احترام مخصوص قم و اجلال ويژه حضرت معصومه (سلام اللَّه عليها)، از نظر معنوى و در نظر مردم و جوامع از بحث هاى گذشته، روشن گرديد. اكنون يادآور می شويم كه در مواردى شهر قم و يا حرم مطهّر آن بانوى جهانى مورد هتك و بى حرمتى قرار گرفت.
از مواردى كه شهر قم در معرض تعدّى، تجاوز و تهاجم واقع شد حادثه هولناك حمله تيمور گوركان است كه طبق نقل، اين شهر را به كلّى ويران ساخت، هر چند در اين نقل چيزى راجع به قبّه ساميه حضرت معصومه (سلام اللَّه عليها) نيامده است، كمااينكه اصل جريان، نيز مورد ترديد واقع شده است.
و ديگر فتنه افغان هاست كه در سال 1722 میلادی اين شهر را پس از آنكه رو به آبادى گذاشته بود مورد حمله قرار داده، آن را مجدّداً خراب كردند و شقاوت و بى رحمی نسبت به ساكنان قم از تيمور بيشتر شد، به طورى كه يكى از سيّاحان اروپايى كه يك قرن پس از حمله افغان ها از اين شهر عبور كرده می نويسد: از شهر آباد قم فقط توده خاكى بر جاى مانده است. (1)
و موارد ديگرى نيز در تواريخ ذكر شده و گويا رمز اين حملات وحشيانه و قتل عام مردم قم اشتهار آنان به تشيّع و پيوند دل و جان آنان با خاندان على (عليه السّلام) بوده است.
و امّا راجع به هتك حريم مقدّس حضرت معصومه (سلام اللَّه عليها) و شكستن احترام حرم شريف دو مورد را ذكر می كنيم:
1- هتك و سوء ادبى كه به وسيله شخص رضاخان پهلوى صورت گرفت: بدين بيان كه تحويل سال و نوروز سال 1346 قمری كه مصادف با ماه مبارك رمضان بوده، زنان و دختران فاسد او بدون ساتر و پوشش وارد آستانه مقدس شده، بى شرمانه در غرفه بالاى ايوان آينه كه در صحن بزرگ قرار دارد جاى گرفته و مشغول تماشاى مردم بودند و يكجا، حرمت ماه مبارك رمضان را شكستند و هم احترام مخصوص مكان مقدّس و آستان ملك پاسبان بانوى اسلام را از بين بردند.
مردمان علاقمند به دين، از اين ماجرا ناراحت شده و مطلب را به مرحوم شيخ محمد تقى بافقى (رحمة اللَّه عليه) رساندند. او كه انسانى بسيار غيرتمند بود، به آنان پيغام فرستاد كه شما اگر بر غير دين اسلاميد، در اين مكان شريف چه كار داريد و اگر مسلمانيد چرا بى حجاب و با سر و موى باز در حضور چندين هزار نفر در غرفه نشسته ايد؟ مردم هم سر و صدا كردند.
شيطان صفتان آتش افروزى نموده، خانواده سلطنتى را مرعوب ساخته اظهار داشتند كه اين آخوند، مردم را تحريك كرده كه شما را اذيّت كنند. آنها تحت تأثير اين تحريكات واقع شده تلگراف تحريك آميزى به دربار كردند و در پى آن تلگراف پهلوى با عده زيادى از افراد ارتش حركت كرده به قم آمد. اطراف صحن به فرمان او محاصره شد و خود براى گرفتن آن عالم محترم وارد صحن شد و با كفش وارد ايوان حرم مطهّر گرديد و به تيمورتاش فرمان داد كه او را احضار كند.
آن خائن با كمال بى ادبى با كفش به مسجد بالاسرِ حضرت معصومه (سلام اللَّه عليها) رفت و آقاى بافقى كه به رسم همه روزه مشغول موعظه بود را گرفته و او را بيرون كشيد و در ايوان آينه نزد آن طاغوت از خدا بى خبر آورد و او تا چشمش به اين روحانى پاك افتاد، با شدّت بغضى كه داشت شروع به فحش و جسارت و گفتن كلمات كفرآميز كرد و عمّامه او را به گردنش انداخت و با حربه اى كه در دست داشت به سر و صورت او زد و با لگد وى را به زمين انداخت و لگدهاى زيادى به شكم و پهلوى او زد و او پيوسته می گفت: يا صاحب الزّمان!
آرى، اين هتك بزرگ را در جلوی قبر مبارك حضرت معصومه (سلام اللَّه عليها) كرد و آن عالم پرهيزكار را در آن مكان مقدّس كه جاى امن بود، بدانگونه مورد ضرب و شتم و آزار قرار داد و آن وضع وحشتبار را در محل نزول فرشتگان آسمانى به وجود آورد.
و تازه دستور داد او را به تهران ببرند و مأموران خبيث آن روحانى محترم را با توهين فراوان و آزار بسيار به تهران بردند و در زندان شهربانى كل، زندانى كردند. شش ماه زندانى بود و بعد او را به حضرت عبدالعظيم بردند و او در آنجا به صورت اقامت اجبارى، سكونت يافت تا در سال 1365 ه'ق از جهان درگذشت و جنازه شريفش را به قم حمل داده و در جوار حضرت معصومه (سلام اللَّه عليها) و نزديك مدفن مرحوم آيت اللَّه العظمی آقاى حايرى دفن كردند.
نويسنده محترم شرح حال ايشان مرحوم آقاى شيخ محمّد رازى (رحمة اللَّه عليه) دو خواب را نقل می كند كه يكى راجع به حادثه هولناك ضرب و شتم و حبس كردن مرحوم بافقى است و ديگرى راجع به آزاد شدن ايشان و چون از رؤياهاى صادقه است هر دو را نقل می كنيم:
الف - يكى از سادات عظام و اخيار قم، حكايت كرد كه يك شب قبل از حادثه، خواب ديدم كه در حرم حضرت معصومه (سلام اللَّه عليها) ايستاده و مشغول به گريه و زيارت می باشم. ناگاه ديدم جمعى به زىّ جبابره و فسّاق آمده، ضريح آن حضرت را برداشتند و بعد قبر مطهّر حضرت معصومه را خراب و بدن او را بيرون آورده و بردند و من هر چه جزع كردم كه بدن حضرت را كجا می بريد التفاتى به من ننمودند. صبح آن روز خواب خود را براى آقاى شيخ مهدى مجتهد و جمعى ديگر نقل نمودم. آنان گفتند: پيشآمد بزرگى خواهد شد.
اتّفاقاً شب بعد آن قضيه رخ داد و آقاى بافقى را به تهران بردند و خواب من تعبير شد و دانستم كه ايشان چقدر ارتباط با حضرت معصومه (سلام اللَّه عليها) دارند. (2)
ب - مرحوم سيد مرتضى قمی معروف به ساعت ساز گفت: چون ايّام زندان آقاى بافقى به طول انجاميد و خبرى از او نبود، من بى اندازه مضطرب بودم. تا شبى در خواب ديدم كه حضرت بقيّة اللَّه صاحب الامر (صلوات اللَّه عليه) از سمت قبله می آيد، در حالى كه سوار اسب نجيب عربى است و خطى بر دست گرفته و نيزه خود را حركت می دهد و از شدّت سرعت، گويا در فضا راه می پيمايد و به صداى بلند ارجوزه فارسى می خواند و از ابياتى كه شنيدم می خواند اين بود:
• باز آمدم موسى صفت از خود يدبيضا كنم فرعون و قومش سربه سر مستغرق دريا كنم
• فرعون و قومش سربه سر مستغرق دريا كنم فرعون و قومش سربه سر مستغرق دريا كنم
آمد تا رسيد روى پل يا محاذى پل رودخانه و رو را به حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومه (سلام اللَّه عليها) گردانيد و با حال گريه فرمود:
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ ياعَمَّتى الْمَظْلُومَةُ ، لَعَنَ اللَّهُ قَوْماً هَتَكُوا حُرْمَتَكِ وَكَسَرُو احِصْنَكِ
يعنى سلام بر تو اى عمّه مظلومه من، خدا لعنت كند كسانى كه هتك حرمت تو را كرده و قلعه محكم تو را شكستند - اشاره به آن ظالمين كه با كفش، قدم جسارت در حرم او گذارده و دوست او را توهين و اذيّت نمودند و پس از اين سلام، مانند برق لامع، به طرف تهران رفت و من در خواب گمان می كردم كه به شهر می آيد، از ديدم اين صحنه خوشحال از خواب بيدار شدم و به اهل خانه گفتم: ايشان از زندان خلاص شد، گفتند: تو از كجا می گويى؟ گفتم: خواب ديدم كه امام زمان (عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف) به طرف تهران براى خلاصى او می رفت.
اتفاقاً روز ديگر خبر رسيد كه همان روز، از زندان بيرون آمده است. (3)
2- هتك حرمت و بى حرمتى كه از سوى عمّال محمّدرضا شاه پهلوى صورت گرفت و آن جريان تأسف انگيز حمله اشرار و مزدوران رژيم به مدرسه فيضيه بود. اتفاقاً آن هم دوّم فروردين 1342 و مصادف با روز شهادت حضرت امام جعفر بن محمّد الصادق (عليه السّلام) بود. آن روز از سوى مرجع بزرگ، مرحوم آيت اللَّه العظمی آقاى گلپايگانى (رضوان اللَّه عليه) مجلس سوگوارى در مدرسه فيضيه برقرار بود، جمعيتى بسيار عظيم در آنجا گرد آمده و جلوى منبر يعنى مابين حوض بزرگ سابق تا جلو درب كتابخانه را كماندوها و مأمورين شاه اشغال كرده بودند. در اثناى سخنرانى واعظ شهير مرحوم آقاى حاج انصارى قمی (رضوان اللَّه عليه) آن جنايتكاران شروع به اخلالگرى و به همزدن نظم مجلس كردند، گاهى با صلوات هاى بى مورد و زمانى با سردادن شعار، ايجاد اغتشاش كردند تا بالاخره كنترل مجلس را از دست گوينده گرفتند، ايستادند و شعارهاى شرك آلود خود را عليه علمای دين و به نفع شاه و خاندان پهلوى سردادند و بعد ديوانه وار به جان طلّاب، علما، محصّلين و مردم مسلمان افتاده هر كس را كه به دستشان می افتاد محكم می زدند، صحنه چنان بود كه قابل توصيف نيست و آنچه بنده خود ديدم به وصف نمی آيد. و بالاخره عدّه زيادى را مجروح و مصدوم ساختند و آن ماجرا كشته اى نيز بر جاى گذاشت.
قابل توجّه است كه مدرسه فيضيه متصل به صحن عتيقِ حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومه (سلام اللَّه عليها) است و بالاتر آنكه درى از درهاى مدرسه به آن صحن مبارك باز می شود و اتفاقاً آن در درست محاذى با ايوان طلا و حرم مطهّر و قبر منوّر حضرت فاطمه بنت موسى (عليهماالسّلام) است.
و بعضى از نويسندگان محترم و اهل تحقيق گفته اند: اين مدرسه تا قرن يازدهم به نام مدرسه آستانه، موسوم بوده و تا اين اواخر هم مردم قم، آن را مدرسه صحن نيز می گفتند. (4)
بنابراين جنايت مزبور درست پيش چشمان حضرت معصومه (سلام اللَّه عليها) و در حرم امن و امان آن بانوى بهشتى به دست عمّال پهلوى، صورت گرفت و حرمت آن حرم محترم را شكستند و در حريم صفيّةاللَّه، دختر موسى بن جعفر (سلام اللَّه عليها)، مرتكب شتم، سبّ، ضرب و قتل كه بزرگترين جنايات است شدند و اين حادثه نفرت مردم مسلمان را از آن سفاكان بى رحم برانگيخت و مقدمات زوال و اضمحلال آن رژيم منحط را فراهم آورده، زمينه اى مساعد براى انقراض آنان گرديد و صدق آن حديث شريف ظاهر شد كه فرمود: هر جبّارى كه قصدسوء درباره قم كرد، خداوند او را در هم شكست و نابود گردانيد.
آرى، هتك مستقيم و سوء ادب آشكار به قبر منوّر فاطمه معصومه (سلام اللَّه عليها) و شكستن حرمت مسلّم آن بانوى دو سرا به وسيله پدر و پسرِ بى ايمان صورت گرفت. يكبار پدر اين اقدام غيرانسانى را كرد و بار دوّم، پسر اين برنامه ننگين را انجام داد و بالنتيجه اين پدر و پسر ننگ هتك حرمت بانوى بهشتى و بى احترامی به مهبط انوار الهى و فرشتگان آسمانى را براى خود كسب كردند و علاوه بر عذاب اليم و دردناك پروردگار فضاحت و رسوايى اين عمل را براى خود خريدند و به جاى آن همه اجلال، احترام، بنا، تعمير و تقديسى كه از سلاطين صفوى و قاجار نسبت به آن بانوى بهشتى صورت گرفت، اين دو موجود بخت برگشته دست به چنين اقدام زشتى زدند و لعن و نفرين مردم مسلمان و دلدادگان حضرت فاطمه معصومه (سلام اللَّه عليها) براى ابد متوجّه آنان گرديد و اين است عاقبت ستمگرانى كه به حريم قدس ناموس خدا و دختر گرانقدر حضرت موسى بن جعفر(عليهاالسّلام) اهانت كنند.
****************************************
(1) فيض، عباس، گنجينه آثار قم، ج 1، ص 424-425.
(2) رازى، محمّدشريف، مجاهد شهيد آية اللَّه بافقى، ص 94.
(3) رازى، محمّدشريف، مجاهد شهيد آية اللَّه بافقى، ص 101.
(4) فقيهى، على اصغر، تاريخ مذهبى قم، پاورقى 194.
نویسنده : على كريمی جهرمی