20 «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَقالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ»
ترجمه :
20. پس وسوسه نمود براى آدم و حوا شيطان ، تا اينكه ظاهر كند از آنها آنچه مستور بود از عورتهاى آنها . و گفت : نهى نفرموده شما را پروردگار شما از اين شجره مگر اينكه بوده باشيد شما دو ملك يا بوده باشيد جاويدانى.
تفسير :
[ دو نحوه وسوسه شيطان ]
«فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ» « وسوسه شيطان » دو نحوه است : يك نحوه خطور به قلب است كه تعبير به خيال مىشود در مقابل الهام ملك و اغلب از اين باب است و لكن چون قلوب معصومين از انبيا و ائمّه عليهمالسلام مصون است و شيطان راه ندارد از اين طريق نمىتواند وارد شود. و نحوه ديگر آنكه به يك صورتى در آيد كه يتشكل بأشكال مختلفة ، و القاى شبهه كند كه باطل را به صورت حق يا به عكس جلوه دهد ، چنانچه مبلغين سوء از ارباب ضلال مىكنند ؛ مثل آن پيرمرد نَجْدى كه داخل در دار الندوة[1] مشركين شد كه بر دفع پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآله تشكيل داده بودند . و مثل آن پيرمردى كه درب مسجد نبى صلىاللهعليهوآلهآن مؤن شيعه را اغفال كرد و خونهاى ناحق كه بر گردن غاصبان حق امام على عليهالسلام ماليده شده به خَلُوق[2] بهشتى تعبير كرد و مانع شد كه آنان را لعن كند و هزارها مثال ديگر . و وسوسه با آدم و حوا از اين قبيل بوده.
[ معناى ظاهر شدن « سوآت » آدم و حوا بر خود آنان ]
«لِيُبْدِىَ لَهُما ما وُورِىَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما» بعضى توهم كردند كه شيطان مىدانسته كه اكل شجره موجب ابداى عورتين مىشود لكن توهم فاسدى است بلكه لام « ليبدى » لام غايت است ؛ يعنى وسوسه شيطان مورث ابدا شد و اين اثر بر او مترتب گرديد . و نكته مهمه كه مىتوان از اخبار هم استفاده نمود اينكه حكمت مهمه كه خداوند عورتين را به انسان و ساير حيوانات عنايت فرموده براى دفع اخبثين [ = بول و غايط ] و خروج منى براى توالد و تناسل است و چون در بهشت نه مدفوعات دارند و نه توليد و تناسل بلكه جماع در بهشت فقط التذاذ است لذا دوام دارد . بنابراين ممكن است بگوييم عورت آنها در ظاهر بشره [ = پوست بدن ] نبوده و چون از شجره منهيّه خوردند و احتياج به دفع پيدا كردند ظاهر شد ، چنانچه در برهان: عن بعض أصحابنا عن أبي عبداللّه عليهالسلامفي قول اللّه : «فبدت لهما سوآتهما» قال: «سوآتهما لا تبدو لهما فبدت ؛ يعنى كانت داخلة»[3] بلكه ممكن است از كلمه «لَهُما» از خود آيه هم استفاده كرد ، زيرا اگر در ظاهر بشره بود بر خود آنها ظاهر بود بعد از آنى كه لباس بهشتى هم از آنها ريخت احتياج پيدا كردند كه عورت خود را به ورقه جنت بپوشانند.
«وَقالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ» حكمت نهى پروردگار همان بوده كه مورث خروج از بهشت مىشود ، چنانچه در سوره بقره مىفرمايد: «فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمّا كانا فِيهِ»[4] . و تقلب و كذب شيطان اين بود كه جهت نهى را يكى از دو چيز گرفته بود : يكى آنكه ملك مىشويد و داخل در صقع ملائكه مىگرديد ؛ و ديگر آنكه ابد الدهر باقى مىمانيد كه معنى خلود است . بعضى عامه به اين آيه و به آيه در سوره يوسف «ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلاّ مَلَكٌ كَرِيمٌ»[5] تمسك كردند بر افضليت ملائكه بر انبيا و اين تمسك باطل است.
اما اولاً ، زنهاى مصرى يوسف را به پيغمبرى و به نبوت نشناخته بودند بلكه به يك غلام كنعانى شناخته بودند و البته ملك در نظر آنها اشرف است .
و همچنين شيطان ، كه سالهاى دراز عبادت كرد تا آنكه در آسمان داخل ملائكه شد و خود را از آدم بهتر مىدانست و آدم را به نبوت نشناخته ، توهّم اين مىكرد كه ملك اشرف است . و اما آدم و حوا خيال كردند كه داخل ملائكه بودن آنها براى آنها بهتر است.
و ثانياً ، چه دلالتى دارد بر افضليت بعد از آنكه مسجود ملائكه شد و عالم به علم اسما و معلّم ملائكه
------------------------------------------------
[1] . در نسخه چاپ تهران « الندبة » بود .
[2] . گفته شده خَلُوق ، بوى خوشى است كه از زعفران و ديگر چيزهاى خوشبو مىگيرند و به رنگ زرد يا سرخ است . مجمع البحرين : ج5 ،ص157 ، ماده « خ ل ق » .
[3] . يكى از راويان شيعى از امام صادق عليهالسلام در مورد قول خداوند : « پس عورتهاى آنان براى آن دو آشكار شد » روايت كرد كه آن حضرت فرمود : « عورتهاى آنان براى ايشان ظاهر نبود بعد آشكار شد ؛ يعنى عورت در داخل بدن بود » . تفسير البرهان : ج3 ، ص141 ، ح1 و تفسير قمى : ج1 ، ص232 .
[4] . پس شيطان هر دو را از آن بلغزانيد ، و از آنچه در آن بودند ايشان را به در آورد . سوره بقره: آيه 36.
[5] . اين بشر نيست اين نيست مگر ملك بسيار محترمى . سوره يوسف: آيه 31.
آیه ٢٠ « فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ ... »
- بازدید: 2565