1 - يكى از توصيفگران وى گفته است : هيچ كس او را نديد جز آن كهتحت تأثير ابهّت وى قرار گرفت و هر كس با او رفت و آمد كرد محبّت وىرا بر دل گرفت. هر گاه دوست يا دشمنش با وى سخن مىگفتند، شنيدهنشد كه در سخن گفتن به آنان گستاخى كند يا سخنى گزاف بگويد.
درباره شمايل آنحضرت نيز گفتهاند : هيچ كس از حسن بن علىعليه السلام ازنظر خلقت و اخلاق و سيرت و سرورى به رسول خداصلى الله عليه وآله شبيهتر نبود.
همچنين در خصوص ويژگيهاى ظاهرى وى گفتهاند : سيمايش سپيدبود واندكى به سرخى مىزد چشمانى سياه و فراخ داشت. گونههايش لاغربود. ريشش انبوه و موهايى مجعّد داشت گردنش گويى تُنگى نقرهاى بود. هيكلى زيبا داشت و چهارشانه و درشت استخوان بود. چندان اهل مجادلهو ستيز نبود. قامتى ميانه داشت نه بلند بود و نه كوتاه و چهرهاى مليحداشت و از خوش سيماترين مردمان بود.
2 - امام حسن نزد تمام مردم محبوب بود. دور و نزديك به وى احتراممىگذاشتند. يكى از مظاهر عمومى محبوبيّت وى آن بود كه بر در سرايشدر مدينه فرشى برايش مىگستردند و آنحضرت در همانجا مىنشستونيازهاى مردم را برآورده مىساخت و مشكلاتشان را حل مىكرد. هركس كه از آنجا مىگذشت اندكى درنگ مىكرد تا سخن آنحضرت رابشنود و چهرهاش را ببيند و ياد سيماى رسول گرامى اسلام در ذهنش جانگيرد. مردم بسيارى گرداگرد امامعليه السلام را فرا مىگرفتند و راه عبورسواركاران گرفته مىشد و چون امام از اين امر آگاه مىشد برمىخاست تامبادا راه ديگران را بند آورد.
3 - محمّد بن اسحاق درباره وى گويد : هيچ كس پس از رسولخداصلى الله عليه وآلهمانند حسن بن على به قله شرافت نرسيد.
4 - زبير نيز در باره آنحضرت مىگويد : به خدا زنان از پديد آوردنكسى چون حسن بن على ناتوانند.
5 - ابن عبّاس، به منظور نشان دادن تواضع خود، افسار شتران حسنوحسين را به دست مىگرفت. مردم نيز از مراتب خضوع ابن عبّاس نسبتبه آن دو به خوبى آگاه بودند. ابن عبّاس عنان شتران آن دو را مىگرفتوهمچون كسى كه براى اين كار پول مىگرفت، شتران آنان را به جلومىبرد، ابن عبّاس در حقّ امام حسين نيز چنين مىكرد. روزى مدرك بنزياد وى را در اين حالت ديد. بسيار شگفت زده شد، زيرا مىديد كه استادمفسران تا اين حد به حسين بن على احترام مىگذارد. پس به ابن عبّاسرو كرد و با تعجّب گفت : تو از اينان پيرترى آنگاه عنان مَركَبِشان رامىگيرى؟! ابن عبّاس بر وى نهيب زد و گفت : اى فرو مايه! مگر نمىدانىكه اينان كيستند؟ اين دو، فرزندان رسول خدايند. آيا اينان همان كسانىنيستند كه خداوند به واسطه آنها به من نعمت گرفتن عنان مركبشان راارزانى داشته و در برابرشان فروتنى كنم؟!
6 - پيش از اين نيز گفته شد كه چون آنحضرت به عزم گزاردن حج باپاى پياده راهى مكّه مى شد، وقتى مردم وى را مىديدند از مركبهاى خودفرود مىآمدند و در كنار آنحضرت راه مىرفتند و تا وقتى وى راه خود رااز آنان جدا نمىكرد، بر مركوبهاى خود سوار نمىشدند.
---------------------------------------------
نويسنده : آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم : محمد صادق شريعت