30 « وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ»
ترجمه :
30. و ياد كن اى رسول اكرم صلىاللهعليهوآله! زمانى را كه مكر كردند در مورد شما، كسانى كه كافر بودند به اينكه تو را نگاه دارند و حبس كنند يا آنكه بكشند يا آنكه اخراج بلد كنند، و مكر مىكردند و خداوند هم مكر مىفرمود و او بهترين مكر كنندگان است.
[ مكر كافران با رسول و مكر الهى با آنان ]
اين آيه شريفه راجع به قضيه دارالندوه است و ما در جلد دوم در ذيل آيه شريفه «وَمِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ»[1] كه راجع به ليلة المبيت [ شب خوابيدن ] امير المؤنين عليهالسلام در جاى رسول اللّه صلىاللهعليهوآله و هجرت حضرت به طرف مدينه بود اشاره كرديم و گفتيم بيست حديث در غاية المرام نقل كرده كه نه حديث از طرق عامه و يازده حديث از طرق خاصه است مراجعه كنيد[2] و شرح آن إن شاء اللّه بيايد در سوره توبه: «إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثانِىَ اثْنَيْنِ...»[3] الآية .
و خلاصه كلام اينكه كفار قريش دار الندوه تشكيل دادند در مورد حضرت رسالت صلىاللهعليهوآلهمشورت كنند، بعضى گفتند يك نفر داوطلب شود او را به قتل رساند و ما ديه آن را به بنى هاشم مىدهيم، بعضى گفتند او را مىگيريم و حبس مىكنيم، بعضى گفتند او را اخراج بلد مىكنيم، شيطان به صورت پيرمرد نَجْدى[4] وارد شد و تمام اين آرا را رد كرد به اينكه اگر بكشيد بنى هاشم تا قاتل را به قتل نرسانند دست برنمىدارند و به ديه راضى نمىشوند، و اگر حبس كنيد بنى هاشم به هر وسيله كه باشد او را از حبس بيرون مىآورند، و اگر اخراج بلد كنيد به هر جا رود دور او را مىگيرند و برمىگردد و با شما طرف مىشوند و خود شيطان رأى داد كه از هر قبيله يك نفر انتخاب شود حتى از قبيله بنى هاشم، ابى لهب و يك مرتبه بريزيد دور بسترش و او را بكشيد. بنى هاشم با تمام قبايل نمىتوانند طرف شوند ، راضى به ديه مىشوند در قبايل قسمت كنيد. و اين رأى پسنديده شد و شب اول ربيع ، دور خانه حضرت را گرفتند و على عليهالسلام جاى پيغمبر صلىاللهعليهوآلهخوابيد و حضرت هجرت فرمود، اين خلاصه مطلب.
«وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ»متعلق به فعل محذوف است، مثل اذكر. و «مكر» حيلهاى است كه طرف متوجه نباشد و غافلگير شود و در ضرر و خسارت افتد. «الَّذِينَ كَفَرُوا»؛ كفار و مشركين قريش. «لِيُثْبِتُوكَ»؛ يعنى حبس كنند و نگذارند كسى خدمتش مشرف شود، و اين رأى عروة بن هشام[5] است كه گفت: «نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ»[6].
«أَوْ يَقْتُلُوكَ»، و اين رأى ابو جهل است كه گفت يك نفر روانه كنيم او را بكشد سپس ديه آن را تماماً مىدهيم.
«أَوْ يُخْرِجُوكَ»، و اين رأى ابو البخترى[7] است كه گفت: «أخرجوه عنكم تستريحوا من أذاه»[8].
«وَيَمْكُرُونَ»، مكر شيطان به عنوان شيخ نجدى پس از آنى كه آن آرا را رد كرد و رأى خود را اظهار كرد و مورد قبول واقع شد شبانه دور خانه حضرت را احاطه كردند كه پس از سفيده صبح دور بستر او بريزند و حضرت را قطعه
قطعه كنند.
«وَيَمْكُرُ اللّهُ»، مكر الهى اين بود كه على عليهالسلام در بستر بخوابد و خواب هم بر آنها مسلط شود و حضرت از ميانه آنها بيرون رود و بفرمايد:
«شاهت الوجوه»[9]. و در غار ثور رود و عنكبوت درب غار را بتند و كبوتر فورى جوجه بگذارد و بر جوجه خود بخوابد و آنها با آن مكر و حيله كه جاى پاى حضرت را تشخيص دهند و تا پاى غار بيايند و بگويند اينجا يا به آسمان بالا رفته يا به زمين فرو رفته و آن حضرت را نيابند.
«وَاللّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ»، زيرا تمام از روى حكمت و مصلحت و بجا و به موقع است. رسول خود را از چنگال دشمن نجات بخشد و به فاصله كمى بر آنها مسلط فرمايد و آنها را به قتل و اسيرى و ذلت بيندازد بر خلاف مكر آنها.
--------------------------------------------------
[1] . و بعضى از مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد. سوره بقره: آيه 207 .
[2] . منابع آن در همين تفسير ، ج3 ، ص374 پاورقى 2 آمده است .
[3] . زمانى كه خارج كردند او را [ از مكه ] كسانى كه كافر بودند ، او دومى از دو نفر بود. سوره توبه: آيه 40 .
[4] . نَجْد : يكى از پنج قسمت عربستان حجاز ، تهامه ، نجد ، عروض و يمن و سرزمين كوهستانى در شمال جزيرة العرب است و در مقابل تهامه يا غور قرار دارد . ر . ك : لغت نامه دهخدا : ج13 ( مضعف ـ نواخانه ) ، واژه « نجد » .
[5] . چنين كسى با اين نام در تراجم نيافتيم و شايد تصحيف نام عمرو بن هشام كه به ابو جهل معروف است باشد .
[6] . انتظار مرگ او را مىبريم . سوره طه : آيه 30 .
[7] . ابو البخترى ، عاص بن هشام بن حارث بن اسد وفات 2 ه . ق . روزى در مكه قبل از هجرت پيامبر ، زمانى كه مشركان به آن حضرت آزار مىرساندند ، سلاح به تن كرد و گفت : هركس امروز به محمد آزار برساند با شمشير من رو به روست . بعد پيامبر از اين كار او تشكر و در جنگ بدر از كشتن او نهى كرد . خود عاص گفته بود كه من به اجبار به جنگ آورده شدهام . او همچنين از كسانى است كه پيمان نامه قريش در مورد تبعيد پيامبر و يارانش به شعب ابى طالب را نقض كرد . محذر بن زياد او را كشت در حالى او را نمىشناخت . الكنى والالقاب : ج1 ، ص49 .
[8] . او را از مكه بيرون كنيد تا از آزار او راحت شويد. تفسير التبيان ج5، ص109، و مجمع البيان: ج4، ص826.
[9] . چهرههاتان زشت باد. تفسير قمى: ج1، ص267؛ تفسير البرهان: ج3، ص291، ح7.
آیه ٣٠ « وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ ... »
- بازدید: 1991