در اين گفتار به سخنان گهربار حضرت مهدى عليه السلام اشاره مىشود:
1. براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد؛ زيرا همين موجب فرج و گشايش شماست.(1)
2. به چپ و راست ميل نكنيد، مقصد خود را با دوستى ما براساس راهى كه روشن است، به سمت ما قرار دهيد.(2)
3. فاطمه دختر رسول خدا براى من الگويى نيكوست.(3)
4. هنگام قيام، آنچنان ظهور مىكنم كه بيعت هيچيك از گردنكشان و طاغيان روزگار به گردنم نباشد.(4)
5. هركس منكر وجود من باشد، از من نيست و راهى كه مىرود راه پسر نوح است.(5)
6. وجود من براى اهل زمين امان است، همانگونه كه ستارگان براى اهل آسمانها موجب امان هستند.(6)
7. كيفيت بهرهبردارى مردم از من در زمان غيبت، همانند بهرهمندى آنان از خورشيد است، هنگامى كه ابر خورشيد را پوشانده باشد.(7)
8. من ذخيره خدا در زمين و انتقامگيرنده دشمنانش هستم.(8)
9. من آخرين وصى هستم كه خداوند بزرگ بهوسيله من گرفتارىها را از خاندان و شيعيانم دور مىگرداند.(9)
10. از رحمت خدا دور است كسى كه نماز عشا را به اندازهاى به تأخير اندازد كه آسمان پر از ستاره شود! از رحمت دور است دور به كسى كه نماز صبح را به اندازهاى به تأخير اندازد كه ستارههاى آسمان ناپديد شوند!(10)
11. هيچ عملى بهتر از نماز، بينى شيطان را به خاك نمىمالد؛ پس نماز بخوان و بينى شيطان را به خاك بمال!(11)
12. سجده شكر از واجبترين و لازمترين سنن است.(12)
13. با تقيه، خود را از دشمنان نگاه داريد و از افروختن آتش جاهليت پرهيز كنيد.(13)
14. وقتى براى هيچكس جايز نيست كه در مال ديگران بدون اجازه آنان تصرف كند، پس چگونه اين كار در مال ما جايز مىشود؟(14)
15. در رعايت حال شما كوتاهى نمىكنيم و ياد شما را از خاطر نمىبريم كه اگر اين بود، از هر سو گرفتارى بر شما فرود مىآمد و دشمنان شما را از بين مىبردند.(15)
16. هنگامى كه خدا به ما اجازه سخن گفتن بدهد، حق آشكار شود و باطل نابود گردد.(16)
17. از آنچه برايتان سودى ندارد، پرسش نكنيد و خود را براى دانستن آنچه از شما نخواستهاند، به زحمت نيندازيد.(17)
18. من مهدى هستم؛ من آن كسى هستم كه زمين را پر از عدل مىكنم، همانگونه كه پر از ستم شده است. زمين هرگز از حجت خالى نمىماند و مردم در وقفه قرار نمىگيرند.(18)
19. هركس كه ما از او بيزارى جوييم، خدا و فرشتگان و پيامبران و اوليائش نيز از او بيزارى مىجويند.(19)
20. زمين هيچگاه خالى از حجت نيست؛ يا آن حجت آشكار است يا پنهان.(20)
21. اما ظهور فرج، پس آن به اراده خدايى است كه يادش بزرگ است و هركس [براى ظهور] وقتى معين كند، دروغ گفته است.(21)
22. پس هر فردى از شما بايد كارى كند كه وى را به محبت و دوستى ما نزديك سازد و از آنچه خوشآيند ما نيست و باعث كراهت و خشم ما مىگردد، دورى نمايد.(22)
23. از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و كارها را به ما بسپاريد... و در پى آنچه از شما پوشيده است نرويد (23) [به دنبال مسائلى كه براى امور دنيايى و اخروى شما لازم نيست، نرويد].
24. اگر محبت شما را نداشتيم و صلاحتان را نمىديديم و ترحم و شفقت بر شما نبود، گفتوگوى شما را ترك مىكرديم.(24)
25. دلهاى ما ظرف اراده و مشيت الهى است. اگر خداوند چيزى را اراده كند و بخواهد، ما نيز اراده كرده، خواهيم خواست.(25)
26. از فضايل تربت حضرت سيدالشهدا عليه السلام آن است كه چنانچه تسبيح تربت حضرت در دست گرفته شود، ثواب تسبيح و ذكر را دارد، اگرچه دعا و ذكرى هم خوانده نشود.(26)
27. هركس به دنبال حاجات مردم باشد، خداوند نيز دنبالكننده و برآورنده حاجت او خواهد بود.(27)
28. اگر از خداوند طلب مغفرت كنى، خداوند نيز تو را خواهد آمرزيد.(28)
29. اگر طلب مغفرت و آمرزش برخى از شما براى يكديگر نبود، تمام اهل زمين هلاك مىشدند.(29)
30. علت مستورماندن و مخفىشدن ما از شيعيانمان چيزى نيست مگر اعمال آنان كه به ما مىرسد و براى ما ناخوشآيند و دور از انتظار است.(30)
31. هرگز شك به خود راه مده؛ زيرا شيطان دوست دارد كه تو شك كنى.(31)
32. اما در روىدادهاى زمانه، به راويان حديث ما رجوع كنيد؛ آنان حجت من بر شمايند و من، حجت خدا بر آنانم.(32)
33. همانا كسى كه در حقوق برادران دينى تو، حريم الهى را نگه دارد و حقوق مالىاى را كه بر گردن دارد، به مستحقش برساند، از فتنهاى كه انسان را به راه باطل مىكشاند و از محنتهاى تاريكى كه سايه بر آن افكنده، ايمن خواهد بود.(33)
34. كسى كه بخل ورزد و از نعمتهايى كه خدا به عاريت دراختيار او گذاشته است، به مستحقش ندهد، در دنيا و آخرت زيانكار خواهد بود.(34)
35. نادانان و كمخردان شيعه و كسانى كه پر و بال پشه از ديندارى آنان برتر و محكمتر است، ما را آزار مىدهند.(35)
36. خداوند بر خود حتم (واجب) كرده كه خواسته اهلبيت را اجابت كند و منزلت و شأن آنان را عظيم گرداند.(36)
37. هركس حاجت و خواستهاى از پيشگاه خداوند متعال دارد، بعد از نيمهشب جمعه غسل كند و براى مناجات با خداوند در جاىگاه نمازش قرار گيرد.(37)
38. هركس از شيعيان ما به وظيفه خود خوب عمل كند، ما به او سر مىزنيم.(38)
39. اوصيا كسانى هستند كه خداوند متعال، دينش را با آنان زنده مىكند و نورش را با آنان كاملاً مىگستراند و سيطره مىدهد. خداوند ميان آنان و برادران و عموزادگان و ديگر خويشاوندانشان تفاوت آشكارى گذاشته است كه به سبب آن حجت از غيرحجت و امام از مأموم، شناخته شود. آن تفاوت آشكار اين است كه آنان را از گناهان محفوظ و مصون داشته و آنان را خزانهداران علم و حكمت و پردهداران سراى خود قرار داده و آنان را با دليلها تأييد كرده است. اگر اينگونه نبود، مردم با هم يكسان بودند و هركس مىتوانست ادعاى امامت كند كه در اين حال حق از باطل و عالم از جاهل تشخيص داده نمىشد.(39)
40. پروردگارا! چه كسى تو را خواند و تو دعايش را اجابت نكردى و چه كسى از تو درخواست نمود و به او عطا نفرمودى و چه كسى با تو مناجات كرد و او را نااميد ساختى يا خود را به تو نزديك نمود و او را دور ساختى.(40)
----------------------------------
1-احتجاج طبرسى، ج 2، ص 545.
2-همان، ص 537.
3-همان، ص 537.
4-همان، ص 545.
5-همان، ص 542.
6-كمالالدين، باب 45، ص 485، ح 4.
7-همان.
8-بحارالانوار، ج 52، ص 24.
9-كمالالدين، باب 43، ص 441، ح 12.
10-احتجاج طبرسى، ج 2، ص 557.
11-همان.
12-همان، ص 572.
13-همان، ص 599.
14-كمالالدين، باب 45، ص 521، ح 49.
15-احتجاج طبرسى، ج 2، ص 598.
16-بحارالانوار، ج 53، ص 196.
17-همان، ج 52، ص 180.
18-كمالالدين، باب 43، ص 444، ح 18.
19-احتجاج طبرسى، ج 2، ص 551.
20-همان، ص 214.
21-كمالالدين، باب 45، ص 483، ح 4.
22-احتجاج، ج 2، ص 551.
23-بحارالانوار، ج 53، ص 179.
24-همان.
25-الهدايهالكبرى، ص 395.
26-احتجاج طبرسى، ج 2، ص 583.
27-كمالالدين، باب 45، ص 493، ح 18.
28-اصول كافى، ج 1، ص 520.
29-دلائلالامامة، ص 297.
30-احتجاج طبرسى، ج 2، ص 602.
31-اصول كافى، ج 1، ص 517.
32-كمالالدين، باب 45، ص 484، ح 4.
33-احتجاج طبرسى، ج 2، ص 602.
34-همان.
35-همان، ص 550.
36-همان، ص 573.
37-مصباح كفعمى، ص 396.
38-شيفتگان حضرت مهدى.
39-احتجاج طبرسى، ج 2، ص 200.
40-مهجالدعوات، ص 81.
گفتار هشتم: چهل سخن كوتاه از امام عصر عليه السلام
- بازدید: 3183