4 « خَلَقَ الاْءِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ »
ترجمه :
4. خلق فرمود انسان را از نطفه پس گرديد او صاحب طرفيت آشكارا.
تفسير :
[ انسان، آيت بزرگ الهى ]
«خَلَقَ الاْءِنْسانَ»يكى از آيات بزرگ الهى خلقت انسانى است كه از اميرالمؤنين مروى است فرمود:
أ تزعم أنّك جرم صغير
و فيك انطوى العالم الأكبر[1]
كه گفتند، انسان عالم صغير است كه آنچه خداوند در عالم كبير خلق فرموده نمونه او را در انسان قرار داده، بلكه مظهر صفات ربوبى است هر چه كاملتر شود مظهريتش تامتر مىگردد تا برسد به جايى كه مظهر تام اتم جميع صفات ربوبى گردد، مثل خاندان محمّد و آل محمّد صلىاللهعليهوآله، و لذا انسان را تعبير به أعجوبة الكون كردند و حكماى الهى اعضا و اجزاى خارجى و داخلى بدن انسان را تطبيق بر جميع عوامل جسمانى از عرش تا فرش و جميع كرات علوى و سفلى كردند و روح انسان را تطبيق بر عوالم روحانى از عقول و نفوس نفس اماره و لوامه و مطمئنه و روح نباتى و حيوانى و ملكى و روح ايمانى و اعجب از همه اينها اينكه، كار انسان در تعالى و تنزّل به جايى مىرسد كه از ملك پرّان شود و از سگ پستتر گردد با اينكه بدو خلقت او يك آب متعفّن نجس بوده و آخر او يك مردار گنديده كه گفتند:
«أوّله نطفة قذرة و آخره جيفة نتنة و بينهما حامل العذرة»[2]. لذا مىفرمايد:
«خَلَقَ الاْءِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ» پس از آن تحولاتى دارد: علقه، مضغه، كسوه لحم و عظم[3]، تا آنجا كه بفرمايد: «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ»[4].
«فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ». اين جمله را دو نحوه تفسير كردهاند: يكى آنكه انسان در اين دنيا رو به ترقى و تعالى است علماً و عملاً و رو به رشد است عقلاً و بدناً، تا به حدى كه قدرت دارد دفع مزاحمات و منافيات از خود و بستگان خود كند و رد مخالفين دين خود نمايد علناً و آشكارا، به قواى علمى و بدنى و طرفدارى از حق و حقيقت كند و اين است معنى خصيم. ديگر آنكه، مراد اين باشد كه مكابره و مجادله و معارضه مىكند با حق و حقيقت و با انبيا و اوليا و علما و صلحا و مؤنين، و لكن تفسير اول اظهر است، چنانچه از تفسير على بن ابراهيم كه گفتند، بطون اخبار است كه تفسير كرده خصيم را: «متكلّماً بليغاً»[5].
بلكه مناسبت با آيات قبل و بعد دارد.
------------------------------------------------------
[1] . تو گمان مىكنى كه موجود كوچكى هستى؟ حال آنكه درون تو جهان بسيار بزرگى پيچيده و جاى داده شده است. مجمع البحرين: ج1، ص122؛ رياض السالكين: ج7، ص219؛ جواهر المطالب فى مناقب الإمام على عليهالسلام: ج2، ص136؛ اعيان الشيعة: ج1، ص552؛ تفسير الصافى: ج1، ص92.
[2] . ابتداى او آبى آلوده و نجس و پايان او لاشهاى گنديده و بدبوست و خود در اين بين حامل
كثافات است. نهج البلاغة: ص736، حكمت 454؛ كافى: ج2، ص329 پاورقى2؛ و بحار الأنوار: ج7، ص294، ح28؛ در اين منابع به اين صورت آمده است: « اوله نطفه و آخره جيفه و لا يرزق نفسه و لايدفع حتفه » و ر.ك: تفسير رازى: ج31، ص59 و جامع السعادات: ج1، ص287. (با اختلاف در الفاظ).
[3] . علقه: خون بسته؛ مضغه: پارهاى از گوشت؛ كسوه لحم و عظم: پوشانيدن گوشت بر
استخوان.
[4] . پس از آن انشاء فرموديم انسان را خلق ديگرى، پس بسيار است بركات الهيه كه انسان بهترين مخلوقات قرار داد و خداوند بهترين خلق كنندگان است. سوره مؤنون: آيه 14.
[5] . سخنورى ماهر و زبردست. تفسير قمى: ج1، ص384 و تفسير الصافى: ج3، ص127.
آیه ٤ « خَلَقَ الاْءِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ ... »
- بازدید: 2199