123 - متّهم بىگناه 171) بحارالانوار، ج47، ص24-23.
علامه مجلسى به نقل از »كتاب الفنون« نويسد: مردى از حُجّاج درمدينه به خواب رفت و چون بيدار شد پنداشت هِميانِ پول او سرقتشده، پس از خانه خارج شد و برخورد به امام جعفر صادق عليه السلام نمود كهحضرتش مشغول نماز بود، امّا او امام را نشناخت و دست به گريبانِحضرت شد كه: تو هميانِ مرا برداشتهاى.
امام فرمود: چه چيز در هِميان بود؟
گفت: هزار دينار.
پس امام او را به خانه خود برد و معادل هزار دينار طلا يا نقره به اوداد، امّا همين كه آن مرد به خانه خود رفت و هِميان را در خانه يافت بهخدمتِ امام برگشت و با حال معذرت و پوزش خواست هزار دينار رامسترد نمايد، ولى امام از گرفتنِ دينارها امتناع ورزيد و فرمود: آنچه ازدستِ من خارج شده ديگر به من برنخواهد گشت.
و چون آن مرد از هويّتِ امام سراغ گرفت، به او گفته شد: اوجعفر صادق عليه السلام است.
گفت: همانا اوست كه با من اين چنين برخوردِ بزرگوار مَنِشانه كرد.(171)
--------------------------------
123 - متّهم بىگناه
- بازدید: 5323