حضرت مهدى عليه ‏السلام در سخنان معصومان عليهم ‏السلام

(زمان خواندن: 11 - 21 دقیقه)

پيامبر اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم و حضرت مهدى عليه ‏السلام
رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم درباره حضرت ولى‏عصر عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
مهدى از فرزندان من است؛ اسم او اسم من و كنيه او كنيه من است. او شبيه‏ترين فرد به من از حيث خلقت (صورت و شمايل) و اخلاق و رفتار است.(1)
در جاى ديگر مى‏فرمايند:
مهدى امت من شبيه‏ترين فرد به من در شمايل، سخن و حركات است.(2)
امام باقر عليه ‏السلام در جريان شب معراج رسول‏اللّه‏ بعد از بيان ذكر ائمه و ديدن انوار ايشان توسط وجود نورانى پيامبر، از قول ايشان مى‏فرمايند:
ديدم على عليه ‏السلام را تا [وصى يازدهم] حسن‏بن على‏بن محمد عليه ‏السلام.
و بعد فرمودند:
ديدم حجت قائم را كه گويا ستاره‏اى درخشان بود در ميان ايشان.
پيامبر اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم عرض كرد:
پروردگارا! اينان كيستند؟
رب‏العالمين مى‏فرمايند:
اينها [امامان بعد از تو هستند] و اين [اشاره به ستاره درخشان] قائم است. حلال مى‏كند حلال مرا و حرام مى‏كند حرام مرا و انتقام مى‏كشد از دشمنان من. اى محمد! او را دوست بدار، پس به درستى كه من او را دوست دارم و دوست دارم هركس كه او را دوست داشته باشد.(3)
روزى پيامبر اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم در جمع اصحاب، دو بار فرمودند:
خداوندا! برادران مرا به من نشان بده.
اصحاب عرض كردند: «يا رسول‏اللّه‏! مگر ما برادران شما نيستيم؟» ايشان فرمودند:
نه، شما اصحاب من هستيد. برادران من مردمى در آخرالزمان هستند كه به من ايمان مى‏آورند با اين كه مرا نديده‏اند. خداوند آنان را با نام و نام پدرانشان پيش از آن كه متولد شوند، به من نشان داد. ثابت‏ماندن يكى از آنان بر دينشان، از صاف كردن درخت خاردار با دست، در شب ظلمانى دشوارتر است و يا مانند كسى كه پاره‏اى از آتش چوب درخت غضا (4) را در دست نگه دارد. آنان چراغ‏هاى شب تار هستند. خداوند آنها را از هر فتنه‏اى نجات مى‏دهد.(5)
در جاى ديگرى ايشان فرمودند:
خوشا به حال كسى كه قائم اهل‏بيت مرا درك كند درحالى كه قبل از قيامش به او اقتدا كرده باشد، با دوستان او دوستى كرده و با دشمنان او، عداوت و دشمنى ورزيده، و معصومان قبل از او را دوست داشته باشد! آنها، دوستان من و مورد علاقه و محبت من و گرامى‏ترين امت در نزد من هستند.(6)
اميرالمؤمنين عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
اصبغ‏بن نباته مى‏گويد:
روزى خدمت اميرالمؤمنين عليه ‏السلام بودم، ديدم در انديشه فرو رفته و با انگشت بر زمين خط مى‏كشد. عرض كردم: يا اميرالمؤمنين! چه شده كه اين چنين در فكر فرو رفته‏ايد و بر زمين خط مى‏كشيد؟ آيا ميل و رغبتى بر زمين و خلافت در آن داريد؟ حضرت فرمودند: «به خدا قسم، هيچ‏گاه بر اين زمين و نه بر تمام دنيا، مايل و راغب نبوده‏ام، ولى درباره مولودى فكر مى‏كنم كه يازدهمين فرزند از نسل من است. او مهدى است كه زمين را پر از عدل و داد مى‏كند زمانى كه پر از ظلم و جور شده باشد. او را غيبت و حيرتى است كه اقوامى در آن گم‏راه شوند و اقوامى در آن هدايت يابند.(7)
آن حضرت مى‏فرمايد:
صاحب اين امر، آواره و رانده و تك و تنهاست.(8)
در جايى ديگر فرمودند:
قائم ما غيبتى دارد كه مدتش طولانى است. گويا شيعه را در دوران غيبت او مى‏بينم كه جولان مى‏دهد مانند جولان چهارپايان. به دنبال چراگاه مى‏گردند اما آن را نمى‏يابند. بدانيد هركه در آن دوران در دينش استوار باشد و قلبش به واسطه طول غيبت امامش، سخت نشود او در روز قيامت هم‏درجه من است! هنگامى كه قائم ما قيام كند، بيعت هيچ‏كس بر گردن او نيست و به سبب اين، ولادت او پنهان است و شخص او غايب مى‏شود.(9)
اميرالمؤمنين على عليه ‏السلام در حديثى ديگر فرمودند:
پروردگارا! خروج او را باعث خلاصى از هم و غم كن و با او متفرقات امت را جمع نما. پس اگر ملاقات او نصيب شما شد [خطاب به اصحاب]، به سمت وى عزم نماييد و اگر به سمت او راه يافتيد، از او دور نشويد.
سپس آن حضرت به سينه خود اشاره كرد و فرمود:
شوقا (10) إلى رؤيته.(11)
امام حسن عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليهماالسلام
وقتى امام حسن عليه ‏السلام با معاويه صلح كرد، مردم نزد او آمدند و بعضى از آنها امام را به واسطه صلحش، سرزنش كردند. حضرت فرمودند:
واى بر شما! چه مى‏دانيد كه چه كردم؟ به خدا سوگند اين عمل براى شيعيانم از آن‏چه آفتاب بر آن طلوع و غروب كند بهتر است. آيا نمى‏دانيد كه من امام واجب‏الاطاعه بر شما هستم و به نص رسول خدا، يكى از دو سيد جوانان اهل بهشتم؟
گفتند: «بلى مى‏دانيم.»
فرمودند:
آيا نمى‏دانيد كه خضر عليه ‏السلام كشتى را [سوراخ كرد و] شكست و غلام را كشت و ديوار را برپا ساخت؛ موسى‏بن عمران از كرده او در غضب شد؛ زيرا وجه حكمت و مصلحت بر او مخفى بود و حال آن كه در نزد خدا حكمت و صواب بود؟ آيا نمى‏دانيد كه از ما اهل‏بيت كسى نيست كه بيعت سلطان طاغى زمانش در گردن وى نباشد مگر قائم كه روح‏اللّه‏ در پشت سرش نماز مى‏خواند و خداى تعالى ولادت او را مخفى و شخصش را غايب گرداند تا اين كه هيچ بيعتى بر گردن او نباشد.(12)
امام حسين عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
امام حسين عليه ‏السلام فرمودند:
در نهمين فرزند من سنتى از يوسف و سنتى از موسى‏بن عمران است. او قائم ما اهل‏بيت است و خداى تعالى امر او را در يك شب اصلاح فرمايد.(13)
حضرت اباعبداللّه‏ الحسين عليه ‏السلام در روايتى ديگر مى‏فرمايند:
او را غيبتى است كه اقوامى در آن مرتد مى‏شوند و ديگرانى كه در آن [اعتقاد به مهدى و غيبت طولانى او] پابرجا باشند، اذيت شوند و به آنها بگويند: اگر راست مى‏گوييد اين وعده [ظهور] چه وقت عملى مى‏شود؟
بدانيد كسى كه در دوران غيبت او بر آزار و تكذيب صابر باشد، مانند مجاهدى است كه با شمشير رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم مبارزه كرده است.(14)
آن حضرت هم‏چنين مى‏فرمايند:
اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را به قدرى طولانى فرمايد تا آن كه مردى از فرزندان من خروج نمايد و زمين را از عدل و داد پر كند هم‏چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد. از رسول خدا شنيدم كه اين‏چنين مى‏گويد.(15)
عيسى خشاب مى‏گويد:
به امام حسين عليه ‏السلام گفتم: آيا شما صاحب‏الامر هستيد؟ فرمود: «خير، ولى صاحب‏الامر آواره و رانده شده و خون‏خواه پدرش و مخفى و مستتر از عمويش (16) است. او شمشيرش را هشت‏ماه روى دوش خود مى‏نهد.(17)
شايد كنايه از اين باشد كه در زمين هشت‏ماه جنگ مى‏كند تا عدل و داد را مستقر گرداند.
امام سجاد عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
امام سجاد عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
در قائم ما سنت‏هايى از انبيا وجود دارد: سنتى از پدرمان آدم و سنتى از نوح و سنتى از ابراهيم و سنتى از موسى و سنتى از عيسى و سنتى از ايوب و سنتى از محمد صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم. اما از آدم و نوح طول عمر، و از ابراهيم، ولادت پنهانى و كناره‏گيرى از مردم، و از موسى خوف و غيبت، و از عيسى اختلاف مردم درباره او، و از ايوب فرج پس از گرفتارى، و از محمد خروج با شمشير است.(18)
امام زين‏العابدين عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
مدت غيبت ثانى [غيبت كبرا] به حدى طول مى‏كشد كه اكثر مردم از اعتقادى كه به آن حضرت دارند، برمى‏گردند و در اين اعتقاد ثابت نمى‏شود مگر كسى كه يقينش قوت داشته باشد و معرفتش صحيح شود و در نفس خود از چيزهايى كه ما حكم مى‏كنيم، تنگى نيابد (19) و به ما اهل‏بيت تسليم گردد.(20)
در حرز امام زين‏العابدين اين‏گونه آمده كه حضرت فرمودند:
[خدايا] فرج آل‏محمد عليهم ‏السلام را نزديك گردان و شيعيان آل‏محمد عليهم ‏السلام را يارى فرما و چشمم را به جمال قائم آل‏محمد عليهم ‏السلام روشن گردان و مرا از شيعيان و خشنودان به فعل آنان قرار بده؛ به حق رحمتت اى مهربان‏ترين مهربانان! (21)
امام زين‏العابدين عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
هرآينه فتنه‏هايى كه مانند شب ظلمانى هستند مى‏رسند. از آنها نجات نمى‏يابد، مگر كسى كه خداى تعالى از او عهد و ميثاق گرفته باشد. آنان چراغ‏هاى هدايتند و چشمه‏هاى علم خدا. [معصومان عليهم ‏السلام] آنان را از همه فتنه‏هاى ظلمانى نجات مى‏دهند. گويا صاحب شما را مى‏بينم در بالاى نجف‏اشرف در پشت كوفه بلند شده و با او 313 نفر هستند؛ جبرئيل در سمت راست، ميكائيل در سمت چپ، اسرافيل در پيش روى او و با اوست پرچم رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم كه او را نشر كرده.(22)
امام سجاد عليه ‏السلام بعد از شكايت از كمبود ياران و كثرت و زيادى دشمنان و وقوع فتنه‏هاى شديد به خداوند رحمان، عرض مى‏كند:
پروردگارا! قائم آل‏محمد عليهم ‏السلام را براى كمك به دينت و آشكارنمودن حجتت و اجراكردن اوامر و پاك‏نمودن زمين از ناپاكى‏هايش مبعوث فرما؛ به حق رحمتت اى مهربان‏ترين مهربانان! (23)
حضرت سجاد عليه ‏السلام در جايى ديگر، بعد از درود و سلام بر پيامبر اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم و امامان معصوم و دعا براى امامان، عرض مى‏كند:
پروردگارا! به‏وسيله او زمين را پر از عدل و داد فرما، بعد از آن كه پر از ظلم و جور شده باشد و به‏وسيله او بر فقيران و مسكينان و مستمندان اهل اسلام منت گذار و مرا از بهترين مواليان و عاشق‏ترين شيعيان در دولتش قرار ده و مطيع‏ترين شخص از روى ميل و رغبتم براى او، و در وجودم اوامرش را از نافذترين دستورها قرار ده و كوشاترين شخص براى كسب رضايت حضرتش...، و شهادت در ركاب حضرتش را روزيم فرما تا تو را ملاقات نمايم درحالى كه تو از من راضى هستى.(24)
امام باقر عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
امام باقر عليه ‏السلام خطاب به ابوحمزه ثمالى فرمودند:
اى ابوحمزه، قيام قائم ما از حتميات تغييرناپذير نزد خداست. پس كسى كه شك كند در آن‏چه گفتم خداوند را در روز قيامت ملاقات مى‏كند درحالى كه كافر است و حق خداوند را منكر شده است. پدر و مادرم فداى كسى كه نامش نام من است...! پدرم فداى كسى كه زمين را پر از عدل و داد مى‏كند پس از آن كه پر از ظلم و جور شده باشد.(25)
ايشان در جايى ديگر فرمودند:
گويا مى‏بينم گروهى از مشرق‏زمين خروج مى‏كنند و طالب حق هستند، اما آنها را اجابت نمى‏كنند؛ دوباره بر خواسته‏هايشان تأكيد مى‏ورزند، اما مخالفان نمى‏پذيرند. وقتى چنين وضعيتى را ديدند، شمشيرها را به دوش كشيده، در مقابل دشمن مى‏ايستند؛ اين‏جاست كه پاسخ مثبت مى‏گيرند (مخالفان سر تسليم فرو مى‏آورند)، اما اين بار خودشان نمى‏پذيرند تا اين كه همگى قيام مى‏كنند و درفش هدايت را جز به دست تواناى صاحب شما به كس ديگرى نمى‏دهند. كشته‏هاى آنان شهيدند. اگر من آن زمان را درك مى‏كردم، جان خويشتن را براى صاحب اين امر نگه مى‏داشتم.(26)

پيامبر اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم و حضرت مهدى عليه ‏السلام
رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم درباره حضرت ولى‏عصر عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
مهدى از فرزندان من است؛ اسم او اسم من و كنيه او كنيه من است. او شبيه‏ترين فرد به من از حيث خلقت (صورت و شمايل) و اخلاق و رفتار است.(1)
در جاى ديگر مى‏فرمايند:
مهدى امت من شبيه‏ترين فرد به من در شمايل، سخن و حركات است.(2)
امام باقر عليه ‏السلام در جريان شب معراج رسول‏اللّه‏ بعد از بيان ذكر ائمه و ديدن انوار ايشان توسط وجود نورانى پيامبر، از قول ايشان مى‏فرمايند:
ديدم على عليه ‏السلام را تا [وصى يازدهم] حسن‏بن على‏بن محمد عليه ‏السلام.
و بعد فرمودند:
ديدم حجت قائم را كه گويا ستاره‏اى درخشان بود در ميان ايشان.
پيامبر اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم عرض كرد:
پروردگارا! اينان كيستند؟
رب‏العالمين مى‏فرمايند:
اينها [امامان بعد از تو هستند] و اين [اشاره به ستاره درخشان] قائم است. حلال مى‏كند حلال مرا و حرام مى‏كند حرام مرا و انتقام مى‏كشد از دشمنان من. اى محمد! او را دوست بدار، پس به درستى كه من او را دوست دارم و دوست دارم هركس كه او را دوست داشته باشد.(3)
روزى پيامبر اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم در جمع اصحاب، دو بار فرمودند:
خداوندا! برادران مرا به من نشان بده.
اصحاب عرض كردند: «يا رسول‏اللّه‏! مگر ما برادران شما نيستيم؟» ايشان فرمودند:
نه، شما اصحاب من هستيد. برادران من مردمى در آخرالزمان هستند كه به من ايمان مى‏آورند با اين كه مرا نديده‏اند. خداوند آنان را با نام و نام پدرانشان پيش از آن كه متولد شوند، به من نشان داد. ثابت‏ماندن يكى از آنان بر دينشان، از صاف كردن درخت خاردار با دست، در شب ظلمانى دشوارتر است و يا مانند كسى كه پاره‏اى از آتش چوب درخت غضا (4) را در دست نگه دارد. آنان چراغ‏هاى شب تار هستند. خداوند آنها را از هر فتنه‏اى نجات مى‏دهد.(5)
در جاى ديگرى ايشان فرمودند:
خوشا به حال كسى كه قائم اهل‏بيت مرا درك كند درحالى كه قبل از قيامش به او اقتدا كرده باشد، با دوستان او دوستى كرده و با دشمنان او، عداوت و دشمنى ورزيده، و معصومان قبل از او را دوست داشته باشد! آنها، دوستان من و مورد علاقه و محبت من و گرامى‏ترين امت در نزد من هستند.(6)
اميرالمؤمنين عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
اصبغ‏بن نباته مى‏گويد:
روزى خدمت اميرالمؤمنين عليه ‏السلام بودم، ديدم در انديشه فرو رفته و با انگشت بر زمين خط مى‏كشد. عرض كردم: يا اميرالمؤمنين! چه شده كه اين چنين در فكر فرو رفته‏ايد و بر زمين خط مى‏كشيد؟ آيا ميل و رغبتى بر زمين و خلافت در آن داريد؟ حضرت فرمودند: «به خدا قسم، هيچ‏گاه بر اين زمين و نه بر تمام دنيا، مايل و راغب نبوده‏ام، ولى درباره مولودى فكر مى‏كنم كه يازدهمين فرزند از نسل من است. او مهدى است كه زمين را پر از عدل و داد مى‏كند زمانى كه پر از ظلم و جور شده باشد. او را غيبت و حيرتى است كه اقوامى در آن گم‏راه شوند و اقوامى در آن هدايت يابند.(7)
آن حضرت مى‏فرمايد:
صاحب اين امر، آواره و رانده و تك و تنهاست.(8)
در جايى ديگر فرمودند:
قائم ما غيبتى دارد كه مدتش طولانى است. گويا شيعه را در دوران غيبت او مى‏بينم كه جولان مى‏دهد مانند جولان چهارپايان. به دنبال چراگاه مى‏گردند اما آن را نمى‏يابند. بدانيد هركه در آن دوران در دينش استوار باشد و قلبش به واسطه طول غيبت امامش، سخت نشود او در روز قيامت هم‏درجه من است! هنگامى كه قائم ما قيام كند، بيعت هيچ‏كس بر گردن او نيست و به سبب اين، ولادت او پنهان است و شخص او غايب مى‏شود.(9)
اميرالمؤمنين على عليه ‏السلام در حديثى ديگر فرمودند:
پروردگارا! خروج او را باعث خلاصى از هم و غم كن و با او متفرقات امت را جمع نما. پس اگر ملاقات او نصيب شما شد [خطاب به اصحاب]، به سمت وى عزم نماييد و اگر به سمت او راه يافتيد، از او دور نشويد.
سپس آن حضرت به سينه خود اشاره كرد و فرمود:
شوقا (10) إلى رؤيته.(11)
امام حسن عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليهماالسلام
وقتى امام حسن عليه ‏السلام با معاويه صلح كرد، مردم نزد او آمدند و بعضى از آنها امام را به واسطه صلحش، سرزنش كردند. حضرت فرمودند:
واى بر شما! چه مى‏دانيد كه چه كردم؟ به خدا سوگند اين عمل براى شيعيانم از آن‏چه آفتاب بر آن طلوع و غروب كند بهتر است. آيا نمى‏دانيد كه من امام واجب‏الاطاعه بر شما هستم و به نص رسول خدا، يكى از دو سيد جوانان اهل بهشتم؟
گفتند: «بلى مى‏دانيم.»
فرمودند:
آيا نمى‏دانيد كه خضر عليه ‏السلام كشتى را [سوراخ كرد و] شكست و غلام را كشت و ديوار را برپا ساخت؛ موسى‏بن عمران از كرده او در غضب شد؛ زيرا وجه حكمت و مصلحت بر او مخفى بود و حال آن كه در نزد خدا حكمت و صواب بود؟ آيا نمى‏دانيد كه از ما اهل‏بيت كسى نيست كه بيعت سلطان طاغى زمانش در گردن وى نباشد مگر قائم كه روح‏اللّه‏ در پشت سرش نماز مى‏خواند و خداى تعالى ولادت او را مخفى و شخصش را غايب گرداند تا اين كه هيچ بيعتى بر گردن او نباشد.(12)
امام حسين عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
امام حسين عليه ‏السلام فرمودند:
در نهمين فرزند من سنتى از يوسف و سنتى از موسى‏بن عمران است. او قائم ما اهل‏بيت است و خداى تعالى امر او را در يك شب اصلاح فرمايد.(13)
حضرت اباعبداللّه‏ الحسين عليه ‏السلام در روايتى ديگر مى‏فرمايند:
او را غيبتى است كه اقوامى در آن مرتد مى‏شوند و ديگرانى كه در آن [اعتقاد به مهدى و غيبت طولانى او] پابرجا باشند، اذيت شوند و به آنها بگويند: اگر راست مى‏گوييد اين وعده [ظهور] چه وقت عملى مى‏شود؟
بدانيد كسى كه در دوران غيبت او بر آزار و تكذيب صابر باشد، مانند مجاهدى است كه با شمشير رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم مبارزه كرده است.(14)
آن حضرت هم‏چنين مى‏فرمايند:
اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را به قدرى طولانى فرمايد تا آن كه مردى از فرزندان من خروج نمايد و زمين را از عدل و داد پر كند هم‏چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد. از رسول خدا شنيدم كه اين‏چنين مى‏گويد.(15)
عيسى خشاب مى‏گويد:
به امام حسين عليه ‏السلام گفتم: آيا شما صاحب‏الامر هستيد؟ فرمود: «خير، ولى صاحب‏الامر آواره و رانده شده و خون‏خواه پدرش و مخفى و مستتر از عمويش (16) است. او شمشيرش را هشت‏ماه روى دوش خود مى‏نهد.(17)
شايد كنايه از اين باشد كه در زمين هشت‏ماه جنگ مى‏كند تا عدل و داد را مستقر گرداند.
امام سجاد عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
امام سجاد عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
در قائم ما سنت‏هايى از انبيا وجود دارد: سنتى از پدرمان آدم و سنتى از نوح و سنتى از ابراهيم و سنتى از موسى و سنتى از عيسى و سنتى از ايوب و سنتى از محمد صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم. اما از آدم و نوح طول عمر، و از ابراهيم، ولادت پنهانى و كناره‏گيرى از مردم، و از موسى خوف و غيبت، و از عيسى اختلاف مردم درباره او، و از ايوب فرج پس از گرفتارى، و از محمد خروج با شمشير است.(18)
امام زين‏العابدين عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
مدت غيبت ثانى [غيبت كبرا] به حدى طول مى‏كشد كه اكثر مردم از اعتقادى كه به آن حضرت دارند، برمى‏گردند و در اين اعتقاد ثابت نمى‏شود مگر كسى كه يقينش قوت داشته باشد و معرفتش صحيح شود و در نفس خود از چيزهايى كه ما حكم مى‏كنيم، تنگى نيابد (19) و به ما اهل‏بيت تسليم گردد.(20)
در حرز امام زين‏العابدين اين‏گونه آمده كه حضرت فرمودند:
[خدايا] فرج آل‏محمد عليهم ‏السلام را نزديك گردان و شيعيان آل‏محمد عليهم ‏السلام را يارى فرما و چشمم را به جمال قائم آل‏محمد عليهم ‏السلام روشن گردان و مرا از شيعيان و خشنودان به فعل آنان قرار بده؛ به حق رحمتت اى مهربان‏ترين مهربانان! (21)
امام زين‏العابدين عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
هرآينه فتنه‏هايى كه مانند شب ظلمانى هستند مى‏رسند. از آنها نجات نمى‏يابد، مگر كسى كه خداى تعالى از او عهد و ميثاق گرفته باشد. آنان چراغ‏هاى هدايتند و چشمه‏هاى علم خدا. [معصومان عليهم ‏السلام] آنان را از همه فتنه‏هاى ظلمانى نجات مى‏دهند. گويا صاحب شما را مى‏بينم در بالاى نجف‏اشرف در پشت كوفه بلند شده و با او 313 نفر هستند؛ جبرئيل در سمت راست، ميكائيل در سمت چپ، اسرافيل در پيش روى او و با اوست پرچم رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم كه او را نشر كرده.(22)
امام سجاد عليه ‏السلام بعد از شكايت از كمبود ياران و كثرت و زيادى دشمنان و وقوع فتنه‏هاى شديد به خداوند رحمان، عرض مى‏كند:
پروردگارا! قائم آل‏محمد عليهم ‏السلام را براى كمك به دينت و آشكارنمودن حجتت و اجراكردن اوامر و پاك‏نمودن زمين از ناپاكى‏هايش مبعوث فرما؛ به حق رحمتت اى مهربان‏ترين مهربانان! (23)
حضرت سجاد عليه ‏السلام در جايى ديگر، بعد از درود و سلام بر پيامبر اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و سلم و امامان معصوم و دعا براى امامان، عرض مى‏كند:
پروردگارا! به‏وسيله او زمين را پر از عدل و داد فرما، بعد از آن كه پر از ظلم و جور شده باشد و به‏وسيله او بر فقيران و مسكينان و مستمندان اهل اسلام منت گذار و مرا از بهترين مواليان و عاشق‏ترين شيعيان در دولتش قرار ده و مطيع‏ترين شخص از روى ميل و رغبتم براى او، و در وجودم اوامرش را از نافذترين دستورها قرار ده و كوشاترين شخص براى كسب رضايت حضرتش...، و شهادت در ركاب حضرتش را روزيم فرما تا تو را ملاقات نمايم درحالى كه تو از من راضى هستى.(24)
امام باقر عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
امام باقر عليه ‏السلام خطاب به ابوحمزه ثمالى فرمودند:
اى ابوحمزه، قيام قائم ما از حتميات تغييرناپذير نزد خداست. پس كسى كه شك كند در آن‏چه گفتم خداوند را در روز قيامت ملاقات مى‏كند درحالى كه كافر است و حق خداوند را منكر شده است. پدر و مادرم فداى كسى كه نامش نام من است...! پدرم فداى كسى كه زمين را پر از عدل و داد مى‏كند پس از آن كه پر از ظلم و جور شده باشد.(25)
ايشان در جايى ديگر فرمودند:
گويا مى‏بينم گروهى از مشرق‏زمين خروج مى‏كنند و طالب حق هستند، اما آنها را اجابت نمى‏كنند؛ دوباره بر خواسته‏هايشان تأكيد مى‏ورزند، اما مخالفان نمى‏پذيرند. وقتى چنين وضعيتى را ديدند، شمشيرها را به دوش كشيده، در مقابل دشمن مى‏ايستند؛ اين‏جاست كه پاسخ مثبت مى‏گيرند (مخالفان سر تسليم فرو مى‏آورند)، اما اين بار خودشان نمى‏پذيرند تا اين كه همگى قيام مى‏كنند و درفش هدايت را جز به دست تواناى صاحب شما به كس ديگرى نمى‏دهند. كشته‏هاى آنان شهيدند. اگر من آن زمان را درك مى‏كردم، جان خويشتن را براى صاحب اين امر نگه مى‏داشتم.(26)

امام صادق عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام

امام صادق عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
سدير صيرفى مى‏گويد:
من و مفضل‏بن عمر و ابوبصير و ابان‏بن تغلب بر مولايمان امام صادق وارد شديم و ديديم كه بر خاك نشسته و جبه خيبرى طوق‏دار بى‏گريبان آستين كوتاهى پوشيده و مانند مادر فرزندمرده و شيداى جگرسوخته مى‏گريست و اندوه در صورتش ظاهر و گونه‏هايش دگرگون شده و ديدگانش پر از اشك گرديده، مى‏گويد: «اى آقاى من! غيبت تو خواب را از ديدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسايش قلبم را از من سلب نموده است. اى آقاى من! غيبت تو اندوه مرا به فجايع ابدى پيوند داده و فقدان يكى پس از ديگرى جمع را نابود كرده است. ديگر احساس نمى‏كنم اشكى را كه از ديدگانم بر گريبانم روان است و ناله‏اى را كه از مصائب و بلاياى گذشته از سينه‏ام سر مى‏كشد، جز آن‏چه را كه در برابر ديدگانم مجسم است و از همه گرفتارى‏ها بزرگ‏تر و جان‏گدازتر و سخت‏تر و ناآشناتر، ناملايماتى است كه با غضب تو درآميخته و مصائبى كه با خشم تو عجين شده است.»
چون حضرت را در آن حال مشاهده كرديم، عقل‏هاى ما حيران و دل‏هاى ما از آن حالت، نزديك بود پاره شود و گمان مى‏كرديم آن حضرت را زهر داده‏اند و يا آن كه بلايى عظيم بر حضرت وارد شده است. پس گفتيم: اى فرزند بهترين خلق! خداوند هرگز چشمان شما را گريان نگرداند! پس حضرت از شدت غصه و گريه، آه سوزناكى كشيدند و فرمودند: «من در صبح امروز، نظرى در كتاب جفر نمودم و آن كتابى است كه در آن، علم بلاها و اجل‏ها نوشته شده است و در آن علم گذشته و آينده، تا روز قيامت وجود دارد كه خداوند آن علم را مخصوص محمد و ائمه بعد از او قرار داده است. در آن ولادت حضرت صاحب‏الامر و غيبت آن حضرت و طول غيبت و درازى عمر او، مشكلات مؤمنان در زمان غيبت و زيادشدن شبهات در دل‏هاى مردم، از جهت طول غيبت و مرتدشدن اكثر مردم در دين خود و... را ديدم. پس رقت قلب برايم به وجود آمد و محزون و اندوه‏ناك شدم.» (27)
آن حضرت درباره حضرت مهدى عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
هركس چهل روز صبح دعاى عهد را بخواند، از ياوران امام زمان خواهد بود و اگر پيش از ظهور حضرتش بميرد، خداوند وقت ظهور، او را از قبر بيرون مى‏آورد تا در خدمت آن حضرت باشد و حق‏تعالى به هر كلمه از اين دعا، هزار حسنه به شخص خواننده اين دعا كرامت مى‏فرمايد و هزار گناه از او محو مى‏كند.
امام صادق عليه ‏السلام در قسمتى از اين دعاى شريف عرض مى‏كند:
پروردگارا! مرا از انصار و ياران آن بزرگ‏وار قرار بده؛ از آنان كه از او دفاع مى‏كنند و از پِىِ انجام‏دادن مقاصدش مى‏شتابند و اوامرش را امتثال و از وى حمايت مى‏كنند... و در حضور حضرتش به شهادت مى‏رسند. پروردگارا! اگر ميان من و او مرگ كه بر تمام بندگانت قضاى حتمى قرار داده‏اى، فاصله انداخت، پس مرا از قبرم برانگيز، درحالى كه كفنم را ازار خود كرده و شمشيرم را از نيام بر كشيده و لبيك‏گويان دعوتش را كه بر تمام شهر و ديار عالم لازم‏الاجابه است اجابت كنم. پروردگارا! آن چهره زيبا و ارج‏مند و پيشانى درخشان و نورانى را به من بنمايان و سرمه وصال ديدارش را به يك نگاه بر ديدگانم بكش، و در فرجش شتاب فرما و ظهورش را آسان گردان و راهش را توسعه بخش و مرا در راه سلوك او قرار ده و دستورهاى او را نافذ گردان و پشت او را محكم فرما... .(28)
امام موسى كاظم عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
يونس‏بن عبدالرحمن مى‏گويد:
بر موسى‏بن جعفر وارد شدم و گفتم: اى فرزند رسول خدا آيا شما قائم به حق هستيد؟ فرمودند: «من قائم به حق هستم، ولى قائمى كه زمين را از دشمنان خدا پاك سازد و آن را از عدل و داد پر كند، زمانى كه پر از ظلم و جور شده باشد، او پنجمين از فرزندان من است و غيبتى طولانى دارد؛ زيرا بر نفس خود مى‏هراسد و اقوامى در آن غيبت، مرتد شده و اقوامى ديگر در آن ثابت‏قدم خواهند بود. خوشا بر احوال شيعيان ما كه در غيبت قائم ما به رشته ما متمسك و بر دوستى ما و بيزارى از دشمنان ما ثابت‏قدم هستند. آنها از ما و ما از آنهاييم؛ آنان ما را به امامت و ما نيز آنها را به‏عنوان شيعيان پذيرفته‏ايم. پس خوشا بر احوال آنها! خوشا بر احوال آنها! به خدا سوگند در روز قيامت هم‏درجه ما هستند!» (29)
امام رضا عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
حسن‏بن محبوب مى‏گويد:
امام رضا عليه ‏السلام به من فرمود: «به‏ناچار فتنه‏اى سخت و هول‏ناك خواهد بود كه در آن، هر صميميت و دوستى ساقط گردد و آن هنگامى است كه شيعه، سومين فرزندان مرا از دست بدهد و اهل آسمان و زمين و هر دل‏سوخته و اندوه‏ناكى بر وى بگريد» [مراد شهادت امام حسن عسكرى عليه ‏السلام است]. پس فرمود: «پدر و مادرم فداى او باد! هم‏نام جدم و شبيه موسى‏بن عمران است. او گريبان و طوق‏هاى نور دارد كه از شعاع نور قدس پرتو گرفته و هنگام فقدان ماء معين [كنايه از امام زمان عليه ‏السلام] بسيارى از زنان و مردان مؤمن، دل‏سوخته و متأسف و اندوه‏ناك خواهند بود؛ گويا آنها را در نااميدترين حالتشان مى‏بينم...».(30)
حسين بن خالد مى‏گويد، امام رضا عليه ‏السلام فرمودند:
كسى كه ورع نداشته باشد، دين ندارد و كسى كه تقيه نداشته باشد، ايمان ندارد. گرامى‏ترين شما نزد خدا كسى است كه بيشتر به تقيه عمل كند. گفتند: اى فرزند رسول خدا! تا چه زمانى؟ فرمود: تا وقت معلوم كه روز خروج قائم ما اهل‏بيت است و كسى كه تقيه را پيش از خروج قائم ما ترك كند، از ما نيست.
گفتند: اى فرزند رسول خدا! قائم شما اهل‏بيت كيست؟ فرمود:
چهارمين از فرزندان من، فرزند سرور كنيزان [كه] خداوند به‏واسطه وى زمين را از هر ستمى پاك گرداند و از هر ظلمتى منزه سازد. او كسى است كه مردم در ولادتش شك كنند و او كسى است كه پيش از خروجش غيبت كند و زمانى كه خروج نمايد، زمين به نورش روشن گردد و در ميان مردم ميزان عدالت وضع كند و هيچ‏كس به ديگرى ستم نكند... .(31)
امام جواد عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
عبدالعظيم حسنى گويد:
بر مولاى خود امام جواد عليه ‏السلام وارد شدم و مى‏خواستم از قائم پرسش كنم كه آيا مهدى اوست يا غير او. امام آغاز سخن كرد و فرمود: «اى ابوالقاسم [كنيه عبدالعظيم]، قائم ما همان مهدى است كه بايد در غيبتش او را انتظار كشند و در ظهورش او را فرمان برند. او سومين از فرزندان من است. سوگند به كسى كه محمد را به نبوت مبعوث فرمود و ما را به امامت مخصوص گردانيد، اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانى گرداند تا در آن [مهدى عليه ‏السلام] قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد، هم‏چنان كه آكنده از ظلم و جور شده باشد و خداى تعالى امر او را در يك شب اصلاح فرمايد، چنان كه امر موسى كليم‏اللّه‏ عليه ‏السلام را اصلاح فرمود. او رفت تا براى خانواده‏اش شعله‏اى آتش بياورد، اما چون برگشت، پيامبر بود.» سپس فرمود: «برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است.» (32)
صقر بن ابى‏دلف مى‏گويد:
امام جواد عليه ‏السلام دو امام بعد از خود را معرفى كردند و هنگامى كه به نام امام سوم بعد از خود رسيدند، سكوت كردند و بعد از آن كه به‏شدت گريستند، فرمودند: «پس از حسن، فرزندش قائم به حق امام منتظر است.» گفتم: اى فرزند رسول خدا! چرا او را قائم مى‏گويند؟ فرمود: «زيرا او پس از آن كه يادش از بين برود و اكثر معتقدان به امامتش مرتد شوند، قيام كند.» گفتم: چرا او را منتظر مى‏گويند؟ فرمود: «زيرا ايام غيبتش زياد شود و مدتش طولانى گردد و مخلصان در انتظار قيامش باشند و شكاكان انكارش كنند و منكران يادش را استهزا نمايند و تعيين‏كنندگان وقت ظهورش، دروغ گويند و شتاب‏كنندگان در غيبت، هلاك شوند و تسليم‏شوندگان در آن، نجات يابند.» (33)
امام هادى عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
داودبن قاسم جعفرى مى‏گويد:
از امام هادى عليه ‏السلام شنيدم كه مى‏فرمود: «جانشين پس از من، فرزندم حسن است و شما با جانشين پس از جانشين من چگونه خواهيد بود؟» گفتم: فداى شما شوم براى چه؟ فرمود: «زيرا شما شخص او را نمى‏بينيد و بردن نام او بر شما روا نباشد.» گفتم: پس چگونه او را ياد كنيم؟ فرمود: «بگوييد حجت آل‏محمد عليهم ‏السلام.» (34)
على‏بن مهزيار مى‏گويد:
به امام هادى عليه ‏السلام [نامه‏اى] نوشتم و در آن از فرج پرسش نمودم. حضرت به من نوشت: «هنگامى كه صاحب شما از سراى ستم‏كاران غيبت كرد، منتظر فرج باشيد.» (35)
صقربن ابى‏دلف مى‏گويد:
از امام هادى عليه ‏السلام شنيدم كه مى‏فرمودند: «امام پس از من فرزندم حسن است و پس از حسن فرزندش قائم كسى كه زمين را از عدل و داد آكنده سازد، هم‏چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد.» (36)
امام حسن عسكرى عليه ‏السلام و حضرت مهدى عليه ‏السلام
احمدبن اسحاق گويد:
بر امام عسكرى عليه ‏السلام وارد شدم و مى‏خواستم از جانشين پس از وى پرسش كنم. او آغاز سخن كرد و فرمود: «اى احمدبن اسحاق! خداى تعالى از زمان آدم عليه ‏السلام زمين را خالى از حجت نگذاشته است و تا روز قيامت نيز خالى از حجت نخواهد گذاشت. به‏واسطه اوست كه بلا را از اهل زمين دفع مى‏كند و به سبب اوست كه باران مى‏فرستد و بركات زمين را بيرون مى‏آورد.» به حضرت گفتم: اى فرزند رسول خدا! امام و جانشين پس از شما كيست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت درحالى كه بر شانه‏اش كودكى سه‏ساله بود كه صورتش مانند ماه شب چهارده مى‏درخشيد. فرمود: «اى احمدبن اسحاق! اگر نزد خداى تعالى و حجت‏هاى او گرامى نبودى اين فرزندم را به تو نشان نمى‏دادم، او هم‏نام و هم‏كنيه رسول خدا و كسى است كه زمين را پر از عدل و داد مى‏كند. هم‏چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد. اى احمدبن اسحاق! مثل او در اين امت مثل خضر و ذوالقرنين است؛ او غيبتى طولانى خواهد داشت كه هيچ‏كس در آن نجات نمى‏يابد مگر كسى كه خداى تعالى او را در اعتقاد به امامت ثابت دارد و در دعا به تعجيل فرج موفق سازد.(37)
----------------------------------
1-كمال‏الدين، باب 25، ص 286، ح 1.
2-همان، باب 24، ص 257، ح 2.
3-نجم‏الثاقب، چاپ جمكران، ص 142.
4-مقاوم‏ترين چوب‏هاست كه تا مدتى آتش را نگه مى‏دارد.
5-بصائرالدرجات، باب 14، ص 104، ح 4.
6-بحارالانوار، ج 52، ص 129.
7-كمال‏الدين، باب 26، ص 289، ح 2.
8-همان، ص 303، ح 14.
9-همان.
10-جه بسيار مشتاقم او را ببينم [شوقا مفعول فعل محذوف است و اعلا مرتبه محبت را نشان مى‏دهد].
11-غيبت نعمانى، ص 212.
12-احتجاج طبرسى، ج 2، ص 67.
13-كمال‏الدين، باب 29، ص 316، ح 2.
14-همان، باب 30، ص 317، ح 3.
15-همان.
16-در اصل روايت، با عبارت هم‏كنيه عمويش ترجمه شده ولى در تحقيق معلوم مى‏شود امام زمان عليه ‏السلام عمويى با اين كنيه نداشته [كنيه ابوالقاسم] و صحيح آن است كه مَكْنِىً به مستتر و پوشيده معنا شود.
17-كمال‏الدين، باب 30، ص 318، ح 5.
18-همان، باب 31، ص 321، ح 3.
19-اوامر و نواهى ما براى او دشوار نباشد و مطيع محض باشد.
20-كمال‏الدين، باب 31، ص 323، ح 8.
21-مفاتيح‏الجنان، ص 217.
22-امالى مفيد، ص 45، مجلس 6.
23-اقبال‏الاعمال، ج 2، ص 110؛ صحيفه مهديه، ص 534.
24-مصباح‏المتهجد، ص 485؛ صحيفه مهديه، ص 532.
25-غيبت نعمانى، ص 236.
26-بحارالانوار، ج 52، ص 243، به نقل از غيبت نعمانى، ص 281.
27-كمال‏الدين، باب 33، ص 352، ح 50.
28-مفاتيح‏الجنان، ص 1049.
29-كمال‏الدين، باب 34، ص 361، ح 4.
30-همان، باب 35، ص 370، ح 3.
31-همان، ص 371، ح 5.
32-همان، باب 36، ص 377، ح 1.
33-همان، ص 378، ح 3.
34-همان، باب 37، ص 381، ح 5.
35-همان، ص 380، ح 2.
36-همان، ص 383، ح 9.
37-همان، باب 38، ص 384، ح 1.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page