امام علیه السلام در محراب شهادت‏

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

شب نوزدهم ماه مبارك رمضان، يكى از شبهايى كه احتمال مى‏رودشب قدر در همان شب واقع است. گفتگوهاى مردم در اين شب هر جاپيرامون جنگ ومسائل آن بود. چرا كه على‏عليه السلام روح جهاد و جنگاورى‏را در ميان آنان دميده وتحرك و فعاليّت در آنان اوج گرفته بود.
در گوشه‏اى از مسجد كوفه، عدّه‏اى از مصريان طبق معمول هر شب به‏نماز ايستاده بودند و اندكى آن طرفتر عدّه‏اى نيز با جديّت نمازمى‏خواندند. وگوشه‏اى از شهر خانه محقرى بود كه دختر امام، حضرت‏را به ميهمانى دعوت كرده بود. او هنگام افطار قرصى نان و ظرفى شيرواندكى نمك براى امام آورد. امّا آن‏حضرت فرمود تا شير را از سفره‏بردارد. آنگاه چند لقمه‏اى نان ونمك خورد و سپس براى خواندن نمازبرخاست. او هر چند گاهى به آسمان مى‏نگريست و مى‏فرمود :
اين همان شب موعود است نه دروغ مى‏گويم و نه به من دروغ گفته‏شده است. آنگاه به سوى مسجد رفت و از همان درى كه اين مردان درپشت آن گرد آمده بودند، به درون مسجد رفت.
راوى مى‏گويد : اميرمؤمنان هنگام طلوع فجر بر آنان وارد شد و بانگ‏برداشت : نماز، نماز. پس از آن درخشش شمشيرى ديدم و شنيدم كسى‏مى‏گفت : حكم از آنِ خداست نه از آنِ تو اى على! سپس برق شمشيرديگرى را ديدم و شنيدم امام‏عليه السلام مى‏فرمود : اين مرد از دست شما نگريزد.
اشعث به ابن ملجم گفته بود : پيش از آنكه سپيده بدمد و شناخته شوى‏بايد حتماً خود را نجات دهى.(1)
چه كسانى در توطئه كشتن رهبر مسلمانان شركت داشتند؟
سه نفر در موسم حج گرد هم آمدند و قرار گذاشتند هر يك از آنان‏يكى از اين سه تن را، معاويه وعمرو بن عاص و على را، از پاى در آورند.آن كس كه قرار بود عمرو را بكشد موفق نشد زيرا در همان روز عمرو كس‏ديگرى را به جاى خود براى نماز فرستاده بود و آن مرد به جاى عمروكشته شد. معاويه نيز از مرگ جان سالم به در برد زيرا شمشير بر رانش‏فرود آمد و زخمى نه چندان عميق بر جاى نهاد.
امّا ابن ملجم كه شمشيرش را به هزار درهم خريده و آن را با هزاردرهم آغشته به زهر ساخته بود در تحقيق هدف خود به موفقيّت دست‏يافت. چنان كه به نظر مى‏رسد وى با جناح مخالف امام در كوفه، كه‏رهبرى آن را اشعث بر عهده داشت، برخورد مى‏كند. ابن اشعث كسى بودكه بر كشتگان خوارج اشك مى‏ريخت، وى چندى قبل بر اميرمؤمنان‏وارد شده بود و امام با او به خاطر توطئه‏هاى مستمر وى بر ضد اسلام به‏تندى برخورد كرده بود. وى امام را به كشتن تهديد كرد. يكبار امام درپاسخ به تهديد او فرمود :
"آيا مرا از مرگ مى‏ترسانى و تهديدم مى‏كنى؟! به خدا سوگند من‏هرگز از آن باك ندارم كه با مرگ رو به رو شوم يا مرگ با من رو به روگردد".(2)
علاوه بر ابن اشعث گروهى از ياران وى نيز همچون سبيب بن بجران،وردان بن مجالد در تحقّق اين جنايت دست داشتند.
از طريق ابن اشعث، مصالح خوارج كه از سرسخت‏ترين دشمنان‏معاويه بودند با مصالح معاويه گره خورد. معاويه‏اى كه از هجوم صاعقه‏وار سپاه اسلام بر خود بسيار مى ترسيد و همواره براى كشتن امام به‏كوفيان از دادن هيچ وعده‏اى دريغ نمى‏كرد. به همين علّت است كه‏ابوالاسود دؤلى پس از تحقّق اين جنايت به معاويه گفت :
"هان! به معاوية بن حرب بگوى كه چشمان سرزنشگران ما روشن‏مباد، آيا در ماه روزه ما را با كشتن بهترين همه مردم عزادار كرديد؟
بهترين كس را كه بر اسبان راهوار مى‏نشست و آنها را رام مى‏كردوكشتيها سوار مى‏شد، كشتيد، كسى را كه نعال مى‏پوشيد وآن‏را مى‏ساخت‏و كسى كه سوره‏هاى قرآنى را مى‏خواند".(3)
پس از وقوع اين جنايت، امام را به خانه بردند و ابن ملجم را به‏محضرش حاضر كردند. پس آن‏حضرت فرمود :
"جان در برابر جان. اگر من مُردم او را بكشيد چنان كه مرا كشت‏واگر زنده ماندم خود درباره او تصميم مى‏گيرم".
آنگاه افزود :
"اى فرزندان عبدالمطّلب! مبادا شما را ببينم كه خون مسلمانان رامى‏ريزيد و مى‏گوييد اميرمؤمنان كشته شد. هان كه نبايد جز قاتل من كس‏ديگرى كشته شود".
يكى از پزشكان كوفه موسوم به اثير بن عمر بن هانى بر بالين امام‏حاضر شد و پس از معاينه به آن‏حضرت گفت : اى اميرمؤمنان! وصيّت‏كن كه دشمن خدا ضربتش را تا مغزت رسانيده است.
اصبغ بن نباته نقل مى‏كند : خدمت اميرمؤمنان رسيدم. او تكيه داده‏وبر سرش دستار زردى پيچيده بود. لكّه‏هاى خون از دستار به بيرون نفوذكرده بود چهره آن‏حضرت به زردى مى‏زد به گونه‏اى كه معلوم نبود سيماى‏آن‏حضرت‏زردتر است يا عمامه‏اش؟ پس خم شدم واو را بوسيدم‏وگريستم. امام به من فرمود : اصبغ! گريه مكن كه جزاى اين به خدابهشت است.
عرض كردم : فدايت شوم من نيك مى‏دانم كه تو به بهشت خواهى‏رفت امّا از اين كه تو را از دست مى‏دهم، مى‏گريم.(4)
ام كلثوم نيز پس از آن كه خبر مرگ امام را از زبان خود آن‏حضرت‏شنيد، گريست. پس امام به او فرمود :
"ام‏كلثوم مرا ميازار! اى‏كاش آنچه‏را كه من مى‏بينم تو هم‏مى‏ديدى.فرشتگان هفت آسمان را مى‏بينم كه پشت يكديگر صف كشيده‏اندوپيامبران مى‏گويند : اى على بيا! آنچه پيش روى توست بسى بهتر از حالى‏است كه تو در آنى".(5)
امام سه روز پس از اين ضربه زنده ماند امّا حالش روز به روز بدترمى‏شد. تا آن كه شب بيست و يكم فرا رسيد. آن‏حضرت به امام حسن‏عليه السلام‏وصيّت كرد و به ديگر فرزندش امام حسين‏عليه السلام آخرين وصاياى خود راگفت آنگاه با خانواده خود وداع كرد و با اطمينان و آرامش فرشتگان‏پروردگارش را استقبال كرد و روح پاك آن‏حضرت از كالبدش بيرون‏رفت. با شهادت امام فرياد و شيون دختران وزنان آن‏حضرت بالا گرفت‏وكوفيان دانستند كه اميرمؤمنان در گذشته است. مردان و زنان عزادار فوج‏فوج به منزل آن‏حضرت مى‏رفتند. غوغاى عظيمى بر پا شده و كوفه به لرزه‏در آمده بود. اين روز همچون روز در رحلت رسول خداصلى الله عليه وآله بود.
امام حسن و امام حسين با هم پيكر امام را مى‏شستند و محمّد بن‏حنفيه بر روى بدن مبارك آن‏حضرت آب مى‏ريخت. آنگاه با باقيمانده‏حنوط رسول خدا آن‏حضرت را حنوط كردند و در تابوتش گذاردند. امام‏حسن بر جنازه آن‏حضرت نماز خواند و او را شبانه تا پشت كوفه بردندودر نوبه در كنار ستون غريين، جايى كه هم اكنون آرامگاه آن‏حضرت‏است، به خاك سپردند.
محل آرامگاه آن‏حضرت، تا دوران امام رضاعليه السلام از ديدهها نهان بود.زيرا بيم آن مى‏رفت كه خوارج و بنى اميّه مرقد آن‏حضرت را مورد تهاجم‏خويش قرار دهند.
پس از شهادت امام، ابن ملجم كشته و به آتش سوزانده شد. بدين‏سان، با شهادت على‏عليه السلام صفحه‏اى درخشان از زندگى آن امام ورق خوردتا صفحات مجد و سرفرازى و فضايل وى تا پايان روزگار همچنان پرتوافشان بماند و پيروان خود را به هدايت و استقامت رهنمون شود. پس‏سلام خدا بر او باد آنگاه كه در كعبه پا به دنيا گذارد و آنگاه كه در محراب‏كوفه به خون غلتيد و هنگامى كه شهيد و شاهد بر ظلم ستمگران شدووقتى عدالت و پرچم هدايت و منَار تقوا گشت. سلام خدا برا او بادهنگامى كه او را زنده بر مى‏انگيزد تا او را ميزانى قرار دهد كه ميان‏بندگانش جدايى اندازد و تقسيم گر بهشت و دوزخ باشد.
و سلام بر راستكارانى كه در راه آن‏حضرت گام نهادند و درود برپيروانش كه در راه عشق به او سختيهايى را تحمّل كردند كه كوههاى سر به‏فلك كشيده تاب تحمّل آنها را نداشتند.
-------------------------------------------------
1) سيرة الأئمّة الاثنى عشر، ص‏505.
2) سيرة الأئمّة الاثنى عشر، ص‏501.
3) في رحاب أئمّة اهل البيت، ج‏2، ص‏255.
4) في رحاب أئمّة اهل البيت، ج‏2، ص‏255.
5) في رحاب أئمّة اهل البيت، ج‏2، ص‏255.
---------------------------------------
نويسنده : آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم : محمد صادق شريعت

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page