عدهاى از مردم از تعقل و تفكر و توكل به خدا غافل و به حرفهاى فالبينان و منجمان ـ كه با زيركى براى گرفتن پول از مردم دكان باز كردهاند ـ معتقد مىشوند .در اينجا يكى از رويدادهايى را كه در زمان حضرت على عليهالسلامدر اين باره رخ داد باز مىگوييم .
اميرمؤمنان عليهالسلاموقتى مىخواستند به جنگ خوارج بروند به شهر مداين رسيدند و در همان جا خيمه زدند . روز بعد قصد حركت داشتند . مرد منجمى نزد امام آمد و عرض كرد : « بر اساس آنچه از علم نجوم فهميدهام مصلحت نيست اين ساعت به جنگ برويد و اگر برويد شكست خواهيد خورد . بهتر است سه ساعت بعد برويد تا پيروز شويد » .
امام فرمودند : « هر كه تو را تصديق كند ، قرآن خدا را تكذيب كرده است »[1] .
سپس فرمودند : « از مُلك چين خبر دارى كه پادشاهى از كدام خانواده به كدام خانواده ديگر منتقل شد » ؟
گفت : « خبر ندارم » .
فرمودند : « چه ستارهاى است كه وقتى طلوع مىكند شهوت شترها به حركت در مىآيد » ؟
گفت : « نمىدانم » .
فرمودند : « كدام ستاره است كه وقتى طلوع كند شهوت گربهها به هيجان در مىآيد » ؟
گفت : « نمىدانم » .
فرمودند : « بگو در زير دست چپ اسب من چه چيزى پنهان است » ؟
گفت : « نمى دانم » .
فرمودند : « يك كوزه اشرفى در زير زمينِ جاى دست اسب من مدفون است ، و يك افعى هم پايين تر از آن خوابيده است » .
آنجا را شكافتند و همانطور كه امام فرموده بود ، يافتند . منجم فرياد زد : « به فريادم برسيد » .
حضرت كتابهاى او را خواستند و دستور دادند آنها را از بين ببرند ، و فرمودند : « اگر يك بار ديگر با علم نجوم مردم را اغفال كنى ، دستور مىدهم تو را حبس كنند »[2] .
-------------------------------------------
[1] . لقمان : 34 « اِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيعَلَمُ ما فِي الاَرْحامِ » .
[2] . بحار الانوار : ج33 ، ص346 .
طلوع و طالع
- بازدید: 1715