8 «وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
9 « وَمَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ»
ترجمه :
8. و موازنه اعمال در روز قيامت حق و ثابت است پس كسى كه سنگين باشد موازين اعمال صالحه او پس اينها كسانى هستند كه رستگار شدند.
9. و كسى كه سبك باشد موازين او پس آنها كسانى هستند كه زيانكار شدند به نفوس خود ، به سبب آنچه بودند به آيات ما ظلم مىكردند.
تفسير :
[ در اثبات ميزان و معناى سنگينى و سبكى آن ]
كلام در باب ميزان طويل الذيل [ = دراز دامن ] است: اولاً ، در اثبات و حقّيت او ؛ ثانياً ، در كيفيت و حقيقت آن ؛ ثالثاً ، در رفع اشكال آن ؛ رابعاً ، در چيزهايى كه موازنه مىشود ؛ خامساً ، در اشخاصى كه براى آنها نصب مىشود و كسانى كه نصب نمىشود.
اما اثبات و حقّيت آن : از ضروريات دين اسلام است و واجب است اعتقاد به آن و منكر آن از رِبقه اسلام خارج و نصوص قرآن بر طبق آن قائم است ؛ مثل همين آيه : «وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ» و آيه شريفه «وَنَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ»[1]، و آيه شريفه «فَأَمّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ * فَهُوَ فِى عِيشَةٍ راضِيَةٍ * وَأَمّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ * فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ»[2]، و غير اينها از آيات[3] . و اخبار هم در اين باب فوق تواتر است.
و اما كيفيت و حقيقت آن : كلمات مفسرين و متكلمين و اخبار مختلف است : بعضى گفتند : عدل است ، چنانچه در احتجاج از حضرت صادق عليهالسلام روايت كرده[4]، و بعيد نيست كه آيه «وَنَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ» هم اشاره به اين معنى باشد . و بعضى گفتند : مجازات است ، چنانچه در تفسير على ابن ابراهيم قمى است كه گفتند : متون اخبار است[5] . و بعضى گفتند : مراد قلّت حساب و كثرت آن است ، چنانچه در احتجاج نيز از حضرت صادق عليهالسلام روايت كرده[6] . و بعضى گفتند : ظهور قدر مؤن و خوارى كافر است[7] ، چنانچه مىگويى : فلان آدم سنگين است و فلان سبك است . و بعضى گفتند : مراد انبيا و اوصيا هستند ، چنانچه در كافى و غير آن از حضرت صادق عليهالسلاماست كه فرمود: «هم الأنبياء و الأوصياء»[8].
و در كفاية الموحدين است كه فرمود: «نحن الموازين»[9].
و بعضى گفتند : موازنه نفوس است و اشخاص ، چنانچه در تفاسير عامه است . و بعضى گفتند : ترازو است داراى دو كفه : كفه حسنات و كفه سيّئات[10] و بر طبق اين هم اخبارى داريم[11].
و تحقيق كلام آنكه ميزان هر چيزى مناسب خود اوست ؛ مثلاً ميزان درقضايا علم منطق است و لذا تعبير به علم ميزان مىكنند . و ميزان بنّايى شاقول است و هكذا .
و از اين آيه شريفه استفاده مىشود كه فرمود: «وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ» الآية ، اينكه هر انسانى موازينى دارد يك ميزان نيست . بنابراين انبيا و اوصيا و مخصوصاً امير المؤنين و ائمه طاهرين عليهمالسلام ميزان حق و باطل هستند . قرآن ميزان اعمال، عدل ميزان اخلاق، دستورات اخبار ميزان صحت و فساد و هكذا . و به اين بيان ممكن است جمع بين اقوال و اخبار ـ و اللّه العالم.
[ اشكال در ميزان و جواب آن ]
[ اشكال : ]
و اما اشكال در ميزان به اينكه ، عمل فعلى است يا قولى [ كه ] از انسان صادر مىشود قابل موازنه نيست .
[ جواب : ]
و بعضى به وجوهى جواب دادهاند . بعضى گفتند : اعمال مجسم مىشود به صورت زيبا و صورت كريه . و بعضى گفتند : نامه اعمال را موازنه مىكنند . و بعضى گفتند : به صورت جواهر نورانى و اشياى ظلمانى مىشود . لكن حق در مقام اين است كه اصلاً وقعى از براى اين اشكال نيست ، زيرا اين اشكال اولاً ، متوجه مىشود به قول اخير كه ترازو باشد نه ساير اقوال ؛
و ثانياً ، ميزان هر چيزى مناسب خود او است ؛
و ثالثاً ، افعال و اقوال در ظرف هوا باقى است از بين نمىرود و فرداى قيامت ظاهر مىشود .
و اما آنچه موازنه مىشود از پارهاى از آيات استفاده مىشود كه فقط حسنات است ، زيرا مراد از « ثقلت » ثقل حسنات است و مراد از « خَفَّت » خفت آنها ، كه او موجب فلاح و اين مورث خسران است ، مگر آنكه بگوييم ثقل و خفت نسبى است ؛ يعنى ثقلت حسناته على سيّئاته و خفت حسناته على سيّئاته ، چنانچه از بعض اخبار ممكن است استفاده نمود.
[ براى چه كسانى ميزان نصب مىشود ؟ ]
و اما كسانى كه براى آنها نصب موازين مىشود . مىگوييم : اهل محشر چهار دسته مىشوند:
دسته اول : مشركين و كفار و مخالفين و ارباب ضلال و بالجمله ، غير اهل ايمان از براى آنها نصب ميزان نمىشود ، چون حسناتى ندارند كه موازنه شود ، زيرا ايمان شرط صحت كليه اعمال است . و در كافى از حضرت زين العابدين عليهالسلام فرمود:
«اعلموا عباد اللّه ، إنّ أهل الشرك لا تُنصَب لهم الموازين ، و لا تُنشَر لهم الدواوين ، وإنّما يُحشرون إلى جهنّم زُمَرَاُ»[12].
و در احتجاج از امير المؤنين عليهالسلام روايت كرده فرموده:
«أئمة الكفر و قادة الضلالة ، فأُولئك لا يُقيم لهم يوم القيامة وزناً»[13].
دستهدوم: اخيار و صلحاى از دوستان اهلبيت عليهمالسلام كه بىگناه وارد محشر شوند كه آنها هم براى آنها نصب ميزان نمىشود ، چنانچه شيخ صدوق رحمهالله از ابى سعيد خدرى[14] از پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآله روايت فرموده كه فرمود : در دوستى اهل بيتِ من بيست خصلت است : ده خصلت در دنيا، و ده در آخرت .
اما ده خصلت دنيا:
1 . زهد .
2 . حرص بر عمل خير.
3 . ورع در دين.
4 . رغبت در عبادت .
5 . توبه قبل از موت.
6 . نشاط در قيام شب.
7 . يأس از ما فى يد الناس[15].
8 . حفظ اوامر و نواهى الهى.
9 . بغض دنيا.
10 . سخاوت.
اما ده خصلت آخرت:
1 . نامه عمل براى او باز نكنند.
2 . ميزان نصب نكنند.
3 . كتابش به يمين [ = دست راست ] او داده شود.
4 . برائت از آتش براى او نوشته شود.
5 . صورتش سفيد باشد.
6 . حُلَل [ = جامههاى ] بهشتى به او پوشانند.
7 . شفاعت او را در صد نفر از اهل بيتش قبول كنند.
8 . خداوند به او نظر رحمت كند.
9 . تاج بهشتى بر سرش گذارند.
10 . بىحساب داخل بهشت شود[16].
دسته سوم: كسانى كه اعمال صالحه آنها سنگين باشد : «فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».
دسته چهارم: آنهايى كه معاصى آنها غالب و اعمال صالحه سبك باشد «وَمَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» . تجارت بسا نفع دارد كه بر سرمايه افزوده مىشود ربحش گويند و اگر از سرمايه نقصان پيدا كند خسرانش گويند و اگر نه نفع و نه خسران داشته باشد به اصطلاح راست و مايه جسته .
سرمايه انسان عمر است اگر مصرف عبادت كرد ربح و نفع و فلاح است كه بهشت و سعادت است و اگر مصرف معاصى كرد خسران و جهنم است و البته همچه كسى ظالم به نفس خود است و به آيات و احكام و دستورات الهى و همين ظلم سبب خسران او است لذا مىفرمايد: «بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ» . باء ، سببيت است.
--------------------------------------------------------
[1] . وما قرار مىدهيم و نصب مىكنيم ميزانهاى عدل را از براى روز قيامت . سوره انبياء: آيه 47.
[2] . پس اما كسى كه سنگين باشد ميزانهاى او ، پس او در يك زندگانى رضايت بخشى است و اما كسى كه سبك باشد ميزانهاى او پس از سر واژگون در هاويه ، كه از جهنم است ، مىافتد . سوره قارعه: آيات 6 ـ 9.
[3] . سوره اعراف : آيه 9 و سوره مؤمنون : آيه 103 .
[4] . الاحتجاج : ج1 ، ص572 ، به نقل از امام علي عليهالسلام آورده است .
[5] . تفسير قمى : ج2 ، ص45 .
[6] . الاحتجاج : ج1 ، ص572 ، به نقل از امام علي عليهالسلام آورده است .
[7] . مجمع البيان : ج4 ، ص616 .
[8] . ايشان پيامبران و اوصياى ايشانند . كافى : ج1 ، ص419 ، ح36 ؛ التوحيد : ص261 .
[9] . ما ميزانها هستيم . تفسير الصافى : ج2 ، ص182 .
[10] . براى اطلاع از اين اقوال : ر.ك به تفسير تبيان : ج4 ، ص352 .
[11] . البته اخبارى بر اين مطلب از طريق شيعه يافت نشد و اين قول را علامه حلّى در كشف المراد : ص452 به شيوخ معتزله نسبت داده است .
[12] . اى بندگان خدا ! آگاه باشيد براى مشركان ميزانها نصب ، و نامه اعمال گشوده نمىشود و اينان دسته جمعى به جهنم مىروند . كافى : ج8 ، ص75 ، ضمن ح29 ؛ تحف العقول : 251 و بحار الأنوار : ج75 ، ص145 ، ضمن ح5 .
[13] . براى پيشوايان كفر و رهبران گمراهى ، اينان روز قيامت ، ميزانى بر پا نمىشود .الاحتجاج : ج1 ، ص573 .
[14] . ابو سعيد خدرى 10 ه . ق ـ 74 ه . ق . سعيد بن مالك بن سنان انصارى خزرجى از اصحاب است . در جنگ خندق و نبردهاى بعد از آن با پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله همراه بود . در زمان حيات حذيفة بن يمان و بعد از آن با على بن ابى طالب عليهالسلام به هنگام نبرد آن حضرت با خوارج در نهروان ، وارد مدائن شد .
ابن اثير در حوادث سال 39 هجرى قمرى حادثهاى كه در مكه ميان فرستاده معاويه ( يزيد بن شجره ) و كارگزار على در آنجا ( قثم بن عباس ) نقل كرده است كه دلالت بر ثبات عقل و روشنى رأى و جايگاهش نزد مردم مىكند و كار او آثار خوبى در پى داشت .
امام حسين عليهالسلام در كربلا او را جزء آن گروه از اصحابى دانسته است كه اين سخن را از پيامبر صلىاللهعليهوآلهشنيدهاند كه « حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشت هستند » .
ابو سعيد از پيامبر صلىاللهعليهوآله احاديث فراوانى نقل كرد و جابر بن عبداللّه انصارى و زيد بن ثابت و عبداللّه بن عباس و سعيد بن مسيّب و ابو اُمامة بن سهل بن حنيف و ديگران از او روايت نقل كردهاند . او از فقهايى است كه در مدينه فتوا مىداد .
شيخ طوسى در كتاب « خلاف » از او هشتاد فتوا نقل كرده است .
در مدينه در 74 سالگى درگذشت و غير از اين هم گفتهاند . موسوعة طبقات الفقهاء : ج1 ، ص114 ، ش33
[15] . قطع اميد از آنچه دست مردم است .
[16] . الخصال : ص564 ، ح1 ؛ مشكاة الانوار : ج1 ، ص180 ؛ بحار الأنوار : ج27 ، ص78 ، ح12 و مستدرك سفينة البحار : ج2 ، ص162 .
آیات ٨ و ٩
- بازدید: 3028