88 «ذلِكَ هُدَی اللّهِ يَهْدِی بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»
89 «أُولئِكَ الَّذِینَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهاهؤلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِینَ»
90 «أُولئِكَ الَّذِینَ هَدَی اللّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْری لِلْعالَمِینَ»
ترجمه :
88. این است هدایت خدا كه به او هدایت میفرماید هر كه را لایق بداند و مشیتش تعلق گرفته باشد از بندگانش. و اگر شرك آورده بودند آنچه عمل میكردند حبط و فاسد شده بود.
89. اینها كسانی هستند كه ما به آنها دادیم كتاب وحكم و نبوت را. پس اگر این مشركین و كفار به این انبیا و كتب و حكم و نبوت آنها كافر میشدند پس به تحقیق ما قومی را قرار میدهیم كه نباشند به اینها كافرین.
90. این انبیا كسانی هستند كه خداوند هدایت فرموده. پس باید به هدایت آنها اقتدا كنی. بگو به این كفار و مشركین: من از شما اجر و مزدی مطالبه نمیكنم نیست آنچه میگویم مگر یادآوری جمیع اهل عالمین.
تفسیر :
این آیات شریفه كمال دلالت را دارد بر اینكه مراد از آبا و ذريّات و اخوان این انبیای مذكورین سایر انبیا هستند كه ذكر آنها نشده و مسلّماً انبیا منحصر به مذكورین نیستند. خداوند میفرماید بعد از ذكر انبیا: «وَرُسُلاً قَدْقَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ»[1]. و در بعض اخبار صد و بیست و چهار هزار پیغمبر بودند ؛ مثل خبری كه در باب زیارت ابی عبداللّه علیهالسلام در نیمه شعبان و شب بیست و سوم رمضان و غیر اینهاست[2]. و این استفاده از جملات این آیات میشود كه در ضمن تفسیر اشاره خواهد شد . ان شاء اللّه تعالی.
«ذلِكَ هُدَی اللّهِ» این تفضلات كه به این انبیا شده هدایت حقّه حقیقیه خداوند است «يَهْدِی بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» او میداند كی لیاقت و قابلیت و سزاوار نبوت و خلافت است او را جعل میفرماید: «اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»[3]، «یا داوُدُ إِنّا جَعَلْناكَ خَلِیفَةً فِی الأَرْضِ»[4]، چون باید متخلق به جمیع ملكات حسنه و عالم به جمیع ما یحتاج إلیه الاُمّة و الرعیة[5] ، معصوم از جمیع معاصی و خطا و اشتباه و سهو و نسیان باشد . و این اُمور باطنیه را جز ذات اقدس پروردگار كسی اطلاع ندارد لذا مردم نمیتوانند خلیفه تراشی كنند.
[ معنای « أشركوا » و « أشركت » ]
«وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» نوع مفسرین چنین گفتند كه اگر شرك بیاورند هرآینه حبط میشود از آنها آنچه را عمل میكنند. و همین معنا را در آیه «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ»[6] گفتند . سپس اشكال كردند كه چنین احتمالی در حق انبیا داده نمیشود . و جواب دادند كه ، برای قطع طمع مشركین بوده . و لكن به نكته شریفه آیه برخورد نكردند [كه] « اشركوا » و « اشركت » فعل ماضی است دلالت بر ماضی میكند نه بر مستقبل . و معنی این است كه ، اگر شرك آورده بودند از این لیاقت و قابلیت افتاده بودند و اعمال آنها حبط شده بود. و این دلیل است بر اینكه هر كه در زمانی ، و لو قلیلی ، مشرك بوده لیاقت نبوت و خلافت را ندارد و مفاداً[7] مفادِ «لا يَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ»[8]
میشود و تكلیف خلفای سه گانه و معاویه ، معلوم میشود.«أُولئِكَ الَّذِینَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ» « اولئك » اشاره به تمام مذكورین در آیه قبل است كه از آن جمله «آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ » است . و این هم شاهد براین است كه آنها هم انبیا و اوصیا بودند و معنی این نیست كه به هریك كتاب داده شد ، بلكه كتابی كه مأمور بودند به عمل به آن ، صحف آدم، شیث، نوح، ابراهیم، تورات، زبور ، انجیل ، كه سایر انبیا موظف بودند به آنها عمل كنند ،بلكه بر امت هر پیغمبری هم صدق میكند كه كتاب اوست . لذا در باب شهادت میگویی : «و القرآن كتابی و الكعبة قبلتی»[9].
«وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ» مراد از « حكم » جعل حكومت است بین الناس و دلیل بر لزوم اطاعت ، چنانچه در حق داوود میفرماید: «فَاحْكُمْ بَيْنَ النّاسِ بِالْحَقِّ»[10] . و از این جمله هم استفاده میشود كه منصب حكومت هم باید به جعل الهی باشد كسی حق حكومت ندارد جز از طرف خدا و رسول و امام ، چنانچه در دوره غیبت با مجتهد جامع الشرایط است به نصّ فرمایش حضرت باقر علیه السلام : «إنّی جعلته حاكماً»[11].
و مراد از نبوت اعمّ از رسالت است ، زیرا هر رسولی نبی هست ، ولی ممكن است نبی باشد و مأمور به دعوت نباشد ، چنانچه از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله است كه فرمود: «كنت نبيّاً و آدم بین الماء و الطین»[12].
«فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤلاءِ» اشاره به كفار و مشركین است كه اگر اینها به انبیا كافر شدند . و از این جمله استفاده میشود لزوم اقرار به جمیع انبیا و اعتقاد به تمام آنها ،چنانچه میفرماید: «وَالْمُؤمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ»[13].
«فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِینَ» ؛ یعنی مقدر میفرماییم و خلق میكنیم قومی را كه كافر به این انبیا و كتب و احكام نباشند.
تنبیه:
مراد كافر به جمیع اینها نیست ، بلكه اگر به یك نفر از انبیا یا یك حكم از كتاب یا یك دستور دینی كافر شد از تحت این عنوان خارج [میشود] و این موضوع صادق نمیآید مگر بر شیعه اثنا عشری ، مشروط بر اینكه هیچ یك از ضروریات دین را منكر نباشد . «أُولئِكَ الَّذِینَ هَدَی اللّهُ» اشاره به انبیای سابق است «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ»امر به پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله است كه تو هم باید به همان طریقه آنها مشی كنی، و « ها » در « اقتده » برای وقف است ؛ مثل آیه شریفه «فَيَقُولُ هاؤمُ اقْرَؤا كِتابِيَهْ * إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِيَهْ»[14]، و مثل آیه شریفه «یا لَيْتَنِی لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ * وَلَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ»[15] . «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً» مزد رسالت نمیخواهم . إنْ قُلْتَ[16] : مگر مودت ذی القربی مزد رسالت نیست ، چنانچه میفرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»[17]. قُلْتُ[18] : مودت ذی القربی هم یك لطف بر امت است و به نفع آنهاست در دنیا و آخرت ، چنانچه میفرماید: «ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ»[19]. «إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْری لِلْعالَمِینَ» تمام جن و انس تا قیام قیامت ، زیرا حضرتش مبعوث بر كافه جنّ و انس بوده تا آخر دنیا و قیامت.
/+_+//+_+//+_+//+_+//+_+//+_+//+_+//+_+//+_+/
[1] . و انبیایی كه ما برای تو ذكر كردیم و شرح حال آنها را بیان كردیم قبلاً و انبیایی كه شرح حال آنها بیان نشده . سوره نساء: آیه 164.
[2] . اقبال الاعمال : ج3 ، ص339 و بحار الأنوار : ج11 ، ص58 ، ح61 .
[3] . خداوند بهتر و داناتر است كه رسالتش را كجا قرار دهد . سوره انعام: آیه 124.
[4] . یا داوود ! محققاً ما تو را مقرر داشتیم خلیفة اللّه باشی در روی زمین . سوره ص: آیه 26.
[5] . آگاه باشد به آنچه ملّت و مردم بدان محتاج هستند .
[6] . هرآینه اگر مشرك شدی تمام عبادات و اعمال صالحه تو البته حبط میشود . سوره زمر: آیه 65.
[7] . از نظر مفهوم و مبنا .
[8] . عهد امامت من به ستمكاران نمیرسد . سوره بقره: آیه 124.
[9] . قرآن كتاب من و كعبه قبله من است . الحدائق الناضرة : ج10 ، ص255 و جواهر الكلام : ج11 ، ص363 .
[10] . پس حكم كن بین ناس به حق . سوره ص: آیه 26.
[11] . من او را حاكم قرار دادم . كافی : ج7 ، ص412 ، ح5 ؛ الاحتجاج : ج2 ، ص261 ، ضمن ح232 ؛ وسائل الشیعة : ج27 ، ص137 ، ضمن ح1 ؛ و بحار الأنوار : ج2 ، ص221 ، ضمن ح1 .
[12] . من پیامبر بودم حال آنكه آدم بین آب و گل بود هنوز آفریده نشده بود . مناقب آل ابی طالب : ج1 ، ص266 و بحار الأنوار : ج16 ، ص402 ، ضمن ح1 و ج98 ، ص155.
[13] . و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ایمان آوردند و گفتند : میان هیچ یك از فرستادگانش فرق نمیگذاریم . سوره بقره: آیه 285.
[14] . پس میگوید : بیایید بخوانید نامه مرا * محققاً من یقین داشتم كه ملاقات میكنم حساب خود را حسابی بوده . سوره حاقه: آیات 19و20.
[15] . ای كاش این نامه به دست من داده نمیشد ! * و نمیدانستم چیست حساب من ! سوره حاقه: آیات 25 ـ 26
[16] . اگر بگویی .
[17] . بفرما : من از شمان اجری و مزدی طلب نمیكنم مگر مودّت و محبت ذی القربی را . سوره شوری: آیه 23.
[18] . میگویم .
[19] . بفرما به اینها كه، آنچه من از شما طلب اجر كردم برای نفع خود شماهاست. سوره سبأ: آیه 47.