سبحان ربك رب العزة عما يصفون ، وسلام على المرسلين ، والحمد للّه رب العالمين ، والصَّلاة والسلام على خاتم النبيين وآله الطيبين الطاهرين المعصومين ، لاسيما بقية اللّه في الارضين .
نهج البلاغة ، ژرفترين واستوارمندترين اثر در فرهنگ مكتوب شيعى است كه امير سخن ، در اوج فصاحت و بلاغت آن را فرموده يا نوشته است و آدمى را در برابر عظمت انديشه خود به شگفتى و تحيّر وا مىدارد و بى اختيار به ستايش آفريننده اثر مىنشاند . كتابى فروتر از قرآن و فراتر از هر كتاب ديگرى است ؛ به گونهاى كه بعضى از ارباب بلاغت آن را خواهر قرآن دانستهاند . آدمى هرچه بليغتر و سخندانتر باشد در برابر اين كتاب نورانى خود را عاجزتر و ناتوانتر مىيابد ؛ كتابى است شگفت ، از سخنورى شگفتتر .
امير سخن ، حضرت على بن ابيطالب عليهالسلام در مقاطع مختلف حيات پر ثمرخويش در قالبهاى خطابه ، نوشتار يا سخن كوتاه ، نكتههاى ژرف و حكمتهاى ناب را بيان فرمودهاند كه از شدت فخامت و استوارى در سينهها و روى كاغذها محفوظ ماند تا آن كه مردى از سلاله امير مؤمنان عليهالسلام ، سيّد رضى رحمهالله ، كمر به همت گردآورى آنها بست و آنچه را موافق و همسوى سليقهى خود يافت برگزيد ، سلسلههاى اسناد را حذف كرد و در يكجاگرد آورد و نام شريف نهج البلاغه را براى آن برگزيد . نهج البلاغه ، به خاطر عظمت و عمقى كه داشت ، بسيارى از دانشوران مسلمان را به شرح و تفسير آن برانگيخت و صدها اثر در اين باب توليد شد كه از حد شمارش بيروناند و در حوصله اين نوشتار نمىگنجند .
سفارشنامه سىويكم نهج البلاغه يكى از مهمترين سفارشنامههاىموجود در فرهنگ گرانسنگ اسلام است ، كه در آن مهمترين مسايل مورد نياز يك زندگى سالم در اين سراى فانى و گذرا آورده شده است و هر آدمى براى سالم رسيدن به ساحل سلامت و آرامى ، به اين سفارشها نياز دارد .
ما آدميان بسيار چيزها مىدانيم حتى به آنها يقين داريم اما در بوته عمل گاهى به آنها توجه نمىكنيم و تحت تأثير وسوسههاى نفسانى و گامهاى شيطان قرار مىگيريم . لذا دانستنِ صِرفْ كافى نيست ولاجرم به پند و اندرز نياز داريم . ما به پندهايى هم نياز داريم كه آنهارا « مىدانيم » ولى يا اهميت آنها را فراموش كرده ايم ، يا وسوسههاى شيطانى بر جان ما سخت چنبره زدهاند و در مرداب خود فراموشى فرو رفتهايم .به هر حال ما چه دانا و دانشور باشيم و چه نادان ، به اندرز ونصيحت سخت نيازمنديم چون نصيحت دل را زنده و شاداب مىكند .
سفارش نامه سىويكم نهج البلاغه را بايد اين گونه درك كنيم : اميرمؤمنان ، على عليهالسلام ، بهترين آفريده خداوند ، خردمندترين و فهيمترين انسان ـ كه علم او ريشه در آسمان دارد و بى هيچ لغزشى سخن مىگويد ـ در واپسين ماههاى زندگى پرنشيب و فراز خود به فرزندش ، كه او نيز مانند شبنم ، زلال و مطهّر است ، سفارشها و پندهاى حكيمانهاى مىنگارد تا براى او و ساير آدميان ، كارآمد و سودمند باشد ؛ به گونهاى كه صراط مستقيم را در كردار و پندار ، آشكار كند . اين سفارشنامه را بايد اين گونه درك كنيم و آن را قدر بدانيم .اين كتاب شريف ـ همان گونه كه پيشتر اشاره شد ـ از سه بخش تشكيل شده است :
1 ـ خطابهها ؛
2 ـ نامهها و نوشتهها ؛
3 ـ سخنان كوتاه حكمت بار .
نوشتارى كه اينك پيش روى شماست ، برداشتى است شتابزده از سرِ تبرك نه اظهار فضل ، از سفارشنامه سىويكم نهج البلاغه كه اميرمؤمنان در قالب سفارش مكتوب براى فرزند ارشدشان حضرت امام حسن عليهالسلامنوشتهاند و به خاطر موضوعاتى كه در آن آمده است ما را بر آن داشت تا به صورتى مستقل و فصل بندى شده ، با اشاراتى گذرا ، اما مفيد ، حضورتان تقديم كنيم .
شيوه نگارش اين نوشتار به اين صورت است كه نخست بخشى از نامه را بر اساس نسخه دانشنامه جامع نهج البلاغه ( اصفهان ) مىآوريم و اختلاف نسخهها را در پاورقى ذكر مىكنيم . علايم اختصارى اختلاف نُسخ چنين است :
ح : ابن ابى الحديد ؛
ص : صبحى صالح ؛
ف : فيض الاسلام ؛
ع : محمّد عبده .
در اين نوشتار پس از ذكر بريدهاى از متن ، ترجمه آن را مىنگاريم و توضيحات لازم را در متن ترجمه روى كرسى خط با شمارهاى در گيومه ، مشخص مىكنيم و پس از ترجمه ، آن را مىنگاريم . پس از توضيحات ، مهمترين مفاهيم ذكر شده را با تكيه بر آيات و روايات به بحث مىنشينيم و مبنا را بر ايجا و گزيده گويى مىگذاريم . در لابهلاى بحثها شعرهايى حكمتبار مىآوريم و پس از آن به ذكر يك يا چند داستان ، كه از حيات نورانى اهل بيت عليهمالسلام يا تاريخ اسلام برگرفته شده است ، بر جذابيت بحثها مىافزاييم . در پايان فصل ، آموزهها را موجزتر بر مىشماريم و فصل را مىبنديم .
اين تلاش را در حد توان بنا به سفارش و وصيت جدّ گراميم مرحوم آيت اللّه سيّد محمّد موسوى اصفهانى انجام دادهام و فرصت را مغتنم مىدانم و ثواب اين اثر را به روح آن مرحوم تقديم مىكنم ؛ هموكه الفباى ولايت و مهر را در لوح جانم نقش كرد . نگارنده ، متواضعانه اميدوار است كه اين تلاش ناچيز مقبول خاطر مشكل پسند شما قرار گيرد . تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد .
قم ـ سيّد علاء الدين موسوى اصفهانى
1381 ه . ش
درآمـد
- بازدید: 2650