بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
اميرالمؤمنين در يكى از سخنان حكيمانه خود جهت راهنمائى مردم به هنگام وقوع فتنه و آشوبهاى دينى مشكوك ، پس از آنكه به مردم سفارش مى فرمايد كه در فتنه ها كاملا دقت كنيد تا مطلب بر شما روشن گردد و مراقب باشيد تا به هيچ طرف قدمى برنداريد كه رهبر و پيرو هر دو مسئول هستند به فتنه بزرگ آخرالزمان پرداخته مى فرمايد:
پس از اين مقدمات ، فتنه اى تكان دهنده پيدا شود كه خرد كننده و پرشتاب است ، دلهاى مستقيم منحرف گردد و مردان سالم گمراه شوند.
هنگام روى آوردن آن فتنه ، خواهشهاى نفسانى مختلف شوند (مردم بخاطر اختلاف سليقه ها و آراء نفسانى و هوى و هوس با يكديگر اختلاف پيدا مى كنند!) و در زمان پيدايش انقلاب ، آراء مشتبه شود، هر كه از آن فتنه اطاعت كند هلاك شود و هر كه سعايت و بدبينى پيشه كند (بر عليه آن حرف زند) او را خرد كرده نابود سازد.
در آن دگرگونيها مردم چون گله خرهاى وحشى (گورخرها) يكديگر را گاز بگيرند و ريسمان محكم (دين يا وحدت جامعه ) متزلزل گردد. و حقيقت پوشيده گردد (حق و باطل معلوم نشود) در آن فتنه سخنان و اعمال درست اندك گردد، ستمگران به سخنرانى پردازند، آن انقلاب صحرانشينان را با آهن دهانه خود بكوبد و با سينه اش آن خرد كند (سلطه او همه جا گسترده شود).
آنها كه خود را از گرد و غبار آن فتنه دور مى كنند و به تنهائى حركت مى كنند از بين مى روند، در راه مبارزه با آن فتنه سواركاران (دليران ) هلاك شوند.
آن فتنه تار با تلخى قضا و قدر همراه و وارد شده خونهاى تازه و پاك را بدوشد و در نشانه هاى دين رخنه كند، و اعتقادات مردم را تغيير دهد.
خردمندان از آن فتنه تاريك مى گريزند و بدخواهان براى آن نقشه مى كشند، آن فتنه تاريك رعد و برقى دارد و در آن پيوند خويشى بگسلد و خويشان از هم جدا شوند و اسلام از آن بركنار است ، هر كه از آن بركنار است ، هر كه از آن بيزار باشد بيمار است (دچار سختيهايى مى شود) و هر كه از آن كوچ كند وامانده است (1) (راه چاره اى ندارد).
----------------------------------------------
1- نهج البلاغة .
----------------------------------
سيد محمد نجفى يزدى