بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
همينكه اين سخن از حضرت على عليه السلام صادر شد، بيست هزار نفر از جنگجويان سپاه حضرت ، در حاليكه غرق در اسلحه بوده با شمشيرهاى كشيده و صورتهاى سياه شده در اثر سجده كه در مقدم ايشان مسعر بن فدكى و زيد بن حصين و گروهى از قاريان قرآن كه بعدا از خوارج شدند، پيش حضرت آمدند و حضرت را با اسم نه به عنوان اميرالمؤ منين صدا زده گفتند: يا على دعوت اين قوم را قبول كن ، وگرنه ما با تو همان كار را مى كنيم كه با عثمان كرديم ، به خدا قسم اگر قبول نكنى حتما اين كار را خواهيم كرد.
حضرت فرمود: واى بر شما من اول كسى هستم كه (مردم را) به كتاب خدا دعوت كردم ، و اول كسى هستم كه آنرا پذيرفتم ، بر من حلال نيست و در دين من سزاوار نيست كه به كتاب خدا دعوت شوم و قبول نكنم .
جنگ من با ايشان بخاطر گردن نهادن به حكم قرآن است ، ايشان نافرمانى خدا را كرده و عهد او را شكستند و كتابش را پشت پا انداختند.
من شما را آگاه كردم كه فريبتان داده اند و منظور اينها عمل به قرآن نيست ، هر چه حضرت امير عليه السلام به آنها تذكر داد سودى نبخشيد، آنها گفتند: بفرست تا مالك اشتر (جنگ را قطع كند و) بيايد.
-----------------------------------------------
1- مروج الذهب ، ج 2، ص 389 تا 402 بطور خلاصه .
-------------------------------------
سيد محمد نجفى يزدى