربارهى عصمت و طهارت آنان نازل كرده و پليدىها را از آنان دور نموده است. هركس بر عليه آنان سخنى را بپذيرد در واقع خدا و رسول را تكذيب كرده است.
ابوبكر گفت: اى عمر ترا قسم مىدهم كه ساكت باشى!
فدك بخشودهى پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به استناد قرآن
سپس ابوبكر گفت: (دربارهى فدك) دليل بياور.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: اما فدك، خداوند عزوجل آيهاى از قرآن نازل كرد كه در آن به پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داده بود حق من و فرزندانم را بدهد، آنجا كه مىفرمايد: ]فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ[، و من و فرزندانم نزديكترين خلايق به پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوديم و آن حضرت فدك را به من بخشيد. وقتى جبرئيل دنبالهى آيه را خواند: ]وَ الْمِسْكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ[ [4] پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)سؤال كرد: حق مسكين و ابنسبيل چيست؟ خداوند اين آيه را نازل كرد: ]وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْئٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ[ [5] و خمس را به پنج قسمت تقسيم كرد و فرمود: ]ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسولِ وَ لِذِى الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ كَىْ لا يَكُونَ دُولَه بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ[ [6]
مصرف حق ذوىالقربى
سپس حضرت زهرا (سلام الله علیها)فرمودند: آنچه براى خدا است براى پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)مىشود و آنچه براى پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)است براى ذوىالقربى مىشود و ذوی القربى ما هستيم. خداوند مىفرمايد: ]قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّه فِى الْقُرْبى[ [7]
ابوبكر نگاهى به عمر كرد و گفت: تو چه مىگوئى؟! عمر گفت: پس يتيمان و مساكين و ابناء السبيل كيانند؟ حضرت فرمود: يتيمان بايد از كسانى باشند كه به خدا و پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ذوىالقربى ايمان داشته باشند. مساكين هم كسانى باشند كه در دنيا و آخرت با آنان باشند. ابن السبيل هم بايد راه آنان را بپيمايد.
عمر گفت: بنابراين خمس و غنيمت همگى براى شما و دوستان و شيعيان شما است؟ حضرت فرمود: فدك را خداوند براى من و فرزندانم قرار داده و براى دوستان و شيعيان ما قرار نداده است، ولى خمس را براى ما و دوستان و شيعيانمان قسمت نموده همانطور كه در كتاب خداوند آورده است.
عمر گفت: پس براى مهاجرين و انصار و تابعين چه مىماند؟ فرمود: اگر آنان هم از دوستان و شيعيان ما بودند زكات و صدقاتى كه خداوند در قرآن واجب نموده و تقسيم آن را بيان فرموده به آنان تعلق مىگيرد. خداوند عزوجل مىفرمايد: ]إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَالْمَساكينِ وَالْعامِلينَ عَلَيْها وَالْمُؤَلَّفَه قُلُوبُهُمْ وَ فِى الرِّقابِ...[ [8]
خدا راضى است اگر چه مردم راضى نباشند
عمر گفت: فدك مخصوص تو باشد و غنيمت براى شما و دوستانتان؟ گمان نمىكنم اصحاب محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به اين راضى باشند!! حضرت فرمود: ولى خداوند عزوجل و پيامبرش بدان راضى هستند. اين اموال را خدا به شرط دوستى و پيروى از او قرار داده نه به شرط دشمنى و مخالفت! و هركس با ما دشمنى كند با خدا دشمنى كرده، و هركس با ما مخالفت كند با خداوند مخالفت كرده است، و هركس با خدا مخالفت كند از جانب حق تعالى مستوجب عذاب اليم و عقاب شديد در دنيا و آخرت است.
چرا فقط از فاطمه (سلام الله علیها)دليل مىخواهند؟
عمر گفت: اى دختر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)! بر ادعاى خود دليل بياور! حضرت فرمود: چطور سخن جابر بن عبداللَّه و جرير بن عبداللَّه را بدون آنكه از آنان دليل بخواهيد قبول كرديد. [9]
در حالى كه دليل من در كتاب خدا است؟
عمر گفت: جابر و جرير چيز كمارزشى را مىخواستند ولى تو مسئلهى عظيمى را ادعا مىكنى كه مهاجر و انصار با آن مرتد مىشوند!!
حضرت فرمود: مهاجرين به كمك پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبيتش به دين خدا هجرت كردند و انصار هم با ايمان به خدا و رسول و ذوىالقربى احسان كردند. بنابراين اگر هجرتى بوده بسوى ما بوده و اگر نصرتى بوده به ما يارى كردهاند و تابعين هم بوسيله ما تابع شدهاند. هركس هم از دين مرتد مىشود به سوى جاهليت بازگشته است.
عمر گفت: اين سخنان باطل را كنار بگذار، شاهدانى را حاضر كن كه به اين سخن تو (دربارهى فدك) شهادت دهند!
شاهدان فاطمه (سلام الله علیها)بر ملكيت فدك
حضرت زهرا (سلام الله علیها)در همان مجلس ماند و كسى را فرستاد تا اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين :و امايمن و اسماء بنت عميس (كه همسر ابوبكر بود) آمدند و به همهى آنچه حضرت زهرا (سلام الله علیها)فرموده بود شهادت دادند.
از جمله امايمن چنين گفت: از پيامبر شنيدم كه مىفرمود: «فاطمه سيدهى زنان اهل بهشت است». آيا كسى كه سيدهى زنان بهشت است چيزى را كه مالك نباشد ادعا مىكند؟ من نيز زنى از اهل بهشتم و من هم به آنچه از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشنيده باشم، شهادت نمىدهم.
گفت: اى امايمن، اين قصهها را كنار بگذار، به چه چيزى شهادت مىدهى؟ امايمن گفت: اى ابوبكر، شهادت نخواهم داد تا دربارهى آنچه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده از تو اقرار بگيرم. تو را بخدا قسم مىدهم، آيا مىدانى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرموده است:
«امايمن زنى از اهل بهشت است»؟ ابوبكر گفت: بلى. امايمن گفت: اكنون شهادت مىدهم كه جبرئيل نزد پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: خداوند تعالى مىفرمايد: } وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ{، « به كسى كه با تو قرابت دارد حقش را عطا كن». پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود: منظور از «ذوالقربى» كيست؟ جبرئيل، از پروردگار سؤال كن كه اينان كيستند؟
عرض كرد: ذوي القربى فاطمه (سلام الله علیها)است. پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فدك را به امر پروردگار به فاطمه (سلام الله علیها)داد، و او آن را تحويل گرفت و قبول كرد. سپس پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«اى امايمن و اى على(علیه السلام) ، شاهد باشيد.»
سپس اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين : و اسماء هم نظير سخن امايمن دربارهى ملكيت فدك شهادت دادند.
جواب عمر دربارهى شاهدان
عمر گفت: «على همسر اوست، حسن و حسين هم پسران او هستند. امايمن هم خدمتكار اوست. اسماء بنت عميس هم قبلاً همسر جعفر بن ابىطالب بوده و خدمتگزار فاطمه (سلام الله علیها) هم بوده و به نفع بنىهاشم شهادت خواهد داد. همهى اين شاهدان براى منفعت خود شهادت مىدهند»!! و دربارهى امايمن اضافه كرد كه «او زنى غير عرب است و با فصاحت نمىتواند شهادت بدهد»!!
دفاع اميرالمؤمنين (علیه السلام) از شاهدان
اميرالمؤمنين (علیه السلام)فرمود: فاطمه (سلام الله علیها)پارهى تن پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)است و هركس او را اذيت كند، پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)را اذيت كرده و هركس او را تكذيب كند، پيامبر را تكذيب كرده است. حسن و حسين هم دو پسران پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دو آقاى جوانان اهل بهشتند و هركس آنان را تكذيب كند، پيامبر را تكذيب كرده است، چرا كه اهل بهشت راست گويند. و من آن كسى هستم كه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «تو از منى و من از توام، و تو در دنيا و آخرت برادر منى. هر كه تو را رد كند مرا رد كرده، و هركس تو را اطاعت كند مرا اطاعت كرده، و هركس از تو سرپيچى كند از من سرپيچى كرده است». و امايمن كسى است كه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)براى او به بهشت شهادت داده است و براى اسماء بنت عميس و نسل او دعا كرده است.
اقرار عمر و قبول نكردن شاهدان
عمر گفت: شما همانگونه هستيد كه توصيف نموديد ولى شهادت كسى كه به نفع خود شهادت مىدهد قبول نمىشود!!
جواب نهائى اميرالمؤمنين (علیه السلام) دربارهى شاهدان
اميرالمؤمنين (علیه السلام) فرمود: اكنون كه ما آنطور هستيم كه خودتان مىشناسيد و منكر نيستيد و در عين حال شهادت ما به نفع خودمان پذيرفته نيست و شهادت پيامبر هم قبول نيست پس انا للَّه و انا اليه راجعون! ما وقتى براى خود ادعائى داريم از ما دليل مىخواهيد؟ آيا كسى نيست ما را يارى كند؟ شما بر حكومت خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حمله آوردهايد و بدون هيچ دليلى و حجتى آن را از خاندان پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)به خاندان ديگرى بردهايد. به زودى ظالمان خواهند دانست كه به كجا بازمىگردند.
نتيجهى محاكمهى اول فدك
سپس اميرالمؤمنين (علیه السلام) به حضرت زهرا (سلام الله علیها)فرمود: بازگرد تا خداوند بين ما حكم كند و هم او بهترين حكمكنندگان است.
حضرت زهرا (سلام الله علیها)به حال غضب برخاست و فرمود: خدايا! اين دو به حق دختر پيامبرت ظلم كردند. خدايا به شدت اينان را مأخوذ فرما.
سپس حضرت زهرا (سلام الله علیها) محزون و گريان از نزد آنان بيرون آمد.
نصرتطلبى حضرت زهرا (سلام الله علیها) و اهلبيت : در سايهى فدك[10]
اقدامى كه هيچكس- نه غاصبين و نه مردم- انتظارش را نداشتند اين بود كه اميرالمؤمنين و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسين : دستهجمعى حركت كنند و بر در خانهى مهاجرين و انصار بيايند و از آنان دربارهى حقوق از دست رفتهى خود كمك بخواهند. اين اقدام معرفى خوبى براى مردم بود كه هم خود را بشناسند و هم آيندگان آنان را بشناسند. مردمى كه درِ خانهى خود را باز مىكردند و خود را با تنها يادگار پيامبرشان روبرو مىديدند از هر جهت عاجز مىشدند و از نظر اعتقادى و اخلاقى و وجدانى خود را محكوم مىيافتند.
ضربهى مؤثر نصرتطلبى خاندان وحى
واقعاً كار به جایى رسيده باشد كه سيده النساء (سلام الله علیها) به همراه جانشين حقيقى پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دو آقاى اهل بهشت به نمايندگى از ذات اقدس الهى و پيامبر گرامى (صلی الله علیه و آله و سلم) ، بر در خانههاى ياران سابق پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بيايند و از آنان بخواهند كه دين خدا را یارى كنند؟ آيا چه جوابى براى اين منظره آماده كرده بودند؟
اين اقدام از سوى خاندان وحى هم عجيب بود، ولى مسئله بر سر منافع شخصى نبود، بلكه از اين طريق مسئلهى اتمام حجت بر تمام خلق مطرح بود و بايد هر نقطهى مبهمى در اين قضايا رفع مىشد. با اين اقدام بر همگان روشن شد كه واقعاً مردم طرفدار غاصب بودند و گرايش اعتقادى اكثريت بدان سو بود. اينك كه باطنها آشكار شد حقيقت نيز روشن مىشود و آنچه ناگفتنى است، عيان مىگردد.
چگونگى برنامهى كمك خواهى
اميرالمؤمنين (علیه السلام)، حضرت زهرا (سلام الله علیها)را به همراه امام حسن و امام حسين (علیهم السلام) تا چهل روز، هر روز سوار بر مركبى مىنمود و به در خانهى مهاجرين و انصار مىبرد. حضرت زهرا (سلام الله علیها)به آنان مىفرمود: «اى مهاجرين و انصار، خدا را و دختر پيامبرتان را يارى كنيد. شما روزى كه با پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)بيعت كرديد، بر سر اين بيعت كرديد كه از او و فرزندانش حمايت كنيد و از آنها منع كنيد آنچه از خود و فرزندانتان منع مىكنيد. بياييد و به بيعت خود نسبت به پيامبر وفا كنيد». ولى احدى به حضرت جواب مثبت نداد.
برخورد خاص حضرت زهرا (سلام الله علیها) با معاذ بن جبل
حضرت به معاذ بن جبل يكى از بنيانگذاران سقيفه رسيد و فرمود: اى معاذ بن جبل، من به عنوان كمكخواهى نزد تو آمدهام و تو با پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بيعت كردى كه او و فرزندانش را يارى كنى و آنچه از خود و فرزندانت دفع مىكنى از آنان نيز دفع كنى. اكنون ابوبكر فدك را غصب كرده و نمايندهى مرا از آن اخراج نموده است.
معاذ گفت: ديگرى هم با من هست؟ فرمود: نه، هيچكس به من پاسخ مثبت نداد. معاذ گفت: كمك من به كجا مىرسد؟! حضرت زهرا (سلام الله علیها) از نزد معاذ بيرون آمد و فرمود: «ديگر با تو سخن نمىگويم تا نزد پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بروم. به خدا قسم كلمهاى با تو حرف نمىزنم تا من و تو نزد پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر شويم».
احتجاج فاطمه (سلام الله علیها) با ابوبكر و پاره كردن سند فدك توسط عمر
از آنجا كه گرفتن سندى مبنى بر بازگرداندن فدك، دليلى بزرگ بر حقانيت فاطمه (سلام الله علیها) به اقرار خصم بود و مُهر غاصبيت را بر پيشانى آنان مىزد، بايد تلاشى در اين باره صورت مىگرفت، اگر چه در مرحلهى بعد آن سند و مدرك پاره شود و مورد اهانت قرار گيرد، چرا كه هر رفتار نامطلوب با نوشتهى غاصب ضربهاى بر پيكر خود اوست.
لذا براى بار سوم حضرت زهرا (سلام الله علیها) به دستور اميرالمؤمنين (علیه السلام) نزد ابوبكر رفت.
استدلال حضرت زهرا (سلام الله علیها)نزد ابوبكر
اميرالمؤمنين (علیه السلام) به حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: نزد ابوبكر برو در حالى كه تنها باشد، چرا كه از عمر زودتر منفعل مىشود. نزد او برو و چنين بگو: ادعاى مقام پدرم و خلافت او را كردهاى و جاى او نشستهاى؟ اگر فدك ملك تو هم بود و من از تو مىخواستم كه آن را به من ببخشى بر تو واجب بود آن را به من بدهى.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) نزد ابوبكر آمد و اين مطالب را به او فرمود.
نوشتن سند براى ارجاع فدك
ابوبكر گفت: «راست مىگويى». سپس ورقهاى خواست و بر آن نوشتهاى مبنى بر بازگرداندن فدك نوشت.
حضرت زهرا (سلام الله علیها)نوشته را برداشت و از نزد ابوبكر بيرون آمد.
محو و پاره كردن سند توسط عمر
عمر به آنحضرت رسيد و گفت: اى دختر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، اين نوشتهاى كه همراه توست چيست؟ فرمود: نوشتهاى است كه ابوبكر براى برگرداندن فدك برايم نوشته است. گفت: آن را به من بده. ولى حضرت ابا كرد و آن را نداد.
در اينجا عمر براى گرفتن كاغذ جسارتى عظيم به حضرت زهرا (سلام الله علیها)نمود كه قلم در اداى آن گريان و زبان از گفتن آن شرمنده است.
به قيمت اهانت به ساحت اقدس بانوى جهان، عمر نوشته را از آن حضرت گرفت و ابتدا با آب دهان نوشتهى آن را محو كرد و سپس آن را پاره نمود.[11]
احتجاج اميرالمؤمنين (علیه السلام) با ابوبكر و عمر در مسجد
در قسمتهاى گذشتهى اين بخش معلوم شد كه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به دستور اميرالمؤمنين (علیه السلام) براى مطالبهى فدك نزد ابوبكر رفتند[12] و در واقع همهى اين اقدامات از سوى اميرالمؤمنين (علیه السلام) بود. گذشته از اقداماتى كه به دستور حضرت توسط فاطمه زهرا (سلام الله علیها) صورت مىگرفت، خود اميرالمؤمنين (علیه السلام) نيز شخصاً دو اقدام مهم انجام دادند: يكى اينكه شخصاً در حضور مردم ابوبكر را به محاكمه كشيدند، و دوم آنكه نامهاى در اين باره به ابوبكر نوشتند.
محاكمهى ابوبكر بدست اميرالمؤمنين (علیه السلام)
اميرالمؤمنين (علیه السلام) به مسجد آمد و در حضور مهاجرين و انصار كه در اطراف ابوبكر نشسته بودند خطاب به ابوبكر فرمود: اى ابوبكر، چرا آنچه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) براى فاطمه قرار داده بود از او منع نمودى، در حالى كه نمايندهى او از چند سال قبل در آن است؟
ابوبكر گفت: اين غنيمت مسلمين است. اگر شاهدان عادلى بياورد به او مىدهيم وگرنه در آن حقى ندارد.
جهل به احكام قضاوت
حضرت فرمود: اى ابوبكر، دربارهى ما حكمى مىنمايى برخلاف آنچه دربارهى مسلمانان حكم مىنمايى؟ گفت: نه! فرمود: اگر در دست مسلمانان چيزى باشد و من دربارهى آن ادعايى نمايم از كدام شاهد مىطلبى؟ ابوبكر گفت: از تو شاهد مىخواهم. فرمود: اگر در دست من چيزى باشد و مسلمين دربارهى آن ادعايى كنند از من شاهد مىخواهى؟! چرا از
فاطمه شاهد مىخواهى در حالى كه فدك در دست اوست و در زمان حيات پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و بعد از آن مالك آن بوده است؟ چرا از مسلمين شاهد نمىخواهى؟!
ابوبكر ساكت شد، ولى عمر گفت: اين غنيمت مسلمين است و ما با كلام تو نمىتوانيم مقابله كنيم! اگر شاهدان عادلى آوردى سخن تو صحیح است، وگرنه اين غنيمت مسلمين است و تو و فاطمه در آن حقى نداريد!! [13]
عصمت، سند صدق فاطمه (سلام الله علیها)
اميرالمؤمنين (علیه السلام) به ابوبكر فرمود: اى ابوبكر، قرآن را قبول دارى؟ گفت: آرى. فرمود: دربارهى اين آيه به من خبر ده كه مىفرمايد: ]اِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً[ [14] آيا اين آيه دربارهى ما نازل شده يا دربارهى غير ما؟ گفت: دربارهى شما. فرمود: اگر دو نفر از مسلمانان بر عليه فاطمه (سلام الله علیها)به نسبت زشتى شهادت دهند چه مىكنى؟ ابوبكر گفت: بر او حد جارى مىكنم همانطور كه بر زنان مسلمين جارى مىكنم!!
كفر منكر عصمت فاطمه (سلام الله علیها)
فرمود: در اين صورت نزد خداوند از كافرين خواهى بود. گفت: چرا؟ فرمود: براى آنكه تو شهادت خداوند را بر طهارت او رد كردهاى و شهادت مردم را بر عليه او قبول كردهاى. خداوند عزوجل به پاكى فاطمه(سلام الله علیها) گواهى داده است. اگر تو شهادت خداوند را رد كنى و شهادت ديگرى را بپذيرى نزد خداوند از كافرين هستى. همچنين حكم خدا و رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) را رد كردهاى كه فدك را براى فاطمه(سلام الله علیها) قرار دادند و او در زمان حيات پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را تصرف كرد. تو سخن خدا و رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) را رد كردى و گفتهى يك عرب بيابانى كه برپاى خود بول مىكرد را پذيرفتى و فدك را از فاطمه (سلام الله علیها) گرفتى و گمان كردى كه غنيمت مسلمين است. همانطور كه سخنِ ديگرِ پيامبر را رد كردى كه فرمود: «ادعاكننده بايد شاهد بياورد و براى مدعى عليه قسم كافى است». تو از مدعى عليه شاهد مىخواهى!
-------------------------------------------------------
[1]- اسرار فدک از ص 25. توضیح: این قسمت بدلیل وضوح استناد و دقت کامل بیان مطالب بحث به طور کامل انتخاب گردیده است.
[2]- بحارالانوار: ج ،21 ص 23. نوائبالدهور: ج 3، ص 148. عوالمالعلوم: ج 11، ص 574. مجمعالنورين: ص 137.
[3]- بحارالانوار: ج 29، ص 134، 189، 199 -194. كتاب سليم بن قیس: ج 2 ص 868.
[4]- روم/ 38.
[5]- انفال/ 41.
[6]- حشر/ 7.
[7]- شورى/ 23.
[8]- توبه/ 60.
[9]- اشاره به ماجراى اموالى است كه از بحرين آمده بود و جابر بن عبداللَّه و جرير بن عبداللَّه دربارهى آنها ادعاى «صفوه» نمودند، يعنى منتخبى از آن مال را به وصيت پيامبر 6 متعلق بخود دانستند. ابوبكر و عمر هم بدون طلب شاهد سخن آنها را قبول كردند و اموال درخواستى را به آنان دادند. به كتاب التعجب كراجكى و بحارالانوار: ج 29، ص 194، عوالمالعلوم: ج 11، ص 777 مراجعه شود.
[10]- بحارالانوار: ج 29 ص 191.
[11]- بحارالانوار: ج 29، ص 192.
[12]- بحارالانوار: ج 29، ص 124، ح 26، ص 127، ح 27. تفسير برهان: ج 2، ص 425.
[13]- بحارالانوار: ج 29، ص 189، 195.
[14]- سوره احزاب: آيه 33.
اقدامات اميرالمؤمنين و حضرت زهرا (علیهم السلام) در مقابله با غصب فدك
- بازدید: 1561