7 « فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَما كُنّا غائِبِينَ»
ترجمه :
7. پس البته براى آنها جزئيات افعال و اقوال آنها را بيان خواهيم كرد كه عالم به آنها هستيم و چيزى از ما مستور نخواهد بود و ما غايب از آنها نيستيم.
تفسير :
«فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ» « قصه » شرح حالات و رفتار گذشتگان ، چنانچه يك قسمت مهم قرآن شرح حال انبيا و قوم آنهاست در سوره يوسف مىفرمايد:
«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ»[1]، و نيز مىفرمايد: «لَقَدْ كانَ فِى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لأُولِى الْأَلْبابِ»[2]، و موارد بسيار ديگر از آيات .
[ شرح تمام جزئيات اعمال و اقوال بنده به هنگام سؤال ]
و مراد در اينجا بيان شرح حالات و افعال و كردار و گفتار بنده است كه در دنيا از او صادر شده و سختترين مواقف قيامت همين موقف است كه بنده از شرم و خجالت مىخواهد به زمين فرورود و از عرق خجالت در آب و عرق فرومىرود.
«بِعِلْمٍ» « باء » سببيت است ؛ يعنى به واسطه علمى كه به تمام جزئيات افعال آنها داريم كه «لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِى السَّماواتِ وَلا فِى الأَرْضِ وَلا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَلا أَكْبَرُ إِلاّ فِى كِتابٍ مُبِينٍ»[3].
«وَما كُنّا غائِبِينَ» ، غير مطَّلعين على أحوالهم و أفعالهم ، بلكه همهجا حاضر و ناظر و خبير و بصير و سميع و محيط هستيم.
------------------------------------------------
[1] . ما بر تو قصه و قضاياى گذشته را بيان مىكنيم نيكوترين قصهها . سوره يوسف: آيه 3.
[2] . هرآينه در شرح حالات انبيا و امتهاى آنها عبرت است بر صاحبان عقل . سوره يوسف: آيه 111.
[3] . و پوشيده نيست از علم او به قدر سنگينى ذرهاى در آسمانها و نه در زمين ، و نيست كوچكتر از اين ذره و نه بزرگتر مگر در كتاب آشكارا . سوره سبأ: آيه 3.
آیه ٧ « فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَما كُنّا غائِبِينَ »
- بازدید: 5042