92 «وَهذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها وَالَّذِینَ يُؤمِنُونَ بِالآْخِرَةِ يُؤمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلی صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ»
ترجمه :
92. و این قرآن كتابی است كه ما نازل كردیم آن را با بركت، تصدیق كننده است آنچه پیش از آن بوده. و برای اینكه انذار فرماید امّ القری كه مكه باشد، و آنچه در اطراف آن است. و كسانی كه ایمان به آخرت آورده اند ایمان به این قرآن هم دارند. و آنها محافظت از نمازهای خود هم میكنند.
تفسیر :
[ قرآن ، مصدِّق و منذِر است ]
«وَهذا كِتابٌ» وجه اطلاق كتاب بر قرآن را در اول سوره بقره . «الم ذلِكَ الْكِتابُ»[1]بیان شد . و ذكر اسامی قرآن را نمودیم و نكته تعبیر به « ذلك » در بقره و تعبیر به « هذا » در اینجا این است كه « هذا » اشاره به قریب است و
« ذاك » اشاره به متوسط و « ذلك » اشاره به بعید است . در سوره بقره چون فرمود: «لا رَيْبَ فِیهِ»[2] با اینكه كفار و مشركین شاك در او بودند اثبات عدم ریب محتاج به عمق و تفكر و الغای عصبیت و عناد و به حكم عقل سلیم است و لكن در مقام « بركات » قرآن محسوس و مشاهد و ظاهر و هویداست .
«أَنْزَلْناهُ» مراتب نزول قرآن را در مقدمات تفسیر بیان شده[3] اولاً ، در لوح محفوظ ثانیاً ، در بیت المعمور ثالثاً ، بر روح الامین رابعاً ، بر قلب نبی صلی الله علیه و آله خامساً ، بر لسان آن حضرت و بیان بر امّت.
«مُبارَكٌ» بركات قرآن بسیار است: تلاوت قرآن، نظر كردن به آن، تدبر در آیات آن، عمل به دستورات آن، اتعاظ[4] به مواعظ آن، عبرت از پیشینیان، هدایت شدن به هدایت آن، استشفا به آن، شفاعت آن در قیامت، تمسك به آن، بهره بردن از خواص سور و آیات آن ، و دلیل بر رسالت آورنده آن و اثبات عقاید حقه از امامت ائمه و عدل و معاد و صفات ربوبی و شئونات و فضایل انبیا و اوصیا و مؤنین و غیر اینها كه «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لا تُحْصُوها».
«مُصَدِّقُ الَّذِی بَيْنَ يَدَيْهِ»مفسرین گفتند : مراد از « بین یدیه »: تورات، زبور انجیل است ، لكن به نظر تمام نیست اگرچه در بسیاری از موارد این وصف بیان شده ، لكن ظاهر این است كه مراد به قرینه « الذی » انبیای سلف است از آدم تا عیسی كه اگر قرآن نبود ما دلیل بر نبوت و رسالت احدی از آنها را نداشتیم ، زیرا از قبل از موسی هیچگونه مدركی و دلیلی جز قرآن در دست نیست . اما موسی و عیسی اگرچه یهود و نصارا قائل هستند و كتاب تورات و اناجیلی ، بلكه مطلق عهد قدیم و جدیدی را نسبت به انبیایی میدهند ، لكن تواتر آنها به مقتضای كتب خود ، سه مرتبه منقطع شده حتی اسمی از تورات باقی نبوده ، به علاوه كفریاتی كه در این تورات و تناقضاتی كه در این اناجیل است دلیل قطعی بر كذب آنهاست . اگر ذكری از آنها در قرآن و دین اسلام نشده بود نمیتوانستیم معتقد به احدی از آنها بشویم . و تفصیل این مطلب در كلم الطیب ذكر شده[5].
[ اُم القری كجاست؟ ]
«وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری» « امّ القری » مكه است ، چون اول زمانی كه خلق شد مكه بود و از او بسط داده شد و لذا سایر نقاط زمین ، حول مكه است . میفرماید: «وَمَنْ حَوْلَها» ، زیرا حضرت رسالت بر كافه [= تمام] جنّ و انس مبعوث بود «وَما أَرْسَلْناكَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ»[6]. و مراد « اهل أم القری و من حولها » است به حذف مضاف ،مثل «وَاسْئَلِ الْقَرْيَةَ»[7].
«وَالَّذِینَ يُؤمِنُونَ بِالآْخِرَةِ» ، یعنی ایمان به جمیع عقاید حقه از توحید تا معاد ، زیرا ایمان به آخرت فرع ایمان به توحید و نبوت و عدل و امامت و سایر ضروریات است. «يُؤمِنُونَ بِهِ» به این كتاب مبارك و قرآن مجید ، زیرا مدرك جمیع عقاید این قرآن است . معجزه باقیه ، دلیل بر وجود حق و وحدانیت او و نبوت و عدل و امامت و معاد و سایر عقاید حقه است.
«وَهُمْ عَلی صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ» ، زیرا كسی كه ایمان به قرآن داشته باشد میداند ركن اعظم این دین نماز است ، عمود دین[8] است، « قربان كل تقی »[9] است، « أول ما یحاسب به العبد »[10] است، عنوان صحیفه مؤمن است، « إن قُبلت قُبِلَ ما سِواها » است « و إن رُدّت رُدّ ما سِواها »[11] است البته محافظت میكند از بین نرود.
@@+@@+@@+@@+@@+@@+@@+@@+@@
[1] . سوره بقره : آیات 1و2 .
[2] . سوره بقره : آیه 2 .
[3] . ر.ك : همین تفسیر : ج1 ، گفتار نهم ، ص165 ـ 170 .
[4] . موعظه پذیری .
[5] . الكلم الطیب : ص210 ـ 240 .
[6] . و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. سوره انبیاء : آیه 107 .
[7] . و بپرس از اهل مصر . مِصْر : شهر در اینجا . سوره یوسف: آیه 82.
[8] . المحاسن : ج1 ، ص116 ، ح117 ؛ تلخیص التحبیر : ج3 ، ص9 و بحار الأنوار : ج79 ، ص218 ، ح36 .
[9] . مایه تقرب هر انسان پرهیزكاری به خداست . كافی : ج3 ، ص265 ، ح6 ؛ تحف العقول : ص221 و بحار الأنوار : ج75 ، ص60 ، ح138 .
[10] . اولین چیزی است كه بنده به آن محاسبه میشود . المحاسن : ج1 ، ص81 ؛ كافی : ج3 ، ص268 ، ح4 ؛ عدة الداعی : ص142 ؛ لسان المیزان : ص112 و تذكرة الحفاظ : ج4 ، ص1387 .
[11] . اگر پذیرفته شود غیر آن نیز پذیرفته میشود و اگر پذیرفته نشود غیر آن رد میشود. الرسائل الفقهیة : ص67 ، نهج السعادة : ج4 ، ص120 .