17 « أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَمِمّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِى النّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَأَمّا ما يَنْفَعُ النّاسَ فَيَمْكُثُ فِى الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الْأَمْثالَ »
ترجمه :
17. خداوند نازل فرمود از طرف بالا آب را، پس سيل پيدا كرد رودخانهها به اندازه خود. پس سيل برداشت بر خود كف بسيار بلندى و از چيزهايى كه آب مىكنيد از معادن مثل طلا و نقره و ساير فلزات و كثافات آنها خارج مىشود و خالص آن باقى مىماند براى زينت يا متاع اوانى كه آنها كثافات آنها مثل كفهاى رودخانههاست. همين نحو مثال مىزند خداوند حق و باطل را پس آنچه كف و كثافات است از بين مىرود و آنچه موجب نفع بشر است باقى مىماند. همين نحو خداوند مثالهايى مىزند.
تفسير:
[ در مثال بين حق و باطل و بما ينفع الناس و به زبد و كف دريا ]
خداوند در اين آيه شريفه دو نحوه مثال مىزند براى تميز حق و باطل: يك نحوه اينكه «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» خداوند ارسال رسل كرد، انزال كتب، جعل احكام از عالم بالا توسط وحى و ملائكه. مثل اينكه باران را از عالم بالا نازل[1]
مىفرمايد. «فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها»، در هر شهرستانى و قريهاى انبيا و مبلغين دين فرستاد به اندازه استعداد آنها دعوت كنند و ارشاد و هدايت نمايند ، چنانچه در رودخانهها و انهار به قدر احتياج اهل آن ، آب و سيل فرستاد.
«فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً»، همين نحوى كه روى آب كفهاى بسيار ظاهر مىشود كه بسا روى آب را مىپوشاند، همين نحو دعات باطله و مبلغين سوء از مشرك و كافر و ضالّ [ = گمراه ] روى حقايق و فرمايشات انبيا و دستورات الهى را مىپوشاند، لكن مثل كف روى آب هستند [و] به اندك زمانى زايل مىشوند همين چهار روز دنيا. نحوه ديگر مثال مىزند: «وَ مِمّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِى النّارِ»اين فلزات را كه از معادن اخراج مىكنند، ابتدا مخلوط به كثافات است آن را به توسط آتش آب مىكنند و دور مىاندازند و فلز خالص آن را به كار مىزنند؛ همين نحو حق و باطل مخلوط به يكديگر است. خداوند باطل را از حق جدا مىكند و دور مىاندازد و حق را خالص مىفرمايد.
«ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ» ، بعض اين معادن و جواهرات براى حُلِى و زيور و زينت به كار مىآيد و بعضى براى اسباب دست از آنچه بشر احتياج دارد مثل آهن مس، برنج، ورشو و نحو اينها.
«زَبَدٌ مِثْلِهْ» اين كثافات مثل كف درياهاست از بين مىرود و خالصش به مصرف مىرسد.
«كَذلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْباطِلَ»، « باطل » نابود مىشود و « حق » بر جا و مستقر مىماند. «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً» «جفاء» دور انداخته است يعنى از بين مىرود و اثرى از او باقى نمىماند، چنانچه باطل چنين است كه مىفرمايد:
«قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً»[2] و «زهوقا» به معناى ناچيز شده .
«وَ أَمّا ما يَنْفَعُ النّاسَ» از جواهر و معادن «فَيَمْكُثُ فِى الْأَرْضِ» همين نحو كه حق براى دنيا و آخرت نافع است باقى و ثابت است.
«كَذلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الْأَمْثالَ»، چنانچه گفتند: «من دأب المحصلين إعطاء الحكم بالمثال»[3].
------------------------------------------------------
[1] . ر . ك : تفسير التبيان : ج6 ، ص239 و مجمع البيان : ج6 ، ص441 .
[2] . و بفرما به اين كفار و مشركين: آمد حق و از بين رفت باطل. محققاً باطل از بين رفتنى است. سوره إسراء: آيه 81.
[3] . از روشهاى عالمان بيان حكم با مثال است . ر . ك : تفسير الميزان : ج19 ، ص220 .
آیه ١٧ « أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ ... »
- بازدید: 1575