سوالى كه به ذهن راه مى يابد اين است كه رمز دوام و گسستن پيمان هاى دوستى چيست، چرا رابطه ى دوستى دو نفر آن قدر مستحكم و استوار است كه هيچ چيز نمى تواند آن را بگسلد، اما رشته ى محبت دو نفر آن قدر سست است كه به كمترين بهانه اى از هم گسسته مى شود.
در پاسخ به اين سوال بايد گفت هر گاه دو نفر براى خدا و خدمت به اجتماع دست دوستى به يكديگر بدهند روز به روز دوستى آنان تقويت مى شود و استحكام بيشترى مى يابد، ولى آن گاه كه براى منافع شخصى و در راه ظلم و فساد با يكديگر دوست شدند، به دليل توجه به منافع خويش زودتر متفرق مى گردند و همين رمز ناسازگارى و برخوردهاى بسيارى از دوستان و سرانجام جدايى آنان است.
دوست شما كه تا ديروز به شما اظهار ارادت مى كرد و وفادار بود ناگهان تغيير روش مى دهد و اسباب ناراحتى شما را فراهم مى كند، سر سنگين مى شود و به تندى مى نگرد و به خشم حرف مى زند، اين دوست وفادار چرا تغيير روحيه داده و اين چنين شده است؟
بايد در نظر داشت بسيارى از ناراحتى ها از بى احتياطى هاى افراد سرچشمه مى گيرد. توقعات و انتظارات نابجا و كارهاى ناشايسته، دوستان را دلگير و بى اعتنا مى گرداند.
بياييد در اين بخش از بوستان عطر افشان خاندان نور و دوستان پاك و وارسته ى خداى بزرگ، مخصوصا امام مومنين حضرت على عليه السلام خوشه اى برچينيم و از گفته هاى بى بديل آن عزيزان فيض جوييم.
آيينه حديث
بدون دوست: من لا صديق له لا ذخر له [ غرر الحكم، ج 2، ص 680، ح 1098. ] هر كس دوستى ندارد پناهى ندارد.
غربت و تنهايى: فقد الاحبه غربه [ نهج البلاغه، حكمت 65. ] "مبادا دوستان خود را از دست بدهيد كه" از دست دادن دوستان، غربت و تنهايى است.
نبايد از دست داد: لا تقطع صديقا و ان كفر [ غرر الحكم، ج 2، ص 802، ح 47. ] از دست مبر، اگر چه او "نعمت دوستى را" كفران كننده باشد.
جايگاه دوستى: لا تبذلن ودك اذا لم تجد له موضعا [ غرر الحكم، ج 2، ص 808، ح 126. ] وقتى كه براى دوستى جايى نمى بينى آن را به كار مبند.
حفظ دوستى: كن للود حافظا و ان لم تجد محافظا [ همان، ص 566، ح 26. ] خودت نگه دارنده ى دوستى و رفاقت باش، اگر چه نگه دارنده پيدا نكنى.
ناتوان ترين مردم: اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان و اعجز منه من نضيع من ظفر به منهم [ نهج البلاغه، حكمت 12. ] ناتوان ترين مردم كسى است كه نتواند دوستى بيابد، و از آن ناتوان تر كسى است كه دوستان به دست آمده را رها "و دوستى را تباه" سازد.
زندگى ناگوار: لا عيش لمن فارق احبته [ غرر الحكم، ج 2، ص 840، ح 224. ] زندگى براى كسى كه دوستانش را از دست بدهد گوارا نيست.
نكوهش قطع رابطه: ما اقبح القطيعه بعد الصله و الجفاء بعد الاخاء و العداوه بعد الصفاء و زوال الالفه بعد استحكامها [ همان، ص 756، ح 266. ] چقدر زشت است بريدن پس از پويند و دورى كردن پس از برادرى و دشمنى پس از محبت و صفا و رشته ى دوستى را از ميان بردن پس از استوار كردن. از دست دان درد آور: الفقد الممرض فقد الاحباب [ غرر الحكم، ج 1، ص 39، ح 1202. ] از دست دادن دوستان از دست دادنى است درد آور.
از دست دادن اعضاى بدن: من فقد اخا فى الله فكانما فقد اشرف اعضائه [ همان، ج 2، ص 723، ح 1525. ] كسى كه دوست پاك ضمير خود را، كه براى خدا با وى پيوند دوستى داشته از دست بدهد، مثل اين است كه شريف ترين اعضاى بدن خود را از كف داده است.
بى انصافى عامل از دست دادن: لا تدوم على عدم الانصاف الموده [ همان، ص 850، ح 391. ] دوستى با بى انصافى "و رعايت نكردن آداب دوستى" پايدار نيست.
عامل تباهى دوست: من لم يتعاهد موادده فقد ضيع الصديق [ همان، ص 663، ح 888. ] هر كس عهد دوستانش را نگه ندارد، دوست را تباه ساخته است.
دوستى هاى ناپايدار: من وادك لامر ولى عند انقضائه [ همان، ص 663، ح 890. ] هر كس براى كارى تو را دوست داشته باشد، آن كار كه تمام شد، او نيز دست از دوستى بكشد.
• اين دغل دوستان كه مى بينى مگسانند گرد شيرينى .
• مگسانند گرد شيرينى . مگسانند گرد شيرينى .] ]
زود باورى عامل جدايى: من صدق الواشى افسد الصديق [ غرر الحكم، ج 2، ص 658، ح 818. ] هر كس سخن بد خواه و سخن چين را باور دارد دوست را تباه كرده است.
مقدمه ى جدايى: اذا احتشم المومن اخاه فقد فارقه [ نهج البلاغه، حكمت 480. ] به خشم آوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه ى جدايى است.
كنجكاوى عامل قطع رابطه: من استقصى على صديقه انقطعت مودته [ غرر الحكم، ج 2، ص 666، ح 920. ] هر كس بر دوستش كنجكاوى روا دارد "و به او بد گمان باشد" دوستى اش بريده مى شود.
بى پناهى: من استفسد صديقه نقص من عدده [ همان، ص 643، ح 576. ] هر كس جوياى تباهى دوستش باشد "و به جهت مسائل مادى، آرزوى نابودى او را داشته باشد" از پناه هاى خود كاسته است.
سوء نيت موجب پراكندگى: و انما انتم اخوان على دين الله ما فرق بينكم الا خبث السرائر و سوء الضمائر [ نهج البلاغه، خطبه ى 113. ] همه ى شما از نظر دين خدا برادر يكديگريد، چيزى جز زشتى درون و سوء نيت ها شما را از هم پراكنده نكرده است.
------------------------------
جعفر شيخ الاسلامى
عوامل از دست دادن دوست
- بازدید: 20749
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا